رفتن به محتوای اصلی

درجه فرصت طلبی و عوامفریبی، تا چه اندازه باید بالا باشد؟!
11.08.2013 - 23:34

خود این آیت الله های حاکم بر ایران خوب می دانند که این گزمه ها خر به اسلام هم آب نمی دهند وبظاهر مسلمانند و حتا نیمی از ساواکی های زمان شاه، خود یا فرزندانشان در ارگانهای امنیتی رژیم فعلی مشغول بکار شده اند. این نکته برای گردانندگان جمهوری اسلامی زیاد مهم نیست، مهم اینست که بظاهرتوبه کرده باشند و به افراطی گرائی آنها خدمت کنند! من در گذشته مثالهای زنده و با سند در این زمینه زیاد آورده ام. اکنون هم ذکر می کنم، برای نمونه همانهائی که با تیغ توی پنبه، رژ لب دختران جوان را پاک می کنند، شبها درکاباره های زیرزمینی بارقاصی و ویسکی و خوشگذرانی سرو کار دارند. اما در دستگاههای اداری بطور جدی کار می کنند به عنوان خواهران زینب، افسران راهنمائی و پاسدار و بسیجی و مشاوران عالی رتبه و غیره و این رژیم نیز بخوبی می داند. بهمین دلیل کشور را به فساد اخلاقی و نابودی کشانده اند. یک مثال تلخ هر مردی در کنار زنش چندتا رفیقه دارد و از دهان زنی شنیده شده که فقط بچه ها شکل باباشان باشند، او هر کاری که دلش بخواهد انجام می دهد. بسیجیها و پاسداران، عوامل اصلی قاچاق و مواد مخدر هستند. تنها کاری که نمی کنند مخالفت با رژیم است. در واقع لحظه و فرصت برای این خانمها و آقایان، درخدمت به این رژیم مهمتر است، نه چیز دیگر. همانطوری که فرصت برای آقای قطب زاده مهمتر ازاسلام ناب محمدی بود و آقای رئیس جمهور وقت، بنی صدر هم خوب می دانست، زیرا رفیق صمیمی و هم سازمانی او بود، اما در آن موقع دم نمی زد. حالا یارو تا دیروز خود یاباباش ازداش مشتی های چاله میدونی شعبان بی مخی بوده و سرش می رفته اما مشروبش تو خانه نمی رفته، امروزه که می بیند، بدلیل جو خفقان، فرار مغزهارا زیاد داریم و طرف نیز قطب زاده وار حراف است و درجه فرصت طلبی بالائی دارد، این لحظه را غنیمت می شمرد و در دستمال بدستی وکفش پاک کنی ملاها از هر فرصت طلب لیبرالی هم سبقت گرفته است و درجه چاپلوسی را بحد اعلا می رساند. در نتیجه همه کاره مملکت می شود و حتا باتقلب و جعل مدارک، به مقام استادی دانشگاه، وزیرکشوری (علی کردان)، میلیاردر شدن صادق محصولی، کهنه پاسدار (اوهم وزیر کشور بوده) و به رئیس دفتر شدن رئیس جمهوری (محمد نهاوندیان که قیافه داش مشتی ها را دارد) هم می رسند. خوب ما نظیر اینهارا در مملکت آخوند زده فراوان داریم. که هیچ باور و عقیده ثابتی ندارند، به همین دلیل از بدترین سیستمها دفاع می کنند. پس عمل اینها از روی درجه بالای فرصت طلبی وخود فروشی است. ماتعداد بسیار اندکی درمیان این افراد داریم که باور دارند، می شود، بدترین سیستم دیکتاتوری را سر عقل آورد و تصحیح نمود. اینان نه فقط به خاطر شغل ومقام، بلکه به خاطر بهبود بخشیدن بوضع اسفبار جامعه می کوشند در چار چوب چنین نظامی بمانند و نهایت سعی خودرا بکنند. اما تجربه ثابت نموده که زحمت این عزیزان بهدر می رود و فقط خود از آن بهره مند اند نه جامعه. ما نظیر اینهارا درگذشته داشته ایم و اکنون نیز داریم. در هر صورت این مرد صاحب"گرین کارت آمریکائی" با این عکس داش مشتی وارش بر روی آن، همه چیز را به آدم می گوید. من از سردبیر محترم سایت تقاضا دارم این عکس را با مقاله درج نمایند. اگر چه احتمالا، حجم آن زیاد باشد. اما می توان برای فهم مطلب لطفی به من و خوانندگان محترم سایت نمود. از این ببعد می کوشم هر مطلبی درمورد این قرون وسطائیان را با عکس و سند ارائه دهم. زیرا این عکسها و اسناد گویای خیلی از مطالب و نا دانستنیها هستند که انسان در اوایل قرن بیست یکم بیشتر درک می کند که چه کسانی و باچه افکاری، برجامعه ماحاکم اند؟ حالا احتمالا، بعد از افشای این مهره ها، گردانندگان رژیم در مقام توجیه گری بر آیند و بگویند خودشان این مهره هارا برای جاده پاک کردن به داخل کنسول گریهای آمریکا می فرستند

و الی اینها مسلمان اند!!

