رفتن به محتوای اصلی

یاوه نویسی م. سحر
05.10.2013 - 03:23

م. سحر مینویسد:

« بدینوسیله اظهارات آن بز دل بی نام که دوبار آن بالا یادداشت گذاشته و م.سحر را اقلیتی یا چپ یا راست یا سلطنت طلب خوانده نیاز به تکذیب هم ندارد سی و پنج سال نوشته ها و آثار من در نشریات گوناگون خارج از کشور و در کتاب هایی که منتشر شده اند گواه اند م.سحر یک ایرانی ست که افکار مستقل خودش را دارد و هرگز با هییچ گروه سیاسی و حزبی ارتباط نداشته و ندارد. آن تجزیه طلب پان ترک بز دل هم بهتر است زوزه های گرگ خاکستری اش را به جای دیگری ببرد. زیر مطالب م.سحر جای این یاوه نویسی ها نیست.» منبع کامنتهای ایران گلوبال
این پاسخ م. سحر است به نقاد خود. او را :
1- بزدل 
2- تجزیه طلب
3- پان ترک
4-زوزه کش
5- گرگ خاکستری
نامیده است.

دیالوگ مدرن- دیالوگ سنتی:

در گفت و گوی مدرن طرفین اندیشه های خود را در رابطه با «موضوع» روی میز میریزند. بهمراه دلایل اثباتی. بدون اینکه سعی کنند «حقیقت را تنها از آن خود بشمارند» و دیگری را «کذب محض» قلمداد نمایند. بدون اینکه منظورشان مجاب کردن باشد. شنونده یا خواننده با توجه به نظرات هر دو یا سه طرف، و مقایسه آنها با افکار خود، میکوشد به نتایجی راه یابد. یا نیابد.

اما در متد سنتی طرفین افکار خود را تنها در رابطه با موضوع مطرح نمی کنند. اندکی به موضوع می پردازند- به عنوان ابزار- بعد با موضوعات بیرونی به قصد اثبات اهداف مخفی و خارج از موضوع- با تلاش برای زمین زدن طرف دیگر- و حق و حقیقت دانستن خود- وارد دیالوگ میشوند.

آنها « پیشداوری» خاصی دارند- در مورد «موضوع» و «مواضع سیاسی» همدیگر. منظورشان آنالیز«بی طرفانه» ی موضوع نیست که نکات تاریک مسئله روشن شود. گوشه های تاریک، مشکل آنها نیست.

اصلاً در گفت و گوی سنتی، موضوع، گوشه تاریکی ندارد، همه چیز روشن است و «هرکس حقیقت مطلق- و خالق سعادت». عین دو دیکتاتور بر یک تخت. هدف حل مشکل یا قضیه نیست بل رفع یکدیگر است. «حذف همدیگر». با هر شیوه ای.

که میتواند بکاری گیری تحقیر- توهین- اتهام- سیاسی یا شخصی؛ و دروغگو نامیدن دیگری و راست نمایی خود- دستیازی به اجداد و تاریخ مردمی یکدیگر، کندوکاو در زندگی خصوصی و بیوگرافی متقابل و خلاصه هر چیز و همه چیز به خدمت گرفته میشود- تا «موجود یا خانم» نامیده شدن دیگری- که طرف بگوید « من حقم و خالق بهشت» - «تو باطلی و خالق جهنم».

من در این بحث پیروزم و تو بازنده. این منم که باید ترا تسخیر کنم - نه تو.من تا میتوانم یقه شما را رها نمکنم تا مفتضح تان نمایم. تو دشمن من هستی. تو خائنی. و ...

اینها میتواند با کلمات بزک شده و غیر مستقیم نیز عنوان شوند- و میشوند. هدف متد سنتی تسلط است- و آماج متد مدرن حل قضیه. به سهم و از دید خود. بدون پیشداوری و با حفظ بی طرفی نسبی. مثل حل یک مسئله فیزیک و شیمی- و یا ریاضی.

در بحث سنتی طرف کاری ندارد که « ایده» ی شما پیرامون مسئله مشخص چیست- بل هدف اینست که « چه ایده ای» میتواند به شما «نسبت» دهد تا شکست تان تحقق یابد.اتهام. 
گفت و گوی سنتی دیاگوگ نیست - میدان نبرد است. مثل میدان جنگ - بین دو دشمن-در هزاران سال پیش؛ یا امروز. میدان تزویر و ریاست- نه آزمایشگاه علمی بین نظرات.

این متد با کشف بیطرفانه ی پاسخ نسبی قضایا بیگانه است- کوشش آن برای حذف طرف مقابل بهر وسیله و شیوه ممکن و ناممکن است. در جوامع عقب مانده - یا واپس نگهداشته شده- شیوه بحث ها غالباً سنتی است. پایه دیالوگ سنتی « ترس» است و احساس«عدم امنیت»- و تآمین امنیت را در «تسلط» میجوید. اما اساس دیالوگ مدرن « آزادی» ست- و «انتخاب».

دقیقاً براین اساس است که پاسخ م.سحر، این قلمزن تمامیتخواه سنتی- که مسئله تبعیض ملیتهای ستمدیده را زیر سبیلی با اتهامات سیاسی در کامنت خود رد کرده - یاوه نویسی ست و نه دیالوگ.
وضع نوشته ی او تحت عنوان«تو برو خود را باش!» نیز بهتر از کامنتش نیست که خسرو خضری در «م. سحر جلوی آینه http://www.iranglobal.info/node/25806» به آن پرداخته است. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!