رفتن به محتوای اصلی

به احزاب و سازمانهای سیاسی ملّتِ فرهنگیِ کُرد (بخش سوّم)
13.06.2010 - 21:25

توضیح کیانوش توکلیاز آنجا که اعتراضات زیادی در مورد چاپ مقالات آقای ناصر کرمی به مسئولین ایران گلوبال شده است ؛موضوعی که بارها در باره آن در جمع خود صحبت کرده ایم که علیرغم اینکه اعضای مدیریت سایت با نظرات نویسنده مورد نظر ،توافقی نداشته ، اما به دو دلیل مشخص،از درج مقالات ایشان خودداری نمی کنیم : 1_ بنا بر اصل حق آزادی بیان 2_ از آنجا که یکی از گفتمانهای مورد بحث در ایران گلوبال موضوع اتنیکی _ فرهنگی جامعه ایران است. بنابراین درج چنین مقالاتی به روشن شدن مشکل اتنیکی در ایران و بحث همه جانبه آن دامن می زند.

بر ما خورده می گیرند که چرا مقالات نا صر کرمی در ستون وسط قرار می گیرد ؟ پاسخ ما چنین است : بر طبق آئینامه داخلی ایران گلوبال ،مقالاتی که اختصاصا برای ایران گلوبال ارسال می گردد، می باست در ستون وسط قرار گیرد . در پایان ما از منتقدین ایشان انتظار داریم که با صبر و حوصله ، نقد های علمی خود را برای ما ارسال کنند تا در همان ستون وسط سایت چاپ گردد.

 #################

 ▬ در ایران ملّتی بنام ملّت فارس وجود ندارد :

 ▬ اصولأ ملّت در دوران مختلف تکاملی و با رشد ابزار تولید و تولید کالایی با مناسبات اجتماعی هماهنگ با آن دارای مفاهیم چند وجهی است. ملّت سازی هم در پروسهءِ نسبی تکاملی خود اشکال مختلفی را بخود گرفته است. آخرین تعریف از ملّت در دو فاکتور حلاصه میشود: [1- مشترک بودن در یک جغرافیای سیاسی 2- مشترک بودن در ارگانی بنام حکومت میباشد].

▬ ملّت ایران ملّتی قراردادی یا حقوقی و یا بر آمده از توافقنامه های بین المللی، مشتق گرفته از تحولات مراحل تکاملی، و یا در نتیجهءِ فروپاشی یک امپراطوری نیست. ملّتی بنام "ایرانی" در همان دورانِ انتیک قبل از میلاد با تشکیل امپراطوری مادها شکل گرفت. بنا بر این ایرانیان ملّتی هستند باستانی و تاریخی مانند: هند، چین، یونان، و رومی ها . از این گذشته ملّت سازی به شیوهءِ جوامع اروپایی که شکل گیری خود را از اواخر قرن چهارده با فروپاشی سیستم فئودالی و جایگزینی فرم سرمایه داری آغاز کرد، در ایران هم مسیر خود را طی کرده است. مهاجرت اقوام از زادگاهِ خود به جغرافیای ایران، بویژه تُرک آذری به تهران، قزوین، زنجان، به کردستان، و به دیگر شهرهای ایران و با مشارکت و هدایتِ آنها در اقتصاد ملّی نشانهءِ بارز شکل گیری "ملّت سیاسی" ایران براساس الگوی اروپایی هست که دیگر پیشینه های إتنیکی نقشی را در آن بازی نخواهند کرد و ساختار حکومتی آن هم{ Staatnation = دولت ملّت} هست و نه { ملّت دولت = Nationalstaat}.

▬ اصولأ ساختار سیاسی و حکومتی ایرانیان از همان دورانِ آنتیک، Staatnation یا دولت ملّت بوده است، در دورانِ پهلوی 1 و 2، هم ترک آذری در بالاترین مقامهای نظامی و سیاسی بوده اند و پیشینهءِ قومیِ افراد امتیازی محسوب نمیشد. رشدِ تکنولوژیِ ارتباطات و نیازمندیهایِ ساکنانِ جهانِ امروز به یکدیگر، که دیگر همهءِ دیوارها و مرزها را درهم فروریخته است.

