رفتن به محتوای اصلی

مسئولین ایران گلوبال مخالف خشونت اند یا موافق تبلیغ خشونت؟
06.11.2013 - 21:12


خسرو خضری

مسولین ایرانگلوبال همیشه تاکید دارند که مخالف خشونت هستند و خشونت را تبلیغ نمی کنند ولی ما همیشه می بینیم که آقای اقبالی یکی از کارهایشان در سایت تبلیغ خشونت است*. مدیران ایرانگلوبال لطفا توضیح دههد که چطور می شود به حرف شما باور کرد که مخالف خشونت هستید درحالی که خشونت را تبلیغ می کنید؟ به نوشته آقای اقبالی توجه کنید: <به گزارش رسانه ها، جلاد زابل به درک فرستاده شد> این جمله در رابطه با ترور دادستان زابل است. البته آقای اقبالی برای خالی نبودن عریضه اضافه می کنند: <ترور در نفس خود نادرست بوده؛ ولی....>

ولی ما خوشحالیم که این شخص ترور شد و <به درک فرستاده شد>. من هم مثل شما مخالف رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و خواهان برچیده شدن بساط این رژیم ضدبشری هستم ولی نه با ترور یعنی شیوه بغایت خشنی که آقای اقبالی از انجام آن چنین در پوست خودشان نمی گنجند. همینجا یگویم که من هم با آقای اقبالی موافقم که <مبارزه توده ای و براندازانه آزادیخواهانه علیه استبداد، جباریت و بربریت رژیم اسلامی حقانیت سیاسی، اجتماعی و تاریخی دارد> ولی با این نظر و شیوه آقای اقبالی مخالفم که باید روشهای خشونت آمیز و ترور و... را بکار گرفت.

من هرگز مبلغ <خیزش های شهروندی در سراسر ایران و قیام ملی برای فرستان نظام به زباله دان تاریخ> با شیوه های خشونت آمیز نیستم و قیامهای خشونت آمیز را بعنوان آخرین راه چاره و در موارد خاصی درست می دانم. حالا از مدیران سایت خواهش می کنم که توضیح دهند که این تناقض در گفتار و کردار را توضیح دهند و برای من یکی روش کنند. با تشکر خسرو خضری

آ.ائلیار

خسرو خضری گرامی، سردبیر دوره ای سایت و اقبالی گرامی -به عنوان تهیه کننده ی مطلب- در برابر خوانندگان و سایت - که اساس سیاست اش« ضد اعدام و ضد خشونت است» - پاسخگو هستند. امیدوارم مسئله را روشن کنند. همانطور که در مقالاتم نوشته ام  شیوه های «خشونت و ترور» را که حالت « کشت و کشتار» و « مقابله به مثل» پیداکرده نادرست میدانم. و مخالف سیاست سایت ارزیابی میکنم.

Anonymous

جیش العدل یک سازمان مذهبی _ سیاسی با افکاری نزدیک به القاعده است که توسط وزرات خارجه عربستان سعودی حمایت می شود و ربطی به مسایل و مشکلات بلوچستان ندارد. شیوه عمل این سازمان ترور است .

قرنقوش

آقای خسرو خضری! جهموری دیکتاتور اسلامی جز با زور و عصیان و مبارزه مردم از بین نخواهد رفت. شما که با عصیان توفنده و انقلابی توده های میلیونی و خلفهای ستم دیده ایران مخالف اید، آیا خواهان ماندن و تثبیت رژیم حمهوری اسلامی هستید؟ هستی رژیم مترادف است با اعدامها و ترور. آیا شما خواهان قتل وغارت و کشتار مردم بیگناه از طریق رژیم هستید که چنین سینه چاک از رژیم تلویحا دفاع میفرمائید. آیا بنظرت 34 سال قتل کشتار و دزدی و چپاول مملکت کافی نیست؟ عزیز جان رژیم بتدریج اما حتمی به آخر خط دارد نزدیک میشود. لطفا بخاطر دیکتاتور ها خودت را خسته نفرما. لطفا یک کمی مطالعه کن. التماس دعا.
 
