رفتن به محتوای اصلی

اعدام و قصاص ؛ عدالتیِ انتقامی و تحقیری
25.11.2013 - 09:23

بر اساس آمار ارگانهای حقوق بشر در سال گذشته ــ 1391 ــ تعداد اعدام های علنی جمعا" 627 نفر بوده است . یعنی در طول سال 1391 ؛ بر اساس آمارهای این ارگان در هر 14 ساعت یک نفر در ایران بدار آویخته شده است . در حالیکه مطابق آمار ؛ اعدامهای اعلام شده تنها در طی 100 روز ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی 320 نفر بوده است . یعنی در این مدت کوتاه ــ 4 ماه ــ ریاست جمهوری روحانی تقریبا" هر 7 ساعت و نیم یک نفر اعدام شده است . یعنی با روی کار آمدن وی چرخه اعدام در کشور ؛ شتاب و سرعت بیشتری گرفته و 2 برابر شده است .

16 زندانی بلوچ که 8 نفر از آنها اتهامهای سیاسی داشتند و سالها از دستگیری و زندان آنها می گذشت ؛ بدون محاکمه و تشریفات قانونی ــ مطابق اظهارات مرزیه دادستان زاهدان ــ صرفا" بخاطر انتقامِ کشته شدن 14 مرزبان ــ که  در مرز سراوان بدست گروه " جیش العدل " کشته شده بودند ــ ؛ در زندانی در زاهدان اعدام شدند . جنایتکاران رژیم در همان روز در غرب کشور " جبیب الله گلپری پور " از گروه " پژاک " و رضا اسماعیلی در زندان سلماس را ؛ نیز بدار آویختند و در اقدام دیگری بفاصله کوتاهی دو هموطن بلوچ در زندانهای خرم آباد و همدان اعدام شدند .  

رژیم در تابلوی بزرگی که در محل اعدامها نصب میکند ؛ نوشته است " اجرای عدالت =  ارتقاء امنیت " . از اینکه سهم مردم محروم و ستمدیده ایران در کشور امام زمان از عدالت ؛ اعدام و قصاص و ... بوده است که بگذریم ؛ رژیم راست میگوید و تنها حرف راستی که سردمداران این نظام در این 34 سال زده اند این است که ؛ امنیت نظام و سردمداران دزد ؛ فاسد و جنایتکار آن در این 34 سال ؛ بطور جد مدیون اعدام و سرکوب بی وقفه ای بوده است که همه روزه در کشور ؛ جریان داشته است .

مجازات بی رحمانه و قرون وسطائی اعدام ؛ قصاص و سنگسار که در استبداد دینی حاکم بر کشور ما همه روزه جریان دارد ؛ در طول تاریخ هم وجود داشته است و از آنها بعنوان عوامل بازدارنده و مانع برای تکرار جرائم و همچنین بعنوان ابزاری برای سرکوب و سر به نیست کردن مخالفین قدرتهای حاکم ؛ استفاده میشده است . اما این مجازاتها و تصویب و اجرای احکام و قوانین مربوطه در جهان متمدن امروزی ؛ نشان دهنده عقب ماندگی سردمداران و قانونگذاران نظام جمهوری اسلامی  و فاصله نوری آنها با جهان مدرن و دنیای امروزی میباشد .

اما صرف نظر از اینکه ؛ اسلام در باره اعدام ؛ قصاص و سنگسار چه نظری دارد ؟ و یا اینکه آیا آخوندها مطابق و بدستور اسلام و قرآن به این جنایت ضد بشری ؛ دست میزنند و یا بخاطر منافع حقیر مادی و قدرت و یا همچنین ؛ آیا امروزه اجماع فقهی در میان مراجع در مورد اجرای حدود شرعی ــ اعدام ؛ قصاص ؛ سنگسار و ..... ــ وجود دارد یا نه ؟

و باز هم همچنین صرفنظر از اینکه ؛ آیا اجرای حدود و احکام مربوط به قصاص و اعدام و ..... مشروط به حضور مجری صالح ــ امام دوازدهم شیعیان ــ است و یا اینکه اکنون هم میتوان آنها را به اجرا در آورد ؟ چیزی از واقعیت امروز ایران تغییر نمیدهد ؛ واقعیت این است که در کشور ما در این 34 سال بی وقفه بیرحمی و شقاوت آخوندها در اجرای بی کم و کاست این حدود و احکام ؛ جریان داشته است .

