رفتن به محتوای اصلی

کتاب «روانکاوی بحران و دگردیسی»
26.05.2011 - 16:10

کتاب الکترونیکی جدید من به نام «روانکاوی بحران و دگردیسی » منتشر شد. این کتاب قرار بود به عنوان جلد دوم کتاب «اسرار مگو» یکسال پس از انتشار کتاب «از بحران مدرنیت تا رقص عاشقان و عارفان زمینی» منتشر شود. از آنجا که این انتظار به درازا کشیده شده است و من مایلم مباحث مهم این دو کتاب برای علاقه‌مندان به این مباحث و جهان نو در دسترس باشد، بنابراین این کتاب دوجلدی را فعلا به شکل الکترونیکی منتشر می‌کنم. در این مسیر اما این دو کتاب مستقل شده اند و نامشان تغییر یافته است. بخش مربوط به «بیماریهای روانی» به یک کتاب نو و سوم دگردیسی یافته است که در آینده نزدیک منتشر می شود.

لینک کتاب جدید « روانکاوی بحران و دگردیسی»

http://www2.asar.name/books/rawankawiebohran.pdf

لینک کتاب « در ستایش زندگی» یا « اسرار مگو » که چند ماه پیش منتشر شده است.

http://www2.asar.name/books/asraremagou1.pdf

حال اینجا پیش گفتار کتاب «روانکاوی بحران و دگردیسی» را منتشر می کنیم تا علاقه مندان با موضوعات و مباحث کلی کتاب بالا آشنا شوند و به برداشت اولیه ای از کتاب دست یابند.

پیش گفتار:

کتاب «روانکاوی بحران و دگردیسی» گلچین و برگزیده ای از مقالات و نوشته های من درباره مباحث بحران، دگردیسی ، رنسانس، نقد و آسیب شناسی مباحث فرهنگی، هنری ایرانی است. همزمان این مقالات تکمیل و تصحیح شده اند و شکل نهایی خویش را یافته اند.

هر تحول فردی یا جمعی بر بستر یک بحران رخ می دهد. یا مثل تحول مدرن ایرانی بر بستر یک سری بحرانهای همزمان سیاسی، حقوقی، فردی و فرهنگی صورت می گیرد. بحران پیش شرط تحول و دگردیسی است و هر چه این بحران بیشتر به طول انجامد و به دگردیسی و تحول نو نیانجامد، آنگاه بحران به ناچار تشدید می یابد، گرفتار «تکرار بیمارگونه» می گردد و یا حالات نوینی پیدا می کند.

قانون اساسی روانکاوی و روان درمانی این است که «ضمیر ناآگاه (ناخودآگاه) برمی گردد». بحرانها و تمناهای سرکوب شده ی فردی یا جمعی برمی گردند و تا به خواست خویش و پذیرش در بخش آگاهانه فردی یا جمعی دست نیابند، به تشدید بیماری و بحران فردی و جمعی دست می زنند. در واقع با ایجاد بحران و بیماری، هر جسم یا هر بدن فرهنگی یا سیاسی، هر سیستم و دیسکورس می خواهد معضلات خویش و ضرورت تحول را نشان دهد و همزمان هر جسم، هر فرد و هر فرهنگ و گفتمان از دگرگونی هراس دارد و تلاش می کند که مانع تحول عمیق و بنیادین شود و می خواهد خود را به شیوه نو بازتولید بکند.

راه عبور از هر بحران فردی یا جمعی بنابراین از یک سو شناخت «سناریو و ماتریکس و نظم درونی بحران» است. از سوی دیگر اینکه حال چگونه بتوان با این شناخت علمی و از مسیر پذیرش سمبولیک تمناها و حقایق نهفته در هر بحران خویش، از مسیر چیرگی خردمندانه و خندان بر « ساختارهای قدرت، ساختارهای تدافعی، تمتع و سودهای اولیه و ثانویه» هر گفتمان بحران زده و یا هر بحران و بیماری فردی، حال به تحول و دگرگونی در این سناریو و یا گفتمان دست یافت و به قدرتی نو، بدنی نو، گفتمانی نو دگردیسی یافت.

