رفتن به محتوای اصلی

فتواهای خامنه ای؛ خود شیفته ای تحقیر شده
20.08.2013 - 11:55

اساسا" القاب آخوندی و سلسله مراتبی که امروزه در حوزه ها متداول است و رواج دارد ــ حجت الاسلام ؛ ثقه الاسلام ؛ آیت الله ؛ آیت الله عظما و ... ــ ریشه در ساختار سیاسی حکومت های صفویه و قاجاریه دارد و در آن دوران برای آخوندهائی که در دربار این حکومت ها برای مشروع و موجه جلوه دادن ظلم ؛ ستم و جنایت سلاطین ؛ بکار مشغول بودند و بعبارتی برای آخوندهای سیاسی بکار میرفته و بعد در دوره حکومت پهلوی ها ــ بخصوص پهلوی دوم ــ بر اساس همین القاب در حوزه های علمیه قم ؛ اصفهان و مشهد ؛ رتبه بندی روحانیون نهادینه شد .

تا قبل از حکومت صفویه گفتمان حاکم بر اندیشه سیاسی علمای دینی و مراجع ؛ گفتمان " غصب " بود . بر این اساس ؛ تقریبا" تمام علمای شیعه معتقد بودند که تأسیس حکومت و ولایت به نحو عام ؛ تنها بدست امام معصوم ــ امام دوازدهم شیعیان ــ جایز است . بهمین دلیل تا پیش از تأسیس حکومت صفویه ؛ علمای دینی نه خود در سودای کسب حکومت بودند و نه مسلمانان و پیروان خود را باین کار تشویق می کردند .

 با روی کار آمدن حکومت صفویه و با اعلام مذهب تشیع بعنوان مذهب رسمی کشور و با ورود و سرازیر شدن روحانیون و مراجع ــ بخصوص از لبنان که آنزمان علمای بزرگ شیعه در آنجا سکونت داشتند ــ به دربار صفویه ؛ نظریه " تجویز " جایگزین نظریه " غصب " شد . براساس نظریه " تجویز " در عصر غیبت ؛ حکومت میتواند با اذن فقیه شکیل بشود . با پیروزی انقلاب در بهمن 57 علما و فقهای مستقر در حوزه علمیه که شرایط را برای موج سواری ( موج انقلاب مردم ) مستعد دیدند یک گام فراتر از دوران صفویه ؛ ولی فقیه مطلقه را بر جان و مال و ناموس مردم حاکم کردند .

تا قبل از ظهور جمهوری اسلامی ؛ استاندارد ها و ارزشهای مربوط به رتبه بندی روحانیون ــ که در دوره صفویه درست شده بود ــ از پرنسیب های مورد احترام روحانیون حوزه های علمیه بشمار میرفت  و بشدت از طرف آنان مراعات و پاسداری میشد . و همچنین در حوزه ها و نهادهای مذهبی نسبت به اعطا و بکارگیری آن حساسیت جدی وجود داشت و کاملا" مواظب بودند که این القاب و مناصب بیهوده به کسی که مدارج لازم حوزوی را طی نکرده است ؛ اعطا و یا تعلق نگیرد ــ  و مردم عادی جامعه هم بر اساس همین درجه بندی ها روحانیت را مورد توجه و تکریم قرار میدادند ــ ؛ در نظام جمهوری اسلامی این استانداردها و ارزشها زیر پا گذاشته شد . علی خامنه ای همانگونه که مردم شاهد بوده اند ؛ حرمت و اعتبار این القاب و سلسله مراتب را در پای قدرت طلبی های دینی خو ذبح نمود . 

در نظام جمهوری اسلامی و بخصوص در تمام دوران ولایت فقیهی خامنه ای ؛ این ارزشها بخاطر مصلحت های نظام دینی و حفظ قدرت ؛ از میان رفت . و روحانیت موجود با هر رتبه و درجه ای ؛ به قدرت حاکم وابسته شد و بلحاظ دنباله روی و تأمین منافع حکومت و رو در روی مردم قرار گرفتن بیشتر به روحانیت شیعه در دربار صفوی شبیه شده است تا روحانیت نسبتا" مستقل و خود مختار قبل از انقلاب 57