 ▬ امّا متأسفانه احزاب و سازمانها و پیشوایان قومی از جمله شما مردم کُرد، مدّت زمان 700 سالهءِ تاریخ تکاملی در عرصه های ساختارسازی و سایر تحولاتِ اجتماعی و فرهنگی که آینهءِ خط صعودی توسعهءِ فراگیر در شعب رشته های گوناگون که جمعیّت جهانی برای زیستن مفید امروز و فردا نیازمندِ آنها هستند همه را نادیده میگیرند و به اواخر قرن چهارده باز میگردند، تا از آنجا پیشرفت و شکوفایی قومی خود را با ایجادِ فرم حکومتی «ملّت دولت» Nationalstaat آغاز کنند. با وجود اینکه در جهان عصر سیستمهای حکومتی «ملّت دولت» رخت بر بسته است.

Missing media item.

 ● امروز که دیوارها از هر سو فرو میریزند، قومگرایان در صدد بر افراشتن دیوارهای مانند دیوار چین در جغرافیایِ ایران هستند و نادیده میگیرند که اوّلین شرط جایگزینی دمکراسی و برخورداری از حقوق إتنیکی و اقلیّتی در ایران قبول این اصل هست که ایران کشوری است باستانی، دارای یک جغرافیای سیاسی در نتیجه دارایِ یک ملّت بنام "ایرانی" میباشد که ملّت کُرد بنیاد گذار و از باستان تا کنون عضوی مهم از آن بوده و خواهد بود. امّا این ملّت ایران، یک مجموعهءِ سیاسی با پیشینه ها و شاخص های متفاوت فردی حتّی در یک خانواده، در میان یک قوم، در فضای ملّی، و در عرصهءِ فراملّی گلوبال میباشد.

▀ ▬ در ایران ملّتی بنام «ملّتِ فارس» وجود نداشته و ندارد. بعد از امپراطوری مادها، با انتقال قدرت سیاسی از خاندانی به خاندان دیگر، هخامنشیان حکومت را بدست گرفتند. طبق نوشتهءِ هردوت مورخ یونانی هخامنشیان خود 10 شاخه و خاندان هستند که عبارتند از: {[ 1- پاسارگادیها 2- مَرَفی ها 3- ماسپیانها 4- پانتالی ها 5- دِروزیِ ها 6- ژرمنها ( این شش خاندان روستا و شهر نشین بوده اند) 7- ساگارتی، ساگارتیها 8- مَردها، ماردها 9- دروپیک ها 10– دااِنها، داین‌ها ]} که چهار تای آخری چادر نشین بوده اند. در این 10 شاحهءِ هخامنشیان شاخه ای بنام "پارس" وجود ندارد. نام امپراطوی را بنام بزرگِ این خاندان ( هخامنش) هخامنشیان نامگذاری کردند. یونانیان و رومیها ایران آنزمان را Persien و ایرانی را Perserدر نتیجه امپراطوری هخامنشیان را Perserreich، تخت جمشید را Persepolis (خانهءِ پارسی ها)، و امپراتوری را پارسه نامیدند.

▬ اصطلاح "پارسه " از مکانِ نمادینِ خاصی در استان فارس حکایت نمیکند و بر گرفته شده از رشته کوه زاگرس است

Missing media item.که در ایران باستان « Parsa» نامیده میشده است. جغرافیای "ساتراپ پارسه" علاوه بر مساحت استان فارسِ امروز، مساحت جغرافیای استانهای: کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال بختیاری، استان لرستان، استان خوزستان، و استان بوشهر (در مجموع سرزمین عیلامیان، یا زاگرس مرکزی و جنوبی) امروز بوده است. (خلیج فارس هم جزءِ ساتراپ پارسه بوده و به همین مناسب پارسه و یا فارس نامیده میشود). همهءِ محقیق از گذشته تا به امروز بر این امر توافق نظر دارند که هخامنشیان یا پارسیان از 30 کیلومتری در شمال خلیج فارس ( آنجا که زاگراس از جنوب به شمال آغاز میشود) و در بخش جنوب غربی و غرب جغرافیای امروز ایران بر بلندیهای 2000 متری زاگرس سکونت داشته اند و دارند.