کتاب کنونی « روانکاوی بحران و دگردیسی» در واقع می خواهد این شیوههای درک و لمس ساختارهای درونی هر بحران، خطوط عمده راههای چیرگی و عبور از بحران فردی و جمعی را به خواننده بیاموزد و او را قادر سازد که هر چه بیشتر به فردیت و خلاقیت و قدرت خندان خویش دست یابد. همزمان این کتاب با بیان نمونه های مشخص بحرانهای فردی و جمعی ایرانیان، مثل بحران عشق یا ایمان ایرانی، بحرانهای فرهنگی یا ادبی ایرانی، به خواننده امکان درک و لمس بهتر و عمیق این مباحث را می دهد و در اختیار خواننده «ابزار و سازکاری» روانشناختی برای نقد، آسیب شناسی و دگردیسی فرهنگی، فردی یا هنری می گذارد.

ازینرو پنج بخش این کتاب در واقع عرصه نقد و آسیب شناسی پنج بحران فردی و جمعی، یادگیری خطوط و ساختار، همپیوندی شبکه وار و گفتمانی این بحرانها و نیز درک و لمس راههای عبور از این بحرانها و دگردیسی به بدنها و روایت های نوین فردی، فرهنگی یا هنری و به گفتمان نوین، مدرن و بالغانه ایرانی است.

در بخش اول خواننده با سه بحران همپیوند « عشق، ایمان، خردگرایی» ایرانی روبرو می شود و راههای گذار از بحران، راههای دستیابی به روایات نو و بالغانه یا فردی از ایمان، عشق و خردگرایی را می آموزد.

در بخش دوم خواننده یاد می گیرد که چگونه ما انسانها در واقع بدبختی خویش و بنابراین خوشبختی خویش را نیز می سازیم و اینکه جهان فردی یا واقعیت جمعی یک «جهان سمبولیک و نمادین، یک سناریو و نظم سمبولیک» است و اینکه ابتدا با شناخت ساختار جهان خویش و «نوع رابطه خویش با دیگری» حال می توانیم به ایجاد جهانی نو و فردی و یا به آفرینش فرهنگ و گفتمانی نو، هنرهای نو دست یابیم و یا هر چه بیشتر به موفقیت در زندگی عملی و به سعادت زمینی نائل آییم.

در بخش سوم خوانندگان با نمونه های مشخص نقد و آسیب شناسی فرهنگ و روشنفکری ایرانی روبرو می شوند. هم با اصول نقد روانکاوانه و با چشم انداز روانکاوانه و مباحث مهم روانکاوی در این زمینه آشنا می گردند و هم ابزاری برای نقد و آسیب شناسی فرهنگی بدست می آورند. این بخش خواننده را با خویش از درون بحرانهایی مثل بحران گفتمان ناموسی، روشنفکری، بحران روابط ایرانیان با غرب و دیگران می برد و به آنها امکان می دهد که ساختارهای نهفته در این بحرانها و فضاها و امکانات عبور از این بحرانها را ببینند و حس و لمس بکنند. همزمان خواننده با شناخت بحرانهای عمیق فرهنگی و روشنفکری جامعه خویش و در درون خویش قادر می شود که حال هر چه بیشتر به حالات نوین و بالغانه این گفتمان فرهنگی و روشنفکری دست یابد و هر چه بیشتر به « روشنفکر و هنرمند چندمتنی»، به « خردمند شاد ایرانی» دگردیسی یابد، در فرهنگ و گفتمان ناموسی یا نارسیستی جامعه و فرهنگ خویش تحول بوجود آورد و قادر به ایجاد بدنهای نو، حالات نو و گفتمان نو و یا توانا به همکاری با دیگران در ایجاد این جهان نو باشد. او اینگونه قادر می شود هر چه بیشتر از «چندپارگی کنونی و یا حالات مالیخولیایی و روان پریشانه» فردی یا جمعی به « عرصه قدرت و خلاقیت هزار روایتی و هزارگستره» ، به «تنانگی نو و سمبولیک»، به حالات نوین و بالغانه «وحدت در کثرت مدرن» یا «کثرت در وحدت چندصدایی» پسامدرن دست یابد.

