رفتن به محتوای اصلی

تشکیل کشور کردستان بزرگ و خیانت مسعود بارزانی(بخش چهارم)
31.12.2013 - 11:42

 برداشت نادرست روشنفکران کُرد از ساختار حکومت ها در ایران

روشنفکران و نخبگان ملّت کُرد در طول تاریخ مرتکب دو اشتباه بزرگ تاریخی شده اند و میشوند : اوّلین اشتباه - که حکومتها در ایران را ایرانی تبار و با ملّتی ساختگی بنام فارس در نتیجه حکومتها در ایران حکومتِ فارسها میباشد. دوّمین اشتباه - دور نگهداشتن خود از شرکت در ساختار قدرتِ سیاسی و چرخهءِ اقتصادِ حکومتهایِ مرکزی در ایران بوده است:

اوّلین اشتباه روشنفکران و سیاست ورزان کُرد

نخبگان ملّت کُرد، حکومتهای مرکزی حاکم بر ایران را ایرانی و جدیدأ ملّتی بنام فارس را هم که تُرک تباران و عرب تباران اختراع کرده اند و علی خامنه ای را بنادرستی فارس تبار و حکومتِ مرکزی نظام جمهوری اسلامی سلطانی و خلیفه گری تُرک تباری و عرب تباری را حکومت فارسها میدانند.

● کدام  فرد بیطرف و کدام دیدگاه با کمترین شناخت به مسائل جامعه شناسی، سیاسی، و ساختار حکومتی در چند قرن گذشتهءِ ایران میتواند علی خامنه ای تُرک تبار نمایندهءِ پان ترکیسم و پان عربیسم در ایران را که همهء قدرتِ نظامی، سیاسی، و اقتصادی، حقوقی، قضاییِ نظام جمهوری اسلامی آنرا در چنگِ خود قبضه کرده و همهء آنها را بر علیه هویّت و فرهنگ و تاریخِ ایرانی بکار گرفته است را  فارس، یا یک پارسی از سرزمین پارسه بنامد !.  

● مردم تُرک تبار، این پشتیبانان و دست نشاندگانِ خودِ علی خامنه ای و همراه با تجزیه طلبان، علی خامنه ای را هدفمند فارس و نظام جمهوری اسلامی را حکومتها فارسها مینامند تا به یک تیر سه هدف را نشانه روند:

یکم- تا هویّت، سرشت،  محمّد علی شاهی، با سیاست تُرک تباری علی خامنه ای همچنان در پرده بماند و بتواند همچنان منافع تُرک تباری را طولانی تر و بهتر برآورده کند.

دوّم-  از سویی دیگر به ایرانیان رانتخوار پایتخت مرکز نشین و ایرانیان اسلامزدهءِ ایران مرکزی،  چنین فهمانده شود که تنها علی خامنه ای و نظام اسلامی است که از  تمامیّت ارضی ایران پاسداری خواهد کرد، و در نتیجه باید در حفظ و پایدرای این نظام ولایت فقیه بهر طریق ممکن تلاش کرد.  

سوّم- تا تاریخ ایران باستان، فرهنگ و تاریخ هخامنشی و پارسهءِ قبل از اسلام را با نسبت دادن به فردی مانند علی خامنه ای لکه دار کنند.

● اصولأ تا کنون در ایران تجقیقات جامعه شناسی راسیونال مطابق با نرمهای بین المللی دانش محور بیطرف انجام نگرفته که تحقیق کنند، که آیا همین تئوریسن ها و روشنفکران دینی ، ملّی- مذهبی هایِ دیروز و امروز، اصلاح طلبان دینی شیعه گری، این پشتیبانانِ خمینی و علی خامنه ای اصل و نَسَب ایرانی دارند و یا از تبار بیگانگان مهاجم و مهاجر به ایران هستند، که اینچنین ایدئولوژیکِ دین اسلام را جانشین هویّت و تاریخ ایرانی کرده اند و میکنند. کدام ملّت بیدار و کدام کشور مترقی، دین و مذهب خاصی را جانشین هویّت نژادی، تاریخی و فرهنگی خود کرده است ؟.