امّا هم بدلیل نا دیده گرفته شدن این ارزشها و پرنسیب های حوزوی در اعطا القاب به روحانیون و قلابی شدن عنوان ها و سلسله مراتب ها و هم بدلیل کثرت جنایات و پلیدیهای آخوندها ؛ بتدریج این قشر نه تنها از چشم و دل مردم افتادند ؛ بلکه امروزه خشم و نفرت از آنها بحدی است که ؛ بعید بنظر میرسد بعد از سرنگونی این رژیم ــ و بعد از محاکمه افراد فاسد و جنایتکار این قشر در دادگاههای صالحه ــ ؛ بتوان امکان یک زندگی شرافتمندانه و سر بلندانه برای  این قشر را در میان مردم با یقین و اطمیان ؛ تضمین نمود .

یک شبه آیت الله شدن علی خامنه ای از نمونه های بارز این بی اعتباری ارزشها و استانداردهای مورد وثوق روحانیون حوزه علمیه قم ؛ بود . با مرگ آیت الله اراکی ؛ در سکوت و سکون اکثریت قریب به اتفاق مراجع و آیات عظام ــ بجز اعتراض شدید مرحوم منتظری و تعداد انگشت شماری از آنان ــ بدعتی شگفت و بی سابقه در نهاد روحانیت شیعه  صورت گرفت و آخوندِ روضه خوانِ دون پایه ای که در داخل ایران و در حوزه های علمیه چندان شناخته شده نبود و از نظر سواد دینی بحساب نمی آمد ؛ یک شبه در خیمه شب بازیهای آخوندهای شورای نگهبان با هدایت رفسنجانی و کمک احمد خمینی به عنوان آیت الله و مرجع تقلید به جامعه دینی ایران ؛ تحمیل گردید .

مرحوم آیت الله منتظری در اعتراض به یک شبه آیت الله شدن خامنه ای ؛ خطاب بوی گفت : شما که در رأس مملکت حاکم شده اید ؛ قضیه مرجعیت شیعه را بگذارید قداستش محفوظ بماند . در واقع مرحوم منتظری از معدود مراجعی بودند که آشکارا به ضایع شدن حرمت " مرجعیت شیعه " در پای قدرت طلبی های سیاسی استبداد دینی ؛ اعتراض کردند و بهای آن را نیز با حصر خانگی و حمله و هجوم نیروهای سرکوبگر رژیم به منزل و دفاتر خود ؛ پرداخت نمودند .

همانطور که در این 34 سال حاکمیت استبداد دینی ؛ مردم مسلمان ایران شاهد بوده اند . میل بقدرت ــ و انجام هر پلیدی و تبهکاری بخاطر حفظ آن ــ در روحانیت حاکم بر کشور ؛ بحدی بوده است که  بیشترین شکافها میان آنان و مردم ؛ در تاریخ روحانیت شیعه بوجود آمده  است . بطوریکه  از هم اکنون میتوان با یقین پیش بینی نمود که  آینده روحانیت شیعه نیز ؛ همچون " ارسطو " که در باره اش گفته بودند " پیامبری که عاقبت از فریب قدرت تباه شد " ضایع و تباه خواهد شد . متأسفانه این فساد و تباهی و این بد فرجامی آخوندها قبل از هر چیز ضربه خود را به دین زده و باعث بی اعتقادی مردم به دین شده است .

ولی فقیه جنایتکار در سالهای اولیه ارتقاء به مقام مرجعیت ؛ از آنجا که موقعیت خود را لرزان میدید و با بی اعتنائی و سخره اهالی حوزه و محافل مذهبی مواجه بود ؛ اعلام کرد وی تنها مرجع تقلید " شیعیان خارج کشور " میباشد و ولایت و سرپرستی بر شیعیان داخل کشور ندارد. ولی امروزه که خرش از پل گذشته و میخ دیکتاتوری خود را بر جسم و جان مردم ؛ فرو کوبیده است . میگوید مرجع تقلید تمام شیعیان جهان میباشد و خواستار اطاعت و پیروی همه شیعیان از فتوا های خود ؛ می باشد .

