رفتن به محتوای اصلی

نمایندهءِ واقعی مردم کیست ؟ احمدی نژاد یا خامنه ای ؟
13.05.2011 - 10:10

● از چندی پیش در فضای سیاسی ایران اختلاف بین محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب سیّد علی خامنه ای بر زبانها افتاده است. بحران در مدیریّت و آنارشیسم در برنامه ریزی های سیاسی نظام ولایت فقیه در عرصه درونی و اینترناسیونال میتواند بیانگر واقعیّت این اختلاف باشند. امّا با توجّه به سابقهءِ فریبکارانه و تجربهء عملکرد جنگ و گریز سی و چند سال نظام اسلامی اکنون این سئوال مطرح خواهد شد که آیا براستی در هرم قدرت سیاسی این نظام اختلافی هست، یا مانند قبل یک بحران آفرینی مصنوعی دیگری هست که حاکمیّتِ طبقهءِ آخوند را طولانی تر کند، پاسخ این سئوال را میتوان با پرده برداری هرچه بیشتر از این گونه اختلافات در آینده ای نه چندان دور مشاهده کرد. نوشتار پیش رو به منظور روشن شدن ابعاد و چالشهای راهبردی دیگر این اختلاف میباشد.

● در ارتباط با اختلاف مورد نظر سئوالاتی از جمله: با اینهمه دعواهای درون حاکمیّت و با اینهمه مخالفت با رژیم چرا پیروز نمیشویم ؟ یا قدرت سیاسی اکنون در دست کیست ؟ خامنه ای یا احمدی نژاد ؟ و یا آیا باید به "داد و کمک یاران احمدی نژاد برخاست ؟ مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است، امّا بدرستی تا کنون بر نیروی محرکه و عوامل اصلی که همان تحولات در خاورمیانه و جهان اسلام هست که بروز چنین اختلافاتی را باعث شده است را در رسانه های گروهی ایرانیان بصورت: نوشتاری، گفتاری، و شنیداری انگشت گذاشته نشده است.

● طبق معمول روشهای بررسی مسائل سیاسی،در قدم اوّل این اختلاف هم از دو زاویه: 1- شرایط درونی و ساختار حکومتی در ایران 2- جوّ سیاست خارجی و یا جهان پیرامونی باید مورد پژوهش قرار گیرد، که در این زمینه فاکتور فاکتور دوّم یعنی تحولات دمکراتیک و سیاسی در خاورمیانه، در شمال آفریقا، در جهان اسلام، و فروکش کردن قدرت اسلام سیاسی و ایدئولوژیک سنتّی نقش برجسته تری را دارد. به لرزه درآمدن پایه های حکومت بشر اسد در کشور سوریه در اثر جنبش دمکراتیک مردم این کشور پُشت نظام ولایت فقیه تهران را در منطقه خالی کرد، ارتباط سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی تهران با شیعیانِ جنوب لبنان و سازمان رادیکال اسلامی حماس که فقط از طریق کشور سوریه ممکن هست قطع خواهد شد،

● صلح بین حماس و الفتح در فلسطین به ضرر جدی ولایت فقیه تهران خواهد بود، همکاری نزدیک جهان عرب با اسرائیل و آمریکا و اروپا، نظام اسلامی را هرچه بیشتر منزوی تر خواهد کرد. جنبش در کشور لیبی و سلب قدرت از سرهنگ قزافی رفیق دیگر در دایرهء نظام اسلامی تهران، چین، و روسیه، به بحران بیشتر در نظام اسلامی افزوده است، پایه های سیاسی مثلثی بین جمهوری اسلامی تهران، کشور ترکیه، و سوریه در هم فرو خواهد ریخت و بازگرداندنِ سیاستِ پان اسلامیسم عثمانی از سوی تُرک تباران ترکیه و علی خامنه ای بی آینده شده است. مرگ اسما بن لادن رهبر سازمان القاعده بوسیله کماندوهای ویژه ارتش آمریکا در پاکستان، اهرم قدرت بنیاد گرایی اسلامی را در جهان بشدت کاهش خواهد داد، نظام جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، دینی و اخلاقیّات، و روابط اجتماعی در ایران و در جهان بی اعتبار شده است.

