رفتن به محتوای اصلی

مشق های ِ ناکرده، پاره ی ِ یک
01.02.2008 - 16:47

آیا ایران دیرکرد ِ تاریخی دارد؟ اگر آری، ابعاد ِ این دیرکرد چیست و مهم تر از این، دیرکرد نسبت به کدام تاریخ؟ ایران برای ِ خود، در جهان ِ نو، چه نقشی قائل است؟ آیا ایران، خود از خود تصویری همبسته دارد؟ ایرانی کیست؟ آیا ایرانی بودن امری ست حقوقی؟ و یا نه، علاوه بر این، ایرانی بودن امری فرهنگی نیز هست؟ نیکی ِ همگانی ِ همبود ِ ایرانی چیست؟ این پرسش ها و پرسش های ِ بنیادی ای از این دست، امروز ذهن ِ بسیاری از ایرانیان، و نه تنها آن ها را، با خود درگیر کرده است. در نهایت پرسش ِ اساسی این است: آیا ایرانیان مشق های ِ تاریخی شان را انجام داده اند؟

*

اندیشمندان ِ ایرانی برای ِ نزدیک شدن به پاسخ ِ پرسش های ِ بالا، در یک و نیم سده ی ِ گذشته، سه طرح و رهیافت ِ کلان را پیش نهاده اند:

1) رهیافت ِ ایرانی

2) رهیافت ِ اسلامی

3) رهیافت ِ غربی

*

رهیافت ِ اسلامی را در اش می زییم. در این رهیافت، همبود ِ ایرانی، همبودی در ذات دینی شمرده می شود. منظور از دین در این رهیافت، اسلام است و منظور از اسلام، شیعه و منظور از شیعه، فرقه ی ِ دوازده امامی ِ آن. رهیافت ِ اسلامی آغاز ِ تاریخ ِ ایران را فروپاشی ِ تمدن ِ پیش از تازش ِ اسلام می داند. علی ِ شریعتی، اسلام را قیچی ای می انگارد که ایران را به دو بخش تقسیم می کند: پیش و پس از اسلام. از منظر ِ او، که منظر ِ میانه روانه ی ِ رهیافت ِ اسلامی، موسوم به ملی-مذهبی ست، دوران ِ پیشین، اگر چه دارای ِ تمدنی بوده است، اما آن تمدن اینک متعلق به موزه است. آنچه زنده و پویاست، دوران ِ اسلامی ِ ناب است. دیدگاه ِ بنیادی ِ رهیافت ِ اسلامی اما، که با انقلاب ِ سوسیال الهی ِ 1979، تبدیل به نگاه ِ رسمی در همبود می شود، استوار بر این امر است که جهان ِ پیش از اسلام، خواه از آن ِ ایران باشد و یا جایی دیگر، جهان ِ کفر است و ظلم.

متن ِ اصلی ِ این رهیافت، قران است، و قانون ِ آن، شرع ِ اسلام. در این رهیافت، انسان در ذات اش مسلمان است. پس اگر کسانی مسلمان نیستند، این امر یک امر ِ عرضی ست و باید، رفع شود. در نهایت، کل ِ جهان باید اسلامیزه شود. تاریخ، در این رهیافت، پس از پایان ِ تاریخ آغاز خواهد شد. با فرود ِ امام ِ پنهان، هستی، تولد ِ دوباره اش را تجربه خواهد کرد. ایران، در این میان، با همه ی ِ ذخایر ِ انسان و طبیعی اش، تخته ی ِ پرشی ست برای ِ دست یابی به آن هدف ِ بزرگ.

*

رهیافت ِ اروپائی معتقد به روزامدناپذیری ِ تمدن ِ ایرانی ست. این رهیافت، جهان ِ نو را جهانی غیر ِ آسیایی می شمرد. مفاهیم ِ نو، در ذات شان، غیر ِ ایرانی هستند و مفاهیم ِ ایرانی، در ذات شان، تغییر ناپذیر. با فکر ِ ایرانی نمی شود ایرانی نو ساخت. ایران ِ نو، باید در پوست و گوشت و خون و موی اش، اروپائی شود. در نهایت، تمدن ِ ایرانی، ظرفی آلوده و لگد خورده شمرده می شود که توانایی ِ جای دادن ِ مفاهیم ِ نو و امروزی را در خود ندارد. یکی از نمایندگان ِ این رهیافت، به گونه ای موجز، لب ِ مطلب را اینگونه خلاصه می کند:

