رفتن به محتوای اصلی

دیکتاتوری و نیروی خارجی
21.08.2011 - 16:03

آ. ائلیار

رفع دیکتاتوری در ایران، و نیروی خارجی:

دیدهای متفاوت و حتی متضاد دلیل بر دشمنی نیست بل دلیل بر ارائهء راه حلهای گوناگون است. قرار نیست همه یکجور بیاندیشند. بخش اعظم نگونبختی ما از " اجبار به یکجور فکر کردن" یعنی از «دیکتاتوری» ناشی شده است. هرکس و هر مکتب و اندیشه ای که دیگران را به « یکجور اندیشیدن» وادارد ، نه تنها در خدمت رهایی انسانها از ستم ملی و تبعیضات نیست بلکه بعکس در خدمت بردگی و اسارت آنهاست. رهایی ستمدگان در پذیرش متفاوت فکرکردن و مدارا بایکدیگر است. هیچکس به تنهایی صاحب حقیقت نیست. هیچکس هیچ چیز نمیداند. ما فقط به یاری یکدیگر میتوانیم راه حلهای نسبی مسایل را بیابیم و از راه آزمایش و خطا، با افتد و خیز، آنها را تکمیل کنیم. دوران تفکرات سفت و سخت سپری شده است. اندیشه های جامد که حقیقت را تنها از آن خود میداند و دگر اندیشان را بدیده دشمن و دشمنی مینگرد، نتیجه اش میتواند دیکتاتوری و فاشیسم باشد. آیا قرار است از چاله درنیامده تو چاه بیفتیم؟ یا میخواهیم بعد از یک قرن اسارت همه جانبه آزادی را تجربه کنیم؟ هر آنکس که ما را در قالبهای خود ساخته و خود اندیشیده میچپاند ، نه در اندیشهء آزادی ما، بل به فکر اسارت ماست.

*

« حمایت» سیاسی و معنوی و مدنی از جنبش یا جنبشهای ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه با « دخالت نظامی» تفاوت اساسی دارد. فکر نمیکنم کسی با این حمایت جهانی چه از طریق دولتها و چه از سوی ملتها باشد، مخالفت کند.

مسئله بحث انگیز « دخالت نظامی» ست. دخالت نظامی ممکن است در دو حالت پیش بیاید. الف - نیروی خارجی خودش با رژیم مشکل منافع دارد. ب- هم خودش مشکل دارد و هم بخاطر کمک نظامی به مخالفان پیش خود انتخاب شده برای حکومت آینده ،وارد جنگ میشود.

در این شرایط از نظر من سیاست عدم همراهی و مخالفت با هر دو طرف، وتکیه به نیروی همه ملیتهای تحت ستم از جمله فارسی زبانان برای نفی « دیکتاتوری و جنگ خارجی»، در جهت تحقق بخشیدن به اهداف دو انقلاب شکست خوردهء-مشروطیت و بهمن-و تأمین برابری حقوقی همه جانبهء ملیتها،از راه گشودن جبهه « سوم»، درست است.

درست بودن به معنای تحقق پذیر بودن نیست. برای عملی شدن سیاست درست ضرورت دارد که همه نیروهای مخالف داخلی آگاهانه و متحد و سازمان یافته، بکوشند. در غیر اینصورت هفتاد و چند ملییون انسان عملاً سرنوشت خود را بدست نیروهای خارجی و حوادث غیر قابل پیش بینی خواهند سپرد.

تکرار وضعیت عراق و افغانستان برای ایران به احتمال قریب به یقیق ممکن نیست. چون ایران هیچکدام از آنها نیست. و شرایط طی شده آنها نیز شرایط ایران نبوده و نخواهد بود.

موافقان دخالت نظامی خارجی، ناامید از مردم واسیر دید و منطق ناقص « شباهت سازی» هستند. و سیاست «ماهی گرفتن از آب گل آلود» رادنبال میکنند.

این شباهت احتمالی غیر قابل رخداد و تکرار است. به فرض اگر هم تکرار شود راه حل، گشودن جبهه سوم است.

موافقت با نیروی خارجی چه اشکالی دارد؟ تغییر رژیم ها کار مردم است، نه کار نیروی نظامی خارجی. «تولکی دده سی خیرینه تویوخ توتماز». روباه به سود پدرش مرغ شکار نمیکند. نیروی خارجی برنامه خود را پیاده میکند نه برنامه ترا. تو باید در برنامه او جابگیری تا چیزی هم بتو برسد. جاگرفتن در چهارچوبه او یعنی تو دیگر خود نیستی، و اوست که سرنوشت ترا تعیین میکند.

آنان که دوست دارند سرنوشتشان را نیروی خارجی به نفع خود رقم بزند خوددانند. ولی این راه، راه تأمین منافع واقعی مردم نیست. راه رسیدن به این منافع گشودن جبهه سوم در شرایط مورد بحث است.

از سوی دیگر موافقت با حمله و جنگ نیروی خارجی یعنی موافقت با در خون تپیدن شاید دهها هزار انسان بیگناه. اگر کسی جرئت تأیید چنین کشتار و کشتارهایی را برای حل مسخ شدهءمسایل سیاسی دارد بفرماید، راه باز است و جاده واقع در میان دریای خون.

حکومت از طریق خیزش عمومی مردم در سراسر کشور دگرگون خواهد شد و نه از این راههای تخیلی.

*

بخت آور عزیز،

در نقل قول یاد شده از رزمی، «... ملل غير فارس نميخواهند برخورد منفي با دخالت خارجي داشته باشند.... من با نمايندگان ساير ملل دراتباطم و آنها طرفدار سرنگون شدن اين حكومت به هر نحوي هستند...". روشن است که ایشان موافق دخالت نیروی خارجی در مسایل ایران است. البته در حد دخالت در عراق. دلایل شما برای درستی این نظر چیست؟ چرا دلایل نویسنده مقاله درست نیست؟ لطفاً این چیزها را استدلال کنید. نقد یک ایده دلیل بر خراب کردن صاحب آن نیست بل اصلاح نظر اوست به زعم نقاد. چرا همه چیز برای شما فقط توطئه و دشمنی و خراب کردن معنی میدهد؟ چرا این دید توطئه نگرانه شما درست است در حالیکه آن به عنوان دیدگاه ناپلئونی از نظر تحلیلگران فاقد ارزش و اعتبار میباشد؟ چرا نقد را در خدمت رهایی نمیبینید و آن را توطئه میپندارید؟ چرا با دخالت نیروی خارجی در ایران وضعیت کردستان در عراق برای آذربایجان و یا دیگر ملیتها قابل تکرار است؟ چرا فکر میکنید این شباهت سازی تخیلی نیست و واقعی ست؟ وار اولون.

بابک بخت آور

جناب ائلیار عزیز

ماشاء اله رزمي و دخالت خارجی

من این مقاله را جوابیه ای به مقاله سیاست خارجی و اختلافات داخلی جمهوری اسلامی دانسته و بررسی نمودم. در ان مقاله اصلا اشاره ای به مداخله خارجی نشده بود. اما ممکن است در برنامه ها یا مقالاتی دیگر آقای رزمی به مسائلی نظیر مداخله خارجی اشاره کرده باشد. به هر روی فرقی در اصل موضوع نمی نماید. امروز همه مسائل در عرصه بین المللی به هم گره خورده است. همکاری بر اساس منافع مشترک با سایر قدرتها یا کشورها مربوط به عصر حاضر نمی شود. در گذشته و در دوران جنگ سرد نیز چنین روابطی وجود داشته است. نمونه های آن را در ویتنام و کره؛ افغانستان و کمک بلوک شرق به جنبش های چپ در خاورمیانه و آمریکای لاتین و ... می توان یافت. اصل مسئله این است که چه کسی مسئول اصلی مداخله نظامی در کشورهای افغانستان ؛عراق و لیبی است؟ بدون این مداخلات وضعیت در آن کشورها چگونه پیش می رفت و چشم انداز چگونه می بود؟

آقای رزمی؛ در مقاله سیاست خارجی و اختلافات داخلی جمهوری اسلامی صرفا تحولات منطقه ای خصوصا در دنیای عرب را مورد بررسی قرار داده و به تحلیل سیستم های حکومتی و روابط سیاسی و بنیه ائدولوژیک آنها پرداخته است.

تا آنجا که بنده دیدم و خواندم صحبتی از مداخله خارجی یا احیانا حمله نظامی و ... به میان نیامده است. در بخشی از نوشته اشاره به حمایت اوباما از صلح پایدار و فرآیند دموکراتیزاسیون در خاورمیانه نموده اند.