در بخش چهارم بحث مهم بحران زبان فارسی، ضرورت و خطوط عمده روانی این بحران، اهمیت عبور از این بحران و چندپارگی زبان فارسی و ضرورت دست یابی به یک وحدت در کثرت نوین مطرح می شود. همچنین ضرورت دست یابی به «زبان سمبولیک و خلاق فارسی» مطرح می شود. زبانی سمبولیک و خلاق که اجازه رشد اندیشه علمی و خلاقیت هنری، اجازه رشد زبانهای علمی و همزمان امکان رشد زبانهای هنری و متفاوت نو و خلاقیتهای زبانی و گفتمانی نو را می دهد و مرتب به رشد فردیت و زبان متفاوت کمک می رساند. زبانی نوین که با عبور از بحران کنونی خویش پایه گذار و بستر «هویت مدرن نو و باز» ایرانی است و قادر به دیالوگ و یادگیری از زبانهای مدرن است؛ اسیر حالات نارسیستی هراس از زبانهای بیگانه و یا شیفتگی کورکورانه به زبانهای بیگانه نیست. در این بخش با نقد دو بخشی «کتاب زبان باز آشوری» هم حالات بحران زبان فارسی و هویت فارسی بیان می شوند، هم به نقد و آسیب شناسی جدلهای حول این کتاب و حول راه پیشنهادی آقای آشوری پرداخته می شود تا علل ناتوانی فرهمندان ایرانی و زبان شناسان ایرانی از دست یابی به «اجماع جمعی» و یا ناتوانی از همکاری جمعی برای عبور از بحران کنونی تشریح و آسیب شناسی شوند.

در بخش پنجم و نهایی کتاب راههای نوین نقد روانکاوانه هنری تشریح و مطرح می شوند و خواننده با نگاه تلفیقی و چندسیستمی نویسنده در نقد فیگورهای ادبی یا فرهنگی، معضلات ادبی و متون ادبی آشنا می شود. همزمان با نقد مشخص برخی مباحث و متون ادبی و هنری ایرانی و هنرمندان ایرانی، خواننده با بحران هنر و هنرمند ایرانی و راههای عبور از آنها آشنا می گردد. تا این جامعه هنری بتواند هر چه بیشتر به هزار حالت نو و متفاوت از فروغ و هدایت و شاملو دست یابد، از نیاکان خویش هر چه بیشتر عبور بکند و خالق جهان و چشم اندازهای نو، متفاوت و جذاب برای هر دو فرهنگ ایرانی یا جهان مدرن خویش باشد و هر چه بیشتر «جهانی» گردد.

ساختار کتاب به گونه ایست که هر مقاله یک «فراگمنت مستقل» و همزمان جزیی از یک بخش و جزوی از کل کتاب است. ازینرو هر خواننده می تواند بنا به سلیقه و میل خویش از مطلب یا بخشی آغاز بکند که می طلبد. همزمان بسیاری از متون کتاب به شیوه «هایپرتکستی» و یا به کمک لینکهای در بخش ادبیات با متون دیگر پیوند بینامتنی و شبکه وار خورده اند تا خواننده کنجکاو بتواند به متون همپیوند نیز دستیابی داشته باشد.

امروزه نگاه روانشناختی و یا روانکاوانه جدا از عرصه روان درمانی و روانکاوی، در عرصه های مختلف ، از سیاست تا تبلیغات، از نقد فرهنگی تا نقد هنری، از راههای موفقیت تا روانکاوی گفتمانهای مختلف سیاسی یا اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. ازینرو خواننده در هر بخش از این کتاب با عرصه هایی متفاوت از کار روانکاوانه و روانشناختی آشنا می شود و از طرف دیگر با نگاه خاص، تلفیقی و چندسیستمی نگارنده در این عرصه ها و در نقد مباحث فرهنگی و ادبی ایرانی یا مدرن روبرو می شود.

