رفتن به محتوای اصلی

چرا با حسن روحانی هم ؛ سرنگونی تنها راه نجات است؟ «بخش چهارم»
21.10.2013 - 11:18

در بخش قبلی مقاله بساختار دینی نظام بعنوان یکی از موانع نزدیکی و رابطه با غرب و امریکا ؛ اشاره کرده و نوشته بودم که نه متن مقدس که ظاهرا جمهوری اسلامی بر اساس آن شکل گرفته است اجازه صلح و دوستی با شیطان بزرگ ــ امریکا ــ  را میدهد و نه تفاسیر روحانیون و مراجع از این متن ؛ میدان مانوری برای چرخش و تغییر در سیاست خارجی رژیم ؛ باقی میگذارد . از جمله گفته بودم آخوندهای شیعه به " امت واحده " معتقدند و ایران را " ام القرای " جهان اسلام میدانند . بر این اساس این رژیم ؛ دخالت در کشورها و بحران آفرینی در منطقه را جزء وظایف خود میداند که این سیاست مخالف منافع امریکا در منطقه میباشد . همچنین نوشته بودم که تغییر در سیاست خارجی روی دیگر سکهِ تغییر و ایجاد فضای باز در داخل است و از آنجا که هر تغییر و گشایشی در داخل پای مردم را به صحنه می کشاند ؛ بنابراین ترس از قیام و شورش مردم مانع دیگر در برقراری رابطه است و ...... اکنون بخش بعدی و پایانی مقاله

 

سوم ــ سپاه پاسداران ؛ مانع اصلی :

سپاه چندان دغدغه قیام و شورش مردم را ندارد ؛ چون قدرت نظامی و ابزار سرکوب است .

ولی فقیه و آخوندها محتاج و دست بدامان سپاه و بسیج برای سرکوب قیام و شورش مردم و حفظ نظام میباشند .

ایران تنها کشوری در جهان است که دو ارتش و دو پلیس دارد ؛ یعنی در مقابل ارتش کلاسیک و باصطلاح ارتش ملی ؛ سپاه پاسداران وجود دارد و در مقابل پلیس و شهربانی ؛ نیروی انتظامی قرار دارد . مطابق قانون فرمانده کل قوا برای همه نیروهای نظامی ــ سپاه و ارتش ــ  ولی فقیه میباشد . نیروهای نظامی ــ تنها و آنهم در ظاهر ــ خود را در مقابل ولی فقیه ؛ جوابگو میدانند .

 در واقع امر اما ؛ با توجه به نقش کلیدی سپاه در حفاظت از نظام و قدرت انحصاری اش در همه تحولات سیاسی و اقتصادی ؛ سپاه به قدرتی بلا منازع در نظام تبدیل شده است . بطوریکه امروز می توان گفت ؛ نقش اصلی و تعیین کننده در همه تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی نظام و از جمله پرونده اتمی را سپاه ؛ بعهده دارد .

سپاه بدلیل توان عمده در سرکوب و تروریسم و نقش آن در حفاظت از رژیم به موقعیت بزرگترین قدرت تعیین کننده در سیاست و اقتصاد کشور بدل شده است . با توجه به نقش تعیین کننده کنونی سپاه در همه عرصه های سیاسی و همچنین نقش این ارگان بعنوان اهرم اصلی حفظ قدرت ؛ ولی فقیه نه میخواهد و نه میتواند او را مهار و کنترل کند و همچنین نمی تواند مانع دخالت و تأثیر گذاری آن بر روند اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور ؛ بشود .

یعنی قدرت و نفوذ سپاه در همه ارکان نظام بحدی گسترش یافته است که دیگر ولی فقیه جرأت و قدرت جلوگیری از دخالت آنها در مسائل و تصمیم گیریهای نظام را ندارد . همچنین ولی فقیه نمی تواند بدون موافقت آنان ؛ تصمیم مهمی اتخاذ نماید . بعبارتی دیگر ؛ کار از اجازه دادن و یا ندادن ولی فقیه برای دخالت سپاه در سیاست ؛ اقتصاد و ..... ؛ گذشته است .