● کوتاه سخن، گرچه نظام جمهوری اسلامی در مراحل مختلف طول حیات خود با استراتژیهایی مانند: دورهء ایدئولوژیک و صدور انقلاب در فاز ده سال اوّل کاراسماتیک خمینی ، دورهء پراگماتیسم رفسنجانی، دورهءِ هشت سالهءِ اصلاح طلبی محمد خاتمی، و از سال 2004 تاکنون دورهء نظامی سپاه و بسیجی احمدی نژاد تحت فرماندهی علی خامنه ای در جایگاه خلیفه و سلطان سنتّی قرون وسطایی، به حیات خود ادامه داده است،

ولی در حقیقت استراتژی محوری و تمام امید نظام جمهوری اسلامی با بر باد دادن میلیاردها دلار از سرمایه های ملّی از درآمد منابع انرژی سرزمین ایران از آغاز تا کنون بر این بوده است که « با گسترش ایدئولوزی اسلام سیاسی رادیکال و خشونتگر در خاورمیانه، در ناحیّهء خلیج فارس، در شمال آفریقا و بطور کلی در جهان، ادامه حیات خود را استحکام بخشد »، که بیداری جهان اسلام و بویژه کشورهای عربی و خیزش فراگیر پروسهء دمکراسی خواهی و سکولاریسم در کشورهای اسلامی، اکنون نظام جمهوری اسلامی را با شکست کامل تمامی نقشه ها و آروزهای گسترش اسلامگرایی خود روبرو کرده است. رژیم بجز دیکتاتوری نظامی و کُشت و کُشتار هر چه بیشتر ایرانیان، دیگر فاقد استراتژی برای ادامهء حاکمیّت غیر قانونی خود در ایران و در جهان میباشد. جبر دیالکتیک تاریخ شخص رهبر انقلاب و دستگاه نظام جمهوری اسلامی را عملأ با یک پروژهء سکولاریسم ( جدایی دین از حکومت) مواجه ساخته است،

● شرایط امروز جهانی و خیزش دمکراسی خواهی در کشورهای اسلامی برای عبور از اسلام سنتّی و مستبد حوزه ای آخوندی، تنها یک راه را پیش پای نظام جمهوری اسلامی گذاشته که " به مفهوم کلاسیک سیاست ورزی راسیونال بدون دین سالاری این جهانی را پیشهءِ خود کند تا با برنامه ریزیهای دانش محور این جهانی به حلّ مسائل مادی و به بر طرف کردن مشکلات روزمره و ضروری مردم برای استاندارد روزگاری بهتر پرداخته شود".

● وقتی مسئلهء سیاسی و امور کشور داری بدون دخالت دادن دین و مذهب صورت گیرد، طبیعی هست که رهبر انقلاب و ولایت فقیه که قدرت سیاسی تک قطبی خود را از طریق دین و حکومت دینی دریافت کرده است، بی اعتباری خواهد شد و در حقیقت علی خامنه ای به جایگاهِ طبقاتی اصلی خود یعنی یک فرد عامی بد سرشتِ بسیار معمولی در سطح پایین سقوط خواهد کرد، در آنصورت این رئیس جمهور انتخابی کشور که مردم قدرت سیاسی را به او و به کابینهءِ حکومتی اش محول کرده است، باید پاسخگوی مشکلات آنها و پاسدار امنیّت ملّی کشور باشد.

● ساختار نظام جمهوری اسلامی (Hybridsystem ) آمیخته ای از جمهوریّت و دین اسلام هست که این دین اسلام و دینکارانِ آن بطور کلی میدانی برای پیاده کردنِ اصول و قوانین قطب دیگر یعنی سیستم "جمهوریّت" حتّی در سطح ناقص در زمان رُم باستانِ آن باقی نگذاشته اند، تا چه رسد به ساختار جمهوریهای قرون وسطی و مدرن امروز. مقام رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی در میزان یک فرد سپاه پاسداری باید یک فرمانبر چشم و گوش بسته و مطیع رهبر انقلاب و ارگانهای قضایی و حقوقی و نظامی آن باشد، در ساختار جمهوری اسلامیِ ولایت، رئیس جمهور با سیلی خوردن از هر نا فرمانی از بارگاه ولایت فقیه رانده خواهد شد و باید با هستی و بود و نبود خود و خانواده با وابستگان و یارانش دست و پنجه نرم کند.