"بیش از صد سال ایرانیان کوشیدند ساختمانی نو با مصالح کهنه بسازند ــ خشت نو از قالب های کهن ــ و امروز در اینجائیم که بد ترین های خود را نگه داشته ایم و با پاره ای بد ترین های وارداتی تکمیل کرده ایم. ما لازم نیست "قالب این خشت را به آتش افکنیم." آن قالب را می توان به موزه یا محراب سپرد. ولی اگر به آنجا رسیده ایم که تجدد را، نه در این ظرف آلوده و لگد خورده روزگاران می خواهیم، می باید "خشت نو از قالب دیگر بزنیم." (داریوش ِ همایون، خشت ِ نو از قالب ِ دیگر، تلاش آنلاین)

در حقیقت همان سخن ِ علی ِ شریعتی، اما با سمت و سویی دیگر. اگر شریعتی ایران ِ پیش از تازش را شایسته ی ِ موزه می شمرد. رهیافت ِ اروپائی، ایران را در کلیت اش شایسته ی ِ موزه و محراب می انگارد. اگر شریعتی ایران را به اسلام ِ انقلابی ارجاع می دهد، رهیافت ِ اروپائی و منادیان اش، ایران را به اروپای ِ لیبرال دمکرات ارجاع می دهند. در تندروانه ترین نمود، این رهیافت، معتقد به محال بودن ِ امر ِ اندیشیدن در حوزه ی ِ تمدنی ِ ایرانی ست.

*

رهیافت ِ سوم، رهیافت ِ ایرانی ست. این رهیافت، بر این باور است که فرهنگ ِ ایرانزمین، دارای ِ دستگاه ِ مفهومی ای ست که توان ِ ساختن ِ جهان ِ نو را دارد. فلسفه ی ِ ایرانشهری، چه در بعد ِ سیاسی، و چه در بعد ِ کلی اش، از انسان، خدا، و طبیعت، اندریافتی دارد که او را قادر به یک مهندسی ِ اجتماعی، متناسب با زیست ِ امروز، می سازد. رهیافت ِ سوم، تمدن ِ اسلامی را دشمن ِ مفهومی و تمدنی ِ خود، و تمدن ِ اروپائی را، رقیب ِ مفهومی و تمدنی ِ خود می شمارد. دشمنی با اسلام، دشمنی ای برخاسته از ناسازگاری های ِ مفهومی ست. از روزن ِ این رهیافت، مفهوم ِ خرد ِ خودبنیاد، که اس و اساس ِ مفاهیمی چون حق، قانون، حوزه ی ِ خصوصی، حوزه ی ِ عمومی، آزادی و عدالت است، در اسلام، به مثابه ی ِ یک دستگاه ِ مفهومی، موجود نیست.

پایه ی ِ اسلام استوار بر وحی است، و عقل ِ آدمی، مغلوب ِ پیام ِ وحی و پیام ِ وحی، مغلوب ِ پیام آور ِ وحی. از این گذر است که مفهوم ِ آزادی، آزادی ِ محبوس در چارچوب ِ وحی باقی می ماند و «قانون»، به «تکلیف» سقوط می کند. در کل ِ تمدن ِ اسلامی، ما با فقدان ِ مفهوم ِ قانون و آزادی روبرو هستیم. شهر در تمدن ِ اسلامی، مقهور ِ شرع است و شهروند، در نفس اش، یک مکلف به پیروی از امر ِ شرع. به عبارت ِ دیگر، شهر، به مثابه ی ِ حوزه ای مستقل از وحی وجود ندارد. در این تمدن، شهر، جایگاهی ست برای ِ تجلی ِ آسمان بر روی ِ زمین. و در نهایت، از درون ِ شهر است که بشریت به سوی ِ آسمان پرواز خواهد کرد.

*

از سویی دیگر، نقد ِ رهیافت ِ ایرانی به رهیافت ِ اروپائی، فرادخشانه و یا متناقض بودن ِ آن است. رهیافت ِ اروپائی، رهیافتی ست استوار بر پذیرش ِ شکست ِ تمدنی ِ ایرانزمین. شکستی که نمایندگان ِ آن رهیافت، تا کنون نتوانسته اند صورت بندی اش کنند. در نهایت، این رهیافت باید توضیح دهد که چگونه در فقدان ِ مفهوم ِ ایران، می خواهد ایران را نو کند. آنان می خواهند فکر را از بیرون آورند، قالب را نیز، یعنی ایران را، شایسته ی ِ موزه و محراب می انگارند. فرای ِ همه ی ِ نارسائی های ِ شناخت شناسی، به دیگر سخن، سوای ِ اینکه در هنگام ِ پذیرش ِ مرگ ِ سوژه، چگونه باید ابژه و موضوع ِ شناخت، شناسایی شود، این رویکرد با یک چالش ِ دیگر نیز روبروست: اروپا را چه کس باید بشناسد؟ ایرانی؟ کدام ایرانی؟ همان ایرانی ِ محبوس شده در موزه که در شناخت ِ خود نیز شکست خورده است؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.