سید علی خامنه در توضیح اینکه چرا باید فتوا های وی اجرا شود ؛ میگوید : ولایت فقیه شعبه ای از ولایت ائمه اطهار است که همان ولایت رسول الله می باشد . وی در ادامه میگوید : در مسائل مربوط به اداره کشور و اموری که به عموم مسلمین ارتباط دارد ؛ نظر ولی مسلمین ــ یعنی خودش ــ باید اطاعت شود . منظور نظرات ؛ فرامین و دستورالمل هائی  است که وی در قالب فتوا های گوناگون ارائه داده و یا میدهد . از طرف خامنه ای فتواهای بی شماری در گذشته و یا بتازگی صادر شده که بآن خواهم پرداخت  . امّا اول ببینیم فتوا چیست ؛ کاربرد آن چه میباشد و به چه منظوری از طرف مراجع صادر شده و یا میشود ؟ و اهداف خامنه ای از صدور فتواهای اخیر خود چه میباشد ؟

 

فتوا چیست :

بر اساس لغت نامه های فارسی ؛ فتوا عبارتست از آنچه عالم دینی ــ فقیه ؛ مجتهد و مفتی ــ بصورت حکم شرعی مینویسد و چون ــ بگفته آنها ــ از شرع مقدّس بر میخیزد غیر قابل تخطی است و لازم الاجرا میباشد . مطابق متون و آموزه های فقهی ؛ تنها مراجعی میتوانند فتوا صادر کنند که هم رساله نوشته و هم مقلد داشته باشند .

امّا با نگاهی گذرا بمجموعه نظرات و احکام فقهی مراجع ــ که در باره موضوعات مختلف ایراد شده ــ و معمولا" در رساله های آنها جمع آوری گردیده است ؛ بسادگی میتوان هم به مظاهر فاجعه آمیز فرهنگ آخوندها و فتاوی صادر شده آنها  و هم به پتانسیل ویرانگری که در درون شریعت آخوندی نهفته است ؛ پی برد .

بعبارتی آنچه که از آن بعنوان رهنمودهای فقهی و یا فتاوی روحانیون شیعه نام برده میشود ؛ مجموعه ای از دستورالعملها و فرامین خشک مغزانه و ضد علمی ؛ اهانت آمیز  و تحقیر کننده شخصیت انسانها و در عین حال سرکوب گرایانهِ مربوط به کردار و گفتار و زندگی مسلمانان ــ و بخصوص شیعیان ــ میباشد ؛ که در دنیای متمدن کنونی و در کشورهای آزاد جهان حتی بعضا" بزبان آوردن آنها از طرف کسی ؛  جرم محسوب شده و در صورت بیمار و روانی نبودن گوینده ؛ فرد مربوطه در دادگاههای ذیصلاح مورد محاکمه قرار خواهد گرفت .

در جهان امروز ؛ فتوا بطور واقعی دخالتی آشکار ؛ ناحق و ظالمانه از طرف مراجع و صادر کنندگان فتوا در زندگی انسان آگاه ؛ مدرن و متمدن امروزی است . فتوا از مظاهر و نمادهای آشکار استبداد است که در یک حکومت دینی است که از طرف صاحبان فتوا بر مردم تحمیل می شود .

 فتوا دهندگان بر فراز هر گونه اراده ملی و با نقض و نادیده گرفتن هر گونه راه حل های قانونی و بی توجه به ساز و کار های قانونی موجود در کشور ؛ حکم صادر می کند و معمولا" بدلیل ذهنیت مستبدانه و خود شیفتگی آخوندها و مراجع ؛ حق خود میدانند و انتظار دارند همه آحاد ملت و همه مسلمانان جهان آن را به جان و دل بپذیرند .

از این خود شیفتگی بیشتر !! ؛ آیت الله امامی کاشانی میگوید : وقتی حرف دانشمندان و متفکران ما پیش میرود و اثر میگذارد که شخصی امت اسلامی را رهبری کند ..... و آن فقیه جامع الشرایط است . بدون ولی فقیه ؛ این کشتی بساحل نجات نمیرسد .

امّا هدف مراجع و صادر کنندگان فتوا ؛ از صدور فتوا و ترویج قواعد و احکام قرون وسطائی ؛ آن بوده و هست ؛ که هم منافع مادی و موقعیت دینی خود را تثبیت کنند و هم به هنجارهای عهد بوقی و افکار قرون وسطائی خود ؛ جان تازه ای ببخشند . بعلاوه بر اساس تجارب تاریخی فتوا های صادره شده ؛ همواره کاربردی رعب آور و وحشت آفرین داشته اند .