● تجربه شد که آقای بنی صدر و احمدی نژاد این دو رئیس جمهوری که آخوند نبودند ولی هر دو در خدمت گذار نظام اسلامی بودند، به مناسبت درخواستی کوچک و شاید اظهار نظری در برابر مقام رهبری، چگونه مورد هجوم طبقهء آخوند، دستگاه ولایت فقیه، و مورد سرزنش و بازخواست و اتهامات گوناگون قشر وابسته به ولایت قرار گرفتند. تا زمانیکه این قانون اساسی جمهوری اسلامی که تمامی قدرت و اختیارات را به طبقهء آخوند و رهبر انقلاب علی خامنه ای، به شورای نگهبان، به مجلس خبرگان و غیره می سپارد، همین آش هست و همین کاسه، و سرنوشت ملّت و رئیس جمهورش هم همین خواهد بود که مشاهده میکنیم.

● برای اینکه دریابیم که آیا احمدی نژاد نمایندهءِ واقعی مردم هست و یا علی خامنه ای، باید هرم ساختار قدرت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی را رسم کنیم. قانونگذاران قانون اساسی نظام اسلامی در ظاهر و تئوری "مردم" را در رأس این نظام قرار داده اند که با شرکت مستقیم خود در امر انتخابات، سه ارگان را بر میگزینند، این سه ارگان و نهاد عبارتند از : 1- مجلس خبرگان را 2- انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی را 3- و انتخاب رئیس جمهور که مستقیم از سوی مردم انتخاب میشود. ولی همه میدانیم که در پراتیک و عمل در نظام جمهوری اسلامی مردم هیچ کاره هستند، این شورای نگهبان غیر انتخابی هست که در نوک هرم قدرت سیاسی نشسته است و تمامی مسائل نظام اسلامی را بدستور رهبر انقلاب اسکن و یا از صافی ایدئولوژیک علی خامنه ای میگذراند.

● این رهبر انقلاب علی خامنه ای هست که این افراد و اعضای شورای نگهبان و مجلس خبرگان این ارگانهای زیر بنایی نظام جمهوری اسلامی را سفارش خصوصی میدهد. شخص رهبر انقلاب خود قوهء قانونگذار هست، خود قوه یا ارگان اجرایی قانون یعنی حکومت هست، خود قوهء قضایی است، در واقع کل نظام جمهوری اسلامی امروز برابر است با نام و وجود فردی علی خامنه ای و ایشان شخصأ مسئول تمامی سیاستهای درونی و در عرصهء بین المللی نظام جمهوری میباشند.

● رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی فقط یک اختیار دارد و آنهم نامگذاری اعضای کابینهء وزراءِ هست که در نهایت هیأت وزیران باید از سوی رهبر انقلاب و شورای نگهبان تأیید شوند، نقش مجلس شورای اسلامی در مورد تأیید هیأت وزیران تشریفاتی میباشد و اگر رأیی مخالف تصمیم رهبر انقلاب و شورای نگهبان داشته باشند اصلأ بحساب نخواهد آمد.

● با این حال رئیس جمهور انتخابی که از صافی ایدئولوژیک و سیاسی دینیِ شورای نگهبان و مجلس خبرگان عبور کرده و مردم به اجبار برای انتخاب او رأی به صندوق انداخته اند، دست آخر رهبر انقلاب علی خامنه ای باید او را تأیید و یا رد صاحیّت کند. اگر رهبر انقلاب رئیس جمهور جدید را تأیید نکند و یا بعد از دو سال او را برکنار کند، همان حرف خمینی هست که گفت: « اگر بیست میلیون بگویند بله من میگویم نه »!. این هست ساختار نظام جمهوری اسلامی در قرن 21 !!! .