●  بدرستی روشنفکران کُرد میدانند که فرمانرایی حکومتها بعد از حملهءِ اعراب و تُرک تباران ایرانی نبوده و نیست. ایرانیانی هم که در دستگاهِ قدرت بوده اند، گماشتگان، فیلسوفانِ دینی، و قلم بدستان، تئوریسینهایی، مانند حس روحانی رئیس جمهور و محمّد جواد ظریف وزیر امور خارجه بوده اند و هستند که در هویّتِ ایرانی بودن آنها بسیار ابهامات هست که آیا چنین افراد و طبقه ای در اساس ریشهءِ ایرانی دارند و یا حاصل یک نژاد ترکیبی غیر ایرانی میباشند ؟.

● فرهنگی که بعد ازدورانِ  ایران باستان در ایران مرسوم و در محور و در مرکزیّت فرهنگ و تمدن ایرانی قرار گرفته است، یک فرهنگ خرافاتیِ دینی اسلامی غیر ایرانی و یا یک فرهنگ سبک بی پرنسیپ با حرکاتِ ناموزون رقص باباکرم که با فرهنگ سنگین و صیقل خوردهء ایرانی هماهنگ نیست. یا با برداشتِ نادرست از فرهنگِ راسیونالِ غنی و پربار غربی یک فرهنگ قشری بادکنکی بادآوری را محور قرار داده است ،

● زبان فارسی امروز هم با زبان پارسی باستان چندان مناسبتی ندارد. تنها کافی است به حروف الفبایی زبان پارسی باستان و زبان فارسی امروز نگاهی افکنده شود. زبان پارسی باستان را باید در گویش منطقه ای جغرافیایِ ایران از جمله در کُردستان جستجو کرد.

بنا بر این عرصه های حکومتی، فرهنگی، زبانی، و تمدن مرسوم در ادبیّات سیاسی امروز که فارسی و پارسی نامیده میشود بی اساس و همان واژگونه نویسی تاریخِ هدفمندِ ضدِ ایرانی و ضدِ پارسی است.

● تاریخ چند هزارسالهء ایران را تنها به قرون وسطی و حتّی به قرن گذشته محدود و تاریخ شاه و شیخ اسلامگرایی صفوی تُرک تباری را برجسته کرده اند که نمایندگی شاه آنرا به علی میرفطروس و بخش تُرک تباری آنرا به محمّد امینی قاجار واگذار کرده اند و تاریخ اصلی ایران، یعنی تاریخ ایران قبل از اسلام که همان تاریخ زاگرس و برخاسته از زاگرس هست را به حاشیه رانده اند ! بتازگی ایرانیانی که خود را کارشتاس تاریخ مینامند، هدفمند تاریخ ایران باستان را" تاریخ مُردگی" مینامند تا اسلام و تاریخ زندهءِ 12 امامی امروز نظام جمهوری اسلامی را جانشین آن کنند !

رضاشاه را چهرهءِ نمادین پارسی و بنیانگذار یک دولت فارسی در کشور امروزی ایران میدانند در صورتیکه همین رضاشاه علاوه بر اینکه پارسی نیست، در ایرانی بودن آن هم شک وجود دارد، از واژهء پارسی( پرسیس، پرشین، پرزین) نفرت داشت و بزرگترین خیانت را به تاریخ باستان و به فرهنگ و زبان پارسی  مرتکب شد و بدستور او در سال 1939 میلادی نام پارسی را از روی نام بین المللی ایران بر داشتند.

رضاشاه قرارداد نفتی "انگلیس، پرشیا" را تمدید کرد که در ازایِ آن فقط انگلیس  او را در برداشتن  و حذف نام پارسی ( پرشیا) از رویِ نام بین المللی ایران یاری دهد و اینکار هم عملی شد.

● خاندان پهلوی با در نظر گرفتن و ارج گذاشتن خدماتِ آنها در بعضی زمینه ها، امّا بزرگترین ضربه را بر مردمان جغرافیایِ پارسه در رشته کوه زاگرس از جمله همین استان فارس وارد کردند. همانطور که امروز علی خامنه ای با فارس بودن بزرگترین ضربه را بر فرهنگ و تاریخ پارسی وارد کرده و میکند، خاندان پهلوی هم به نوعی دیگر با " پهلوی" و " آریامهر" ( نور و خورشید آریا) نامیدن خود ضربه های سنگینی را بر ناحیّه زاگرس از شمال تا خلیج فارس  وارد کرده است. طبقهء فئودال سنتی که هیچ، طبقهء فئودالیتهءِ اشرافی کشور  و زاگرس را که دوران گذار به سرمایه داری انقلابی را میسر میکند نابود کردند که در حقیقت سرزمین ایران با بی سرپرستی و در ماندگی مواجه گشت، پس از آن هزار خانواده دز زمان سلطنتی و در ادامهء آن نظام جمهوری بر ایران حاکم شد.