اعدام و سرکوب در کشور ؛ از نشانه های اقتدار و توانائی در اداره امور و تسلط بر ارکان نظام نمیباشد بلکه برعکس از نشانه های ترس از اعتراضات مردم و قیام احتمالی آنان میباشد . این ترس وحشت ؛ بعد از قیام حماسی مردم ایران در سال 88 که مشروعیت رژیم را به باد داد ؛ دو چندان شده است . در همین نماز جمعه هفته گذشته ؛ جنتی امام جمعه تهران و دبیر شورای نگهبان در خطبه های نماز با اشاره باین قیام ؛ میگوید : فتنه بزرگی بود ــ قیام اعتراض 88 ــ و اگر لطف خدا و ولی عصر و درایت مقام معظم رهبری نبود ؛ ابن فتنه نظام مقدس را از پای در آورده بود . منظور وی از لطف خدا و ولی عصر و درایت رهبری ؛ همان اعدام و سرکوب وحشیانه و بیرحمانه ای است که مستقیما" بدستور ولی فقیه در حق مردمیِ که بصورتی قانونی و مسالمت آمیز برای خواسته های بر حق خود دست باعتراض زده بودند ؛ اعمال شد .

اما در شرایط جدید و  در حالیکه به اجبار ولی فقیه و سردمداران نظام دست از عربده کشی ها و جنگ طلبی های سابق برای امریکا و اروپا و اسرائیل و ......  برداشته و بزودی هم جام زهر اتمی را سر خواهند کشید ؛ ترس و وحشت از جری و گستاخ شدن مردم و بویژه جوانان کشور و بصحنه آمدن آنها ــ بخاطر موقعیت ضعف و عقب نشینیهای ولی فقیه و دار و دسته اش ــ خواب راحت را ؛ از چشمان ولی فقیه و مزدورانش ربوده و آنها مجبور شده اند ؛ برای حفظ و امنیت نظام بر دامنه سرکوب و اعدام های خود بیافزایند .

اما در حالیکه بقول شاعری " هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا      آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند " ؛ چگونه و با چه دینامیزمی این رژیم و مزدوران جنایتکارش می توانند اینهمه شقاوت و بیرحمی را در حق مردم ایران ؛ اعمال نمایند ؟ این جنایات و خونریزی ها چگونه از نظر این جانیان تئوریزه و توجیه میشود ؟ آیا ولی فقیه و کارگزاران این نظام ؛ ایران اسیر را کشور تسخیر شده و مردم ایران را " کافران حربی " و " اسیران جنگی " میدانند ؟ و ....... مسائل و موضوعاتی است که در  این مقاله بدان پرداخته میشود .

 

الف ــ فقه ؛ اعدام و قصاص :

واقعیت این است که مردم ایران اسیر و گرفتار یک حکومت دینیِ شیعه هستند که بر اساس مدلهای رایج در تاریخ عمل میکند و اجرای مو بموی احکام فقه و قوانین شریعت را که صدها سال است توسط متخصصین فقه ؛ مراجع و آیات عظام تولید و تکرار شده است ؛ وظیفه خود میدانند . یعنی صرفنظر از رذالت و پلیدی فردی و منافع قدرت آخوندهای حاکم ؛ آنچه این رژیم انجام میدهد به اجرا در آوردن این احکام و قوانین عهد بوقی است .

به گواهی تاریخ و با مطالعه این احکام و قوانین روشن میشود که از نظر این احکام و مطابق این شریعت آخوندی زندان ؛ شکنجه ؛ اعدام ؛ سنگسار ؛ تجاوز به زنان قبل از اعدام ؛ قصاص ؛ تحقیر و سرکوب اقلیتهای دینی ؛ تبعیض علیه زنان و ..... نه تنها زشت ؛ شنیع و زیانبار نیست ؛ بلکه عین عبادت ؛ خداپرستی و اسلام است .

