احمدی نژاد: الو، الو، کاخ سفید، جورجی، جورجی جون، کجائی؟

اوباما: Who are you?

احمدی نژاد: جورجی جون توئی ؟

اوباما: talking English Please

احمدی نژاد: جورجی، صدات یجوریه ؟

اوباما: مستر، تو کی هستی؟

احمدی نژاد: من مستر نیستم! رئیس حکومت چماقداران در ایران هستم.

اوباما: آهان ... محمودی، توئی!؟

احمدی نژاد: آره، خودمم، جورجی صدات خیلی عوض شده! خدا نکرده سرما خوردی!؟

اوباما: محمودی، مثل اینکه خیلی خماری!؟ دوره ریاست جناب جُرج بوش تمام شد، من اوباما هستم، رئیس جمهور منتخب مردم آمریکا.

احمدی نژاد: نه بابا ...! کارش به این زودی تموم شد !؟ بعدش هم، مگر در کشور شما عیسی مسیح رئیس جمهور انتخاب نمی‌کنه؟

اوباما: نه بچه خوش تیپ! اینجا دمکراسی وجود داره، و مردم تصمیم می‌گیرند، در ضمن کار حضرت مسیح این چیزا نیست! کارهای دیگری داره!

احمدی نژاد: آهان ... این چیزهایی که می‌گی برایم خیلی تازگی داره، حقیقتش عقلم نمی‌کشه، ولی اوباما ! عحیب است من با اینکه یک کلمه انگلیزی بلد نیستم،ولی تموم حرفاتو می‌فهم!؟

اوباما: آخه خره، من دارم باهات فارسی حرف می‌زنم!

احمدی نژاد: آهان! ولی ناکس فارسی به این خوبی را کی بهت یاد داده!؟ من هنوز نمی‌تونم فارسی را درست حرف بزنم!

اوباما: جدم!

احمدی نژاد: جدت!!! جدت کیه !؟

اوباما: محمودی تو چه رئیس‌جمهوری هستی که هیچی حالیت نمی‌شه !؟

جدم، امام حسین ِ آخه اسم من حسین هم هست، ولی این بستگی داره در کجا و در چه کشورهایی از نام ِ اوباما استفاده کُنم یا حسین!

احمدی نژاد: آی قربون جدمون بریم! ولی اوباما، ببخشید حسین جون، سئوالی دارم! امام حسین که چند وقتیه مُرده! چطور به تو فارسی یاد داده؟

اوباما: محمودی جون، تو هم با این هوش و ذکاوت صاحب‌الزمانی‌ات،واقعأ باید جایزه نوبل امسال را به تو می‌دادند ! اولأ امام حسین ۱۴۰۰ سال است که شهید شده ، دومأ آن بزرگوار می‌دانست که یک روز من رئیس جمهور می‌شم! و باید با تو صحبت کنم! از این رو وقتی بچه بودم هر شب یک ساعت تو خواب با من فارسی کار می‌کرد!

احمدی نژاد: اولآ تا این شیرین خانم است فکر نکنم بگذاره جایزه‌ای به من بماسه! دومأ، ببخشید ثانیأ، خودمونیم، امام حسین که عرب بود، چطور فارسی بهت یاد داده است!؟

اوباما: نمی دانم، خلاصه عمامه به سر بود، و می گفت من حُسینم، البته لهجه عربی هم داشت!

بگذریم ... محمودی تو هم خوب تو آن مدت با جناب بوش لاس زدی، و ملت را سر کار گذاشتید! خبرش را دارم .

احمدی نژاد: آی قربون دهنت، پس همه چیز را می‌دونی؟ او که اجنبی بود با هم، همه را سر کار گذاشتیم، تو که از خودمونی. شاید بدونی که من، خیلی به آمریکا و جورجی از نظر اقتصادی و سیاسی کُمک کردم یادم یکروز صبح خیلی زود، جورجی به من زنگ زد و گفت:

محمودی جون دستم بدامان همسرت! اوضاع اقتصادی آمریکا خراب ِ اسلحه ها تو انبار داره باد می‌خوره، یک کاری کُن!(حسین جون خودمونیم،جورجی از نظر عقلی هم دست کمی از من نداره...! آخه هرچه بش میگم، بابا، زن من دامن نمی‌پوشه، در اسلام ما این کارعیبه و مجازاتش سنگسار است! واگر می خواهی قسم بخوری و دستت را به جائیش بگیری به شلوار تنگش بگیر! ولی اصلا حالیش نیست! ) در هر حال گفتم:

کارت نباشه، وضعیتی درست کنم که دلار مثل سیل، تو بانک هایتون سرازیر بشه، ولی اول باید با رهبر، کمی ادا و اطوار دربیاوریم .