سپاه پاسداران آنجنان با اقتصاد کشور پیوند خورده است که قابل جدا کردن نبوده و در صورت جدا کردن هم ؛ بدلیل این پیوستگی چرخ های اقتصاد کشور در حد فعلی آنهم نخواهد چرخید و از کار خواهند ایستاد . یعنی امروزه سپاه دیگر بازیگر اصلی ؛ عرصه سیاسی و اقتصادی کشور است . بدلیل رعایت همین شأن بالای اقتصادی سپاه و قابل حذف نبودن بود که حسن روحانی از آنها خواست فقط در پروژه بزرگ و سراسری اقتصادی وارد شوند .

 با پذیرش نقش منحصر بفرد سپاه در اقتصاد ؛ در سرکوب نیروهای سیاسی و مخالفین نظام و همچنین نقشی که در حفاظت از نظام بعهده دارد ؛ بهتر می توان به منظور ولی فقیه و حسن روحانی از " دخالت نکردن سپاه در مسائل سیاسی " پی برد . این توصیه چیزی نیست ؛ جز دخالت نکردن در دعواهای جناحی و باندی در درون نظام ؛ اگر چه در این حد هم برای سپاه قابل قبول نمیباشد .

در چنین وضعیتی و شرایطی است که تلاشهای حسن روحانی برای گشایش و تغییر در سیاست خارجی ؛ مذاکره با امریکا و کاستن از تنش ها و در نهایت لغو تحریم ها و همچنین تلاش برای بسط اقتصادی و گسترش بازار آزاد ؛ با مخالفت جدی جناحهای نظامی و امنیتی ــ که از قِبل تحریمها در این سالیان سود سرشار بجیب زده اند و اکنون بر بخش بزرگی از اقتصاد ایران سلطه دارند  ــ ؛ مواجه شده و خواهد شد .

بنابراین سپاه پاسداران بهیچوجه نه میخواهد و نه میتواند در شرایط چرخش رژیم بطرف امریکا ؛ تماشاگر ساکت امور باشد . چرا که آنها با هر امری که به نفوذ آنان در عرصه های نظامی و اقتصادی ضرری وارد کند ؛ حساس هستند . بویژه آنکه ؛ به خاصیت رعب افکنی بمب اتم و نقش آن در تکمیل دستگاه سرکوب ؛ بخوبی آگاه هستند . باندهای دیگر اصول گرا هم که منافع شان در نزدیکی با امریکا بخطر میافتد ؛ منافع خود را از طریق سپاه پاسداران دنبال میکنند .

اکنون در حالی که سپاه از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند در رابطه با سیاستهای رئیس جمهور مزاحمت ایجاد کند . آیا حسن روحانی میتواند و یا میخواهد به جنگ و مقابله با سپاه برود و دستهای او را در مداخله در امور سیاسی و اقتصادی کشور ؛ کوتاه کند ؟ در حالیکه سپاه ــ بقول احمدی نژاد برادران قاچاقچی ــ تعداد نسبتا" زیادی بنادر مخفی برای قاچاق کالاها در اختیار دارند و از این طریق سودهای میلیاردی از شرایط تحریم برده و هم اکنون نیز میبرند . آیا روحانی میتواند نقطه پایانی بر چپاول ثروتهای ملی و در آمدهای کشور توسط مافیای سپاه ؛ بگذارد ؟

هاشمی رفسنجانی گفت ( روزنامه اعتماد ) : دیدار روحانی و اوباما یک فرصت بود . وی با اشاره سپاه و دیگر مخالفان با این پروسه ؛ آنان را کاسبکاران خواند و گفت : آنها از قِبل تحریمها سودهای هنگفتی به جیب زده اند .

