رفتن به محتوای اصلی

چند نکته در باره «تاریخ شفاهی»
30.05.2011 - 06:44

ویدئو کلیب :کيانوش توکلي در باره تاريخ شفاهی چهل ساله :چگونه و تحت چه شرایطی سیاسی شدم

تقی

taghi@home.nl

پیش از اینکه نظر خودم در ارتباط با نگارش و یا انعکاس تاریخ چه شفاهی و چه کتبی و چه فلان و بهمان رو بیان کنم، مایلم به سراب نامی که نظر نوشته است اشاره ای کرده و واکنش وی در قبال این گزارش و بطور کلی نگاهش را نقد کنم. ایشان در آخرین نظری که ارائه داده اند، بنظر مخالف انعکاس تاریخ نیستند، بلکه مایلند آنرا صرفاً در چارچوب و نگاه و برداشت معینی انتقال دهند. تصویری که از ساختار حکومت ارائه میدهند و نقشی که میباید در قبال مدیریت اجتماعی - آنگونه که شایسته انسان امروزی است

... برای انسان قائل بود، ایشان از معضلات و مشکلات شاه صحبت می کند. همین لقب یعنی شاه خواندن فردی در جامعه بشری، یک فاجعه بزرگ تاریخی و درک عقب مانده ای است که جامعه با آن درگیر هست. اینکه چنین شخصی بمثابه " مالک " یک سرزمین و نه بعنوان مدیر آن در قبال اهمیت استراتژیک و واقع شدن در موازنه قدرت در دوران جنگ سرد و غیره، مجاز شمرده میشود ساکنان سرزمین فوق را که از بد حادثه در آن زندگی می کنند، بمثابه تیول خود در نظر بگیرد و آنان را همانند اجزاء سرزمین مایملک خود بداند.

اساساً جایگاهی که برای ساختار قدرت در دوران فوق در نظر میگیرند، با نگاهی که " سراب " مایل است بنمایاند، متفاوت بوده و طبعاً مخالفت ایشان درست در این بزنگاه هست که معنی خاصی بخودش میگیرد. حکومت در ایران یک جایگاه استیجاری بوده که صرفاً بخاطر میزان دریوزگی آنان برای قدرت های مالی و منافع استراتژیک آنان جذب دستگاه فوق شده و حاضر به هر نوع جنایت و سرکوب و اعمال مغایر منافع اولیه انسانی بوده اند.

دلسوزی ایشان برای چنان فردی و مقایسه ای سطحی از اعتراض کیانوش به برخورد خود با ملزومات نقض آشکار حقوق اولیه انسانی در جامعه ایران، اگه تعمدی هدفمند قلمداد نشود، قطعاً نشان از سفسطه گری فرد دارد.

اینکه انعکاس وضعیت آن دوران با فلان و بهمان نوع گفتگو و نگاه و تصویرگری و غیره قابل رویت، و معضلات آن دوران و سیاست های مناسب آن قابل ارزیابی و آنگاه تصحیح خطاها امکان پذیر است، من این را توهمی بشدت انحرافی می فهمم. کاری که کیانوش می کند، جز انعکاس یادها و نشانه ها و خاطراتی نیست که تنها از نگاه یک نفر و متأسفانه بخاطر گذر و گذشت زمان و دوره های نظری و فکری متعدد، ویراست های گوناگونی را به خودم میگیرد. تنها تفاوت آشکار دوران گذشته با زمان فعلی، حضور قدرتمند مفاهیم و ادراکات مذهبی در مناسبات اجتماعی و تلفیق جنایتکارانه مفهوم گناه و جرم با یکدیگر و ادغام حریم خصوصی با عمومی بوده است. جنایتکاران جمهوری اسلامی که کماکان در اشکال و نگاه ها و نمایشات متعفن جدیدتری همچون گروگان گیری نام سبز و جنبش و مبارزه و غیره، دروغی تکراری را به مردم حقنه می کنند، هنوز دل از باقی ماندن قدرت در دست دریوزه گان نکشیده اند. آنچه برای نسل کنونی حائز اهمیت می شود، پذیرفتن حق حضور آنان بمثابه افرادی متساوی الحقوق و کسانی است که قادر هستند خود درباره امور اجتماعی و سیاسی و بطور کلی مدیریت مناسبات متقابل خود در جامعه تصمیم گیرنده و نقش آفرین باشند. باقی، دارای هیچ درسی برای آنان نیست. نه تنها جامعه ایران، بلکه چهره جامعه جهانی با آن چیزی که کیانوش مایل به انعکاس آن است، بشدت تغییر کرده و از اساس دارای تفاوت های جدی است. جنگ سرد جای خود را به جنگ های جدید با قدرت گیری جناح های بزرگ و متنوعی داده است. وسائل ارتباط جمعی از سوی در به میدان کشاندن جامعه بشری نقش ایفا می کند و از سوی دیگر، خود در ساخت و انحراف افکار عمومی دنیا با استفاده از تمامی توانائی های خود در کار هست. اطلاعات نقشی به مراتب قدرتمند تر از بمب های اتمی و تخریب گر گذشته ایفا می کند و حتی درون خانه تو و با امکانات و تمایلات شخصی مصرف کننده، مغز وی را بمباران می کند. در چنین شرائطی، چگونه گی تمایلات و گرایش فردی خود برای کشش سیاسی در دوره ای که اینک با تمامی مشتقاتش به تاریخی گم و گور پیوسته، نه تنها فاقد هرگونه درس آموزی، بلکه بیشتر به همان کاری شبیه می گردد که بطور سنتی بازنشستگان و سالمندان بدان مشغول میشوند. چنین اموری نقشی جز قصه گوئی ایفا نمی کند و صرفاً به کار آنانی می خورد که برای نوادگان قصه هایی برای خواب شبانه فراهم کنند.