 اوباما: آره خبرش را دارم، می‌دونم، یک دفعه گفتی، اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود!

احمدی نژاد: آره قربون جدمون بریم! گفتم اسرائیل را باید از نقشه تعلیمات دینی حذف کنیم! از آنجایی که جهان خیلی شیر تو شیر است! کشورهای عربی و همسایه های ما، بیلیارد و تریلیون دلار از آمریکا اسلحه خریدند! خدایی خیلی به آمریکا کُمک شد. البته خدا خیرش بدهد، جورجی هم در حق ما نامردی نکرد .

اوباما: دستت درد نکنه، ما هیچ وقت محبت های دوستان خودمون را (هر چند آنها برای خنده هم شده الکی علیه ما شعار به دهند! ) فراموش نمی‌کنیم.

برای ما وضعیت اقتصادی مملکت و مردم مون مُهم است، حالا هر که میخواد هی به ما فحش بدهد! یا پرچم ما را آتش بزند و یا مرگ بر آمریکا بگوید، مُهم نیست! چرا که کار ما چاپیدن جهان است ! که به همان جدمون قسم، تو یکی خوب این راه را برای ما آسان می‌کُنی!

احمدی نژاد: ولی برای ما بر عکس! تنها چیزی که برای من و مقام مُعظم رهبری مُهم نیست وضعیت اقتصادی و زندگی مردم ایران است.

مُهم ژست ضد "شیطان بزرگ" گرفتن من و مقام معظم است، چرا که به سلامتی اینقدر خ ... داخلی و خارجی داریم که ما را نا سلامتی ضدامپریالیسم هم می‌دانند! ولی به همون جد مشترک‌مون قسم، اگر شده، برای "حفظ نظام" تمام مردم ایران و سرمایه‌های مردمی‌شان را نابود کنیم و یا تمام نفت ایرانی ها را به کشورهای دیگر باج بدهیم، اینکار را می‌کنیم .

هر چند خوشبختانه تو این ۳۰ سال با کُمک برادران چماقدارمون، تونستیم تا حدی ایران و ایرانی را تقریبأ در تمام سطوحش به ورطه نابودی به کشانیم !

 اوباما: محمودی! البته آمریکا به خودش اجازه نمی‌دهد که در امور سیاسی خانوادگی و زن و شویی شما دخالت کُند! ولی می‌دانم که ایران کشوری بزرگ و باتمدن و با بیش از ۷۰ میلیون جمعیت ...

احمدی نژاد: ببخشید حرفتو قطع می کنم، اولأ کی گفته جمعیت کشور ما ۷۰ میلیون هست؟ از نظر من و رهبر و عُلمای فقهی، ما ۵ درصد هم بیشتر نیستیم، و هرچه من و یا رهبرمی‌گوئیم، برای همین تعداد است که خوشبختانه وضعیت اقتصادی آنها هم با چماق و وافورشون توپ، توپ است.

گور پدر و مادر بقیه ۶۹ میلیون و اندی، که یک مُشت ایرانی بی‌تمدن و بی‌فرهنگ هستند که بعد از ۳۰ سال، هنوز هم آدم بشو نیستند.

مگر من ِ رئیس باغ وحش حزب الله و یا رهبر منقلی‌مون، وقتی هجویات و یا چرندیاتی می‌پرانیم، برای ایرانی‌های مبارز و آزادیخواه می‌گیم!؟ برای مثال اگر رهبر بگوید:

"اوباما، همین تو حسین جون خودمون، سفیدی"! برای همین پیروان خ ... خودمونه حالا اپوزیسیون به این حرف ما بخندد، مسخره کند و هی تو سایت علیه ما چیز بنویسد، مُهم نیست، ما کار خودمون را می‌کنیم.