● در چنین حالت عدم صاحیّت رئیس جمهور و یا برکناری او از سوی علی خامنه ای، بطور اتوماتیک مردم و رئیس جمهور انتخابی آنها و با مشاورانش در مقابل نهاد رهبر انقلاب علی خامنه ای قرار خواهند گرفت. مردم و رئیس جمهور با تیم مشاور او مطابق با دمکراسی های دیروز و امروز از پشتوانهء قانونی، حقوقی، قضاییِ ملّی و بین المللی و حقوق بشر برخوردار میباشد، رهبر انقلاب علی خامنه ای و دستگاه او غیر قانونی و غیر انتخابی هست و بدونِ شک در عرصهء ملّی و اینترناسیونال بازنده و مورد بازجویی قرار خواهند گرفت.

●حلّ بحران بین رئیس جمهور آقای احمدی نژاد و علی خامنه ای رهبر انقلاب هم با یک همه پرسی و یا در یک رفراندومی از مردم بر طرف خواهد شد، قدرت مردم بالاترین هست، البیته اگر آقای احمدی نژاد بر حقوق آنها تأکید کند و اگر در کنار آنها بماند و خود را به آغوش رهبر انقلاب نیندازد. آقای احمدی نژاد و یارانش اگر پرچم مردم را برافراشته نگهدارند تمامی اجنه ها و رمالهای دستگاه ولایت فقیه علی خامنه ای از سرزمین ایران برای همیشه رخت بر خواهد بست. احمدی نژاد و یارانش با تکیه به نیروی مردم میتوانند حلقه ای را که اکنون رهبر انقلاب علی خامنه ای را در آن به دام انداخته و گرفتار کرده اند هر لحظه آنرا تنگتر کنند.

● در ساختار نظام جمهوری اسلامی امروز اگر رئیس جمهور با مشکلات سیاسی و حکومتی دچار شود و از سوی ارگانها و نهادهای دینی و غیر دینی نظام، از سوی بخش قضایی، از سوی رهبر انقلاب، مورد هجوم قرار گیرد راه بازگشتی به آن مسیری که طی کرده است برایش مقدور نیست، زیرا دروازه هایی را که قبل از انتخاب شدن او ارگانهای شورای نگهبان، مجلس خبرگان، سپاه، شورای مجتمع مصلحت نظام، و رهبر انقلاب برایش باز کرده اند اکنون بر او می بندند، مجلس شورای اسلامی که نمایندگان آنهم از صافی شورای نگهبان گذشته و فرمانبر مطلق رهبر انقلاب هستند رئیس جمهور را مورد حمله و بازخواست قرار خواهند داد.

● رهبر انقلاب که قوهء قضائیه، دادگستری، دادگاههای انقلاب، شورای مصلحت نظام، رسانه های گروهی رادیو و تلویزیون، ماشین تیلیغاتی، سپاه پاسداران، قوای سه گانهء ستاد مشترک دفاعی، بسیجیان، نیروی انتظامی، مجلس، وزارت ارشاد و اطلاعات، شاهرگهای اقتصادی و کنترل منابع نفتی و گاز، بنیادها و ارگانهای دیگر را در اختیار خود دارد، هیچگونه شانسی را برای تحرک و زنده ماندن حیاتِ سیاسی رئیس جمهور کشور باقی نخواهد گذاشت ولی در این میان ملّت ایران میتوانند نقشی مهم و تاریخی ایی را ایفا کنند.

● بنا بر این در شرایط فعلی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور کشور با مشاوران و کابینهءِ وزرای ایشان در نظام جمهوری اسلامی فقط و فقط یک راه دارد که به مردم پناه ببرند. مردم بطور مستقیم رئیس جمهور را انتخاب کرده اند و تنها همین رئیس جمهور طرف حساب و مسئول و پاسخگوی روزگار مردم هست. در نظام جمهوری اسلامی مردم فقط میتوانند دسترسی و ارتباط مستقیم با رئیس جمهور و نمایندگان مجلس داشته باشند و مفهوم جمهوریّت و دمکراسی هم یعنی همین، که پیوسته بین رئیس جمهور و نمایندگان مردمی پارلمان و مردم پرنسیپ " چک و بالانس" بر قرار باشد. چنانکه یک قرن قبل از میلاد Cicero Marcus Tullius سیاستمدار و فیلسوف ایتالیایی در زمان جمهوری رُم باستان در اثر معروف خود De re Publica آورده است که "ساختار سیاسی حکومت و جمهوری"، کار و وظیفهء مردم هست. در واقع پرنسیپ "جمهوریّت" جایگزین حکومت مطلقگرای قیصری و پادشاهی و دینی خلیفه گری و سلطانی علی خامنه ای های دیروز و امروز بوده هست.