خواست نهایی این مقالات تشویق خواننده به استفاده از این نگاه و ابزار روانشناختی برای درک و لمس بحران فردی یا جمعی، درک و لمس ضرورت آنها، درک و لمس نوا و تمناهای نهفته خویش یا ملت خویش در این بحرانها و دستیابی به توانایی دگردیسی و رنسانس فردی و یا جمعی است. موضوع این مقالات ایجاد یک « شناخت قدرتمند» و « قدرت خردمندانه و خندان» برای تحول و دگردیسی فردی یا جمعی و یا برای دستیابی به خلاقیت هنری و علمی فردی یا جمعی است. موضوع آنها ایجاد ابزار و سازوکاری قوی، عرصه و چشم اندازی قوی و نوین است که به خواننده اجازه می دهد به عنوان « سوژه و جسم خندان یا سمبولیک» جهانش و بحرانش را در دست بگیرد، از جوانب مختلف بسنجد و حال بهتر به روایت فردی و شخصی خویش و به خلاقیت خویش دست یابد و یا به روایت فردی و خاص خویش از هویت نوین و مشترک «عارفان زمینی، عاشقان زمینی، خردمندان شاد و مومنان سبکبال» دست بیابد. تا خواننده هر چه بیشتر از حالت «سرباز جان برکف یا عاشق خراباتی سنتی و بحران زده» و از حالت «هنرپیشه مدرن» بگذرد و به «بازیگر خندان و شرور» زندگی دگردیسی یابد.

تا خواننده بتواند با دستیابی به « قدرت پارادوکسیکال و سمبولیک» خویش هر چه بهتر به تلفیق خویش و به رنسانس فردی یا جمعی دست یابد، به سرنوشت و راه خویش آری گوید و روایت فردی خویش را از آن و از هویت و ضرورت مشترک بیافریند. تا او بتواند از «عاشق خراباتی یا پوچ گرای ایرانی» و « عاشق مدرن هراسان از تمناهای عمیق» به «عاشق پارادوکس و خندانی» تحول یابد که هم قادر است تن به عشق و تمنای خویش دهد و همزمان به هر روایت بیمارگونه عاشقانه بخندد. تا او از «روشنفکر مونتاژگر یا مالیخولیایی» کنونی هر چه بیشتر به « اندیشمند و خردمند شاد و چندلایه» ایرانی دگردیسی یابد. تا او از هنرمند خودمدار و مونتاژگر، با زبان و جهانی چندپاره و گروههای هنری نارسیستی هر چه بیشتر به «پایه گذاران خلاقیتهای نوین هنری و جهانهای متفاوت هنری و نوین» دگردیسی یابند. تا آنها از «بنیادگرایان مذهبی» و « روشنفکران دینی التقاطی» هر چه بیشتر به پایه گذاران روایات نو از مذهب و پروتستانیسم مذهبی دگردیسی یابند. تا این تحولات مختلف در کنار یکدیگر به «نوزایی و رنسانس فرهنگی ایرانی» و به «دگردیسی ساختاری و مدرن جامعه، فرهنگ و دولت ایرانی» بیانجامد و به تحولات مدرن سیاسی یا حقوقی در این عرصه ها کمک رساند. تا انسان ایرانی به فردیتی نو و متفاوت، به جسمی نو دگردیسی یابد که قادر است مرتب روابطش را و روایاتش را تحول بخشد، قادر به دیالوگ دائمی با دیگری و دنیا و توانا به آفرینش روایات نو از زندگی، از خدا و مذهب و از علم و هنر است. تا بدینوسیله بحرانهای عشق، ایمان، عقلانیت ایرانی هر چه بیشتر به بلوغ نو و به رنسانس عشق و ایمان و خرد ایرانی و به روایات نو، به حالات مختلف پروتستانیسم مذهبی و به گفتمان نوین روشنفکری و فرهنگ و هنر ایرانی دگردیسی یابند.