به پاره ای اظهار نظرهای فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی در باره رابطه با امریکا و " نرمش قهرمانانه " ولی فقیه توجه کنید :

علیرغم اینکه آقای دهقان وزیر دفاع دولت روحانی که خود از فرماندهان ارشد سپاه بوده ؛ گفته است : سیاستی که مقام معظم رهبری اعلام میکنند ؛ برای همه جهات و ارکان نظام لازم الاجرا است . امّا مخالفت و اعتراض فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی همچنان با سیاست " نرمش قهرمانانه " ولی فقیه ؛ ادامه دارد .

در بیانیه رسمی سپاه پاسداران با هشدار به رئیس جمهور ؛ نوشته شده است : تجربه تاریخی رصد هوشمندانه و همراه با تردید نسبت به رفتارهای سردمداران کاخ سفید برای دستگاه دیپلماسی کشور ضروری و اجتناب نا پذیر است .

محمد رضا نقدی فرمانده بسیج : نرمش قهرمانانه یعنی شعار مرگ بر امریکا

مسعود جزایری معاون فرمانده کل قوا : ....... خوشبینی در برخورد با پیشنهادات امریکا و یا تبلیغات آنها باید در سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران مردود تلقی شود .

محمد رضا نقدی فرمانده بسیج کشور : آنهایی که از صلح امام حسن دم میزنند ؛ از روی نادانی و جهالت انجام میدهند و بی شک اگر تکرار کنند ؛ از ملت تو دهنی خواهند خورد .

احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی : نرمش قهرمانانه که در کلام مقام معظم رهبری متجلی شد ؛ به معنای سازش قهرمانانه نیست .

حجت الاسلام طائب فرمانده قرارگاه عمار : مبادا از نرمش قهرمانانه عجز و ناتوانی و عقب نشینی در مقابل اهداف بلند جمهوری اسلامی ؛ برداشت شود .

بعد از برگشت حسن روحانی و هیئت همراه وی از نیویورک علاوه بر خوش آمد گوئی و " استقبال قهرمانانه " ؛ لباس شخصی های خود سر با لنگه کفش از وی استقبال نموده و ولی فقیه ؛ فرماندهان سپاه و دیگر مقامات باند مقابل با اظهاراتی وفاق و همدلی خود را با مواضع و سخنان رئیس جمهور در نیویورک و سیاست " نرمش قهرمانانه " نشان دادند !!! ؛ این در حالی بود که بنابر گفته سخنگوی دولت روحانی ؛ وی  در هماهنگی با ولی فقیه و  اجرائی کردن توصیه " نرمش قهرمانانه " او به نیویورک رفته بود .

ولی فقیه بعد از چند روز سکوت و بعد از بررسی و مَظنّه کردن اوضاع و شرایط گفت : برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود ( منظور ولی فقیه ؛ اشاره به تنها فعل حرامی بود که توسط رئیس جمهورش صورت گرفته بود ؛ یعنی تماس تلفنی کوتاه روحانی با اوباما ) .

محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران حرف دل ولی فقیه را زد و  گفت : بهتر بود همانگونه که برای ملاقات حضوری با اوباما وقت داده نشد ؛ از پذیرش مکالمه تلفنی با اوباما نیز خودداری کرده بود ( بیچاره اوباما که ناچار شده است ؛ منت کش رابطه و تماس با چه جانورانی باشد ) .

محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس هم بعد از سفر روحانی و همراهانش به نیویورک گفت : اختلافات میان ایران و امریکا یک داستان 50 ساله است و حل نخواهد شد . امّا ما میتوانیم دشمن باشیم و در عین حال حداقل زیان را از دشمن ببینیم .

حسین شریعتمداری مدیر مسئول و نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان : بدون هیچ تردیدی دو هفته گذشته و مواجهه دیپلماتیک ایران و امریکا جای کمترین تردیدی باقی نگذاشت که امریکا قابل اعتماد نمیباشد .

محمد جواد لاریجانی رئیس مجلس رژیم ؛ اطهار داشت : تماس تلفنی اوباما و روحانی کار درستی نبوده است . وی تأکید کرد : مذاکره و برقراری رابطه اوباما و روحانی نقشه ای بود که توسط رژیم صهیونیستی راه اندازی شد .