● جمهوریّت یعنی داد و ستد و قراردادِ طرفین بین گزینشگران و بر گزیدگان هست. امروز آقای احمدی نژاد و تیم انتخابی ایشان، با نمایندگان مجلس اگر مردمی باشند، از نظر قانونی و اصول بین المللی نمایندهءِ واقعی ملّت ایران هستند، حتّی در همین ساختار نظام جمهوری اسلامی !. سیّد علی خامنه ای بر گزیده ملّت نیست و نمیتواند نمایندهءِ ملّت ایران باشد. امروز علی خامنه ای در مقابل هیچکس بجز خدای متافیزیک خودش پاسخگو نیست، فرد و نهادی که پاسخگو نیست، دارای قدرتی ما فوق هر قانون و قراردادی اجتماعی و سیاسی میباشد که امروز در همهء جوامع چنین روشی بی اعتبار خواهد بود و دوران برده برداری و ارباب رعیّتی خامنه ای چند قرن هست که در جهان پایان پذیرفته است.

● مطابق با دانش مستند ساختار شناسی سیاسی و جایگاه اپوزیسیون، در نظام جمهوری اسلامی اپوزیسیون درون ساختاری تأثیر گذار وجود ندارد ولی تنها ارگانی که میتواند این وظیفه و نقش را در ساختار این نظام بر عهده بگیرد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر مردمی باشند و ارگان حکومت یعنی" رئیس جمهور و کابینهء وزیران" اوست. آقای احمدی نژاد و مشاوران ایشان از جمله آقای رحیم مشایی در راه عملی کردن ارگان حکومت به اپوزیسیون قانونی در همین نظام جمهوری اسلامی قدمهایی برداشتند، که مطابق با قانون اساسی خود نظام اسلامی، "جمهوریّت" را در مقابل "ولایت و رهبر انقلاب" قرار دادند، در کنار اسلامیّت تک قطبی رهبر انقلاب مسئلهء ایرانیّت و هویّت ایرانی را مطرح کردند، لوحهء حقوق بشری کوروش کبیر را به ایران آوردند، خواهان برقراری ارتیاط یکسان با اروپا و آمریکا شدند، با مردم تماس مستقیم بر قرار کردند و درصدد ایجاد برنامه هایی هستند که شاید بتوانند به برخی از نیازهای اولیّه مردم پاسخی دهند و کشور را از بحران کنونی به سمتی حرکت دهند که از صدمات کاسته شود. بدون شک کابینهءِ حکومتی میتواند در زمان محدود چهار و یا هشت ساله موفق به انجام کارهای مفیدی شود که در قدم اوّل هماهنگی و اعتماد و همبستگی در بین افراد وزرای کابینه و رئیس جمهور فراهم باشد، که رهبر انقلاب علی خامنه ای با داشتن قدرت سیاسی غیر قانونی مافوق قانون نه اینکه از هماهنگی و همبستگی بین وزراء و رئیس جمهور جلو گیر ی میکند، تازه وزیر اطلاعات مورد اعتماد خود را به آنجا میفرستد تا برایش خبر چینی هم بکند.

● چنین بنظر می آید که بحران در نظام جمهوری اسلامی تا به آن میزان اوج گرفته که رهبر انقلاب منزوی شده بخودش هم در براندازی ولایتِ فقیه مشکوک شده است و دیگر به رئیس جمهور و کابینهء او هم اعتمادی ندارد و از آن بیم دارد که رئیس جمهور و یاران او با تکیه بر قدرت مردم، با پایین کشیدن رهبر انقلاب از تخت ولایت فقیه از او سلب قدرت کنند. به همین مناسبت علی خامنه ای تصمیم به مهار و منزوی کردن احمدی نژاد و یارانش را گرفته است و در نهایت فاز برکناری رئیس جمهور و دستگیری او و مشاوران و یارانش را در سر می پروراند که در همین راستا یاران احمدی نژاد و رحیم مشایی را دستگیر و خودشان هم تحت مراقبت نیروهای زیر دست رهبر انقلاب هستند.

