رفتن به محتوای اصلی

راه دشوار ریاست جمهوری
15.10.2013 - 02:26

اکنونِ این ناسیونالیسم در شرق کردستان، این مبارزه ی در تعلیق، این جنبش بدون سر و این تلاش درهم شکسته ی جدا مانده از سرزمین را غیر از بحران با چه تعریف دیگری می توان همزاد پنداشت؟بحرانی که در اکنونِ خودبا فقر اندیشه، ناتوان در ابداع و نا کارامد در تهییج مردم، در درخشش هایی تیره رهبرانی چنان کوتاه قد را مهره چینی می کند که دل در گرو آرمانهایی نهاده اند که خود ذات این آرمانها را به سخره می کشند. 

عدم تمایز گذاری بین دوست و دشمن از سوی این ناسیونالیسم همان درخشش تیره ای است که بلاهت خود را در آستانه فرتوتی هفتاد و چند سالگی خود عیان تر می سازد. همان ناسیونالیسمی که تا به کنون از درک و تعریف مبانی هویت سیاسی خود غافل مانده است، همان ناسیونالیسمی که خود را ایرانی می داند، همان ناسیونالیسمی که در بیانیه کنگره خود بزبان کردی از شرق کردستان و در زبان فارسی آن بیانیه از کردستان ایران یاد می کند، همان ناسیونالیسمی که کرد بودن خود را با ایرانی بودن مفصل بندی می کند و در غیاب حداقلی از هژمونی خود رهبری را برکشیده است که فصاحتش را در سخن گفتن به پارسی- در مقایسه یا رهبر دیگری- مایه ی مباهت و فخر می داند. همان برهه ای که این رهبر به یکی از کادرهای کمیته ی مرکزی اش می گوید که ما ترا برای جنگ با جمهوری اسلامی نمی خواهیم، ما ترا برای جنگ با پ... می خواهیم، اینگونه است که دشمن در مقام دوست و دوست در مقام دشمن جای می گیرند. پس می توان گفت که راه دشوار ریاست جمهوری از معبر زبان شیرین پارسی می گذرد.

جای گرفتن دوست در مقام دشمن محتاج یک تمهید است، و این تمهید می تواند با واژه-ی "جماعت" دشمنی خود را بزک کرده تر به نمایش بگذارد. این گونه است که همزبان و کردِ رقیب! در سیمای جماعت نمود می یابد. جماعت آن زنجیره ی هم ارزی است که با "مافیا" و "غیر ایرانی" نظام معنا سازی جدیدی را بر می سازد که در عرصه ی نمادین به خشونتی بی همتا تبدیل می گردد و مشروعیت حذف را موجه جلوه می دهد، چرا که جماعت حتی نمی تواند رقیب هم به شمار آید. جماعت گروهی است که هژمونی اراده ی معطوف به کسب قدرت و تکین بودگی را در عرصه ی سیاست به چالش می کشد. از اینرو جماعت باید طرد گردد، جماعت چون مافیا-ست باید طرد گردد، این طرد و حذف همزمان خود را با برداشتن نقاب از چهره ی مافیایی که جماعت نام دارد مشروعیت می بخشد. اما این لحظه، این "اکنون" از یاد برده است که چندی پیش گ( ئا...) را برای اخاذی به نزد ی-ر فرستاده است؛ مگر نه آنکه رفیق کوبا(استالین) نیز مسئول دستبرد به بانکهای تزاری بود تا چرخ انقلاب به پیش رود؟!پس می توان گفت که راه دشوار ریاست جمهوری از طریق اخاذی انقلابی می گذرد.

اقتصاد تعیین کننده است نه پول، اما با این وجود پول برای این چپ انقلابی-التقاطی به جای ابزار تولید شرط وافی اما نه کافی به شمار میرود. زیرا که زمان ماه عسل این ناسیونالیسم چپ با ناسیونال-شوونیسم ایرانی در پراگ رسیده است.اما این ناسیونالیسم چپ لیبرالی که اکنون باکره گی چند بار ترمیم شده اش را به ناسیونال-شوونیسم برادر بزرگتر وانهاده است جوابی برای همخوابگی با دلداده ای ندارد که اکنون به روسپیگری با بورژوازی متهمش می کند. اینگونه است که این ایستار شورشی با سکوت کامل کادر کمیته ی مرکزی اش بعد از افشای ارتباط با قرارگاه رمضان به اروپا می فرستد، در کمال آرامش و خونسردی با نوریزاده و خوانساری و... سرود ایران ای مرز پر گهر را سر داده و در دام پروژه الماس فریب می افتد و خود را برای ریاست جمهوری در 22 بهمن 1388 اماده می کند؛ پس راه دشوار ریاست جمهوری از خواندن ایران ای مرز پر گهر می گذرد.

اینگونه است که این ناسیونالیسم با این وادادگی هایش واجد دو چهره می گردد، چهرهای برای کردها ی دل در گرو نوستالژیا که با مباهات از شرق کردستان سخن می گوید و معشوقه ی جدیدش کوروش صغیر! در تلاش برای کسب قدرت، برای به حاشیه راندن "جماعت" برای تدارک خشونت ورزی نه در عرصه نمادین که در عرصه ی واقعی، با همتای خود پیمان استراتژیک امضا می کند، با به جلو انداختن این متحد شیرین عقل خود در جنگ افروزی نمادین، به بزک چهره ای کاریزماتیک از خود دست می زند که پتانسیل خود را نه صرف برادرکشی که صرف مبارزه ی رادیکال می نماید. پس راه دشوار ریاست جمهوری از بدترین و عامیانه ترین خوانش از ماکیاولیسم ممکن می گردد. 

بر همین منوال می توان خصایص دیگری از این دست را برای این احتضار، این واماندگی و این دلداگی های آنی به تصویر کشید؛ و اکنون است که منِ نویسنده و تویِ خواننده و "ما" ی جمعی کرد که برای این ناسیونالیسم سینه سپر کرده ایم تنها می توانیم بگوییم کوروش آسوده بخواب که فرزندان تو بیدارند!

یک توضیح: جنوب کردستان و تجربه زیست در آن را بسیار شبیه لبنان دهه ی 80 و 90 میلادی – که در کتابها خوانده ایم- می بینم که جنگ شدید جاسوسی و نفوذ در آن جای دارد.این جنگ در خفا بسیار شدید و بیرحمانه است اما از وجه بسیار کمیکی نیز برخوردار است، تا جایی که اخبار بسیار درونی و محرمانه احزاب در کمترین زمان وجه عمومی می یابند. نکته ی دیگری که اشاره به آن بایسته است؛ من در چند نوشته ی دیگر که حاکی از نقد احزاب سیاسی و عملکرد احزاب سیاسی کرد بود، تاکید را بر ناکارآمدی تعاریف و مبانی هویت سیاسی و ناسیونالیسم کرد گذاشته بودم؛ در یادداشت این هفته سعی نمودم با زدودن سوژه ها این ناکارآمدی را به نحو بارزتری به ساختارهای معیوب این ناسیونالیسم منتسب کنم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
سایت خبری-تحلیلی روز NNS ROJ

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.