 خسرو خضری
جناب قرنقوش متاسفانه وقتی از مبارزه مسالمت آمیز صحبت می شود فورا موجی از اتهام متوجه طرف می شود. من مخصوصا تاکید کردم که مخالف رژیم ضدبشری اسلامی هستم تا شاید کسانی مانند شما قبل از حمله هستریک به من کمی فکر کنند. متاسفانه هیستری ضد مبارزه مسالمت آمیز و مدنی (متا با خونخوارترین رژیمها) چنان شدید است که شما بلافاصله برای تبلیغ هرچه بیشتر خشونت، اتهام دفاع سینه چاکانه از رژیم را متوجه من کرده اید. حرف شما حرف تازه ای نیست. هر کس که مخالف ترور و خشونت است، مدافع سینه چاک رژیم است و احیانا عمل و مزدور او!!! وقتی منطق نباشد، دروازه اتهام باز است. آنچه که مورد توجه من است این است که خشونت به دنبال خود خشونت را دارد و این چرخه خشونت را هرگز پایانی نیست. رژیم با ددمنشی تمام به قتل و غارت و کشتار مردم بیگناه مشغول است و شما در مقابل ترور را تصیه می کنید. نتیجه چه می شود؟نتیجه این است 
که رژیم همچنان که در سیستان و بلوچستان نشان داد، به اعدامها و ترورهای بیشتر روی می آورد و شما هم به کار خودتان ادامه می دهید. فرض را بر این بگیریم که شما با این ترورها موفق شدید که رژیم را سرنگون کنید (این یک فرض محال است. ترور با خیزش میلیونی مردم - چه مسلحانه و چه مسالمت آمیز- متفاوت است. سازمان مجاهدین خلق و بعضی سازمانهای دیگر بیش از 30 سال است که این راه را در ایران تجربه کرده و موفق نشده اند)، نتیجه چه می شود؟ نتیجه این است که بقایای رژیم همراه با بقیه مخالفان شما، به ترور شما و افراد رژیم شما می پردازند و شما هم در مقابل آنها را می کشید. وقتی صدای مهیب تفنگ و مسلسل بلند شود، همچنان ادامه می یابد. آنها هم به تلافی، باز هم شما را می کشند و شما هم آنها را و این داستان تا ابد ادامه پیدا می کند. همیشه و در سراسر تاریخ و در همه جای جهان اینطور بوده که هر جا صدای تفنگ بلند شده و هرجا که اعدام و شکنجه و کشتار بوده، دمکراسی خفه شده است. خشونت در مقابل خشونت و باز هم خشونت در مقابل خشونت. این استدلال شما می تواند هزاران سال ادامه پیدا کند. آیا موقع آن نرسیده که به این روشهای غیرانسانی خاتمه داده شود؟ آیا واقعا راهی بجز کشتن وجود ندارد؟ آیا تا به حال در تمامطول تاریخ در جایی از این دنیا کشوری و ملتی به دمکراسی رسیده اند؟ آیا در کشوری در این دنیا رفاه و آسایش از لوله تفنگ بیرون آمده است؟ آنچه که همیشه از لوله تفنگ بیرون آمده قتل و کشتار و غارت و بی خانمانی و ویرانی و دیکتاتوری بوده و خواهد بود.
 
اقبال اقبالی
فرستاده شده توسط اقبال اقبالی در چ., 11/06/2013 - 22:09 نظر: با درود؛ ترور جلاد زابل در چارچوب مبارزه تدافعی قرزندان خلق بلوچ در برابر تهاجم ددمنشانه رژیم اسلامی قابل تبیین است. خواننده گرامی جایگاه متجاوز و قربانی را در بلوچستان، کردستان، تهران، و ... نادیده گرفته است. در جائی که خشونت سازمانیافته دولتی فیزیکی، سیاسی، فرهنگی و ائینی بیداد می کند، طبیعی ست که در فقدان احزاب سیاسی دوراندیش سیاسی اجتماعی، گروههائی از جوانان بطور خودبخودی به مقابله به مثل برخیزند. مشکل ملت ایران "جیش العدل" و ... نیستند!!!

