کرامت و حقوق انسان، همگام با ارتقاء شناخت بشر تکامل و ژرفش یافته است. جان بشریت از قشریت و تنگ نظری زخمهای عمیق و جانفرسا برداشته است. از اینرو بسیاری از اندیشمندان، سیاستمداران و رهبران مذهبی از دیرباز به همزیستی مسالمتآمیز اندیشهها، مذاهب، فرهنگها و سیاستها نظر داشتهاند و در این راستا تلاش نظری و عملی پیگیری کردهاند.
ایران همواره تازشگاه بیآرام شاهان، خلفا، روحانیون، امیران، خانها، اقوام و قبایل مهاجم و میدان کارزار تعصب و خشونت عریان دینمداران و سیاستپیشگان بوده است. تاریخ ایران کم و بیش در تمامی طول خود شاهد حکومت تعصب، تنگنظری و سختگیری نسبت به اقلیتهای سیاسی، مذهبی، فرهنگی و قومی بودهاست. اندیشمندان، نواندیشان، دگراندیشان و عادتشکنان هم از سوی حاکمان و هم از سوی تودههای ناآگاه، به شدت مورد آزار، شکنجه و پیگرد قرار گرفته ومیگیرند. در سیاست دگرگونیخواهی و در علم تجربهگرائی و نوآوری با چماق تکفیر سرکوب میشد و میشود. یک مبارزه دائمی و غم انگیز بین تعقل و آزادی از یک سو و تعبد واستبداد از سوی دیگر، در سراسر تاریخ ایران در جریان است.
یک جریان سمجع، پیگیر، عبوس و جزمگرا میکوشد هر چه در زندگی رنگ شادی و نشاط و شادمانی دارد را با وعدههای واهی از مردم دریغ کند. درون و برون انسان خلاق و تنوعطلب را یکسان کند. این جریان نمایندگی خدا در زمین را بدون هیچ مدرک و استدلالی از آن خود میداند و با چماق "امر به معروف و نهی از منکر" به خود حق میدهد تا خصوصیترین حریم شخصی انسان را کند و کاو کند. اندیشمندان آزاده ما، با بهائی گزاف و تقبل خطرات جانی و مالی بیحساب، رندانه این نمایندگان خدا در زمین را با نامهای «محتسب»، «فقیه»، «شیخ» و «زاهد» به باد نکوهش و انتقاد گرفتهاند.
هرچند حکومتها و ومذاهب رسمی، شدیدترین سیاستهای تنگنظرانه و قشری را اعمالمی کردند، اندیشمندان و آزادگانی قد علم کرده و در مقابل آنها مستقیم و غیر مستقیم ایستادگی کرده و نظرات روامدارانه و انسانگرایانه را ترویج کردند. هرچند این اندیشههای روادار، در یک جامعه بسته و بدون حقوق انسانی شکل گرفت، با ژرفش کرامت و حقوق انسان در دوران ما هنوز صادق و معتبر است.
پاسداری از کرامت انسان همواره با مقاومت قشریون و تنگنظران مواجه شده است. واکنش به اندیشههای انسانی که پیش رو شماست قتلها، اعدامها، تکفیرها، تعزیرها، تبعید بود. این جنبه پاسداری از کرامت انسان در نوشته دیگری آمده است. (نگاه کنید به کتاب « تاریخ فشرده مردم ایران با تکیه بر قربانیان قشریت و تنگ نظری» از همین قلم). اما، در این نوشته تاکید بر اندیشههای روادارانه است.
رواداری، سکولاریسم، حقوق بشر، فردگرائی، برابری حقوق زن و مرد، حقوق کودک، و حق شهروندی مقولاتی نوین است و از درسگیری از فجایعی کلان چون دادگاههای تفتیش عقاید کلیسا (Inquisition)، جنگ جهانگیر اول و دوم از یک سو و تلاش پیگیر فلاسفه، اندیشمندان، سیاستمداران انسانگرا برای ترسیم حدود حقوق و حرمت انسان از سوی دیگر، شکل گرفته است. ( نگاه کنید به کتاب «روند شکل گیری و ژرفش رواداری در غرب» از همین قلم).
گفتار روادارانه و اندیشه های تساهل و آزادی عرفا و اندیشمندان ما، با آزادی و روادری نظام-مند اجتماعی مدرن همسنگ نیست. اولی آذرخشهای جدا جداست که تلقی اخلاقی و انفرادی با تاثیر اجتماعی ناچیز از رواداری دارد و دومی مفهوم نظاممند اجتماعی و سیاسی است در پی نهادینه کردن رواداری در اجتماع و روابط انسانی.
مدارای سنتی، یک ارزش، فضیلت، روش و منش فردی است. بر کیفیت رفتار و برخورد انسان در برابر انسانهای دیگر دلالت و اشارت دارد و تا نهادینه شدن در روابط اجتماعی و نظام حقوقی جامعه پیگیری نمیشود.
اما، رواداری مدرن یک روش و باور سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که تحقق آن در یک نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر ساختهای لازم رواداری، حقوق عمومی، جامعه مدنی دست یافتنی است.
من ضمن پافشاری بر این ناهمانی، که هرگونه چشمپوشی از آن مردمفریبئی دغلکارانه است، اعتقاد راسخ دارم که اندیشههای روادارانهی بزرگان، ما را در روند دشوار و توانفرسای تلاش در راه نهادینه کردن رواداری در جامعه ما کمک ارزنده خواهد کرد.