● نام پارسه و پارسی از رشته کوه زاگزس شمالی، زاگرس مرکزی، و زاگرس جنوبی تا خلیج فارس جدا شدنی نیست،  با همّت ایرانیان زاگرس نشین تا خلیج فارس و با کمک مردم کُرد در ایران فردا تلاش خواهد شد که نام پارسه پارسی (پرسیس، پرشین، پرزین) را که با مردمان کُرد مناسبت های زیادی دارد، دو باره مانند گذشته بر ایالت فدرال متشکل از استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب بگذاریم و در صورت امکان نام پارسی را بر نام ایران در عرصهء بین المللی باز گردانیم .

آقا محمّدخان قاجار برای اینکه پایتخت به جغرافیای زیستی مردم تُرک تبار نزدیک باشد، تهران امروز را بر گزید. این روزها هم بحث تغییر پایتخت از تهران میباشد، که مردمان زاگرس نشین باید تلاش کنند که پایتخت کشور مانند دوران قبل از اسلام به ناحیّهءِ زاگرس و به یکی از شهرهایِ: سنندج، کرمانشاه، شهر کُرد، یاسوج، یا مانند دوران هخامنشیان به پایتخت امپرطوری و ایالت پارسه به استان فارس شیراز برگردد.

● پایتخت سه امپراطوری بزرگ ایران: ماد در همدان/ هخامنشیان در فارس، شوش، همدان/ و ساسانیان در تیسفون در نزدیکی بغداد امروز بود. از زمانیکه سیاست ورزی و پایتخت سرزمین ایران از زاگرس رخت بربسته است، سرزمین ایران و هویّت ایرانی دچار بحران و بازیچهء اسلامگرایی مردمان مهاجم و مهاجر و ایرانی تبارانی که به بیماری سرطانی اسلامگرایی دچار شده اند، میباشد.

● اهواز به علّت بدی آب و هوا در لیست قرار نمیگیرد. پایتخت کشور ایران باید به جغرافیایی برگردد که امپراطوریهای بزرگ ایرانی، تاریخ و تمدن، زبان و فرهنگ پارسی آن از این جغرافیا برخاسته است و امروز هم تمامی آثار باستانی آن در این جغرافیا وجود دارد.

● در واژگونی تاریخ نگاری ایران هر کس به ایران و ایرانیان خیانت و ضربه زده است نامش برجسته و مشهور میشود و هر کس در خدمتِ هویّت ایرانی و پارسی بوده است بد نام و گمنام و منزوی و به اشکالِ مختلف در جهتِ سرنگونی آن کوشیده اند.

تعریف دولت و حکومت از دیدگاهِ کارل مارکس

کارل مارکس  بهترین تعریف را در موردِ ساختار حکومت در تاریخ  ارائه داده است که گوید : « وجود حکومت در اثر پیدایش طبقات و تضادِ طبقاتی در جوامع بشری است » یعنی شکل گیری طبقات و منافع و تضادِ طبقاتی هست که ضرورت ایجاد حکومت را مهیا کرده است تا برای حفظ منافع طبقات بالادست حاکم، طبقات دیگر و زیردست را سرکوب کند.

● از سویی دیگر قدرت سیاسی حکومتها در جهان شرق و در کشورهای دیکتاتوری، در دست کسانی بوده که چرخهءِ اقتصاد کلان کشور را در دست داشته و دارند، و برای حفظ منافع طبقاتی خود بقیهءِ طبقات را سرکوب کرده و میکنند.

در ایران دو طبقه و دو قبیله سرکوبگر بود ه اند و هستند: یکم - تُرک آذری، دوّم-  ایرانیان رانتخوار مگسان گرد شیرینی:

 یکم- طبقهء اوّل مردم تُرک آذری است که امتیازات اقتصادی و سیاسی را از قرن 15 از همان دورانِ صفویان و قاجاریان بدست آوردند و در دورانِ خاندانِ پهلوی بر این امتیازات افزوده شد. فساد مالی و بانکی و پول شویی، و کامیونهای حامل طلا در ابعاد وسیعِ آشکار شدهء امروز فقط بخش کوچکی از اثباتِ تجمع سرمایه در دست مردم تُرک آذری است، این فساد مالی فقط باز شدن روزنه ای  از جنایات در مورد چپاول سرمایه های ملّی ایران است که به بحران در ترکیه و در بیت رهبری علی خامنه ای  دامن زده است.