و اما با نگاهی به تاریخ گذشته و 34 سال حاکمیت این رژیم می بینیم که فتوا ها عمدتا" نه تنها سودی  بحال زندگی مردم و منافع ملی کشورها نداشته . بلکه در بیشتر موارد انگیزاننده و مشوق بسیاری از قتلها ؛ آدم کشی ها و جنگها ؛ خسارات و ویرانی ها بوده است . و در موارد دیگر ؛ چه بسیار خونهای بنا حقی که از مخالفین حکومتها بر زمین ریخته شده و انبوه آزادگان و میهن پرستانی که با این دستاویز سر به نیست شده اند .

همه مردم ایران بچشم خود دیده و بگوشهای خود شنیده اند که روحانیون و آیت الله ها ؛ همواره از فتوا ؛ احکام و قوانین دینی ؛ بعنوان ابزاری برای از دور خارج کردن رقبا ؛ رعب افکنی و نابودی مخالفین و دگر اندیشان و برای تثبیت پایه های قدرت سیاسی خود استفاده کرده اند .

این رژیم بدون وجود پدیده ای بنام فتوا نه می توانست زندانیان محکوم به حبس در زندانهای کشور را قتل و عام کند و نه میتوانست سریال قتل های زنجیره ای در کشور را تدارک ببیند و نه میتوانست بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مخالفین تبعیدی ــ در خارج کشور ــ را هدف برنامه ریزی های تروریستی خود قرار دهد و نه میتوانست به زنان و دختران ایران در درون زندانها قبل از اعدام ؛ تجاوز نماید . مگر جنایت شنیعی که در حق زنان آزاده کشورمان در درون زندانهای کشور صورت گرفت ؛ به دستور و با فتوای خمینی ملعون بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نبود ؟

 

بیش از 34 سال است که کشور ما با فتوا ها و احکام صادره از سوی مراجع و متولیان دینی اداره میشود . امروزه میتوان با قاطعیت و یقین اظهار داشت که آنچه در این مدت بر کشور و مردم ما رفته است و همچنین موقعیت و وضعیت فعلی کشور ما ؛ حاصل فتوا های شرعی و ترویج قواعد و احکام دینی مورد موافقت مراجع ؛ آیت الله ها ؛ روحانیون و سایر همقطاران آنان بوده است .

بعد از اینهمه فجایع و مصیبت های تلخ که آخوندها و حکام دینی بر مردم و کشور ما نازل کرده اند ؛ هنوز هم اولویت اول آنها پیاده کردن اسلام فقاهتی و صدور و اجرای فتوا های دینی در جامعه با همه تبعات آن مانند اجرای قوانین قرون وسطائی حد و تعزیرات ؛ سنگسار و چشم از حدقه در آوردن و پا قطع کردن ؛ ایجاد محدودیت در رابطه بین دو جنس ؛ محو هنر و موسیقی در کشور و دخالت در زندگی شخصی شهروندان است . باز هم ولی فقیه ؛ با وقاحت و پر روئی و با فرعی قلمداد کردن حقوق و مشکلات مردم در مقابل امور دینی ؛ بصدور فتوا های جدید مبادرت کرده است .

 

فتوا های جدید خامنه ای :

فتواهای جدید خامنه ای که هم در سایت خودش و هم در روز سه شنبه 8 مرداد در وبسایت " تسنیم " متعلق به سپاه پاسداران منتشر شده ؛ حاوی دستورالعمل ها و فرامینی در زمینه های مختلف از جمله دوری جستن از تماس با بهائیان ؛ حرام بودن افشای مفاسد و دزدی سردمداران رژیم ؛ حرام بودن موسیقی و ماهواره ؛ نحوه لباس پوشیدن ؛ حرام بودن تراشیدن ریش و .... میباشد .