باز هم  بگواهی تاریخ ؛ هم اسلام و هم تشیعی که بوسیله این قشر انگل و مفتخور نمایندگی ــ روحانیون ــ میشده و میشود ؛ همواره مظهر خشن ترین سرکوبها و تجاوزات به آزادی و حقوق مردم و نابودی مخالفین و دگراندیشان  بوده است . بطوریکه می توان گفت ؛ که تاریخ ایران مملو از نمونه های بیشمار قساوت و سنگدلی از شکنجه و کشتار میباشد که باعث و بانی اصلی آن ؛ همین قشر فاسد و تبهکار بوده است .

فقه آخوندی اساس و بنیادش بر تبعیض ؛ تحقیر ؛ سرکوب و انتقام کشی استوار است . متأسفانه در تاریخ شیعه هم همواره درکی فقهی از اسلام که توسط مراجع و علمای تشیع ارائه شده ؛ مسلط بوده است . درک فقهی یک درک الزام آور ؛ اجبار گرایانه و سرکوبگرانه از دین است  و امروزه هم در ایران ؛ ولی فقیه و آخوندهای حاکم با استناد بهمین درک است که سنگسار میکنند ؛ چشم از حدقه در می آورند ؛ دست قطع می کنند ؛ شکنجه میدهند ؛  اعدام و حلق آویز میکنند ؛ تجاوز و سنگسار می کنند و ..... .

با بقدرت رسیدن آخوندها در ایران و از همان آغاز تأسیس جمهوری اسلامی ؛ خمینی ملعون هشدار میداد که اگر قوانین بر خلاف اسلام تصویب شوند کافران و یهود بر بلاد علمای اسلام مسلط میشوند و اسلام از بین میرود . بنابراین از همان ابتدای روی کار آمدن آخوندها باین درک فقهی از اسلام لباس قانون پوشانده شد و فقه آخوندی اساس و پایهِ قانون شد .

 یعنی این درک فقهی از دین که بمقدار زیاد با منافع حقیر مادی ؛ فزون خواهی و قدرت طلبی آخوندها  عجین شده است با تداخل و گره خوردن با قانون ؛ شقاوت و سنگدلی قانونی را ؛ مقدس کرد و بعد هم این قوانین سرکوبگرانه و جنایتکارانه به مجموعه ای ثابت و لایتغییر تبدیل شد و هم اجرا و پیروی آن ؛ وظیفه ای دینی بشمار رفت .

 

در حالیکه استبداد دینی حاکم بر کشور ؛ با ساختار تبعیض آلود ؛ نا برابر و استثماری خود ؛ منشاء و عامل اصلی در ایجاد بسیاری از نابسامانیها ؛ هنجارهای اجتماعی و جنایات و بزه کاریها در کشور است ؛ تاوان آن با اعدام و سنگسار و قصاص از زنان و مردان اسیر در زندانهای  رژیم و یا گرفتار در جهنم آخوندی گرفته شده و میشود .

یعنی آنچه در زندانها و بیدادگاههای رژیم آخوندی در سراسر کشور ما جریان دارد و صدور احکام شنیع و ظالمانه قصاص ؛ اعدام ؛ سنگسار و ....... نه بر اساس یک دادخواهی عادلانه منطبق بر موازین حقوقی بین المللی ؛ بلکه یک انتقام کشی ظالمانهِ کور مبتنی بر فقه و شریعت آخوندی است که هیچ ربطی به محاکمه عادلانه و قانونیِ قضا ندارد .

و مختصر اینکه ؛ آنچه در کشور ما بوقوع پیوسته اینست که ؛ با استقرار دولتی دینی و ایدئولوژیک ؛ قدرت سیاسی حاکم که می بایست خصلتی متغییر داشته باشد ؛ به خصلتی ثابت و مطلق دست یافت . و بعد ؛ این خصلت ثابت و غیر قابل تغییرِ حاکمیت سیاسی با حق حاکمیت  گروهی ویژه بنام روحانیت ــ که لباس دین به تن داشتند و در هاله ای از تقدس دینی و ایدئولوژیک پوشانده شده بودند ــ خود بخود گره خورد . و بعد از این گره خوردگی و تداخل ؛ منافع این گروه ؛ که بزبان دفاع از دین ؛ خدا ؛ پیامبر و .....  بیان شد ؛ بصورت قانون در آمد .

