رفتن به محتوای اصلی

درد و دل با شاهان پر افتخار پهلوی
25.07.2013 - 17:44

در چند سالی که از مبارزاتم در راه آئین پهلویسم و گسترش فرهنگ میهن سالاری کوشا بوده ام، با بی مهری های فراوان از همه سو بویژه دشمنان ایران و شورشیان 57 از ملی مذهبی گرفته تا چپ کمونیست تا خود جمهوری اسلامی قرار گرفته ام. یورشها و ناسزاهایی که از سوی شورشیان 57 و انیرانیان روشنفکر کشور ما به من نسبت داده شد، باعث استقامت اینجانب در برابر ناملایمتی های روزگار بکار گرفته شد، اما همواره رفتار این مردم ناسپاس من را به اندیشه ای ژرف فر می برد، که این رفتارها و بی مهری های فراوان صدرصد در زمان شما دو عزیز صدها برابر بیشتر بوده و شما هر کدام در زمان خودتان شاهد این برخوردهای سخیف از سوی جامعه ای ناآگاه بوده اید، همواره اندیشه میکنم با این همه دشواریها چگونه تحمل میکردید و خم به ابرو نمی آوردید؟ شما پدر و پسر ایرانساز عجب صبری داشته اید. پادشاهان گرامی بایستی به عرض برسانم حملات عرب و غرب زدگان بی وطن به آرمانهای شما طبیعی می باشد، اینان بوی از ایران نبرده اند، اگر روزی این انیرانیان دست از دشمنی های کورشان بردارند بایستی شگفت زده شد، اما درد من از جنس دیگر است، درد من با عرض شرمندگی از خودی میباشد، به قول معروف: هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا، دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست من در عجبم دوست چرا می شکند آری پدران بزگوارم درد من از آشناست، از زمانی که در راه شما گام نهادم، و توانستم با کوشش های فراوان دست آوردهای ارزنده ای داشته باشم که خود شما بهتر از هر کس می دانید، هزاران خنجر آشنا از پشت سر بر پیکرم فرود آمد، هر گاه برگشتم تا ببینم چه کسانی اینچنین کرده اند، سایه های دوستان و هم باوران خویش را مشاهده نمودم. پادشاهان عزیزم روزی که در غربت در شهر استکهلم تصمیم به برافراشتن سازمانی فرتور های شما بزرگان با جوانان ایران گرفتم، نخستین یورشها و حملات ناجوانمردانه و تهمت های زننده از سوی کسانی شنیده شد که خود را دلسوز خاندان شما و ایران می دانستند. منطق آنان نه برای دلسوزی بلکه برای حسادت های کودکانه بود، برخی نیز در این 35 سال اینقدر گوشه گیر شده اند و خودشان را سانسور نموده اند که ناخودآگاه سر ستیز با من را برداشتند. منطق دسته اول سرتاسر کینه و نفرت و از سر حسادت های کور خانمان سوز ریشه میگرفت، و دسته دوم از سر هراس و خودسانسوری پا گرفته بود. زمان زیادی در خلوت خود اندیشه کردم، که معترضین به اصطلاح پادشاهی خواه در همین شهر در کنار کمونیستها عکس یادگاری می اندازند ولی حاضر نیستند بخاطر جاه طلبی و حسادت هایشان در کنار ما جوانان تصاویر شما عزیزان برافراشته کنند، و آنانی که حاضر شده اند در رکاب ما باشند در ادامه راه بابت همان جاه طلبی و منم منم های ایرانی و حسادتهای کور، از پشت بدجوری بر پیکر من خنجر خیانت را فرود آورده اند. پدرانم درد و دلم را با شما دو عزیز کردم زیرا هر دو شما زخم خورده میباشید و بسیاری از دوستانتان به شما نیز خیانت ها کردند. درد و دلم را با شما کردم زیرا هر دو شما مفهوم مردم ناسپاس را با تمام وجودتان لمس کرده اید. درد و دلم را با شما کردم زیرا خالصانه برای میهنتان تلاش نمودید . امروز بسیار سرافرازم که من نیز در راه شما و آرمانهایتان همه چیزم از جمله جوانی ام و اعصابم را اهدا نمودم، و تنها از سوی برخی هوادار نماهای شما و مردم ناسپاس و شورشیان57 تهمت و توهین و ناسزا شنیدم. پدران عزیزم در سالگرد درگذشت شما خوبان پیمان ناگسستنی خویش را یکبار دیگر به مانند هر سال با شما عزیزان تجدید می کنم، و تا لحظه ای که نفسم می آید و خونی در رگانم جاریست درنگی از راه شما باز نخواهم ماند. ایران هرگز نخواهد مرد امید دانا

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
www.omiddana.net

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.