امّا در طرف مقابل ؛ با وجود مخالفت بسیاری از مقامات رژیم و نمایندگان مجلس با نظر سنجی از مردم در رابطه با سفر روحانی به نیویورک و تماس تلفنی با اوباما  ؛ حسن روحانی برای مقابله با این هجمه تبلیغاتی علیه سفر او به نیویورک ؛ دستور یک نظر سنجی را صادر کرده است . علی مطهری از حامیان و هواداران روحانی اقدام وی را خطرناک دانسته و گفته است : ضمن احترام به نظر رئیس جمهور در این باره، باید بگویم که من موافق نظرخواهی در مسائل کلان و ملی نیستم چرا که ممکن است به مسائل دیگر نیز سرایت کرده و تنشهایی را ایجاد کند.

بهر حال ظواهر تاکنونی امر نشان میدهد ؛ علیرغم اینکه سناریوی نیویورک به هنر پیشگی روحانی و ظریف و بدستور و کارگردانی ولی فقیه باجرا در آمده است ولی خود وی ــ ولی فقیه ــ هنوز نسبت به پیامدهای آن در وحشت بسر میبرد و بآینده آن خوشبین و امیدوار نمی باشد و در نتیجه هنوز نتوانسته است به اجبارات این سیاست گردن بگذارد و از چهارچوب و مدارهای سیاسی گذشته در رابطه با امریکا فاصله بگیرد .

 بعبارتی وی هنوز به نرمشی که توسط رئیس جمهور و کارگزاران سیاست خارجی اش شروع شده ؛ اعتقادی ندارد و مطمئن نیست که تنها راه باقیمانده برای حفظ نظامش ؛ چرخش و غلط گردن گوئی در رابطه با امریکا میباشد .  وی فکر میکند هنوز راه و یا راههای دیگری بجز تغییر در سیاست های راهبردی نظام وجود دارد . بنابراین بنظر می رسد که ؛ او فعلا" برای حذف و کاستن از دامنه تحریمها ؛ تنها بدنبال کم گردن از دامنه تنش های ایران و امریکا میباشد .

از طرف دیگر ؛ روشن است که بحران سیاست خارجی و اختلافات ایران و امریکا قبل از آنکه به فعالیتهای اتمی رژیم مربوط باشد به سیاستهای منطقه ای رژیم یعنی ترویج بنیاد گرائی در منطقه ؛ تروریسم و مداخله گری در امور کشورهای منطقه ؛ مربوط میباشد . در این صورت ؛ حسن روحانی چه تدابیری برای مهار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ــ فرمانده عملیات تروریستی برون مرزی رژیم ــ و پیشگیری از اقدامات تروریستی وی ؛ اندیشیده است ؟

 مأموریت اصلی سپاه قدس ؛ فرماندهی و انجام عملیات تروریستی و تجهیز نظامی مخالفین سیاسی کشورهای منطقه میباشد و مستقیما" زیر نظر ولی فقیه انجام وظیفه میکند. حسن روحانی چگونه می تواند مانع دخالت و آتش افروزی های این جریان ــ در کشورهای منطقه که دوستان و هم پیمانان امریکا میباشند ــ ؛ بشود ؟

آیا روحانی می تواند و یا میخواهد به جنگ سپاه برود و به دخالتهای این ارگان در امور سیاسی و اقتصادی کشور پایان دهد ؟ و آیا سپاه اکنون که بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی در حکومت ایران است بروحانی و سیاستهای اقتصادی او تمکین خواهد کرد ؟ آیا سپاه اجازه دست درازی حسن روحانی و یا حتی  ولی فقیه به حیطه قدرتش را ؛ خواهد داد ؟

بنابراین وعده کاهش و یا لغو تحریم ها که حسن روحانی وعده آن را بمردم میدهد ؛ وعده ای نسیه است و مشروط به جلب موافقت و حمایت محتوائی و واقعی ــ  و نه تاکتیکی ــ  ولی فقیه و سپاه از برنامه های مربوط به سیاست خارجی است که روحانی پرچمدار اجرای آن شده ؛ میباشد . که بعید بنظر می آید چنین موافقتی فعلا" وجود داشته باشد . به گفته علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران : " نرمش قهرمانانه " فقط تغییری در تاکتیک است و نه در اصول ثابت سیاسی و تغییر در همین حد هم جز اختیارات ولی فقیه میباشد . یعنی رئیس جمهور هیچکاره است .