 ▬ واژهءِ "عیلام" که جغرافیایِ آن با سکونتِ هخامنشیان مناسبت دارد به معنی "مکان بلند و کوهستانی" نیز میباشد. بر پایه اطلاعات موجود در بارهءِ تقسیمات کشوریِ دولتِ عیلام از 5 منطقه تشکیل شده است: { 1- ماساباتیک یا ماساباتیس (Masabatice) 2- سیماش (Simash) 3- شوش (Susa) 4- کربیانه (Corbiana) 5- انشان و یا انزان (Anshan) }، که انشان مهمترین منطقه بوده است. این 5 منطقه در جغرافیای استانهای غربی و جنوب غربی در بالا مذکور واقع هستند.

 ▬ پایتختِ ساسانیان هم تیسفون (Ktesiphon بر رویِ نقشهءِ پیوست (در نزدیکی بغداد بوده است بنا بر این رشته کوه زاگرس از شمال تا جنوب در دورهءِ هخامنشیان و ساسانیان ایران مرکزی بحساب می آید و جغرافیایِ اصلی سیاست ورزی و تمدن سازی آنها بوده است. بجز چند موردِ جزئی همهءِ آثار باستانی این دو سلسله بر فراز و در سینهءِ زاگراس، یا در بخش غربی آن تا تمامی جغرافیای کشورهای ترکیه و عراق امروز میباشد. با تغییر نام رشته کوه زاگرس از سوی بیگانگان نامهای مختلفی هم بر مردمان مسیر زاگرس نشین از شمال غربی تا خلیج فارس نهاده اند که هیچکدام (بجز آذربایجان) بیانگر وابستگی قومی و نژادی و حتّی فرهنگی هم نیست و با تاریخ ایران باستان قبل از اسلام هیچگونه ارتباطی ندارند. امروز جمهوری اسلامی هم نامهای ایرانی را برمیدارد و بجای آنها: اسلام شهر، علی آباد، حسین آباد، حسن آباد، خمینی شهر، و نام خیابانها را بنام شهدا و تروریستهای اسلامی میگذارد.

 ▀ ▬ سرزمین آذربایجان که از قدیمی ترینِ عضوِ پیکر ایران بوده است، در زمانهایِ مختلف و در فرهنگها و زبانها نامهایِ مختلفی از جمله: [ آذربادگان، آذربایگان، آذربیجان، آذربایاقان، آذرباداقان، آذرپاتاکان، ماتینی، گَزّا یا شیز، آذربادجان، در یونانی بیزانس آذربیگانون، در سریانی آذربایغان، ساتراپ ماد (بزرگترین ساتراپ در دورهءِ هخامنشیان)، و „آتورپاتکان"، را تجربه کرده است]. با گذشت زمان آتورپاتکان صورتهای "آتوربادگان، آذربایگان، آذربایجان" در می آید که هر سه از واژهءِ "آتورپات ) نام والی یا استاندار ماد کوچک آذربایجان در زمان داریوش سوّم ) گرفته شده است. آتورپات یک واژهءِ ترکیبی پهلوی است و در "فارسی دری" برابر با " آذربد" که به معنی آتش یا دارنده و یا خودمتگزاز و پاسدار آتش میباشد. "ساتراپی (استاندار یا والی) ساتراپ ماد یا آذربایجان مسئوال و خدمتگزار "آتشکدهءِ آذرگشسب" که در آن دیار بوده است را بر عهده داشته و به همین مناسبت نام آذربایجان با آتش و آتشکده پیوند تاریخی و ناگسستنی دارد. آذرگشسب آتشکدهءِ مهم شاهان و ارتشتاران بوده که اکنون آثار آن همچنین آثار بسیار مهم دیگر از هخامنشیان و ساسانیان در منظقهءِ « تخت سلیمان شهرستان تکاب در آذربایجان غربی » وجود دارند.