 اوباما: خوب حالا بریم سر اصل مطلب، برای چی تلفن زدی؟

احمدی نژاد: حسین جون، ترا بخدا بیا با هم پُشت میز مذاکره بشینیم و با هم نقشه بریزیم، هیچکس بهتر از من نمی تونه به شما و اسرائیل خدمت به کُنه ، یکوقت گول این قدرت طلبان را نخوری، و به خواهی با آنها وارد مذاکره بشی؟ اینها که سردسته‌شان خاتمی است عُرضه هیچکاری را ندارند، حالا هم کروبی غُربتی و میر حسین چُرتی را جلو انداخته‌اند! فردا هم شاید حصیرباف یا عبدالله موشی سر و کله شان پیدا شود! به خدا این خاتمی، برای آمدنش در انتخابات صاحب‌الزمانی ما، کُلی هم، فیلم و تأتر بازی کرد و آخرش هم ما نفهمیدیم که او بالاخره می خواهد به ریش و سبیل‌اش حنا بزند یا نزند!؟ آخه تو از این آدمها چه انتظاری داری؟

اوباما: محمودی جون، همانطور که گفتم، مُهم ، منافع ماست که باید تأمین بشود. حقیقتش، یک چیزی برایت بگم! ولی به کسی نگو! آندسته هم با من تماس گرفتند! و قول‌های بسیار پُر منافع و آبداری به ما پیشنهاد کرده‌اند!

بعدش هم، الان، زمان دیگری است! رئیس جمهور شدن من هم گواه این تغییرات است، باید این موضوع را قبول کنید.

احمدی نژاد: خدائیش حقیقت را می‌گی، بخصوص برای اُمت همیشه در صحنه، یعنی حزب‌الله با قمه و چماقش، چه خاتمی بیاید چه کروبی یا میرحسین و یا من ِ تُحفه و یا هر کس دیگه در شرایط کنونی حفظ نگهداشتن آفتابه مُقام مُعظم رهبری، از خوردن نون شب برای اُمت همیشه در صحنه واجب‌تراست.

 در ضمن، منهم یک چیزی می‌گم به هیچ کس نگو! برای خنده هم شده قرار است همه ما کاندیدهای هیچکاره، به اضافه ملاهای با عبا و بی عبا و کُت و شلواری‌های نخودی، تو بیت رهبر زورکی‌مان(البته در کنار منقل‌اش)جمع بشیم و درباره چپاول وغارت سرمایه‌های مردمی، و شکنجه کُشتار، و اعدام دستجمعی ایرانی‌های آزادیخواه، دود و حال کنیم. شاید هم برای حفظ نظام عزیزمان (آفتابه) خودم پیشنهاد کنم که، میرحسین یا کروبی و یا ... چهار سال بشند رئیس جمهور هیچکاره، یا آنها بگند، نه ، بهتر است ۴ سال دیگه محمودی خره باشه، چرا که در کُل ِ قضیه، فرقی نداره،برایت یک مَثل می‌زنم تا ما را بهتر بشناسی! ما یک خانواده هستیم، مانند یک خانواده مافیایی، که پدر خوانده‌اش هم رهبر عزیزمان خامنه‌ای است.

بین ما خانواده، که البته همه از یک قُماشیم ، ولی اختلاف‌ نظرهای جدی و اساسی و بعضی وقتها،ایدئولوژیکی هم وجود داره! مثلأ سیدخاتمی خیلی اصرار داره که بایدبالاخره یک اصلاحاتی انجام بشه! ( گویا ایشان پیشنهاد کرده‌اند که بعد از این همه سال، بهتر است رنگ سُرخ آفتابه آقا، به رنگ جگری تغییر کند) مثل اینکه مُد روز است! گویا آقا زیاد راضی نبوده و از اینرو گفته، اول باید استخاره بکنم، خاتمی هم گفته: چون این اصلاحات را نمی‌پذیرید قهر می‌کنم و در نمایش انتخاباتی شرکت نمی‌کنم ! حتی شب هم شام نمی‌خورم! ولی همانطور که بارها ریش‌سفیدان قمه به دست‌مون گفته‌اند:

حفظ نگهداشتن آفتابه رهبر (حال با هر رنگ) برای همه ما مُهمتر است. زیاد هم عجله نکنید! و صبر را رعایت کنید!

چرا که بزودی زود،اینکه چه کسی افتخار این را دارد ۴ سال دیگه، آفتابه مُقام مُعظم رهبری را به دست بگیرد، ازصندوق غیب بیرون خواهد آمد.

اوباما: به هرحال، ما یک عُمر صبر کردیم، این چند ماه هم روش، زنده باد آمریکا و به امید زندگی بهتر برای هر آمریکایی.

احمدی نژاد: خیلی ممنون از صبر و شکیبایی پُر منافع تان، و زنده باد حزب‌الله و قمه و چماق‌اش، و نابود باد ایران و آزادیخواهانش.

 ۳ آپریل ۲۰۰۹ - استکهلم