باری این کتاب نیز در ادامه کتابهای دیگر نگارنده به شیوه خویش انسان ایرانی را به عرصه « جسم و جهان هزار روایت و هزارگستره »و به عرصه «وحدت در کثرت» نوین ایرانی و یا در حالت والاتر به حالت «کثرت در وحدت چندصدایی ایرانی» دعوت و اغوا می کند. او بدینوسیله پیوند خویش را با کل سیستم و نگرش شبکه وار نویسنده و با هویت مدرن و فردی «عارفان و عاشقان زمینی، خردمندان شاد و مومنان سبکبال» حفظ می کند و همزمان مباحثی متفاوت و نو را مطرح می کند.

در نهایت خواست «نویسنده مقالات» این است که خواننده نه تنها با قدرتهای نگاه و نگرش نویسنده در عرصه های مختلف آشنا شود و قادر به نقد قدرتها و ضعفهای آن باشد بلکه همزمان مثل نگرش نویسنده به این اصل بنیادین روانکاوی پی ببرد و هر چه بیشتر به این بلوغ انسانی دست یابد که هر نگرش بایستی در عین غرور از کار و راه خویش همزمان قادر به لمس «کمبود خویش» و «نیاز خویش به دیگری»، به نگرشها و چشم اندازهای دیگر باشد و بداند که همیشه «راه و نگاهی دیگر» ممکن است. زیرا این مقالات همزمان می خواهند به خواننده یاد بدهند که چگونه او با پا گذاشتن به این عرصه و چشم انداز نوین و متفاوت در واقع بایستی حال بقیه راه را بشخصه رود و چشم اندازهایی نو و متفاوت، روایاتی نو و متفاوت از مباحث بیافریند. تا سرانجام در جامعه وفرهنگ ما این توانایی آفرینش روایات نو و از سوی دیگر توانایی رواداری و مباحث چندفاکتوری، چندچشم اندازی در مورد هر پدیده فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی هر چه بیشتر نهادینه شود و ما هر چه بیشتر در کنار هم قادر به ایجاد فرهنگ دیالوگ، جامعه مدنی و روشنفکری نوین ایرانی باشیم.

یا در کنار هم قادر به ایجاد تحول عمیق فرهنگی،حقوقی و سیاسی باشیم. تحول، دگردیسی و رنسانسی که هم احتیاج به «هویت مدرن و نوین خویش»، احتیاج به «خانه و مسکن زبانی و فرهنگی و فردی جدید» خویش دارد و ازینرو نیازمند «روانکاوی و نگاههای مختلف روانشناختی» است و از طرف دیگر نیازمند علوم دیگر، چشم اندازها و ساختارهای نوین سیاسی، حقوقی، جامعه شناختی، زبان شناختی و غیره است. زیرا ما همه اجزای یک دیسکورس و گفتمان و چشم اندازهای مختلف، راههای مختلف یک ضرورت و تحول مشترک هستیم. ما نیازمند همدیگر هستیم و برای اینکار بایستی در عین قبول تفاوت و راه متفاوت خویش به دیالوگ با دیگری و لمس نیاز خویش به دیگری تن دهیم و اینگونه قادر به ایجاد بدنها و سیستمهای نوین فردی، جمعی، سیاسی، فرهنگی و هنری شویم. توانا و قادر به ایجاد رنسانس فرهنگی و ساختاری جامعه خویش شویم. تحول و رنسانسی که سرنوشت و ضرورت فردی و جمعی ماست. باری به سرنوشت خویش آری گوییم و آن شویم که هستیم. این کتاب راه و شیوه این دگردیسی و رنسانس است.

پاورقی: این کتاب و مطالب آن برای بار آخر توسط نگارنده تکمیل و ادیت شده است اما مطمئنا خطاهای گرامری در آن وجود دارد و نیازمند به ویراستاری نهایی دارد. امیدوارم زمانی این کتاب نیز چاپ و منتشر شود و البته آنگاه با یک ادیت نهایی و تکمیل نهایی مطالب.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.