سراب هم بهتر است بجای جنگیدن با کیانوش روی اسم سیاسی بودن و غیره، جنایتکاران دوران دریوزه گی شاه عزیز را بعنوان مسئولینی سیاسی به ما غالب ننمایند! بسیار ساده لوحانه خواهد بود وقتی مردم یک جامعه و بطور کلی جامعه جهانی شبانه روز توسط انواع بوق ها سیاست میشوند، از واکنش جدی نسبت به آن برحذر نگاه داشته شوند؛ شاید ایشان سیاست را حق و تیول مادرزادی یک مشت دروغ گو و جنایتکار و فاسد در جهان می داند که یک نمونه اش مثل آن مردکه بیمار روانی و جنایتکار جنسی دومینیک اشتراوس خان بوده که تا زمان همراهی رفتارهایش با منافع جناح های معینی در جهان، بر رفتارش سرپوش گذاشته میشد و تا هم اکنون هم حزب مضحک سوسیالیست فرانسه، او را از حزب خود اخراج نکرده است! نه جانم، اتفاقاً سیاست کاری است که باید بدان توجه نشان داد و حتی الامکان عرصه های اصلی مدیریت اجتماعی و مناسبات متقابل انسانی را از دست دریوزه گان نجات داد.

sarab

آقای توکلی، سیاسی و مبارز چهل ساله (از لحاظ سنّ سیاسی بودن عرض می‌کنم) شما که به دیکتاتوری و استبداد محمد رضا شاه ایراد میگیرید چرا خودتان با یک حرف و سخن من عصبانی‌ گشته و بحث با من را بی‌ فایده ارزیابی کردید و طاقت و تحمل از کفّ دادید؟؟!!!!!! اگر شما با یک پرسش من اینگونه برخورد می‌کنید،چگونه انتظار داشتید که شاه که یک مملکت بزرگ و حساس از لحاظ جقرافیای سیاسی را در اوج دوران جنگ سرد و در بغل گوش شوروی و با هزاران دشمن در کمین با روش دمکراتیک اداره نماید؟؟؟!!!! آیا بهتر نیست یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران

کیا نوش توکلی

پاسخ حامد و هرمس

موضوع و نگاه به « سیاست» را می شود از جنبه های مختلف نگریست یکی همین نگاه« هرمس » به سیاست است که : «مشکل کمبود مشارکت در سیاست است نه این که سیاستمداری مذموم است.» نگاه دیگر، نظر عامه مردم به سیاست است که آن را «امری کثیف »می پندارند که برای ما قابل درک است .اما نگاه آینده و آیندگان به سیاست ، بسیار متفاوت با امروز خواهد بود؛ در اینده پیش بینی می شود که با رفع بحرانها و مشکلات سیاسی در سطح جهانی ، منطقه ای و ملی از یک سو و الکترونیکی شدن دولت ها، شرایطی را فراهم می کند که موجب رهایی جهان از امر « سیاست » خواهد بود و بشر قوای خود را صرف مبارزه با مشکلات اقلیمی و مبارزه برای محیط زیست مناسب برای بشر خواهد شد / البته تا آن زمان راه درازی در پیش است و یا شاید بشر بر بحرانهای سیاسی غلبه نکند ....که آن وقت اوضاع غیر قابل پیش بینی است.