تودههای مردم در ایران از آزادی و حقوق دموکراتیک فردی و اجتماعی، نهادهای دموکراتیک، حق فرد در تعیین سرنوشت خویش، آزادی احزاب سیاسی، تفکر انتقادی و روادری تجربه و درک تاریخی ندارد. پیآمد این عدم درک تاریخی را عدم وجود زبانی مشترک در این زمینه و زبانی موثرو گویا بین تودهها و اندیشمندان ماست.
پیش از طرح اندیشههای روادارانهی بزرگان ما، بجاست که نگاهی بیندازیم به تعریف رواداری.
تعریف رواداری
رواداری ( عربی تساهل یا تسامح، انگلیسی toleration / tolerance، فرانسه tolérance، لاتین tolerare، یونانیτλιναι، روسی терпимость ) همزیستی مسالمتجویانه، برابر حقوق و احترامآمیز با مخالفان سیاسی، مذهبی، فکری، فرهنگی، رفتاری و اخلاقی در جامعه است. رواداری درجهای از بلوغ انسان و جامعه است که اکثریت صاحب قدرت با اقلیت فاقد قدرت همزیستی برابر حقوق دارد و اختلاف در افکار، عقاید، مذهب، رفتار، نژاد، قومیت و جنسیت منجر به تضییق و تبعیض اقلیت نمی شود.
رواداری دفاع از حق انتقاد و مخالفت است. دفاع از حق رزمیدن و بسیج شدن و بسیج کردن در پیشبرد اندیشه های انتقادی و مخالف است. رواداری از تکرار بی پشتوانه شعارهای انسانگرایانه و آزادیخواهانه فراتر رفته حرمت انسان را با هر اندیشه، نژاد و جنس پاسداری می کند.
بدیل رواداری انحصارطلبی، تعصب، قشریت، تنگ نظری، نهی، منع، تضییق، پیگرد، سرکوب و «امر به معروف» است. صاحبان قدرت سیاسی، اقتصادی ومذهبی هر گونه تفاوت و دگراندیشی در سیاست، مذهب و جهان بینی را با محور قرار دادن و مطلق کردن حقیقت خویش، با توسل به زور سرکوب و در نطفه خفه می کنند.
رواداری با تحمل، بی تفاوتی و بی اعتنائی مرز مشخص دارد. تحمل دگراندیشان از روی ناچاری و یا با ملاحظات سیاسی، اجتماعی و تاکتیکی رواداری نیست. رواداری نیل به فضیلت و کمالی است که انسان در عین توانائی نه تنها از تحمیل ارزشهائی که خود به آن باور دارد به دیگران خوداری میکند، بلکه و به آن ارج مینهد و از برابری ارزشهای خود با دیگران احساس خرسندی میکند. انسان روادار به خود و انتخاب خود اطمینان دارد و علیرغم توانائی تحمیل اراده و نظر خود به دیگران، به دلیل ایمان به حق طبیعی آزادی انسان، از آن اجتناب می ورزد.
ارجمندی و کرامت انسان تنها در ارزش نهادن به انتخاب انسان ها نمود پیدا می کند. نشانه رواداری در جامعه، آزادی و برابری حقوقی دگراندیشان، دگرباشان، نواندیشان، بدعتگذاران، عادتشکنان، اقلیتهای سیاسی، فرهنگی، قومی، و مذهبی است. به آزادی و شخصیت انسان، به حق انتخاب او، قدرت تشخیص و داوری او ارج نهاده می شود
در یک جامعه روادار هیچ دیدگاهی ادعای جامعیت مطلق ندارد. پی آمد و دستاورد این نگرش، نیل به همزیستی مسالمتآمیز، آرامش و آسایش و رفاه و شکوفائی همه جانبه انسانی، علمی، اقتصادی و فرهنگی است.
روادری، مانند دموکراسی، یک پدیده عملی است. تنها با موعظه و سخنرانی و بحثهای نظری، رواداری در اعماق جامعه رسوب نمی کند. با خواندن آئیننامه رانندگی کسی راننده نمی شود. باید در ترافیک پشت فرمان نشست. رواداری را باید در هر کجا هستیم و هر کجا توان آنرا داریم تمرین کنیم: خانواده، مدرسه، دامشگاه، تیم ورزشی، بین شخصیتها، گروهها و احزاب سیاسی، در داخل ایران، در خارج از کشور.
آری، نازنین! کار بزرگی در پیش است. آستین بالا بزن!
من روادری در فرهنگ و ادب ایران و روند شکلگیری و نهادینه شدن آن در غرب را بررسی و نتیجه پژوهشهایم را در دو کتاب گردآوردهام. خرسند خواهم شد که نظر انتقادی و بهبودبخش شما را داشته باشم. کتابها را می توانید از نشانیهای زیر دریافت کنید:
http://hem.passagen.se/ahad_ghorbani/my_writings/Writings_in_Persian/Toleration_in_Persian_
Culture_and_Literature/TiPCaL_E03_a.pdf
http://hem.passagen.se/ahad_ghorbani/my_writings/Writings_in_Persian/Toleration_in_Persian_
Culture_and_Literature/TiPCaL_E03_b.pdf
http://hem.passagen.se/ahad_ghorbani/my_writings/Writings_in_Persian/Toleration_Development_
in_West/Tolerance_in_West_VOL1.pdf
http://hem.passagen.se/ahad_ghorbani/my_writings/Writings_in_Persian/Toleration_Development_
in_West/Tolerance_in_West_VOL2.pdf
http://mezerah.com/product.html?product_id=75&category_id=54
http://mezerah.com/product.html/tolerance-in-west?category_id=62
احد قربانی دهناری
(۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳) ۶ مرداد ۱۳۹۲
گوتنبرگ
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید