رفتن به محتوای اصلی

چرا با حسن روحانی هم ؛ سرنگونی تنها راه نجات است ؟ «بخش دوم»
08.10.2013 - 11:05

در بخش نخست مقاله در مورد حسن روحانی و کابینه اش توضیحاتی داده و نوشتم که وی از دل نیروهای امنیتی به این مقام منصوب شده است ؛ و بیشتر افراد کابینه خود را هم از میان خبرگان و بالاترین مقام های امنیتی و اطلاعاتی نظام انتخاب کرده است ؛ یعنی هم خود و هم اعضای کابینه اش در این 34 سال در همه فساد ها و جنایات رژیم سهیم بوده اند . و در پاسخ چرا روحانی انتخاب شد نوشتم که وی پاسخ ولی فقیه به سرکوب قیام 88 و آتش زیر خاکستر خشم نهفته مردم بوده و آمده است تا با تنش زدائی با غرب و امریکا و در پیش گرفتن سیاست های قابل قبول در زمینه اتمی و دیگر مناقشات خارجی فضای انفجاری جامعه را ؛ کاهش دهد .

ادامه مقاله

 

نرمش قهرمانانه ؛ چرخشی بد فرجام :

آنچه در دیگ است ؛ در کاسه آید                                « ضرب المثل ایرانی »

 

محاصره اقتصادی و تحریم های غرب و امریکا و همچنین خطر قیام و شورش مردم گرسنه و ناراضی ؛ ولی فقیهِ استبدادِ دینی را وادار به چرخشی بقول خودش قهرمانانه کرده است . سرانجام انتظارهای رفسنجانی ؛ خاتمی و دیگر اصحاب اصلاح و استحاله و ....... بپایان رسید و فرمان و اجازه چرخش دلخواه آنان که تقریبا" از بهمن ماه سال گذشته زمزمه های آن از طرف ولی فقیه شنیده میشد با صحبت های او ــ در جمع فرماندهان سپاه ــ ؛ صادر شد .

خامنه ای در دیدار با فرماندهان عالی رتبه سپاه گفت : من مخالف حرکتهای صحیح دیپلماسی نیستم ؛ من معتقدم به همان چیزی که سالها پیش نامگذاری شده یعنی " نرمش قهرمانانه " ولی فقیه در ادامه صحبت های خود به عدم دخالت سپاه در امور سیاسی تأکید کرد ؛ تا روحانی بتواند بدون دغدغه  مزاحمت ها و واکنشهای احتمالی سپاه این سیاست را به پیش ببرد . وی گفت : هر چند سپاه باید عرصه سیاست را بشناسد ؛ اما لازم نیست که بفعالیت سیاسی هم بپردازد .

در شرایطی که هیچ راه گریزی جز تسلیم و سازش با امریکا و جامعه جهانی و یا مواجه دادن ایران و مردم کشور با خطر قحطی و گرسنگی ــ و یا مواجه دادن آنها با جنگی ویرانگر ــ ؛ برای ادامه حکومت آخوندها باقی نمانده است و در شرایطی که رئیس جمهور تازه بقدرت رسیده نظام میگوید " زمانی برای اشتباه کردن ؛ باقی نمانده است " ؛ یعنی نظام به آستانه سقوط و فروپاشی رسیده و یک اشتباه ممکن است نظام را با سقوط مواجه سازد ؛ دستور این چرخش صادر گردیده است .

در شرایطی که آخوند موسوی لاری وزیر کشور سابق ــ دولت محمد خاتمی ــ هشدار میدهد و تأکید میکند که : اگر روحانی به مطالبه تغییر وضعیت موجود در دو حوزه معیشت و امنیت ــ خطر جنگ خارجی ــ پاسخ ندهد ؛ کسانی که باو رأی داده اند بسمت ساختار شکنی خواهند رفت . سازش و مذاکره با غرب و امریکا برای ولی فقیه یک اجبار شده است .

در وضعیتی که عسگر اولادی مسلمان رئیس اتاق بازرگانی مشترک چین و جمهوری اسلامی از خطر ادامه تحریمها ؛ ناله و فغان سر میدهد و میگوید : الان يک تحريم رو ميزه که تحريم خطرناکيه . خدا کنه اون ديوانگی نکنه برای آن تحريم رو ميز ؛ الان اگر تفاهم خدای نکرده نشه آن تحريم رو ميز يعنی میخواهند صادرات نفت و گاز رو صفر کنند.  می دونی آنوقت چه بلايی سرمان مياد ؟

 با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ادبیات و فرهنگ حوزوی و فقهی بجای ادبیات و فرهنگ سیاسی در همه عرصه ها و زمینه ها جایگزین شد . وارونه گوئی ؛ فرهنگ تقیّه و دروغ باصطلاح مصلحت آمیز ؛ واژه ها و عبارات مبهم ؛ کِشدار ؛ چند پهلو و تفسیر بردار بجای کلمات و عبارات سلیس و روشن فارسی ؛ عرصه فرهنگ جامعه را تسخیر نمود .

جنگ ضد میهنی و ایران بر باد ده ؛ " دفاع مقدس " خوانده شد ؛ حمله و تجاوز وحشیانه اوباشان و چماقداران نظام به سفارت امریکا و گروگان گرفتن اعضای آن ؛ " انقلابی بزرگتر از انقلاب اول " عنوان گردید ؛ حمله به دانشگاهها و کشتار دانشجویان ؛ " انقلاب فرهنگی " و .... امروز هم عقب نشینی خفت بار از سیاستهای جنگ طلبانه و استکبار ستیزانه ولی فقیه  ــ از ترس سرنگونی ــ ؛ " نرمش قهرمانانه " اسم گذاری مبشود .

بعد از بکار بردن عبارت مبهم و متناقضِ ولی فقیه بنام " نرمش قهرمانانه " که خودش مدعی بود که سالها پیش این نوع سیاست را ؛ نامگذاری کرده است ــ اشاره به ترجمه کتابی در مورد صلح امام حسن که وی در سال 1348 ترجمه کرده و در ترجمه نام کتاب از " نرمش قهرمانانه " استفاده کرده بود ــ  در حالیکه  رفسنجانی مدعی است که ولی فقیه عبارت " نرمش قهرمانانه " را از وی بعاریت گرفته است و اولین بار او در رابطه با زهر خوردن امام خمینی بکار برده است و گفته است " قبول قطعنامه نرمش شجاعانه امام بود " ؛ مثل همیشه اظهار و نظرهای متفاوت و بعضا" متضاد ایادی و سردمداران جناح ها و باندهای مختلف رژیم از این عبارت ؛ شروع شد . که مواردی از این اظهار و نظرها در زیر نوشته می شود  :

محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس ( خبر گزاری تنسیم ) : نرمش به معنی عقب نشینی نیست ؛ بلکه بمعنی این است که میخواهیم باهداف خودمان با تغییر تاکتیک دست پیدا کنیم . و حسین شیخ السلام میگوید : پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام ؛ پذیرش پیمان منع استفاده سلاحهای شیمیائی از سوی بشار اسد از نمونه های " نرمش قهرمانانه " می باشد . و هاشمی رفسنجانی هم در نوشته ای به  خامنه ای دلداری داده و از او میخواهد که " از تلخی این زهر نترسد ؛ امام بعدا" از خوردن زهر آتش بس اظهار خوشحالی کرده است " . و محمد جواد لاریجانی هم گفت :

یکی از پایه های مهم بصیرت سیاسی این است که ما شرایط خود را درست بفهمیم . یعنی خود را نه کوچکتر از آن که هستیم بدانیم و فرصت ها را از دست بدهیم و نه لقمه هایی بر داریم که نتوانیم آن را هضم کنیم ( یعنی غلط اضافه ممنوع ) .

و اینهمه در حالی بود که در چند سال پیش خامنه ای ؛ " طرفداران مذاکره با امریکا را فریب خورده و غریبه با الفبای سیاسی و بی غیرت می خواند " و در سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز همواره از سیاست خارجی تهاجمی و جنگ افروزانه وی حمایت کرده و همواره کار گزاران نظامش را از فشردن دستان چدنی اوباما که در دستکشی مخملی پنهان شده اند ؛ پرهیز میداد .

چراغ سبز این عقب نشینی خفت بار توسط ولی فقیه ؛ نخستین بار در سخنرانی بهمن ماه 1391 ؛ داده شد وی در جمع عده ای از مسئولان نظام گفت : نظام اسلامی و ملت ایران بعکس دولتمردان آمریکائی ؛ اهل منطق هستند . بنابراین اگر از طرف مقابل حرف و رفتار منطقی ببینند ؛ به آن پاسخ مناسب میدهند . وی چند ماه بعد یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری در فروردین 1392 منظور اصلی خود را این بار بصورتی آشکارا ؛ بیان کرد و گفت : به گفتگوی ایران و امریکا بر سر پرونده هسته ای خوشبین نیستم ولی با آن مخالفتی هم ندارم .

امّا آنچه مسلم و قطعی است ؛ خامنه ای نه بخاطر پاسداشت منافع ملی مردم ایران  و یا نه از موضع قدرت ــ و بقول خودش از موضع " بدر " و " خیبر " ــ دولت و کارگزاران سیاست خارجیِ نظامش را به این نرمش و راهکار جدید ؛ توصیه نکرده است . بلکه هدف وی از این چرخش و یا " نرمش قهرمانانه " ؛ تلاش برای یافتن راهی کم خطر تر برای عبور از وضعیت بحرانی نظام میباشد .  

مگر همین ولی فقیه در اردیبهشت 1379 نگفته بود که هیچ قدرتی نمی تواند شرایط صلح امام حسن را به ما تحمیل کند و اگر فشار بیاورند عاشورا می آفرینیم . وی گفت : ....... نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا قادر نیستند حادثه ای مانند صلح امام حسن را به دنیای اسلام تحمیل کنند . اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد ؛ حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد .

واقعیت این است که هم اکنون ؛ نظام ولایت فقیه در دو جبهه جنگ گرفتار و اسیر میباشد  ؛ هم در جنگی خاموش و پنهان ــ بالقوه و منتظرِ شروع ــ با مردم ایران برای دمکراسی و حق حاکمیت ملی که برای رژیم جنگ و جبهه اصلی است و هم جنگ احتمالی با امریکا و جهان آزاد بخاطر بمب اتم . ولی فقیه بخاطر ترس و وحشت از قیام و شورش مردم که سرانجام ریش و ریشه نظام را از جا بر میکَند ؛ میخواهد موقتا" فتیله جنگ در خارج از مرزها را پائین بکشد .

و درست در شرایطی که غرب و امریکا بعلت بحرانهای منطقه ای و وقوع امواج انقلاب در کشورهای وابسته در منطقه ؛ شیرازه امور منطقه ای را از دست داده است  و بدلیل تغییر توازن قوای منطقه ای و تغییر شرایط در این منطقه پرآشوب ؛ بیش از همیشه بدنبال سازش و توافق با رژیم ایران میباشند و بر خلاف تبلیغات " همه گزینه ها روی میز است " در تمنای مذاکره با ایران می سوزد ؛ ولی فقیه از ترس انقلاب و سرنگونی با خفت و  ترس ؛ به عقب نشینی تن داده است .  

 امروزه مخالفین نظام ؛ تصمیم ولی فقیه بر " نرمش قهرمانانه " را که در شرایط بن بست و درهم ریختگی اوضاع کشور اتخاذ شده ؛ بعنوان  " جام زهر اتمی " که خامنه ای مجبور شده است آن را سر بکشد ؛  تلقی میکنند . این  " جام زهر " با آن جام زهر " آتش بس " که در جنگ با عراق روح الله خمینی نوش جان کرد ؛ شباهت ها و تفاوت هائی دارد :

1 ) خمینی بعد از سر کشیدن " جام زهر " در جنگ ضد میهنی ؛ بقتل عام زندانیان سیاسی در زندانها دست زد ؛ تا مبادا این عقب نشینی خفت بار ؛ ناراضیان و مخالفان نظام را جسور تر کند و بادامه غیر موجه جنگ و ضرر و زیانهای ناشی از آن اعتراض کنند . امّا خامنه ای بر عکس خمینی چند روز قبل از خوردن جام زهر و عقب نشینی خفت بار از برنامه اتمی به حمله ای جنایتکارانه بقرارگاه مجاهدین ( اپوزیسیون اصلی رژیم ) در عراق ــ اشرف ــ دست زد تا عقب نشینی ذلت بار خود را به سایه ببرد و با قدرت نمائی کاذب ؛ با موضع یک مقتدر وارده مذاکره با امریکا شود .

2 ) خمینی با قتل عام زندانیان سیاسی اسیر در زندانهای کشور ؛ تلخی زهر آتش بس در حلقوم کثیف خود را ؛ زایل نمود .  خامنه ای امّا با گرفتن هدیه و مژدگانی ــ اوکی و رضایت شیطان بزرگ برای حمله به قرارگاه اشرف ــ  از امریکا ؛ خوردن جام زهر اتمی را گوارا و قابل تحمل نمود .

3 ) خمینی با بالا کشیدن جام زهر آتش بس در جنگ با عراق ؛ اوضاع رژیم را سر و سامان داده و و به ثبات نسبی رساند . بر عکس امّا خامنه ای در حالی مجبور بخوردن زهر اتمی شده است که باید از قدرت مطلقه ای که با جنایت و خونریزی کسب کرده است بکاهد و بپذیرش شریکانی در قدرت ــ باند رفسنجانی و خاتمی ــ تن بدهد . یعنی یکبار دیگر رژیمش را دو سره کند .

4 ) خمینی تصمیم نوشیدن " جام زهر " آتش بس با عراق را با صراحت با مردم در میان نهاد . اما در حالیکه همه میدانند که حسن روحانی در هماهنگی و بدستور خامنه ای ؛ رویکرد عقب نشینی با غرب و امریکا را برگزیده است و حمایت 230 نماینده مجلس از اقدامات روحانی در امریکا از نشانه های این هماهنگی و موافقت است . ولی فقیه ؛ هم بخاطر ترس از بی اعتباری بیشتر در چشم هواداران ولایت  و هم بدلیل محرومیت از اقتدار و کاریزمای خمینی برای مهار کردن پیامد های بعدی این اقدام ؛ آشکارا از این سیاست حمایت نکرده است و دست مریدان ولایت اش را در تفاسیر گوناگون از سیاست " نرمش قهرمانانه " باز گذاشته است .

بهر حال سیاست نرمش قهرمانانه ؛ در هماهنگی و همراهی محمد خاتمی ؛ هاشمی رفسنجانی و  حسن روحانی با ولی فقیه ؛ اتخاذ شده است . و  قبل از اجرا و اعلام بیرونی آن ؛ حسن روحانی خطاب به فرماندهان عالی رتبه سپاه ضمن تأکید بر تعامل با غرب ؛ حرف خمینی در مورد عدم مداخله سپاه در سیاست را زد و گفت : سپاه سیاست را خوب بفهمد ولی وارد آن نشود ؛ چون سپاه بکل ملت ایران تعلق دارد . یعنی سپاه پاسداران در موضوع رابطه ما با امریکا مداخله نکند و بگذارد ما کارمان را پیش ببریم .

حسن روحانی خود یک آخوند است و حفاظت از ادامه این حکومت دینی را وظیفه اول خود میداند . وی خوب میداند اگر بحران اقتصادی بر طرف نشود و تحریمهای خارجی پایان نیابد ؛ اگر گرانی و تورم مهار نشود ؛ اگر سطح زندگی مردم بهبود پیدا نکند ؛ خشم و اعتراضات مردم فوران خواهد کرد . بنابراین برای رژیمی که از طرف مردم طرد شده است و هیچ اتکا مردمی ندارد ؛ چاره ای جز توسل به قدرتهای خارجی باقی نمی ماند .

ولی فقیه و رئیس جمهور نظام فکر میکنند با اتخاذ سیاست تنش زدائی با غرب و امریکا و با مقدار کمی کوتاه آمدن از برنامه های اتمی می توانند ؛ دوباره شیر لوله های نفت را باز کنند و اقتصاد در هم پاشیده و رو بمرگ خود را نجات داده و سر و سامان ببخشند و بدین ترتیب خود را از تغییرات جدی که توسط مردم گرسنه و جوانان خشمگین کشور در چشم انداز شان قرار دارد ؛ در امان نگه بدارند .