از طرف دیگر ؛ اوضاع وخامت بار سیاسی و اقتصادی و از جمله تحریمهای بین المللی ریشه در سیاستهای استراتژیک این نظام دارد و رئیس جمهور هر کس هم که باشد مجبور است دنباله روی سیاستهای تغییر ناپذیری باشد که از طرف ولی فقیه و سپاه برای حفظ این نظام در پیش گرفته شده اند . در چنین شرایطی تنها راه رهائی از اوضاع وخامت بار سیاسی و اقتصادی کشور ؛ قطع ریشه های سیاسی این وضعیت ؛ یعنی نفی تام و تمام موجودیت این رژیم میباشد .

 

وظایف نیروها در شرایط جدید :

همانطور که ولی فقیه و دیگر سردمداران نظام بدرستی بارها بیان داشته اند " اگر از اتمی عقب نشینی کنیم ؛ حقوق بشر را پیش میکشند بعد مسئله حزب الله و سوریه و ... " یعنی حل پرونده اتمی تنها یکی از مشکلاتی است که میان ایران و غرب وجود دارد  . مشکلات  موجود میان دو طرف چند وجهی است و بسته شدن پرونده اتمی تنها پایان یکی از مشکلات میباشد و نه پایان همه مشکلات غرب با ایران و همچنین نه پایانی برای لغو تحریم ها .

احمد خاتمی امامِ  نماز جمعه تهران در گفتگو با مردم یزد میگوید : امروز مشکل غرب موضوع هسته ای است ؛ این موضوع اگر حل شود . آنها مسئله حقوق بشر را مطرح میکنند و میگویند هر اختیاری که مرد دارد باید زن هم داشته باشد . امری که خطر آن ــ برابری زن و مرد ــ برای رژیم کمتر از خطر چشم پوشی از بمب اتم نمیباشد .

اما اوضاع اقتصادی ایران : اقتصادِ شکوفای دهه پنجاه با روی کار آمدن این رژیم ؛ ابتدا و در دوران جنگ 8 ساله ؛ به اقتصادی جنگی و بعد و بعدتر به اقتصادی دلالی و اقتصادی در انحصار اعوان و انصار رژیم و آخوندها انگل و مفت خور ؛ تبدیل شد . و  در نتیجه این وضعیت ؛ سودهای نجومی و میلیاردی نصیب سپاه و دیگر کارگزاران دزد و فاسد رژیم گردید و در مقابل آن ؛ روز به روز بر فقر ؛ گرسنگی و فلاکت مردم ایران افزده گردید  .

در نتیجه دیگر ؛ اقتصادی که با غارت و چپاول سپاه و باندهای دزد و فاسد رژیم کاملا" متلاشی و نابود شده است ؛ حتی با فرض توافق میان ایران و امریکا ــ اگر چه کنار آمدن غرب و امریکا با رژیمی که مردم ایران ؛ سالها از حاکمیت اش در رنج و عذاب بوده اند ؛ توهین و بی احترامی بمردم ایران محسوب می شود ــ و لغو تحریم های بین المللی  ؛ بسادگی و در کوتاه مدت و بخصوص بدون تغییر بنیادی ساختار این نظام ؛ امکان باز سازی ندارد . یعنی در صورت لغو تحریمها هم با این رژیم ؛ اوضاع با گذشته فرق چندانی نخواهد کرد .