مشکل و مانع هرگونه تغییرات آزادیخوانه و دمکراتیک در ایران، چند میلیون اوباش تا دندان مسلح رژیم اسلامی هستند که بایستی ملت ایران با انها تعیین تکلیف کند. هیچکس نمی تواند حکم صادر کند و نسخه بپیچد!!! نه برای اصلاحات در فاشیسم اسلامی و نه برای قیام قهرآمیز. کسانی که در میدان هستند خود اشکال مبارزه را تعیین می کنند و اساسن مردم خواهان گذار مسالمت آمیز هستند (و من نیز)، ولی قهر از بالا به جوانان تحمیل می شود و گذار قهرآمیز به ملت ایران!!! آنچه در ایرانگلوبال درج می شود، نویسنده خود پاسخگوست! امیدوارم "نودمکراتها" تحمل دگراندیشی را داشته باشند و ما بتوانیم تفاوت آنها را در کردار از مدافعان نظام تشخیص دهیم! من از مبارزات آزادیخواهانه، دمکراتیک و ایراندوستانه مردم دفاع کرده و به حق آنها در تعیین اشکال مبارزه شان احترام می گذارم.

آ.ائلیار 

در پاسخ این سئوال که اگر شما به جای بلوچها بودید چکار میکردید؟ راه درست: 1- کوشش در آگاهی جوانان- زنان- کارگران و دیگر زحمتکشان یدی و فکری. 2- سازماندهی آنان 3- تدارک اعتراضات جمعی و مردمی. 4- ایجاد پیوند و همبستگی با دیگر نقاط ایران. 5- سازماندهی حرکات جمعی و مردمی در پیوند با دیگر نقاط. 6- حرکات اعتراضی همزمان با دیگر مردمان تحت تبعیض و زخم خورده. 7-- تدارک خیزش سراسری . چنین است مسیر مبارزه - نه انتقام جویی. و تحسین آن. مسیر درست هزینه دارد- کند پیش میرود- ولی آینده ساز و رهایی بخش است. از این راه می توان در ایران و جهان دفاع کرد ولی ترور و انتقام جویی لحظه ای قابل دفاع نیست و با مبارزه ی اصولی بیگانه است.در مریوان اعتراض عمومی ترتیب داده شد. در کردستان عزای عمومی میخواهند پیش ببرند. اینها همه بر پایه آگاهی و سازماندهی ممکن میگردد. آیا بهتر نبود بلوچها نیز در این مسیر آماده شده و با کردستان همراه میشدند؟ آیا بهتر نبود آذربایجان و دیگر جاها در همبستگی با این حرکات به حرکت در میامدند؟ آیا بهتر نیست تهران در آزادی زندانیان سیاسی و محکوم کردن اعدامها همراهی میکرد؟  بدیهی ست که پاسخ مثبت است.  ولی از کدام راه باید چنین تدارکاتی پیش برده شود؟  از راه «خشونت و اننقام جویی یا از  راه مدنی؟ 

کیانوش توکلی
خبر ، تحلیل و موضع گیری اگر همراه هم باشند ، جایش دربخش« دیدگاه» است .اگر من جای اقبالی بودم؛ ابتدا خبر ترور و سپس یک تفسیر کوتاه در پای اصل خبر بشکل زیر می نوشتم :«شایان ذکر است که هفته ی گذشته به دنبال کشته شدن 17 نفر از مرزبانان، رژیم 16 نفر از زندانیان بلوچ را به طور انتقام جویانه ای به دار آوخت بنظر می رسد که این تروردر مقابل اعدام زندانیان بلوچ صورت گرفته باشد». بنابراین تنها خبر رزیم رله نشده است وبا تفسیر کوتاهی همراه شد .
نه تنها اعضای مدیریت بلکه هر یک از صاحبان اکانت سایت اختیار دارند که هر تحلیل و موضع گیری پیرامون ترور زابل ارائه نمایند و ان را در بخش دیدگاه قرار دهند . جالب است که خبر گزاریهای رژیم بلافاصله تحلیل کردند که این دو موضوع (اعدام و ترور در زابل) ربطی بهم ندارند. رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان درباه نحوه ترور اظهار کرد: خودروی پژویی با دوسرنشین در کنار ماشین دادستان زابل که در مسیر رفتن به محل کارش بوده، متوقف می‌شود و این دو نفر که مسلح بودند از داخل خودرو، موسی نوری و راننده‌ وی را به رگبار می‌بندند. وی درباره‌ ارتباط ترور دادستان زابل با اعدام‌های اخیر در سیستان و بلوچستان گفت: این موضوع هیچ ارتباطی با اعدام‌های اخیر ندارد. این حادثه در منطقه سیستان و زابل توسط اشرار این منطقه اتفاق افتاده و ماهیتا با اشرار منطقه بلوچستان متفاوت است.
---------

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.