من برای اولین بار تصمیم گرفته ام با سال نو کاری بکنم که خودم میخواهم. یعنی اینکه هماکنون برنامه ای دراز مدت برای خودم ترسیم میکنم، یک بینش جدید را طرحریزی و در مفابل خود قرار میدهم. هدفهای جذاب، روشن و بزرگی را تعیین میکنم. راههای رسیدن به انها را تجسم و ارزشیابی میکنم. زمان بدست اوردن انان را در نظر میگیرم. وسایل و منابع رسیدن به انها را فراهم مینمایم. اراده ای محکمتر از فولاد را در خود ایجاد میکنم و با قاطعیت عمل و قطعیت پیروزی پیش میروم.

 ‫ از بهانه اوری دوری میکنم. از سر زنش دیگران پرهیز مینمایم. اگر شرایط مناسب نباشد، انها را مناسب میگردانم. اگر کسی سرراه مرا سد کرد، اورا از راه دور میسازم. اگر ماموران و معذوران کار شکنی کردند، پاهای شان را میشکنم. اگر کسانی به من گفتند که هدفهای من عملی نیست، دلسرد نمیشوم، چون میدانم که انها از بیتوانی خود سخن میگوند، نه از توانایی های من.

 ‫هر کس مرا بر اساس عقاید خود میسنجد. کاری بانچه واقعا من هستم ندارد. بسیاری ازطریق دلسوزی، برخی بر اساس انتقاد، و گروه با کار شکنی کوشش خواهند کرد که

 مرا از انجام کارهای سیاسی باز دارند. انها مرا تشویق و یا مجبور خواهند کرد که دست ازکار بکشم. هر قدر انها بیشتر مخالفت کنند، من بیشتر تلاش خواهم کرد. من مثل طوفان حرکت میکنم، مثل اتش میسوزانم هر چیز را که راه مرا سد کند. قاطعیت به همین شدت تا هرکس حساب کار خود را بکند. چیزی کمتر از این هیچکس را موفق نکرده است. من را هم موفق نمیکند. در برندگان همان یقین به پیروزی وجود دارد که روز شدن و شب شدن.

 ‫‫امسال را میخواهم طوری بسازم، که میخواهم؛ و میدانم که میتوانم. ا اگر همه بگویند که نمیشود، من میگویم که میشود. در گذشته بسیاری میگفتند، نمیشود، من گفتم میشود و انجام دادم و شد. من میدانم در هر انسان یک نادر و یک شاه سلطان حسین با هم وجود دارد. در یک انسان، هم چیز پیدا میشود. سرفرازی، خواری، جسارت، ملامت، مسولیت، کلاشی، کرامت، بزرگی، کوچکی و صد‌ها حالت دیگر در انسان وجود دارد. من آنهأیی را که مثبت هستند در خود پرورانده ام. آنها را که منفی‌ هستند محدود کرده ام. به همین دلیل، حالات مثبت به طور نا خود آگاه و خود بخود وارد ذهن و زندگی من میشوند. در واقع، هر گاه من نیتی به کنم و هدفی‌ را در نظر بگیرم، حالات و مقامات مربوط به ان در من تولید میشوند. مرا به سوئ آن حرکت میدهند، و امکانات لازم را برای انجام آن فراهم می‌کنند. اکنون این حالت در من برای سال نو پدید آمده است.

 اکنون اطمینان دارم که این سال را طوری خواهم ساخت که من می‌خواهم زیرا که میتوانم. توان آن در من هست اگر استفاده نکنم، تقصیر من است. هیچ کس مسول ان چه من هستم نیست. این من هستم که خود را این طور کرده‌ام و یا پذیرفته ام که با من این طور کنند.اکنون تصمیم گرفته‌ام که از خود انی‌ به سازم که دوست دارم. من همیشه این را دانسته‌ام و اکنون با جرات میگویم که میتوانم.

 توانستن اندازه ندارد. همانطور که هستی‌ هم اندازه ندارد.