● مردم تُرک آذری بازار تهران، رشته های کلان مالی و اقتصادی، سرمایه و چرخهء اقتصاد کشور را در چنگ خود دارند. طبیعی است هر جا تقسیم ثروت صورت گرفته، همانجا هم قدرت سیاسی  حکومت هم متمرکز است که  دو طبقهء نامبرده حاضر به تقسیم آن نیستند.

● علی خامنه ای تُرک تبار رهبر نظام جمهوری اسلامی با  مافیایی کردن سیستم اقتصاد ایران، خود در رأس آن نشسته و بالاترین امتیاز را به تُرک تباران هدیه کرده است. علی خامنه ای سرمایه ملّی و ارگانهای بانکی و گردش پول ایران را در صندوقچه ای جمع آوری کرده و این صندوق فقط  دارای دو کلید است یکی را شخص علی خامنه ای و دیگری را هم به حکومت تُرک تبار عثمانی ترکیه سپرده است. بانک های ایران زیر نظر بانکهای حکومتی ترکیه به فرار سرمایه های ایرانی و گردش آن عمل میکنند.

● درِ کیسه و دروازهءِ خزانهء ملّی ایران فقط بر تُرک تباری باز هست، هرچه خواهند بردارند و تازه آنرا بر علیه ایران و ملّت ایران هم بکار گیرند. سرمایه های ملّی ایران را در ترکیه سرمایه گذاری و بازار کار تولید کنند، و کالای تولیدی آنرا دوباره در بازار ایران به فروش رسانند، یعنی خیانت چندسویه به سرزمین ایران. با سرمایه های ایران، ملّت ایرانی تبار کُرد در ترکیه را سرکوب کنند، خرج  بنیادهای خیریه در ترکیه شود، امّا خط فقر و بیکاری نسل جوانان ایران از بحران هم فراتر رفته است.

● امروز معلوم نیست که علی خامنه ای دزد بزرگ اوّل سرمایه های ایران هست و یا حکومت ترکیه ؟ به غارت بردن و فراری دادن سرمایه های ملّی ایران بدست تُرک تباران در ایران و در ترکیه و فراتر از اینها اخبار اوّل جهان امروز هست.

سرمایه گذاریهای ربوده شدهء از بیت المال ملّت ایران اقتصاد ترکیه را دو رقمی بالا میبرد، در صورتیکه رشد و توسعهء اقتصاد ایران دو رقمی منفی و پایین می آید، کردستان و بلوچستان محروم هست !.

● مردم تُرک از جمله تُرک آذری در دیکتاتور بودن ساختارهای حکومتی و جلوگیری از دورانِ گذار بسوی عصر مدرنیته، سکولاریسم، دمکراسی و برپایی ساختارهای مدرن سیاسی نقش اساسی را داشته اند و برای حفظِ منافع خود در سرکوب تیره های ایرانی و سایر اِتنیکهای دیگر نقش بسیار اساسی را داشته و امروز هم سهم بسزایی را تحت فرماندهی علی خامنه ای در نظام جمهوری اسلامی دارند.

دوّم- دوّمین طبقه: ایرانیانِ غیر پارسی رانتخوار "پایتخت" و حوزهء ایران مرکزی و هر جا که اسلامگرایی و قبر امامزاده ای و یا سکونت تُرک تباری باشد، امتیازات اقتصادی و سیاسی را در چنگ خود قبضه کرده اند. این طبقه در دوران خاندان پهلوی شکل گرفت که قشر سنتی و بازاری آن پایه های اصلی انقلاب اسلامی 57 بودند، و قشر تحصیل کردهء آنها همین روشنفکران دینی دیروز و امروز، ملّی- مذهبی، و اصلاح طلبانِ دینی هستند، شاخهء دیگر این طبقه مشروطه خواهان و سلطنت طلبان امروز هستند که در خیال بازگشت دوران طلایی نظام سلطنتی هستند.