بهمین دلیل ولی فقیه و آخوندها مخالفت با خود و حکومت جابرانه و ظالمانه شان را مخالفت با دین ــ اسلام ــ جلوه میدهند و حکم تکفیر ؛ ارتداد و ضد دین صادر میکنند . حتی اگر فرد و جریان مخالف ؛ مسلمانی دو آتشه باشد و خدمات شایانی هم به حکومت اسلامی کرده باشد ؛ در صورت ارائه روایتی دیگر از اسلام و یا کوچکترین اختلاف با آنها ؛ به همین اتهامات آراسته میشود .

علی خامنه ای ــ ولی فقیه نظام ــ در سال 1375 در سخنرانی در باره تاریخ اسلام آشکارا به این " برخورداری از حق ویژه " اشاره کرده است . وی در توصیف غزوات پیامبر و تقسیم غنائم جنگی در آن زمان گفت : کسانی که همراه پیامبر بودند ؛ دارای حق و سهمی از غنائم جنگی میشدند و آنانی که حمایت نکردند ؛ حقی نداشتند .

 علی خامنه ای بزبان بی زبانی و در لفافه گفت کشور و سرزمین ایران ؛ کشوری تسخیر شده در چنگ روحانیون و مراجع است و ثروت ؛ سرمایه ها و مردان و زنانش چون غنائم و اسیران جنگی حق و سهم وی و دار و دسته اش میباشند . و در واقع هم ؛ این رژیم در این 34 سال با اکثریت مردم ایران بعنوان " اسیران جنگی " و " کافران حربی " نگاه کرده و با دست باز در جان و مال و ناموس آنها دخل و تصرف کرده است .

با این نگاه ؛ اسلام آخوندی ؛ ملاک و اساس حق و حقوق انسانها میشود . بعبارتی میان حق و دین ــ نمایندگانش ؛ ولی فقیه و دار و دسته آخوندها ــ اصالت و اولویت با دین است . بعبارتی  از دید آخوندها ؛ حق و حقوق انسانها نه مقولاتی واقعی و خدشه ناپذیر که باعتبار انسانها اصالت یافته اند ؛ بلکه مقولاتی مجازی اند که باعتبار تحقق و استمرار دین و نظام دینی ؛ ارزش گذاری میشوند .

در حالیکه آنچه حق است و باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار گیرد ؛ حقی است که انسان و منافع وی را پایه و اساس قرار میدهد . نمی توانیم بنام " حق " انسان را دار بزنیم ؛ سنگسار کنیم و قصاص بدهیم . " حق " برای " زندگی " است و نه زندگی برای حق . زندگی نمی کنیم تا حق را برقرار کنیم بلکه حق را برقرار می کنیم تا انسانها آزاد و با امنیت ؛ آسایش و خوشبختی زندگی کنند . موضوعی که مرحوم مهندس بازرگان در آخرین کتاب خود بآن اشاره کرده است . وی میگوید تفاوت من با خمینی این است که او ایران را بخاطر اسلام میخواهد و من اسلام برای خدمت به ایران و ایرانی میخواهم . یعنی اسلام باید در خدمت رفاه ؛ امنیت ؛ آزادی ؛ برابری و عدالت ؛ حق و حقوق و ..... برای انسانها باشد . در غیر اینصورت اسلام بچه درد میخورد ؟ و چرا باید از اسلام دفاع کرد ؟

و فراتر از آن ؛ جنگ برای اسلام و جهاد زمانی حق و وظیفه است و باید مورد پشتیبانی قرار گیرد که ملتی ــ انسانها و یا حقوق آنها ــ مورد تجاوز قرار بگیرد ــ چه از طرف حکام و ستمگران داخلی و چه از طرف  کشورهای دیگر ــ . یعنی جنگ وقتی حق میشود که تجاوز و توسعه طلبی را از میان بردارد و صلح ؛ امنیت و دوستی را برای انسانها به ارمغان بیاورد .