در اینصورت ؛ در شرایطی که بدلیل گستردگی مطالبات بر حق و مشروع مردم ؛ رژیم قادر به پاسخگوئی آنها نمیباشد ؛ و پاسخگوئی بآن مطالبات ؛ دیگر با حذف و نابودی رژیم برابر شده است . و در شرایطی که دامنه نارضایتی ها و نفرت و انزجار از این رژیم باوج خود رسیده است ؛ چه باید کرد ؟ و وظیفه نیروهای سیاسی مخالف این رژیم چه میباشد ؟

موتور انقلاباتِ تاکنونی در کشورها ؛ معمولا" توسط قشر اول و آگاه جامعه و با نیروی نسیه ــ نیروی اجتماعی نسیه ــ و نه نقد ؛ براه افتاده است . معمولا" مخالفین رژیمها و انقلابیون در ابتدای کار هیچوقت نیروئی برابر و معادل رژیم نداشته اند و غالیا" پروسه رشدِ انقلابها ؛ پروسه نقد و بالفعل کردن نیروهای اجتماعی بوده است .

 امّا در کشور ما برای اولین بار ؛ مردم بصورتی خود جوش برای چند روز ــ در ابعاد میلیونی ــ و در غیاب پبشتازان اش ؛ به میدان آمده است و برای سرنگونی رژیم هم اعلام آمادگی کرده است و اگر از طرف اصلاح طلبان به خانه هایشان فرستاده نشده بودند ؛ امروزه مردم ما در شرایط کاملا" متفاوتی قرار داشتند . اکنون هم و بعد از خیانت اصلاح طلبان ؛ باز هم نیروی وسیعی برای انقلاب و سرنگونی این رژیم ؛ بالقوه وجود دارد .

هیچ کس بهتر از خود این رژیم به موقعیت لرزان و رو بسقوط اش ؛ اگاهی ندارد . وحشت مرگ و سرنگونی سراپای ولی فقیه را فرا گرفته و به نیروهایش دلداری میدهد که درست است که من به غلط کردن گوئی افتاده ام و سیاست  نظام تغییر کرده است ؛ ولی شما باید حواستان جمع باشد که " دچار وا دادگی و پشیمانی " نشوید .

ولی فقیه خطاب به نیروهایش در سپاه و بسیج گفت : بهانه نیاورید و نگوئید دنیا تغییر کرده و همه چیز عوض شده و ما هم باید آرمان خود را عوض کنیم ؛ خیر یک چیزهائی عوض نمی شود . یکی از آثار و پیامدهای این عقب نشینی ذلت بار ؛ طغیان اعتراضات مردم ؛ شکستن طلسم اختناق و افتادن جامعه در مسیری که فروپاشی نظام را سرعت می بخشد و شرایط را برای ورود ضربه نهائی سرنگونی ؛ فراهم می کند .

این وضعیت جدید که در شرایط عقب نشینی رژیم از سیاستهای گذشته و انباشت فقر ؛ محرومیت و نارضایتی عمومی حاصل میشود ؛ فرصتی ایجاد خواهد کرد که اگر توسط مخالفین و نیروهای سیاسی بدرستی استفاده شود ؛ میتواند مبارزه مردم را به مدار بسیار بالاتری ارتقاء دهد . این فرصت باید از طرف جنبش اعتراضی مردم و مخالفین سیاسی مورد بهره برداری قرار گیرد و با کشاندن مردم به صحنه مبارزه اجتماعی و با سازمان دادن اعتراضات حول مطالبات رادیکال و سرنگونی طلبانه به فشارها ؛ برای سرنگونی رژیم افزوده شود .

واقعیت این است که شرایط کشور بگونه ای است که جز راهکارِ انقلاب و سرنگونی این رژیم ؛ هیچ راه دیگری برای تأمین منافع مردم و کشور باقی نمانده است . یعنی هیچ راه دیگری برای مخالفین و نیروهای سیاسی جز مسلط و فراگیر کردن گفتمان سرنگونی این رژیم در بستر یک انقلاب توده ای ؛ وجود ندارد . سرنگونی فصل مشترکی است که می تواند خواسته های همه مخالفین را در بر داشته باشد و تشکیل حکومتی سکولار مبتنی بر دمکراسی و حقوق بشر را ؛ در چشم انداز قرار دهد .

 

arezo1953@yahoo.de

21.10.2013     

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.