 ▬ بنا بر این نام آذربایجان امروز هم بیانگر ایرانیّت و تاریخ باستانی ایران میباشد و با با ترک تباری هیچگونه مناسبتی ندارد. امّا در کنار و پایین آذربایچان اصطلاح کُرد ( گله و رمه دار ) بر گرفته از حرفه و کسب میباشد، برای واژهءِ لُر حتّی تا کنون معنی و مفهومی پیدا نشده است ناچارأ گمانه زنی میشود که: لُر یعنی ناحیهءّ کوهستانی، از قهرمان ایرانی لهراسب مشتق گرفته شده است، به معنی دلیر و شجاع است. بعد از حملهءِ اعراب در قرن چهارم یا هزارهءِ میلادی، روستا و یا مکانی در شمال شهر اندیمشکِ استان خوزستان بوده که اعراب آنرا : اللریه، بلاد اللور، و اللوریه نامیده اند، و یا از "لور" بازمانده از تمدنهای شش گانه در بین النهرین در خوزستان که شاید بشود اصطلاح یا واژهءِ لُر را به آنها نسبت داد.

 ▬ یا واژهءِ "بختیاری" که تا قبل از صفویّان وجود نداشته است، را گویند که بختیاریها از مردم باکتریان هستند، گویند عیلامی میباشند، گویند از سلوکیان و بازماندگان یونیان هستند، از بازماندگان فردی بنام بختیار هستند، گویند همهءِ مردمان لُر از دمشق و سوریه آمده اند، گویند مردم بختیاری، شاهِ صفوی را در جنگی یاری دادند و پیروزی حاصل شد و شاه از مسرت بیان داشته است که امروز: « بخت یار من هست» یعنی شانس و اقبال به مناسبت پیروزی به شاه روی آورده است و از آن تاریخ این خاندان هخامنشی تبار پارسی زبان را بخت یار (بختیار) مینامند.

 ▬ خوشبختانه در جدیدترین نقشهءِ مردم شناسی ساکنان ایران، استان چهار محال بختیاری را بر روی نقشه در ردیف استان فارس به نمایش گذاشته است ( یعنی بقولأ همان پارسی یا هخامنشی). ● یا استان کهگیلویه و بویراحمد مرکز یاسوج که در قلب جغرافیای بخش انشانی هخامنشیان بوده و یکی از 5 منطقهءِ ( کوره قباد) "ساتراپ پارسه"، که حتّی تا سال 1963 میلادی جزءِ استان فارس امروز بوده است، امّا امروز با چه دیدگاهِ نژادی قومی به آن مینگرند ! استان خوزستان را که عربستان مینامند، استان بوشهر که در این میان هنوز واردِ میدان جنگ قومی نشده است.

 ▬ در کشورهای پیشرفته در نقشه و پلانهای شهر سازی حتّی درختانِ خیابان شماره و شناسنامه دارند، امّا زیر بنای مردم شناسی در ایران بر اساس افسانه سازی و داستانهای عشیره ای روستایی، و بر بنای گمانه زنی ها و احتمالات و فرضیات ما قبل تاریخ مدوّن و مدرن هست. ابزار مردم شناسی ایران بر مبنای شهری و غیر شهری، بر میزان حجم و نوع مصرفِ کالایِ وارداتی، بر شاخص های طرح لباس و اداهای سبک و یا کنزرواتیو، شنیدن موزیک کلاسیک و یا سینما رفتن، بر پایهءِ درجهءِ گرایش به فرهنگ غربی بدون استخوان بندی فکری و بدون کار آمدی و خلاقیّت این فرهنگ، بر اساس شغل و تعلقات طبقاتی، بر اساس وجود امامزاده و مسجد در مناطق مسکونی آنها و داشتن شناخت به دین و فلسفهءِ شیعه گری اسلام، و سایر مسائل پیش پا افتادهءِ دیگر میباشد. در مجموع متدولوژیک مردم شناسی در ایران دقیقأ بر عکس اصول و ضوابط تحقیقات در جوامع پیشرفتهءِ امروز است!.