خلاصه اینکه ؛ وقتی حکومت دینی ؛ قدرت سیاسی را در کشوری قبضه میکند ؛ دیگر هیچکس ــ حتی با کوچکترین اختلاف با آنها ــ جزء اطرافیان آنها ــ ؛ از گزند ؛ تعقیب ؛ زندان ؛ شکنجه و اعدام در امان نخواهد بود . همچنین این نوع نظامها ــ نظام های ایدئولوژیک ــ ظرفیت خشونت های حداکثری را دارند ؛ یعنی توان بکارگیری خشونت های مهار نشدنی و خارج از چهارچوب قانون و یا بشکلی فرا قانونی مانند ؛ قتل عام زندانیان سیاسی در زندانها در سال 67 که خارج از چهارچوب قانون و با دستور و فتوای خمینی صورت گرفت و یا قتل های زنجیره ای که بدون تشریفات حقوقی و قانونی و با فتوای آخوندها و برنامه ریزی مأموران اطلاعاتی رژیم انجام شد و یا اعدام های اخیر در سیستان و بلوچستان که زندانیان را به تلافی مرگ مرزبانان ؛ اعدام کردند . بدلیل همین ظرفیت فرا قانونی حکومت های ایدئولوژیک بود که " آدولف هیتلر " میگفت : ما سرور دولتیم و نه دولت سرور ما .

همچنین در این حکومت ها ؛ قوه قضائی نه به عنوان ارگانی که باید بر نحوه کار نیروهای نظامی ــ پلیس و سپاه و بسیج ــ و ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی نظارتی قانون گرایانه داشته باشد و از تجاوز ؛ تخلف و زورگوئی آنها در حق مردم جلوگیری بعمل آورد و همچنین نه بعنوان دستگاهی که باید دادرس باشد و مظهر حق و داوری عادلانه ؛ بلکه بعنوان جزئی از دستگاه سرکوب و قتل و شکنجه بکار میرود که در زیر سلطه ولی فقیه قرار دارد . کما اینکه قاضی القاضات های این ارگان در سال 1367 بدستور و فتوای خمینی جنایتکار ؛ بدون رعایت تشریفات قانونی ؛ احکام ظالمانه اعدام و تیرباران هزاران زندانی محکوم در بند را ؛ صادر کردند .

و این همه در حالی است که مطابق " معاهده رم " که در تاریخ 17 جولای 1998 در ایتالیا به تصویب 160 کشور رسیده ؛ جنایت علیه بشریت به مجموعه اعمالی اطلاق میشود که بر ضد انسان ؛ شأن و منزلت وی در کشوری روی میدهد . در ماده 7 از اساسنامه دیوان کیفری بین المللی آمدم است : کشتن ؛ نابود کردن انسان به شیوه های مختلف ــ اعدام ؛ تیرباران ؛ سنگسار و ....... ــ ؛ کوچ اجباری ؛ زندانی کردن انسانها به خاطر جرائم سیاسی و دگر اندیشی ؛ ناپدید کردن و اعمال غیر انسانی رنج و عذاب و صدمات شدید روحی از مصادیق بارز " جنایت علیه بشریت " محسوب میشود . جرائمی که این رژیم از همان سال نخست روی کار آمدن خود در دستور کار خود قرار داد . یقینا" روزی که چندان هم دور نیست ؛ قاتلان و شکنجه گران فرزندان مردم و دیگر جنایتکاران در دادگاههای صالحه به اتهام " جنایت علیه بشریت " محاکمه خواهند شد .

و رئیس جمهور تازه بقدرت رسیده معتدل و میانه رو  هم ؛ که در مقابل اعتراض بادامه این روند و اعدام و سنگسار های اخیر یا سکوت میکند و یا با بالا بردن دستها و گفتن : این مسئله مربوط به قوه قضائیه است . از کنار این جنایات میگذرد ؛ خود را در این جنایات ؛ شریک کرده است .

................. ادامه دارد

 

arezo1953@yahoo.de    

25.11.2013  ( 4 آذر 1392 )

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.