دو طبقهء تُرک آذری و ایرانیان بی هویّت رانتخوار، مکمل یکدیگر هستند، و علاو بر تعریف تمجید یکدیگر و در ساختن هویت های ساختگی برای خود از هیچ کوششی دریغ ندارند، گروه رانتخوار ایرانی مردم تُرک آذری را سر گربه نشان سرزمین ایران میداند و هر اسب سورای را سردار ملّی ارزیابی، و در مقابل تُرک آذری ایرانیان رانتخوار بی هویّت را پارسی، و صاحب فرهنگ و تمدن و تاریخ  ایران باستان میداند.

● ضرورت هست که روشنفکران و نخبگان ملّت کُرد بدانند که ساختار نظام جمهوری اسلامی مانند دوران صوفیان، قاجاریان، و خاندان پهلوی  هم ترکیبی است از این دو طبقهءِ  تُرک تبار و ایرانیان مرکزی از نژاد ترکیبی غیر ایرانی است.

همین دو طبقه تُرک آذری و ایرانیان مرکزی و هوداران آنها از سرنگونی نظام اسلامی جلوگیری میکنند و با شدت تمام برای حفظ منافع اقتصادی و قدرت سیاسی متمرکز در چنگ خود، اقوام ایرانی کُرد، بلوچ، و اقلیّت عرب در استان خوزستان را به جرم تجزیه طلب، گروه گروه به دار می آویزند و ترور میکنند، و سایر جغرافیای ایران را تحت کنترل خود دارند تا منافع این دو طبقه را همچنان مصون نگهدارند.

● همین طبقهء بی هویّت و غیر پارسی ایرانیان شریک نظام جمهوری اسلامی و همدست با تُرک تباری هست که ملّت کُرد را همدست صدام حسین، اسرائیل و یا متحد با کشورهای بیگانهء دیگر بر علیه ایران و ملّت ایران محکوم میکنند، همین طبقه ایرانی خود فروخته است که همسو با نظام جمهوری اسلامی به سرکوب و ترور ملّت کُرد و بلوچ  اقدام کرده اند و  میکند.

● در دوران قبل از مشروطه که ساختار حکومت فئودالیته و قبیله ای بوده طبقهء حکم فقط تُرک تبار بوده اند و بعد از انقلاب مشروطه و در عصر مدرنیته با ساختار حکومت ملّی در عصر خاندان پهلوی و در نظام جمهوری اسلامی امروز دو طبقهء بالا مذکور همچنان اهرم اقتصاد و سیاست را در چنگ خود قبضه کرده است.

● مگر جمعیّت تُرک آذری بیشتر ار جمعیّتِ مردمان: کُرد، بلوچ، و عرب در ایران نیست، مگر مردم تُرک آذری شعارهای ضد ایرانی نداده اند و به زشت ترین روش به تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی ایرانی حمله نکرده اند و نمیکنند، مگر علنأ خواستار جدایی از ایران نبوده اند و نیستند، مگر فعالیّتهای همگانی با در اختیار داشتن رسانه های گروهی تلویزیون ها و غیره و با داشتن سرمایه های کلان بر علیه سرزمین و ملّتِ ایران در خارج کشور کم بوده، مگر فعالین سیاسی و قومی تُرک آذری از پشتیبانی پان ترکیسم و پان عربیسم بهره مند نبوده،

 آیا تا به حال علی خامنه ای به کشتار و ترور و زندانی کردن فردی و  گروهیِ مردمان ترک آذری، مانند کُرد، بلوچ، و عرب اقدام کرده است ؟. (نگارنده مخالف هر گونه اعدام، شکنجه، و زندانی کردن افراد هستم، تأکید من بر شفافیّت بخشیدن به رفتار علی خامنه ای و مردم تُرک آذری و مناسبتِ آنها در نظام جمهوری اسلامی است). 

● ایرانیان رانتخوار بی هویّت مرکزنشین و ایران مرکزی، و اِتنیکِ تُرک آذری وجود نظام جمهوری اسلامی را از یک حکومت دمکراتیک ترجیح میدهند. چرا که در یک نظام دمکراتیک کنترل سرمایه های ملّی ایران و هرم قدرت سیاسی از دست آنها خارج خواهد شد.