دوست گرامی حامد نوشته که :«بعضی ازرهبران گذشته اگرازاشتباهات گذشته ی خودصادقانه انتقادکنند،چه ایرادی دارداگرطوردموکراتیک انتخاب شونددررهبری باقی بمانند؟ » آری در این مورد حق باشماست و منهم نظری مخالف ندارم.

_ در مورد حبیب لاجوردی نمی دانم ایا با دکترحسین لاجوردی نسبتی دارند حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد گویا تدریس می کند و دکتر حسین لاجوردی در پاریس و در دانشگاه سوربن فرانسه تدریس می کند.

رضا شوکتی دوست دوران تحصیل ام که کاری به سیاست نداشت و به دلیل مشکلات روحی دست به خود کشی زد .

_دبیر زمانی که من اشتباها او را« دکتر زمانی» نامیدم یکی از مسئولین انجمن حجتیه بود که پس از انقلاب نماینده مجلس شد و چند سال پیش درگذشت.

_از سر نوشت دوست بهایی ام سیهل درخشانی هیج خبری ندارم .امیدوارم که زنده و سالم باشد.

هرمس

کیانوش توکلی گرامی تاریخ شفاهی احمدی و لاجوری متمرکز است بر چهره های شناخته شده. اما آن چه که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد افراد باصطلاح بی نام و گمنام و کم نام است. یعنی کسانی که بیشترین تلاش و فداکاری و آسیب ها را به جان خریده اند. برای نمونه شما از دو سه نفر در این مصاحبه نام می برید، آیا از سرنوشت آنان اطلاعی دارید؟ مصاحبه با این افراد بسیار شنیدنی است. درضمن باید به آن دوستی که از سیاست در ایران می گوید گفت که استبداد تمام توش و توان خود را به کار برده تا مردم را از سیاست دور کند. و به همین جهت سیاست و سیاستورزی و سیاستمداری در افواه عمومی معنی مثبتی ندارد. درحالی که چرا کسی نمی تواند بگوید سیاستمدار است و اهل سیاست است. سیاست امری بغایت انسانی است. مشکل کمبود مشارکت در سیاست است نه این که سیاستمداری مذموم است.

حامد ایرانی...

جناب توکلی

تاریخ شفاهی امربسیارمثبتی است

باتشکرازآقای توکلی،امیدوارم این امرمثبت باعث شودمبارزان دوران استبدادشاهنشاهی ،ونیزدوران جمهوری ننگ ونفرت تجارب واطلاعات خودرادراختیارنسل جوان بگذارند،ودوباره تاکیدمیکنم که امربسیارمثبتی است سیاست وسیاسی بودن رابگذاریدهرکسی بادیدوسوادخودارزیابی کند!!! بعضی ازرهبران گذشته اگرازاشتباهات گذشته ی خودصادقانه انتقادکنند،چه ایرادی دارداگرطوردموکراتیک انتخاب شونددررهبری باقی بمانند؟ آیا منظورتان ازحبیب لاجوردی ،دکترحسین لاجوردی رئیس بخش دانش آموختگان وپژوهشگران ایرانی است؟

کیا نوش توکلی

جناب sarab شما از پیش حکم صادر می کنید من هنوز به « نتیجه » نپرداختم ؛ سعی کردم ان دوران و آن شرایط را آن طور که بود تشریح کنم و نشان بدهم که چگونه بخشی از جوانان کشور به مخالفت با دیکتاتوری شاه کشیده شوند اینکه ملایان قدرت را گرفتند مقصرش شاه بود .... در حالی که انجمن حجیته در مساجد دفتر و دستک داشت ..متاسفانه نظام پهلوی علیرغم ابادانی و سازندگی و... بشدت استبدادی بود حتی نخست وزیر شاه هم، اختیاری از خود نداشنت .این محمد رضا شاه بود که تحمل احزاب فرمایشی (حزب مردم و ایران نوین )را نداشت در نتیجه این احزاب را منحل و حزب رستاخیر درست کرد و گفت هر کسی عضو این حزب نشود باید از کشور خارج شود . اخوند ها مساجد را در اختیار داشتند و سر انجام آنان بودند که حکومت را گرفتند و کشور را به گند کشیده اند...شما ترس تان از تاریخ است می خواهید ...فراموش شود... تاریخ را به عقب برگردانید ....بنابراین بحثی با شما بی فایده است ... فکر می کردم هدف دیگری را دنبال می کنید

سراب

آقای توکلی، متاسفانه نتیجه کار چهل ساله شما و امثال شما از بین رفتن کشور و قدرت گرفتن ملایان و ویران شدن تمام نهادهای مدنی و دست اوردهای اجتماعی و آزادیهای فردی و اجتماعی (سیاسی پیشکش) بوده است!!!! من نمیدانم این چه افتخاری است که شما به آن مینازید و در مورد آن ویدئو کلیپ هم ساخته اید؟؟!!!

