رفتن به محتوای اصلی

خروسکِ بادنما
31.07.2013 - 08:20

 

خروسکِ بادنما

 

پاره پوشی گرسنه

سرگردان ست جهان

دندان هایش را همراهِ لقمه ای می بلعد

تیک تاکِ نبض اش آرام می گیرد

و سخن در سینۀ آسمان می ماسد

 

دلواپسی عبث ست

آن هنگام که خونِ آدمی

پاشیده می شود بر سفرۀ هلهله

عصای رسالت

گمراه می کند نگاهِ نگرانِ انسان را

گندم وُ سیب

فریب می دهد آنسان

که مار دیگر

از پوستِ کهرباییِ خویش بیرون نمی خَزَد

 

آسیاب نمی گردد

عطرِ شگرفِ نان

رؤیایی در دوردست وُ پریشان

خروسکِ بادنما مُرده ست

و آب، سنگ ست وُ سقوطِ پرنده

 

در زاد روزِ زندگی

شما! بازارگانانِ گواهِ بی گناهیِ جهان

«کیکِ زرد»ی بسازید از کیمیا وُ دُرد

تا به آوازِ معجزه ای

فقرا «غنی» شوند

و هوا، هوار، هوار

 

شبدرها وُ شب بوها و بنفشه های خُرد

خشکیده اند در فواصلِ آسیب

و تو! ای شکوهِ تشنگی، باران

بیا وُ ببار، ببار

به هر جایی

که ناکجاست جان

ببار در سپیده دمی تازه، تا عشق حاشا نشود

ببار از چشمِ روزگار

 

از هزار منزلِ آرزو

با بغضی گرانبار باز می گردیم

به آغوشِ خاموشِ خویش

2013 / 7 / 31 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.