● ایرانیان راستین و پارسی ها (جغرافیای پارسه) در استانهای غرب و جنوب غربی و جنوب کشور با وجود دارا بودن منابع انرژی سرشار نفت و گاز در جغرافیایِ خود، و مرکز تمامی تاریخ و آثار باستانی افتخارآفرین ایران، از محروم ترین و رشد نیافته ترین استانها میباشند و حتّی استان فارس امروز، همین مرکز جغرافیای پارسه تفاوت چندانی با کردستان و سیستان و بلوچستان ندارد.

دوّمین اشتباه روشنفکران و سیاست ورزان کُرد

اشتباهِ بزرگِ دیگر رهبرانِ سیاسی، نخبگان، روشنفکران، و پیشتازان ملّت کُرد، دور نگهداشتن خود از شرکت در ساختار قدرت سیاسی و چرخهءِ اقتصادِ حکومتهای مرکزی بوده است.

اصلأ نقش تعیین کنندهءِ اقتصاد و تفکر اقتصادی و آینده نگری در مبارزات مردک کُرد تا کنون جایگاه و نقشی را نداشته است که خود از بزرگترین اشتباه بوده و امروز هم میباشد.

● میتوان باور داشت که دور نگهداشتن مردم کُرد و سایر اِتنیکهای دیگر در ساختار سیاسی و اقتصادی حکومت مرکزی، یک سیاستِ برنامه ریزی شدهءِ حکومتهایِ مرکزی متشکل از دو طبقهء ایرانیان رانتخوار و تُرک آذری ایران بوده است.

 امّا بر روشنفکران و سیاست ورزان و تئوریسین های مردم کُرد آنجا انتقاد وارد است که در راه کسب قدرت سیاسی مرکزی تلاش نکردند و از سویی خود را به عنوان قومی غیر ایرانی به حاشیهءِ مسائل سیاسی ایران پرتاب کردند و با سرزمین ایران و با سایر تیره های ایرانی دیگر در شمال، جنوب، غرب، شرق از خود بیگانگی نشان دادند و هنوز هم میدهند. همان امری که طبقات حاکم تُرک تبار و ایرانیان بی هویّت رانتخوار آرزوی آنرا داشتند و دارند.

● مردمان کُرد که فلاتِ ایران حداقل از 700 سال قبل از میلاد زادگاه مادری و پدری آنها بوده به حاشیه رانده میشوند و مردمان تُرک که در اواخر قرن دوازده یعنی نزدیک به 2000 سال بعد از مردمان کُرد به ایران مهاجرت کرده اند، در مرکز قدرت اقتصادی و سیاسی و هویّتی ایران قرار میگیرند و به واژگون نگاری تاریخ ایران و به پراکندگی بین تیره های ایرانی اقدام میکند. 

از عجایب تاریخ هست که مردمان کُرد با آنکه با مردمان تُرک خویشاوندی نژادی، زبانی، فرهنگی و تمدنی ندارند، در ترکیه تئوریسین پان تورانیسم و پان ترکیسم میشود، ولی در ایران پیشقدم به اینکار نشده اند و به جنین عملی مبادرت نورزیده اند !.

● این انتقاد بیشتر روشنفکران و پیشتازان مردم کُرد ایران را شامل میشود، که متأسفانه نمایندگانِ بخش کردستان ایران در همایش ملّی چهارگانهء کردستان ظاهرأ نقش برجسته ای را هم ندارند که با دیدگاه راست مسعود بارزانی برخوردی سازنده داشته باشند و هژمونی این همایش را هدایت کنند. تواناییِ تئوریک و استراتژی با شناخت و ورزیدگی سیاسی آنرا دارند، البته اگر بخواهند، جلوی ضرر را هر وقت بگیرند بسود هست، زمان برای هر آغازی دیر نیست.


 بخش های دیگر این نوشتار در لینکهای زیر( بر روی آنها کلیک کنید)

تشکیل کشور کردستان بزرگ و  خیانت مسعود بارزانی(بخش یکم)

تشکیل کشور کردستان بزرگ و  خیانت مسعود بارزانی(بخش دوّم)

تشکیل کشور کردستان بزرگ و  خیانت مسعود بارزانی(بخش سوّم)


 | دسامبر|2013| آلمان| ناصر کرمی|

ضرورت  "تشکیل کردستان بزرگ" جداگانه در بخش بعدی ( پنجم و پایانی) آورده میشود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.