 ▀ ▬ با حاکمیّت اعراب و پس از آن ترک تباران در دوره های تکاملی فئودالیتهءِ سنتّی عقب مانده، حوزه های قومی و نژادی در ایران را یک گروه رانت خوار تاریخ نگار عرب و تُرک تبار در اختیار گرفتند تا توانستند هدفمند تقسیم کردند به سود خویش تاریخ نوشتند، اسم و رسم عوض کرده اند و میکنند. ● تیره های ایرانی را از هم جدا و نسبت به همدیگر بیگانه کرده اند، در نتیجه رشد هماهنگ در بین آنها را برای تبدیل شدن به ملّتی یکپارچه مانند آلمان هدفمند به امری غیر ممکن تبدیل کردند ● نامهای غیر ایرانی و بی مفهوم بر آنها گذاشتند که هیچکدام پشتوانهء باستان شناسی و تاریخی ندارند● از هر گویشی یک زبانِ بدونِ الفبایِ نوشتاری ساخته اند و میسازند.

 ▬ تقسیماتِ قومی در ایران یک سازمانِ مافیاییِ برنامه ریزی شدهءِ اعراب و بویژه ترک تباران بوده و هست فلسفه و سیاست تقسیمات و نامگذاریِ قومی در ایران مانند همان آوردنِ دین اسلام از سویِ اعراب و ایدئولوژی قرار دادنِ آن از سویِ ترک تباران است که هر دو قوم مهاجم یک هدفِ مشترک داشتند و دارند و آنهم از بین بردن هویّت و ناسیونالیسم ایرانی و در دورانِ فرهنگ ایلی نگهداشتنِ آنها میباشد.

 ▬ در تاریخ نگاری و مردم شناسی در حقِّ مردمانِ زاگرس نشین هخامنشی و ساسانی از شمال غربی تا خلیج فارس، چپاول و غارتگری و بزرگترین دُزدی فرهنگی، نژادی، و پاک سازی مردم شناسی و هویّتی کم نظیر دورانِ تاریخی بوقوع پیوسته است. رشته کوه زاگرس را بطول از کرانه های "دریاچهءِ وان" در کردستان ترکیه را تا خلیج فارس و به ارتفاع 4450 متر و به پهنای 200 تا 300 کیلومتر با اینهمه عظمت و ستِرگی، مرکز و مهدِ تمدن های ایرانی تباران قبل از اسلام را از جا کنده اند و به کویر هایِ ایران مرکزی و شرقی و تا آنجا که امکان داشته به شرق تا هند برده اند و در مقابل مردمانِ زاگرس نشین بازمانده از هخامنشیان و ساسانیان را با نامگذاریهایِ نادرست و منحرف کننده در تاریخ پنهان و در واقع زنده بگور کرده اند. با عقب نگداشتنِ سیستماتیکِ این مردمان کویرها و بدبختی ها را بجایِ زاگرس در غرب و جنوب غربی کشور نشانده اند.

 ▬ از عجایب تاریخ در قرن 21 هنوز هم وقتی سخن از پارسیان و هخامنشیان و ساسانیان زاگرنشین به میان می آید، همزمان با آن نقشهءِ مشهد، تهران، کرمان، یزد، کاشان، و اصفهان را نشان میدهند!!. محرومترین مردمانِ جغرافیایِ ایران مناطقِ زاگرس از شمال غربی تا خلیج فارس میباشند، حتّی استان فارس در مقابل آذربایجان از صنعتِ مادر برخوردار نیست ! مردم مناطقِ تخت جمشید، پارسارگاد، نواحی استخر، فیروزآباد، لارستان، پیشاور، و سایر شهرستانهایِ تاریخیِ استان فارس در گمنامی نگهداشته شده اند و از اوّلین امکانات برخوردار هم نیستند!.

 ▬ واژه ای که میشود با آن ردِ پایِ هخامنشیان (پارسی و یا فارسی ها) را گرفت واژهءِ Parsua" پارسوا" میباشد. پارسوا در ناحیهءِ دریاچهءِ رضائیه و در کوههایِ کردستان اوّلینِ مکانِ مسکونیِ هخامنشیان بوده، پس از آن در مسیر زاگرس تا خلیج فارس ادامه داده اند. (بر روی نقشه در بخش یکم این نوشتار کاملأ پیداست). بار دیگر واژهءِ " پارسوماش، پارسواش Parsuash (که هخامنشیان یا پارسیان را به آن نسبت میدهند) در کوههایِ فرعیِ سلسله جبال بختیاری امروز در مشرق شوستر مستقر شدند، پس از آن بسویِ انشان و یا انزان و استان فارس امروز محیط مسکونی خود را گسترش دادند.