● سیاست علی خامنه ای تا کنون این بوده است که برای خراب کردن و فروریزی خانه از سقف شروع نمیکند بلکه اوّل از دیوارها آغاز میکند و وقتی دیگر دیواری نباشد، طبیعی هست که سقف هم فرو خواهد ریخت، بنا بر این رئیس جمهور و یارانش اگر واقعأ با رهبر انقلاب اختلافی دارند، باید جدی در فکر راه و چاره ای باشند. برای جلوگیری از این هدف پلید رهبر انقلاب پایداری در برنامه و سیاست و محکم ایستادن بر سر خواسته های مطرح شده از سوی آقای احمدی نژاد و رحیم مشایی با تکیه بر قدرت مردم ایران از ضرورتهای تاریخی و ملّی میباشد و بدون هیچگونه تردیدی پیروزی با آنهاست. هرگونه عقب نشینی رئیس جمهور و یاران او در چنین شرایطی عواقب ناگواری را برای آنها و یارانشان و برای ملّت ایران در پی خواهد داشت. رئیس جمهور و یارانش بخوبی میدانند که علی خامنه ای بدونِ مشورت با استاد خود یعنی هاشمی رفسنجانی در امور کشورداری هیچ اقدامی را نخواهد کرد، اینکه بر سر زبانها انداخته اند که هاشمی رفسنجانی از بارگاه ولایت رانده شده واقعیّت ندارد، او هدفمند در بزنگاههای حساس برای روزهای بحرانی در کمک به خامنه ای سنگر گرفته است و اگر فردای بحرانی یک مرتبه فرمانده ارتش و سپاه پاسداران و بسیج شورشی شد، تعجبی نیست.

● سیّد علی خامنه ای با عملکردِ جدید خود بار دیگر بروشنی ثابت کرد، که او مانند شاهان قاجار قصد ادامهء استبداد دینی بر پایهء فردی خلیفه گری و سلطانی را دارد و حاضر نیست هیچ ارگان و کسی را ( بویژه ایرانی تبارانی را که گرایش به مکتب ایرانیّت داشته باشند)، در فضای مغناطیسی قدرت سیاسی مطلقهءِ ولایت فقیه شریک کند و اصلأ در آنجا راه دهد. چنانکه شاهار قاجار داماد خود یعنی "امیر کبیر بزرگ" را در این دایرهء مغناطیسی به جرم گرایش به آبادانی ایران و متعهد به مکتب ایرانی پس از برکناری و منزوی کردن، با زدن رگ دستش او را از میان برداشتند،

● برای خامنه ای سرزمین ایران و هویّت ایرانی اهمیّتی ندارد، رسالت تاریخی خامنه ای ها آبادی سرزمین ایران، سربلندی ناسیونالیسم ایرانی، و بهزیستی، عزت و کرامت شهروندان ایرانی نیست، علی خامنه ای همان محمد علیشاه قاجار در قرن بیست و یک هست، که با تمام امکانات امروز تلاش بر آن دارد که با درآمد هنگفت منابع انرژی کار ناتمام سلسلهء قاجار را که همانا نابودی ایران و پاک سازی هویّت و فرهنگ ایرانی بود را با تمام توان با پشتیبانی بیگانگان و دشمنان تاریخی ایران به پیش ببرد، پایان این هدف یعنی فروپاشی جغرافیای ایران آرزوی خامنه ای ها بوده است. اهداف و سیاست های خامنه ای با منافع ملّی با تاریخ و با فرهنگ ایرانی همسو و سارگار نیست، مشاوران سیاسی حقیقی و چشم و گوشهای علی خامنه ای ایرانی نیستند،

