رفتن به محتوای اصلی

شبح جنگ نرم جمهوری اسلامی در کردستان -2
20.03.2011 - 16:10

قسمت دوم و پایانی

صرفنظر از کم وکیف تاریخ مبارزات آزادیخواهانه‌ ملت کرد درایران، درچند سال اخیر مبارزات کردها رویکردی روبه‌مرکز داشته‌ و در مواردی بسیاری همچون فعالیتهای زنان و کارگری بطور موازی با مرکز ایران درحرکت بوده‌‌ است. در جریان حوادث بعداز انتخابات تقلبی علیرغم ساختار تمرکزگرای ایران، کردستان درکانون توجهات قرار داشت و هزینه‌هایی که‌ مردم کردستان دراین مدت متحمل گردیده‌اند، بنابه‌ وسعت و جمعیت کردستان نسبت به‌ کل ایران، سنگین تر از مرکز بود. کشتار محافظان محیط زیست مقارن با تحولاتی که‌ درکردستان عراق جریان دارد، تازه‌ترین سناریوی جنگ نرم جمهوری اسلامی علیه‌ مردم کردستان است که‌ "ارتش سایبری" جمهوری اسلامی از مدتها قبل درصدد زمینه‌سازی آن بود. نگاهی به‌آنچه‌ درکردستان می گذرد می تواند سیاستهای پنهان نهادهای امنیتی در کردستان را در لوای جنگ نرم آشکار می سازد.

فضای بشدت امنیتی حاکم بر کردستان به‌ اضافه‌ فقر و مشکلات معیشتی برخلاف نواحی مرکزی ایران، مردم این خطه ‌را از امکان دسترسی به‌ فضای مجازی و اینترنت محرومتر نگاه‌ داشته ‌است. برای نمونه ‌تلویزیون سحر بعنوان یکی از ابزارهای جنگ نرم که‌ بخش آذری آن مشکلات بسیاری برای کشور جمهوری آذربایجان ایجاد نموده‌ پخش کردی آن نیزمشکلات بسیاری برای کردهای عراق ایجاد نموده ‌است اما این کانال ماهواره‌ای در کردستان ایران قابل رؤیت نیست.

گردانندگان امور کردستان با اطمینان از‌ اینکه‌ در کردستان برخلاف مناطق مرکزی امکان دسترسی به‌ اینترنت درحد نازل است تمام توان خودرا برای جنگ "نرم" علیه‌ سازمانهای کردستانی که‌ وجود فیزیکی آنان بیشتر در خارج ازمرزهای ایران حس می شود براه‌ انداخته‌اند. و سیاست کلی رژیم درارتباط با مسائل کردستان سانسور و سکوت بوده است حتی درمواردی که‌ به نفع خود نظام بوده ‌است.

مورد دیگر اینکه‌ مضامین، اهداف، ابزارها و کارکردهای جنگ نرم از دید مردم کرد پنهان نگاه‌ داشته ‌شده ‌است، اما آگاه‌ سازی مردم درباره‌ جنگ نرم را در نواحی مرکزی در اماکن عمومی نظیر ادارات و مساجد در دستور کار قرار داده‌اند. درحالیکه‌ مقامات امنیتی تمام تلاششان این است که‌ مردم کردستان متوجه‌ محتوای آن نشوند و حتی در بکارگیری افراد بومی برای ایجاد ‌ جنگ روانی با کردهای مخالف استبداد از توجیه‌ فنی فکری مغفول می نمایند و بدلیل اینکه‌ افراد گماشته‌ شده‌ درشرایط خاصی ناچار به‌ همکاری گشته‌ اند در چهار چوب پروژه‌ تعریف شده‌ جنگ نرم آنان قرار ندارند.

نکته‌ دیگر اینکه‌ رهبری احزاب کردی به‌ سبب آشکار استبداد حکومتی، عموما در خارج از مرزهای ایران حضور یافته‌اند و فعالیت دارند؛ نه‌ اینکه‌ استراتژی مشترکی دربرابر رژیم ندارند بلکه‌ از شکاف و چنددستگی نسبی درمیان خود رنج می برند و بطور ناخواسته‌ بیشترین فرصت را برای افسران جنگ نرم جمهوری اسلامی مهیا نموده ‌اند تا به‌ تعمیق شکافهای فرضی یا واقعی میان آنها ازطرق مختلف دامن بزنند.