 ▬ رشته کوه پارسه یا زاگرس برای هخامنشیان و ساسانیان و ایرانیان راستین امروز به "کوه صهیون" برای مردم اسرائیل میماند. اگر صهیونیست به مفهوم: «مدیون و شیفتهء کوه صهیون بودن هست» و بر بلندیهای آن بیت المقدس را در چشم انداز داشته و دارد، پارسی ( با "یِ" نسبت مانند مشهدی، تهرانی) هم متعلق به کوه زاگرس یا پارسهءِ باستان هست. اگر نام ملّتِ و کشور اسرائیل بنام کوه صهیون صهیونیسم نامیده میشود، امپراطوری پارسیان هم بر اساس پارسهءِ باستان (زاگرس امروز) پارسی نامگذاری شده است که بر پهنه دشت ایران و امپراطوری نظارت داشت و دارد.

 ▬ زاگرس البوم کتیبه ها و آثار باستانی و کتاب تاریخ زندهءِ گذشتگان قبل از اسلام سرزمینِ ماست، رشته کوهِ زاگرس برای ایرانیان از هر کعبه ای برای مسلمانان و از هر دیوار مقدس اورشلیم برای یهودیان مقدس تر بوده و هست، چرا باید به فراموشی سپرده شود !. چه سیاست و فلسفه ای پشتِ نادیده گرفتن زاگرس پنهان هست ! چزا اینهمه روشنفکرانِ دینی و کارشناسان ایرانی که طی 1400سال به فلسفه بافی برای دین اسلام پرداخته اند، خود را با تاریخِ ایرانِ قبل از اسلام و جایگاه اصلی آنها امّا به روشی کاملأ بیطرفانه و بر اساسِ متدولوژیک و دانستنیهایِ امروز مشغول نکرده اند و نمیکنند، چه حکمتی در این هست که بجای زاگرس، حاشیه نشینان کویرها و یا شهرهای مذهبی قم و مشهد و قبر امامزاده ها، و یا تهران این مرکز فساد سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی، برجسته میشوند !. رشته کوههای زاگرس و البرز اولین خانه های ایرانی و سنگر مبارزاتی آنها در طول تاریخ بوده و خواهند بود.

 ▬ در جدیدترین نقشهءِ جغرافیایی (به پیوست این نوشتار) هخامنشیان یا امپراطوری پارس که مناطق و شهرها و مراکز مهم آن زمان از دریای میانه تا هند بر روی آن طراحی و نامگذاری شده است نام و نشانی از شهرهای: تهران، اصفهان، قم، مشهد، حتّی شهر شیراز امروز هم نیست. شهرهای یزد، کرمان، کاشان، هم فقط در دورهء ساسانیان و یا بعد از آن رونق گرفته اند و اصلآ ربطی به هخامنشیان نداشتند و ندارند. تنها شهر ری (Rhagai) بر رویّ نقشه نشان داده شده است که آنهم به مناسیت پایتختِ (قبل از همدان یا آگباتان) امپراطوریِ ماد بودنِ آن میباشد و با هخامنشیان مناسبتی ندارد. پس چرا آنها امروز مرکز پارسی ها نامیده میشوند ! ؟.