کیا نوش توکلی

جناب sarab گرامی_ راستش واژه « سیاسی بودن» یک واژه کشداری است ، منهم با شما موافقم که سیاست امر پیجیده ای است و هر کسی‌ که چند تا کتاب خواند و چند تا شعار داد لزوما سیاستمدار نیست و اضافه نمودید که « آیا شما(کیانوش توکلی) فکر می‌کنید که انسان سیاسی هستید؟؟؟ » هر چند شخصا چهل سال به مسایل سیاسی پرداخته ام ولی چندان علاقه ای ندارم که بعنوان یک سیاستمدار نامیده شوم ؛آنچه در ده سال اخیر انجام داده ام ...اطلاع رسانی بوده است و در فضای سایبری جزء یکی از تولید کننده گان «سیاست» بوده ام ....و ناراحت نمی شوم که اینکه از نظر جنابعالی سیاسی نامیده نشوم .

سراب

آقای توکلی، دوستانه و محترمانه یک پرسش اساسی‌ و جدی از شما دارم که امیدوارم آنرا توهین قلمداد ننماید و با دیدگاه مثبت و اصولی به این پرسش پاسخ دهید. آیا شما فکر می‌کنید که انسان سیاسی هستید؟؟؟ انسان سیاسی در کشورهای جهان اوّل و پیشرفته و دمکرات تعریف و مضامین و مشخصات خودش را دارد، ولی در کشورهای جهان سوم (یا بفرمایش شما جهان دوّم) شامل ایران،ترکیه،مصر،عربستان، کویت،عراق،پاکستان،زیمبابوه و.......هر کسی‌ که چند تا کتاب خواند و چند تا شعار داد خودش را سیاسی تعریف مینماید که البته

باعث اشفتگی و درهم ریختگی مفاهیم و از بین رفتن حرمت کلمات و معنی آن میگردد و اتفاقا کسانی که از علوم سیاست و پیچیدگیها و خام و چشم آن به هیچ وجهه خبر ندارند خودشان را سیاسی و دارای نظرات سیاسی میدانند که همین باعث سیه روزی و ویرانی اکثر این کشورهاست. پس لطف کنید جواب این سوال مرا بطور جدی بدهید که بر چه مبنا و معیاری خودتان را و یا امثال خودتان را سیاسی میدانید؟؟؟!!!

کیا نوش توکلی

یکی از انگيزهای ایجاد سايت ویئویي ایران گلوبال در ارتباط با یک «پروژه تاريخ شفاهی چهار دهه اخير» بود و براي اجراي اين پروژه شخصا با برخي از فعالان سياسي تماس گرفته ام ، بطور نمونه در مصاحبه قبلی با یکي از خلبانا ن و سازماند ه گان «کودتا نوژه» بود.

برای انتخاب موضوع و شخص مصاحبه شونده هم برخورد «خطی» ، سياسی و فرقه ای نخواهد شد .اين ادعا را حدود 30 مصاحبه ویدئویی که تا کنون انجام گرفته است، ثابت می کند.

در مورد تاریخ شفاهی تا کنون از سوی حمید حمیدی و دکتر حبیب لاجوردی اقدامات بسیار مثبتي صورت گرفته است آنان حدودا با 200 نخبه سیاسی ، اجتماعی و علمی مصاحبه انجام داده اندکه در برابر هزاران فعال سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگي و علمي چهار تاریخ معصر ايران بسيار عدد نا چیز است .

چند نکته در باره «تاریخ شفاهی»:

اگر «پروژه تاریخ شفاهی» در گذشته بدون امکانات دانشگاهی ، دولتی ، حزبی غیر ممکن بود ولی امروز به کمک ابزار دیجتالی ساده و مجانی ،هر علاقمندي قادر می سازد که براحتي و صرف زمان کوتاهی در تهیه و توليد چنین تاريخی شرکت نمايند.