امّا من معتقدم :

1 ) بحران سیاست خارجی و اختلافات غرب و امریکا با رژیم ایران ؛ قبل از اینکه به فعالیت اتمی مربوط باشد به سیاست رژیم در سطح منطقه ؛ مداخله گری در کشورهای هم پیمان امریکا در منطقه و نا دیده گرفتن منافع غرب ؛ مربوط میشود . بنابراین حل و فصل پرونده اتمی به معنای شروع دوستی ها ؛  لغو تحریمها و پایانی خوش برای رژیم نمی باشد .

2 ) از عوامل اصلی قدرت گیری آخوندها و حذف رقیبان و گروههای سیاسی از صحنه ؛ سیاست ضدیّت با امریکا و شیطان بزرگ بوده است . آنها با گروگان گیری و اشغال سفارت امریکا توانستند ــ با خارج کردن شعار مرگ بر امریکا از دستان نیروهای چپ و انقلابی ــ ؛ پایه های قدرت غصب شده خود را مستحکم نمایند و طی این 34 سال هم ؛ با همین شعار مرگ بر امریکا و همین سیاست بسیاری از مخالفین و نیروهای سیاسی را بجرم وابستگی و جاسوسی برای امریکا زندان و تیرباران و سر به نیست کرده اند . بنابراین بآسانی خود را خلع سلاح نمی کنند و بعید است از این عامل پایه ایِ بقاء و استمرار نظام بخاطر رابطه و دوستی با امریکا ؛ چشم پوشی کنند .

3 ) تعامل و همکاری ایران با غرب و امریکا با ماهیت و ساختار این نظام ناسازگار است ؛ بنابراین در حالیکه این نرمش بخاطر تقویت اوضاع سیاسی و اقتصادی صورت گرفته است . اما ؛ بدلیل تناقض ماهوی نظام ؛ این تصمیم با موانع درونی و ساختاری و واکنش های اعتراضی باندها مواجه خواهد شد ؛ جنگ و  جدال باندها را افزایش میدهد و اوضاع از کنتزل خارج شده و پای مردمِ مخالفِ رژیم به صحنه اعتراضات اجتماعی باز میشود .

پاسدار محمد رضا نقدی فرمانده بسیج در مورد عاقبت نرمش قهرمانانه ولی فقیه میگوید : شکاف و دو دستگی نه تنها موضع کشور را در مذاکرات هسته ای تضعیف میکند و به دشمن برتری میدهد ؛ بلکه زمینه ساز بازگشت سلطه به کشور است .

4 ) با توجه به ماهیت عقب افتاده و  قرون وسطائی آخوندها که با هر هنجار متعارفی سر ناسازگاری دارند و با آن به مخالفت بر میخیزند و ماندگاری خود را در حذف و نابودی اندبشه های نو و .... و دیگران می بیند ؛ توافق با غرب و امریکا ؛ بسیار مشکل و حتی ناممکن است . بعدا" جداگانه بیشتر توضیح خواهم داد .

5 ) حتی اگر هم روحانی موافق شود به تحریمهای اقتصادی غرب پایان بدهد ؛ اقتصادی که با غارت و چپاول باندهای مافیائی رژیم و آخوندهای دزد و فاسد از نظر ساختاری متلاشی شده است ؛ بدون تغییر بنیادی ساختار نظام  ؛ بآسانی بازسازی نمی شود . پس مردم ایران گول تبلیغات حسن روحانی را نخورند و علاف وعده های دروغین او نشوند و بسوی تنها راه نجات ؛ یعنی سرنگونی رژیم پیش بروند . در این باره در بخش بعدی مقاله بیشتر توضیح خواهم داد .

در بخش بعدی این مقاله در مورد موانع ساختاری و دست بستگیهای اجرای این سیاست و فرجام نهائی آن و اینکه " نرمش قهرمانانه " خامنه ای یک سیاست راهبردی است و یا یک تاکتیک سیاسی است  ؛ خواهم نوشت .

....... ادامه دارد .

 

arezo1953@yahoo.de

08.10.2013     

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.