 اگر چه قبلا" اراجیف بی پایه و حرفهای مسخره و غیر جدی  بسیار زیادی از ولی فقیه مسلمین جهان ؛ شنیده بودم و به درستی ضرب المثل معروف " از کوزه همان برون تراود ؛ که در اوست " اعتقاد داشتم و هیچوقت هم انتظاری بیش از تکرار یاوه ها و افکار پوسیده عهد عتیقی را از او ؛ نداشته ام ؛ ولی منهم مانند آقای " محمد نوری زاد " در مورد سری جدید فتوا ها اولین بار که آنها را دیدم ؛ فکر کردم که مردم و جوانان آگاه ایران این فتواها را جعل کرده اند تا باز هم ولی فقیه نظام  را دست بیاندازند و مسخره کنند . ولی با اطمینان از اینکه اینها ؛ فتوا های جدید خامنه ای است ؛ بحال مردم ایران از اینکه چنین دایناسور هائی  بر آنها حکومت میکنند ؛ گریه کردم .

بدنبال شکستِ تحقیر آمیز لشگرِ اصولگرایان در جریان انتخابات ریاست جمهوری و روی گردانی اکثریت مردم ایران از آنها و با تحقیر و فرو ریختن اتوریته پوشالی ولی فقیه حتی در چشم هوادارانش ؛ وی به تلافی از مردم و در پی مرعوب کردن آنها با صدور این فتوا ها ؛ به خط و نشان کشیدن و هشدار دادن برای رعایت کردار و گفتار آنان ؛ پرداخته است . وی همچنین برای دلداری به هواداران روحیه باخته خود ؛ این فتوا ها را ؛ صادر کرده است .  

منتخبی از فتواهای جدید خامنه ای :

1 ) از هر گونه معاشرت با فرقه ضالّه مضلّه بهائیت اجتناب شود

2 ) پوشیدن لباس آستین کوتاه برای مرد اگر مستلزم مفسده باشد ؛ جایز نیست .

3 ) آلت و عورت مصنوعی ؛ حکم عورت واقعی را ندارد و نگاه کردن و لمس آنها اشکال ندارد .

4 ) عمل استمنا برای تشخیص قدرت بر بچه دار شدن ؛ جایز نیست .

5 ) بیان و افشای ظلم مسئولین نظام برای مردم وجهی ندارد . بلکه اگر موجب فتنه و تضعیف دولت اسلامی شود ؛ حرام است .

6 ) تراشیدن ریش و ماشین کردنی که مانند تراشیدن باشد ؛ بنابر احتیاط واجب جایز نیست .

7 ) تراشیدن مقداری از ریش ؛ حکم تراشیدن تمام آنرا دارد و بنابر احتیاط حرام است .

8 ) ترویج موسیقی و تدریس آن و تشکیل کلاس های موسیقی هر چند که حلال باشد ؛ با اهداف عالیه نظام منافات دارد و حرام است .

 

فتواهای خامنه ای خیلی ؛ خیلی بیشتر از اینهاست . وی در مورد همه چیز الا ضرورت امنیت و آزادی ؛ رفاه و عدالت ؛ پیشرفت و آبادانی کشور ؛ حقوق بشر ؛ سرافرازی مردم ایران و ..... فتوا داده است . اما علیرغم این تلاشهای بیهوده و علیرغم بیش از 30 سال صدور فتوا و احکام و قواعد دینی ؛ مردم و جوانان آگاه و دلیر ایران رو در روی آخوندهای متحجّر و ولی فقیه ؛ مدتهاست در حال گذار و هر چه دور شدن از اجبارهای دینی ؛ باید و نباید های آخوندها و مرزهای ترسیم شده دینی بوسیله روحانیون ؛ میباشند . و میدانند که تنها با ریشه کردن غده سرطانی و چرکین فقه و فقاهت از جامعه است که فضای فرهنگی ؛ سیاسی و اجتماعی کشور برای تحولات بنیانی در همه زمینه ها مساعد میشود .

اما در آخر مقاله خوب است سئوال کنم ؛ راستی در کشوری که بر اساس حاکمیت فتوا اداره می شود و ارگانها و نهادهای دولتی مسئول اجرای فتواها و فرامین آیت الله ها میباشند . آیا دیگر جائی برای اداره کشور بر اساس تدبیر و قانون باقی میماند ؟

راستی وجود نهادی بنام مجلس قانونگذاری ؛ چه ضرورتی دارد ؟

 

arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.