ازجهتی دیگر به نظر می رسد که رکود فعالیتهای احزاب کردی درفضای مجازی به‌ حدی رسیده‌ که‌ سایتهای ارگانیک آنان جذابیتی برای خوانندگان ندارند و هرکدام از احزاب دیدگاههای خود را درسایتهایی به‌ ظاهر مستقل اما نزدیک به‌ آن احزاب منعکس می نمایند و در همچون شرایطی چه بسا که کنترل بر سایتهای مستقل دراختیارمستقیم آنان نبوده‌ و "سربازان جنگ نرم" توانسته باشند با موفقیت نسبی درآنان نفوذ و اهداف پنهان خودرا دنبال نمایند و به‌تشویش اذهان عمومی و تعمیق شکاف میان آنان دامن بزنند. پیش آمده‌‌ درمواردی که‌ "ارتش سایبری ایران" قادر به‌ برپایی جنگ روانی درفضای مجازی گردیده‌، بلافاصله‌ با هک نمودن یک سایت شرایطی را بوجود آورده‌ تا انگشت اتهام را متوجه‌ جریان خاصی نماید تا وانمود نماید که‌ جریان مورد نظر‌ تحمل روشنگریهای آنان را نداشته‌ وبه‌همین دلیل مورد حمله‌ قرار گرفته ‌است.

علاوه‌ بر مختصری از اوضاع جاری روابط میان احزاب کردی، مقامات امنیتی ایران از حربه‌های دیگری استفاده‌ نموده‌ تا بابزرگنمایی فعالیتهای پژاک درصحنه‌ عمومی ایران، جنبش سبز را به‌ همکاری با این سازمان متهم نماید. محکومیت اعدام چهار فعال مدنی و سیاسی کرد در اردیبهشت سال گذشته‌ (شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و فرزاد کمانگر، که برخی رابطه ای هم با پژاک نداشتند) از طرف میرحسین موسوی و آقای مهدی کروبی و تلاش برای زیر سئوال بردن آن دو نمونه‌ای از اینگونه‌ ترفندهای حکومت است. و یا اینکه‌ با تاسی از روشهای آزموده‌ شده‌ سال 84 درارتباط با قتل فجیع شوانه‌ قادری _که‌ فرمانده‌ وقت نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی، احمدرضا رادان بود_ اعتصاب مردم کردستان دراعتراض به‌ قتل شوانه‌ سید قادری را به‌ سالگرد ترور شادروان دکتر قاسملو نسبت داد؛ اینبار نیز تلاش نمود که‌ قتل صانع ژاله‌ را مقارن با سالروز دستگیری آقای عبدالله‌ اوجالان تحلیل و تبلیغ کند و بدینوسیله‌ به‌فریب افکار عمومی بپردازد.

روشهای جنگ نرم درکردستان

مقامات امنیتی ایران در فضای واقعی کردستان تجارب زیادی دارند و به‌ لحاظ فقهی وشرعی دستشان برای انجام هر جنایتی باز است. بقول معروف کردستان پل ترفیع رتبه‌ی آنان است. خارج ازکردستان ایران، آنان تجارب خوبی نیز از اعمال نفوذ درمیان کردهای عراق دارند. به‌ همین جهت آنان با شناخت عمیق از مناسبات اجتماعی کردها و با انگیزه‌ جنگ مورد نظر، کردستان عراق را به‌ حیاط خلوت خود نیز بدل نموده‌اند. درهمین راستا عده‌ای از روزنامه‌ نگاران کردستان عراق راباخود همراه‌ کرده‌ اند که‌ بخشی از جنگ نرم خودرا ازطریق آنان اعمال می کنند. کار این روزنامه‌ نگاران ارتباط با سران احزاب کرد ایرانی که‌ درکردستان عراق مستقرند و هر ازچند گاهی با سئوالهای از قبل طرح شده‌ وبا سفارش مقامات امنیتی ایران به‌ مصاحبه‌ بآنان می پردازند. محتوای مصاحبه‌ها خوب یا بد برای مجریان جنگ نرم کم هزینه‌ اما پرفایده‌ است و اینکه‌ مصاحبه‌ در کردستان عراق انجام می شود ‌ بازتاب چندانی در میان کردهای ایران ندارد و درکردستان عراق نیز تنها دربخش کوچکی از محافل بازتاب می یابد. اما آسيبهاي آن براي جنبش کردستان کم نبوده‌است.

موارد بسیاری هم به‌چشم می خورد که‌ افرادی با نام مستعار به‌ نوشتن مقالات درتقبیح تاریخ مبارزات ملت کرد دست می زنند اما بدلیل اینکه‌ کسی آنرا جدی نمی گیرد، بناچار محتوای همان مطلب را با نام افرادی که‌ هویت مشخصی دارند درج می نمایند.

راه‌اندازی سایتهای شناسنامه‌دار: درچند سال گذشته‌ موضوع تلاش برای کسب حقوق ترک های آذری در آذربایجان به‌ مسئله‌ای حساس در فضای سیاسی ایران درآمده‌، و اختلافات سیاسی میان کشور جمهوری آذربایجان با ایران بر سر دخالت ایران درآن کشور به‌ نقاط باریکی کشیده‌ شده‌ که‌ آذربایجان ایران را درحالتی انفجاری قرار داده‌است. بعداز تقلب انتخاباتی و اعتراضات گسترده‌ سکوت آذربایجانیها در ارتباط با حوادث جاری به‌ معمایی حل نشده‌ مانده‌ است. ازسویی برخی از صاحبنظران علت را بی اعتمادی آذریها به‌ جنبش سبز و ازجهتی دیگر علتها را در نفوذ باند احمدی نژاد و عده‌ای از همراهانش نظیر صادق محصولی و احمد رضا رادان که‌ ازدهه‌ شصت درآن منطقه‌ فعال بوده‌، می دانند. علتها هرچه‌ باشد موضوع این بحث نیست اما دراین میان سایتهایی بنام دفاع از حقوق آذریها فعال شده‌اند که‌ تعقیب کنندگان مسائل آذربایجان را سردرگم نموده‌اند که‌ مصداق جنگ نرم است. یکی از این سایتها سایت بای بک است که‌ ظاهرا نام خودرا از بابک خرم دین رهبر نهضت سرخ جامگان گرفته‌، این سایت بیشترین مطالبش مربوط به‌ نقد جنبش سبز، تفرقه‌ افکنی و دشمنی میان کردها وآذریها تا سرحد یک جنگ خونین، دشمنی و توهین به‌ کردهای ترکیه و حزب کارگران کردستان ترکیه‌‌، و اخبار مربوط به‌ ناگورن وقره‌باغ و دشمنی با ارمنیها و اخبار مربوط به‌ کشور آذربایجان ، و کمترین اخبار آن درنقد حاکمیت ایران است.

درارتباط با مسئله‌ کردستان نیز، سایت «کردستان امروز» فعال است که‌ دیدگاههای جمهوری اسلامی درارتباط با کردستان را منعکس می نماید. چنین بنظر می رسد که‌ راه‌اندازی این سایت در ‌نتیجه‌ رهنمودهای "رهبر انقلاب" که‌ همت مضاعف، کار مضاعف را سرلوحه‌ کار قراردادند تاسیس گردید، گرنه‌ اغلب مندرجات آن درسایت تابناک پیدا می شود. این سایت خارج از اخبار مربوط به‌ چهار استان کردنشین ( آذربایجان غربی، کردستان، کرماشان و ایلام ) موارد دیگری در ارتباط با کردهای بخشهای دیگر کردستان را تحت پوشش قرار داده‌ است که‌ می خواهد تصویر زشتی از جامعه‌ سیاسی کردستان ارائه‌ دهد.

گرچه‌ اهداف اصلی سایتهای مثل بای بک و کردستان امروز با دو شیوه‌ کار متفاوت درراستای اهداف نظام جمهوری اسلامی عمل می نمایند و بنوعی خاکریزهای جنگ نرم به‌حساب می آیند ، اما در درازمدت به‌ معضل پیچیده‌ای برای خود نظام بدل می شوند. برای نمونه‌ اختصاص سایتی بنام کردستان و برای چهار استان کردنشین اعترافی نانوشته‌ به‌ چارچوب جغرافیایی کردستان خواسته‌ اصلی کردها است که‌ سالها رژیمهای گذشته‌ به ‌انکار آن پرداخته‌ بودند ودرعین حال نوعی دهن کجی به‌ اندیشه‌های "امام خمینی" که‌ ایران را ازلحاظ ملی و جغرافیای "امت ایران اسلامی" می نامید. و یا از زاویه‌ای دیگر دنباله‌ روی از احزاب چپگرا که‌ هرکدام برای اعتراف به‌ حقوق ملیتهای داخل ایران شاخه‌ منطقه‌ای را سازمان می دادند. بنابراین در جنگ نرم رژیم نکات مثبتی هم هست که‌ محاسبات غلط آنان را درسطح کلان نشان می دهد.

گماشتگان جنگ سایبری!

افراد گماشته‌ شده‌ در ارتش سایبری ج.ا شاخه‌ کردستان در ابتدای ورود به‌ عرصه‌ با مصاحبه‌ با چهره‌های خوشنام ملت کرد و ادیبان و نویسندگان خود را معرفی می نمایند. باتوجه‌ به‌ استقبالی که‌ در کردستان از اینگونه‌ کارها انجام می گیرد آنان دراین زمره‌ بسیار حرفه‌ای عمل می کنند و تصویر زیبایی از خود نشان می دهند. دربرخی موارد و برای محبوبیت افراد گماشته‌ شده‌ آنان با تلویزیونهای احزاب کردی مصاحبه می کنند. در مواردی که آنان روانه‌ زندان می شوند با تشکیل پرونده‌ قضایی برای آنان که‌ مثل بمب در جامعه‌ بازتاب می یابد در نقش یک قهرمان درمی آیند. برخی از افراد گماشته‌ بعد از آزادی از زندان مجددا" فعال می شوند و در وبلاگهای خود برای دور نگه‌داشتن ذهنیت مردم از اتفاقات پیش آمده‌ در دوران زندان، مسائلی چون اتهام مواد مخدر را علت دستگیری می نویسند و یا میزان محکومیتشان را محرومیت از فعالیتهای اجتماعی قلمداد می نمایند. آنگونه‌ افراد فورا و بدون فوت وقت وارد فعالیتهای سیاسی اما روبه‌ بیرون می شوند و هنگامیکه‌ از آنان میخواهید گزارشاتی را که‌ مخابره‌ می نمائید درداخل منتشر نمایند می گویند شرایط خاصی داریم !! ویا اینکه‌ تحت تعقیب هستیم و شرایط ماراباید درک نمائید شانه‌ خالی می نمایند اما روزانه‌ در بخشهای مربوط به‌ تشویش اذهان عمومی بسیار فعال هستند.

حضور افراد شناسنامه‌دار درفضای مجازی تفاوتها دراتخاذ روش و یا سیاست یک بام ودوهوای ‌ارتشبدان جنگ نرم را نمایان می سازد. برکسی پوشیده‌ نیست که‌ سالانه‌ درایران بسیاری از نویسندگان و روزنامه‌ نگاران ایرانی به جرم مصاحبه‌ با رسانه‌های بیگانه‌ محکوم به‌ زندان و یا محروم از فعالیتهای ژورنالیستی می گردند، اما گماشتگان جنگ نرم درکردستان برخلاف روند مذکور با رسانه‌های خارج از کشور آزاد هستند!

سخن آخر:

بلحاظ فرهنگ اجتماعی، دروغ، تملق و چاپلوسی درایران اسلامی بسیار رایج شده‌ است. در دو سال گذشته‌ دهها مطلب مهم در خصوص ویژگیهای جامعه‌ ایران و نقد این پدیده‌ اجتماعی از طرف کارشناسان اجتماعی به‌ نگارش درآمده‌ که‌ درنوع خود مهمترین دستاورد جنبش سبز بوده ‌است. تصویر واقعی مردمان ایران زمین را آقای ابراهیم نبوی در مطلب «من دروغ می گویم، پس من هستم!» بخوبی نشان داده‌اند، مختصرا" دروغ ریشه‌ درفرهنگ ایرانیان دارد، بنابراین یک ایرانی با توجه‌ به‌ شناختی که‌ از جامعه‌ خودش دارد به ‌آسانی تسلیم دروغ پردازی ارتش سایبری ( دروغ ) حکومت نمی شود و اساسا" باتوجه‌ به‌ موارد یاد‌شده‌ و دهها مورد دیگر کارایی جنگ نرم جمهوری اسلامی در برابر جنبش سبز در حداقل خود است و تناسبي با هزينه‌هاي صرف شده‌ از سوي جمهوري اسلامي ندارد ، اما در این جنگ حکومت علیه‌ مناطق مربوط به‌ ملیتهای دیگر ایران _که‌ با فرهنگ دروغ کمتر آشنایی دارند و بنا به‌ سنتهای جامعه‌ را دروغ امری زشت و غیراخلاقی محسوب می کنند_ گردانندگان جنگ نرم به‌ میزان بیشتری توانسته‌اند در اهداف خود موفق عمل نمایند. عدم وجود يک فرهنگ سياسی حقيقتا عميق دمکراتيک و متساهل و انتقادپذير بين سياسيون جنبش کردستان و تنشنج و تنش بين بخشهايی از آن، فضا و توشه‌ی لازم را برای اين جنگ حکومت فراهم می‌کند و در خدمت اميال آن خواهد بود . خنثی نمودن اقدامات غیرملی و ضدانسانی ارتش دروغ، کار سختی نیست؛ تنها نیازمند عزم و همراهی و خرد جمعی است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.