_ از نظر من کليه احزاب اپوزیسیون چهار دهه اخير ايران اشتباهات و خطاهای استراتزیک مهم سیاسی داشته اند. رهبران این احزاب نه تنها از رهبری برکنار نشده اند، بلکه متاسفانه همچنان اصرار دارند که «رهبر» باقي بمانند .اینان همه جا حضور دارند و رسانه های مهم فارسی زبان را در چنگ خود گرفته اند. شخصا علاقه ای به مصاحبه با چنین اشخاصی را ندارم چراکه در جنبش سیاسی ایران هزاران کادری زحمت کش و گمنامی وجود دارند که هر گز میکروفون در اختیارش نبود

بنابراین «پروژه تاریخ شفاهی ایران گلوبال » بدنبال کادر ميانه و متوسط جنبش سياسی می گردد و قصد آن دارد که ضبط صوت آنان در تاریخ شفاهی ايران باشد.

_نگاه اين پروزه بدور از کلیشه و قالب های از پیش تعیین شده ، نقادانه و جسورانه خواهد بود.

_ کوشش می شود ، نگاه رئال و غير خطي پي گرفته شود.

_ تبعيضی در انتخاب سوژه و مصاحبه شونده وجود نخواهد داشت.

_ هیج محدودیتی براي همکاری سايرين در تهیه پروژه تاريخ شفاهي چهار وجود ندارد

##########

... حمید احمدی عضو جامعه بین المللی تاریخ شفاهی در سال 2000، انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران را در برلین به عنوان یک نهاد پژوهشی مستقل و غیرانتفاعی و غیر دولتی، پایه گذاری کرد.هدف عمدۀ این انجمن، گردآوری خاطرات شخصیت ها و چهره ها و فعالانِ گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی ایرانی برای شکل گیری و تدوین آرشیو ملی تاریخ شفاهی ایران [زندگینامه-تاریخ از دهۀ 1300 خورشیدی و گفتگوها با فیلم ویدئویی وتدوین این آرشیو به شکل آنلاین] است.

این انجمن تلاش دارد تا یادمانده هایی ارزشمند از چند نسل پیشین را به عنوان حافظه جمعی تاریخی برای نسل امروز و آیندگان محفوظ نگاهدارد.

#################################

پروژهٔ تاریخ شفاهی ایران نام برنامه‌ای برای مصاحبه با عده‌ای از ایرانیانی است که در تاریخ معاصر نقشی داشته‌اند. این برنامه به ابتکار حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد انجام گرفت. مصاحبه‌ها عمدتا توسط دکتر حبیب لاجوردی و دیگر همکاران او انجام شده‌است. در مجموع با ۱۳۴ نفر مصاحبه شده است.

هرمس

کار بسیار ارزنده ای است. امیدوارم که این پروژه را تعمیم بدهید و با نسلی از کنشگران سیاسی گفتگو کنید درباره شرایط و عللی که آنان را به سیاست کشاند. این بخشی از «تاریخ شفاهی» است که به نوبه خود می تواند به زوایای تاریک و سایه و روشن های دهه چهل و پنجاه پرتو افکند و روشنگر این زوایا باشد. از خلال این گفتگوها می توان پی برد که فضای سیاسی و انگیزه های سیاسی شدن در آن دوره چه بوده است. امیدوارم در سخن بعدی خود برای مثال بگوئید منابع مطالعاتی چه بود، چه ذهنیتی داشتید از پیشرفت و عدالت اجتماعی و اطلاعات شما درباره جغرافیای سیاسی و مسائل بین المللی چه بود.

کیا نوش توکلی

جناب هرم گرامی - تهیه این ویدئو کلیب از بیکاری و بی موضوعی نیست ، بلکه سالها پیش قصد داشتم در باره فعالیت سیاسی خود(قبل و بعد از انقلاب ) چیزی بنویسم تا حدودی هم نوشتم ولی هر گز انتشار نیافت .امروز به برکت ابزار دیجتالی می شود براحتی چنین خاطراتی را تهیه کرد .هدف خودنمایی نیست بلکه برخورد جدی و صادقانه با گذشته خودو درس آموزی برای نسل های بعدی است .بنظر من ایراد از آنانی نیست که در باره گذشته خود صادقانه برخورد می کنند بلکه اشکال در آنجاست که فعالان سیاسی دیروز یا از گذشته خود فرار می کنند و یا آشکارا دروغ می گویند .به همین خاطر ما ایرانی ها وبعبارتی« جهان دومی » ها نه با حال و نه با گذشته جدی برخورد نمی کنیم و مردمانی فراموشکاریم .حادثه ها در کشورما منتظر زمانند که فراموش شوند.

هرم

میگویند که سلمانی ها زمانی که دیگر کاری نداشته باشند سر همدیگر را اصلا ح میکنند. به نظر میرسد از کمبود موضوع جناب توکلی هم به تاریخ ناطق مبدل و با خود مصاحبه کرده است . خوب آرزو بر .... گذشتگان عیب هست یا نیست

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.