 ▬ بر روی نقشهءِ امپراطوری هخامنشیان از دریای میانه تا هند، از شمال غربی زاگرس تا خلیج فارس، مکانها و شهرهایی که در دورهءِ هخامنشیان و ساسانیان از اهمیّت برخوردار بوده اند: [ مادها ( Medien) همدان إکباتان (Ekbatan) بیستون (Bisutun) تیسفون (Ktesipuon) عیلام (Elymais) شوش (Susa) پارسه (Persis) پاسارگاد (Pasargadi) تخت جمشید (Persep0lis) بیشاپور ( Bischapur نزدیک شهر کازرون استان فارس )] نشان داده شده اند. در نقشهءِ دیگر ایران شناسی (باستان شناسی قبل از اسلام، با مکانها و آثار تاریخی بعد از ورودِ اسلام) ترسیم شده اند. اگر از این نقشه، مقبرهءِ امامزاده ها، مساجد، سایر مقبرهای دیگر را بردارند، از آن پس تمامی آثار باستانی ایران قبل از اسلام تنها در رشته کوهِ زاگرس باقی خواهد ماند. همانطور که بر روی این نقشه مشاهده میشود، در نقاطی از جغرافیای ایران که در آن کمترین و یا هیچگونه آثار باستانی از دورهءِ هخامنشیان و ساسانیان وجود ندارند، امروز ملّت فارس نامیده میشوند.

 ▀ ▬ آنچه که مسلم است، فارس نامیدن این شهرها و به حاشیه راندنِ بقیّهءِ جغرافیای ایران، تاکتیک اعراب و ترک تباران و قومگرایان امروز بوده و هست که بر اساس سه شاخص استوار هستند: 1- دور کردن هر چه بیشتر هخامنشیان و ساسانیان یا در مجموع پارسیان از زادگاه اصلی خود یعنی رشته گوه زاگرس و بردن آنها از غرب به شرق 2- هر مناطق و شهری که فرهنگ اسلامی در آن نهادینه گشته و نسبتأ هویّت ایرانی بودن خود را از دست داده است، و مکتبهای تربیّت آخوند اسلام شیعهءِ صفوی و قاجار ترک تبار در آن رونق خاصی دارد مانند مشهد، قم، اصفهان، کاشان، و غیره 3- شهرهایی که قشری از ایرانی تباران و ترک تباران با هم ائتلاف کرده اند و شاهرگ اصلی اقتصادی آنرا در کنترل خود دارند، مانند شهر تهران.

 ▬ شما یک شهر به اصطلاح فارس نامگذاری شده را نام ببرید که فرهنگِ دین اسلام و شیعه گری در آن حرف اوّل را نزند و یا در آن ترک تبار در قدرت سیاسی و اقتصادی آن شریک نباشد. بر عکس هر نقطه از جغرافیای ایران که قبر امامزاده ای، یا مکتب آخوندسازی در آن نیست، فرهنگ اسلامی بر آن چیره نشده، و ترک تبار و عرب در آن سکونت ندارند و ناسیونالیتت ایرانی در آنجا زنده و برجسته هست، آنجا دیگر فارس و فارسی محسوب نمیشود، حتی در استان فارس در حومهءِ آرامگاه کوروش و در مرکز ساتراپ پارسه.

 ▬ استان خراسان و مشهد به مناسبت فردوسی بزرگ ما ایرانیان مشهور نیست، بخاطر قبر امام رضا و هارون الرشید هست، شهر قم به مناسبت بازماندگان و قبرهای اعراب در این شهر و بخاطر مکتب ها و حوزه های دینی قرون وسطاییِ آن "ملّت فارس" نامیده میشود. اصفهان هم به مناسیت چنین شاخصه هایی بازمانده از صفویان و اسلام "ملّت فارس" هست، استان فارس را هم جدیدأ قشقایی استان مینامند. از این گذشته امروز شهر شیراز و استان فارس هم حرفی برای گفتن ندارد چون شاهچراغ آن بی بخار و کم جسارت هست. چون آثار باستانی ار اعراب و ترکان در آن نیست. امروز استان فارس یکی از بی اهمیّت ترین استانهایِ ایران هست که مورد نفرتِ سرانِ نظام جمهوری اسلامی هم میباشد. اگر قبر امام رضا و هارون الرشید در سنندج کردستان می بود، اگر شرایط شهر قم را استان کرمانشاه میداشت، امروز این شهرها هم از استان فارس پارسی تر نامیده میشدند !....ادامه دارد...

 Nasser.karami@gmx.de

 |13.06.2010| میلادی| آلمان|

 بخش های یکم و دوّم این بحث در لینکهای زیر:

http://iranglobal.info/node/22886

http://iranglobal.info/node/22885

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.