● آیا احمدی نژادها و رحیم مشایی ها، بخشی از روحانیّت، گروهی در سپاه پاسداران و بسیجی، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و قشر وسیعی از جامعه اکنون به این واقعیّت رسیده اند که هدف علی خامنه ای دین اسلام نیست و در حقیقت چه سیاستی را به پیش می برد ؟. که با اتحاد خود جلوی سیاستهای رهبر انقلاب را سد کنند ؟. آیا اکنون میدانند که تأکید علی خامنه ای بر اسلامیّت، روش و متدولوژیک مبارزهءِ شناخته شدهءِ تاریخی با ایرانیّت، با فرهنگ ایرانی، و برای اختلال در استقلال سیاسی سرزمین ایران و جلوگیری از رشد اندیشه و ناسیونالیسم ایرانی هست ؟

● شرایط تاریخی امروز برای احمدی نژاد ها و رحیم مشایی ها فرصت مناسبی را مهیّا کرده است که میتوانند ایران بحران زدهء امروز را در پُل گذار به مردم سالاری غیر دینی، قانونمندی، حقوق بشر، حقوق فردی و شهروندی، آشتی دادن سرزمین ایران با جهان پیرامونی، باز گرداندن و نشاندن ملّت ایران در مکان شایستهءِ خود در خانوادهءِ جهانی نقشی اساسی را بازی کنند.

● مقابله و اختلاف امروز بین تیم احمدی نژاد و مشایی با رهبر انقلاب علی خامنه ای، همان شکاف و اختلافی هست که بین شاهان قاجار و امیر کبیرها بود. این تصمیم قطعی رئیس جمهور و مشاورانش هست که میخواهند در جایگاه امیر کبیرها باشند و عمل کنند و یا میخواهند در جبههءِ محمد علیشاه زمان خود را به آغوش علی خامنه ای پرتاب کنند.

● آقای رئیس جمهور شعار مکتب ایرانی قطعأ زمانی عملی مطرح خواهد شد که آنرا در مقابل رهبر انقلاب بر افراشته کنید، آقای رحیم مشایی مکتب ایرانیّت زمانی مفهوم پیدا خواهد کرد که اندیشه و اصول نهادِ جمهوریّت را در مقابل قطب قدرت ولایت فقیه علی خامنه ای قرار دهید، شما اگر در این راه قدمهایی روشنتر و راسخ بر دارید بسیاری از ایرانیان اپوزیسیون این بار هزار قدم بسوی شما بر خواهند داشت، ملّت ایران شما را در آغوش خواهند کشید، تاریخ آزادیخواهی جهان نام شما را در دفتر خود بزرگ خواهد نگاشت، دست آخر اگر رگ دست و گردن شما را هم بزنند، بزرگترین افتخاری است که تاریخ سرزمین ایران به شما هدیه خواهد کرد،

● با نادیده گرفتن کنترل شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی که مستقیم از سوی مردم انتخاب شده اند و در حقیقت باید زبان گویای مردم باشند و اصلأ به نهاد رهبر انقلاب ربطی ندارند و در مقابل علی خامنه ای هم پاسخگو نیستند، باید در کنار مردم و در جبههءِ رئیس جمهور قرار گیرند. اگر نمایندگانِ مجلس از این عمل خودداری کردند و بر عکس از رهبر انقلاب غیر انتخابی حمایت کنند، رئیس جمهور این مجلس غیر مردمی را با دو ارگان غیر انتخابی و غیر دمکراتیک دیگر یعنی شورای نگهبان و مجلس خبرگان منحل اعلام خواهد کرد و با کمک مردم از آنها سلب قدرت سیاسی میشود.

● بدون شک با وجود مشکلات کلان در نهایت پیروزی با مردم و نمایندهء واقعی و قانونی آنها یعنی رئیس جمهور و مشاوران آن خواهد بود. مردم ایران و جهان دمکرایتک پشتیبانِ شماست، اپوزیسیون شما را تنها نخواهند گذاشت. این مردم و شما و نهاد دمکراتیک قضایی است که تصمیم میگیرید که با فردی مانند علی خامنه ای چگونه باید رفتار کرد و چه مجازاتی شایستهء او و هم دستانش خواهد بود.

Nasser.karami@gmx.de

|ماه مه| 2011| آلمان|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.