                       

محمد نهاوندیان رئیس دفتر آقای روحانی رئیس جمهور

جدید ایران با گرین کارت آمریکائی

ما نظیر این مسلمانان را زیاد دیده ایم و خوب هم تشخیص می توان داد که این حضرات از چه نوع مسلمانی هستند؟ ازآن نوع مسلمانان که آمریکائیها می خواهند، مانندمسیحیان کاتولیک، به رهبری پاپ پاول دوم که مرد و اکنون او را مقدس می خوانند، برای آمریکائیان ایدآل بود. همین اسلام را می خواهند درسراسر منطقه برای عوامفریبی روی کار بیاورند. برای کشورهای غارتگر مهم نیست که روحانی باشد یاخاتمی وغیره، برای آنها مهم اند، آمریکا و اروپا در ایران حاکم باشند. آنها از همین حالا برایش سرمایه گذاری می کنند و مهره های خودرا دراسلام ناب محمدی جامی دهند. درواقع چهره این افراد برعکس ادعای مدافعان و توجیه گران، به ما نشان می دهد که تاچه اندازه مسلمان آمریکائی هستند. در هر حال این رژیم پر است ازاین نوع آدمهای فرصت طلب و زرنگ که از صدها نمونه مرحوم ملاحسنی گرفته تاملا انصاریان و غیره شاخه افراطی وعوام فریبی که یا خود خیلی نادان اند ویا مردم رانادان بحساب می آورند، داریم که به این سیاست اروپا وآمریکا پسندخدمت می کنند. در اینجا یک نمونه زنده دیگر از عوام فریبی و فرصت طلبی ارائه می دهیم که برای اکثر عزیزان احتمالا جا افتاده است و آشنا است. اما تکرارش هیچ زیانی ندارد و آن فرمایشات، همین حجت الاسلام حسین انصاریان ذکرشده ی فوق است. این ملای، نمی گویم احمق، بلکه تاپوست واستخوان عوام فریب، باید بداند که قالیچه حضرت سلیمان یک افسانه است وواقعیت ندارد. اما او بانادانی و پر روئی در تلویزیون و در برابر چشمان متحیر بینندگان این هجویات را همانند اینکه عکس آیت الله خمینی در کره ماه دیده شده، بشرح زیر گفته است: "ایده سفر هوائی متعلق به حضرت سلیمان است نه برادران رایت! اولین پرواز با قالیچه حضرت سلیمان بوده"!! این آقا ازآن آخوندهای عوامفریبی است که نقشش را خوب بازی می کند و درواقع او این گونه می اندیشد: "هرکه خر شد او پالان و هر که در شد او دالان است".

حالا بگذریم از جوانب عوامفریبی که گویند معجزه مال آدمهای پاک و مبرا ازهر عیب است. پدر خود این حضرت سلیمان (داود پیغمبر) برادرش را کشت بخاطر اینکه عاشق زنش بود. واین حضرت داود خود 99 زن دیگر داشت و پیامبر خدا هم بود و حریص هم بود. حالا گویند پسری که نبرد نشان ازپدر دیگر هیچ. پس تقدس بی تقدس و معجزه هم بدست آدم غیر مقدس انجام نمی گیرد. این را همه مذاهب قبول دارند. یعنی قالیچه حضرت سلیمان یک افسانه بیش نیست. یعنی طرح این نوع مسایل جز عوامفریبی چیز دیگر نمی تواند باشد.

این است که به طورعام می گویند: آخوند شش کلاسی فقط برای عوامفریبی تربیت می شود و مفهوم واقعی واژه ها و یا تعریفهای مسایل افسانه ای و غیر افسانه ای را که بکار می گیرد، هرگز درک نمی کند. چون می داند اکثر مردم پاک دل هم این رادرک نمی کنند، بهمین دلیل با صراحت این مسایل را بدون احساس هیچگونه مسئولیتی طرح می نماید.

 ما نظیر اینها را درجمهوری اسلامی بیش ازسیصد هزار عوامفریب بسلامتی سر مرحوم محمدرضاشاه و کسانیکه می گفتند، دین نمی تواند کاری بکند، فقط بی دینهارا بکشید و یا فراری دهید، تا اوایل انقلاب 57، داشتیم و اکنون متأسفانه، بر تعداد این آدمهای عوامفریب به مراتب زیادتر شده است و بابودجه دولتی حمایت می شوند. حداقل این نوع حمایت درزمان شاه کمتر بود. بهرحال بسیارخوب وبجا است بهجویات این آقایان، فقط برای افشاگری گوش داده شود این نکته لایق ذکر است که خود رهبران جمهوری اسلامی می دانند که این مزخرفات فقط در میان عوام و پاکدلان خریدار دارد، بهمین دلیل در برابر آن سکوت می کنند نه چیزی در تأیید آن ونه چیزی در رد آن می نویسند. زیرا اگر درتأیید آن بنویسند، خود درردیف این هجو گویان قرار می گیرند و اگر در رد آنان چیزی بنویسند، مردم عادی که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند از آنان پشتیبانی نمی کنند. پس سکوت محض و خفه شدن را بهترین روش می دانند.

آخر عمر این حضرات سر رسیده است و رویشان همانند برگ پائیزی زرد شده و دیگر عوامفریبی آنها رنگی ندارد و بقول  کنفوسیوس: "برگ در هنگام زوال می افتد و میوه درهنگام کمال می افتد. بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد ویاسیبی سرخ"؟

بنظر من گردانندگان جمهوری اسلامی آن برگ زرد کنفوسیوس هستند و مبارزان راه آزادی اگر متحد شوند آن سیب سرخ خواهند بود. من امید دارم که قبل ازترک این جهان به سرزمینم بازگردم و ببینم و لمس کنم آزادی ملتها و دمکراسی را.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 11.8.2013                               دکتر گلمراد مرادی

dr.g.moradi41@gmail.com

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.