در مورد برخورد دوگانه غرب در مواجهه با تحولات منطقه ای نیز باید گفت که مگر مصر متفق آمریکا در منطقه نبود!؟ اما امروز آقای مبارک را در دادگاه می بینیم؛ و آمریکا نیز در انقلاب مصر رای به برکناری رژیم مبارک داد. در مورد بحرین مسائل متفاوت با سوریه است. در سوریه مردم علارقم وحشگیری رژیم اسد بیش از 4 ماه است که بصورت مستمر به تظاهرات ادامه داده؛ صرف نظر از اینکه حمایت باید و چندان خارجی نشد و اخیرا فشارها بر رژیم سوریه افزایش یافته است!

اما در بحرین چنین وسعتی و دامنه اعتراضی را شاهد نبودیم و سرکوب یا خشونت نیز قابل مقایسه با سوریه یا حتی لیبی نبود. اما نکته دیگری نیز که به قیام معترضین در بحرین ضربه زد دخالت مستقیم رژیم بنیادگرای شیعی مذهب ایران از همان ابتدای اعتراضات بحرین بود که به شدت به ضرر معترضین تمام شد و آقای رزمی نیز به درستی در مقاله شان به آن اشاره نموده اند.

سخن در این باب بسیار است و می توان بیشتر نوشت و تبادل نظر نمود و برای جوانی مثل من می تواند این بحث ها آموزنده باشد. اما یک مسئله واقعا آزار دهنده و زجرآور است و آن عناد ورزیدن بی مورد و تلاش برای آنالیز مسائل سیاسی - اجتماعی و ... از زاویه ای که منتج به رسیدن به اهداف یک ائدولوژی مشخص! شود!

مسلم است که هر قدرت بین المللی یا منطقه ای در درجه اول به دنبال منافع خویش است!این صرفا به استکبار جهانی یا امپریالیزم آمریکا ختم نمی شود! روسیه؛ چین و اروپا و در سطح منطقه ای تورکیه و عربستان نیز چنین عمل می نمایند.

اصل مسئله این است ما چگونه عمل کنیم؟ منافع ما چیست و چه سیاست و موضعی حقوق ملی و دموکراتیک ما را در آینده بیشتر تامین می کند؟ فردای روزگار هر تحولی در ایران محتمل است, حاکمیتی دینی بنیادگرا؛راسیست و قدار؛ که خشونتش مرزی نمی شناسد بر مسند امور است. پایه های ائدولوژیک خود را از دست داده و یگانه راه تثبیت خود را در دستیابی به سلاح اتمی می بیند و رویای چین یا روسیه دوم را در ذهن می پروراند!تا با قدرت اتمی قدرت و استیلای خود را تحمیل نماید. هرگونه عقب نشینی به منزله سقوط این حاکمیت است.

از سوی دیگر اپوزیسیون مرکزگرای فارس یا به اصطلاح سراسری قرار دارد که متن خواست هایش بر مبنای دموکراسی با تاکید بر ناسیونالیزم ایرانی بخوانیم پارسی است! که در دکترین و هدف استراتژیک خود محو و آسیمیله نمودن ملل غیر فارس را حامل است !

در چنین شرایطی منافع آمریکا یا روسیه و چین و .... صرفا از جهت میزان همسویی آن با منافع من تورک آذربایجانی است که اهمیت پیدا می نماید و بس ! اینجاست که باید پرسید هدف من مبارزه با امپریالیزم آمریکاست یا رسیدن به حقوق ملی و دموکراتیک خود در آذربایجان؟ ( صرف نظر از اینکه در مقابله با آمریکااصلا چنین توانی را داریم یا نه !)

از این رو شخصا با این شیوه و متدی که برخی در پیش گرفته اند و با عنادی وصف ناپذیر پیش می روند قاطعانه مخالفم و آنرا گامی در جهت ضربه زدن به حرکت ملت اذربایجان می دانم و مقابله با آن را درست و ضروری.

بر این باورم که صرف نظر از کم و کاستی ها در عرصه تشکیلاتی ؛ کادر ؛ بنیه اقتصادی و مالی ضعیف و ...؛ حرکت نوین ملی آذربایجان؛ با تاکید بر اصول و مولفه های ملی و اجتناب از ائیدولوژی محوری؛ اشتباهات نسل گذشته مان را تکرار ننموده و آینده ای روشن را برای ملت و وطن مان رقم خواهد زد .

گله جک بیزیم دیر ........

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!