رفتن به محتوای اصلی

حسن روحانی؛ جرقه در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان «بخش دوم»
25.06.2013 - 11:36

در بخش نخست مقاله به از هم پاشیدگی اوضاع کشور و اوضاع بحرانی رژیم در آستانه انتخابات و همچنین به شرایط انفجاری جامعه ایران و ترس ولی فقیه از شورش مردم ؛ اشاره کرده و نوشتم : آتش سوزان مردم و بخصوص جوانان کشور به آزادی آنقدر شدید شده است ؛ که بمحض مشاهده کوچکترین روزنه ای ؛ باران خشم و نفرت بر سر ولی فقیه و آخوندها باریدن می گیرد و در ادامه در مورد اجبار خامنه ای به انتخاب حسن روحانی نوشته و گفتم که ولی فقیه به سر فصل یک تغییر رسیده و می بایست میان بودن و نبودن تمامیت رژیم اش تصمیم میگرفت و حسن روحانی ؛ در واقع محصول این اجبار بوده است و .... اکنون ادامه مقاله :

 

ج ــ اصلاح طلبی حکومتی :

صرفنظر از معدود افراد آزادیخواه و وارسته ای که در این سالیان از دل جریان اصلاح طلبی بیرون آمده و صادقانه برای این آرمان ؛ شدائد و سختی ها متحمل شده و رشادتها نشان داده اند ــ و اکنون بعضا" در حصر و یا در زندان هستند ــ ؛ با نگاهی به گذشته و حال این جریان در می یابیم که جریان اصلاح طلبی به جز در این سه ؛ چهار ساله اخیر ــ که با خفت و زبونی از دایره قدرت به بیرون پرتاب شدند ــ همواره سر در آخور ثروتهای باد آورده و شریک در قدرت بوده اند . بعبارتی بیشتر شریک دزد بوده اند ؛ تا یاران قافله ــ مردم ــ  .

روشن است که وقتی صحبت از اصلاح طلبان حکومتی میشود ؛ بطور خاص ؛ منظور مردان خمینی ــ خط امامیهای سابق ــ  است که از همان ابتدای تأسیس نظام جمهوری اسلامی در کشور ؛ در کنار اصولگرایان ؛ به ظاهر نشانه دو آلیسم و دو پایگی نظام  دینی بودند ولی در واقع ؛ کلید و رمز استمرار و پا برجائی حکومت دینی و سلطه ولی فقیه بر امور کشور ؛ از طریق ایجاد امید و باور های کاذب به اصلاح و بهتر شدن امور و اوضاع . مردانی که در مقاطع مختلف  به کمک رژیم شتافته و با وعده های کاذب به اصلاح و تغییر در همین نظام ؛ مردم را امیدوار و منتظر نگه داشته اند ؛ وعده های کاذبی که هیچوقت تحقق نیافت . مردانی معتاد به خمینی ؛ که توسط ولی فقیه دوم با تحقیر و زبونی به حاشیه رانده شده اند .

باورهای عمومی و ویژگی های سیاسی و اعتقادی این جماعت که بدروغ به اصلاح طلب معروف شده اند  ؛ عبارت است از :

1 ) بلحاظ دیدگاهی و اعتقادی ؛ مرزهای آنها  با ارتجاع و عقب ماندگی مخدوش است . یعنی بین آنها مرز جدی ای وجود ندارد . همنشنی با آخوندها و زندگی در استبداد دینی ــ البته با تغییرات جزئی از جمله باز گشت به عصر طلائی امام ــ را ؛ بعنوان سرنوشتی محتوم و مطلوب برای ما ایرانیان تبلیغ و ترویج میکند . خواستهای آرمانیِ حداکثری آنان هم ؛ تفاوت کیفی و محتوائی با دیدگاههای اصولگرایان حاکم  و ارزشهای  موجود ندارد .

2 ) بدلیل اعتقاد این جماعت به تئوری ارتجاعی و قرون وسطائی " ولایت فقیه " ــ البته نوع رحمانی آن ــ ؛ نمی توانند مدافع " حق حاکمیت ملی " برای مردم ایران باشند . به جای دفاع و صحبت از برقراری حاکمیت ملی و مردمی از واژه " مردم سالاری دینی " صحبت میکنند که مقوله ای مبهم ؛ مغشوش و گمراه کننده میباشد . همانطور که محمد خاتمی در دوران 8 ساله ریاست جمهوری اش ؛ در برخورد با اصلاحات و تغییرات وعده داده شده به مردم هر وقت که با دیوار ولایت فقیه مواجه میشد ؛ جانب ولایت فقیه را میگرفت . وی با خیانت به اعتماد مردم به گماشته ولی فقیه و یا بقول خودش به تدارکاتچی نظام تبدیل گردید .

3 ) خواستار جدائی دین از سیاست و پایان دادن به حکومت دینی و تشکیل حکومتی دمکراتیک و سکولار نیستند و اگر هم چنین ادعائی داشته باشند ؛ این ادعا نمی تواند بدلیل اعتقاد آنها به ولایت فقیه ؛ واقعی باشد .

4 ) بدلیل پیوندهای آرمانی و اعتقادی آنان با ارتجاع دینی و ولایت فقیه ؛ نمی توانند آزادیخواه باشند . یعنی نمی تواند به آزادی های اجتماعی ؛ آزادی عقیده ؛ حقوق شهروندی و .... پای بند بمانند  و به جای آن از مردم سالاری و دمکراسی دینی برای جامعه و مردم سخن میگویند .

5 ) اصلاحطلبان چون خواستار سرنگونی این رژیم و تغییر بنیادی ساختار آن نمیباشند ؛ برنامه ای برای سرنگونی و آلترناتیوی برای جانشینی ندارند . حتی برای اصلاح و تغییرِ حداقلیِ مورد ادعای خود هم ؛ هیچ برنامه و استراتژی مشخصی ــ جز در خواست گرد و پت و پهن  اجرای بی تنازل قانون اساسی نظام و باز گشت بدوران طلائی امام سیزدهم خمینی !! ــ ندارند . تنها در سر فصلهای انتخاباتی ظاهر میشوند و یعد از عرض و اندام و ابراز وجودیِ حقیرانه  در صحنه سیاسی ؛ تا انتخابات بعدی غیب شان میزند . جل الخالق !!  این دیگر چه جور اپوزیسیونی است ؟ واقعا" آدمی انگشت بدهان میماند !! ؛ راستی ؛ اینها چگونه و چه چیزی را میخواهند اصلاح کنند ؟ اصول و پرنسیب های معتبر برای آنان در پروسه تحقق اهداف شان چه می باشد ؟ و ........

6 ) بی پرنسیبی ؛ بی مرزی و بحران اخلاق ویژگی منحصر بفرد این جریان میباشد . چون خط قرمز آنان حفظ چارچوب و ساختار نظام است ؛ هر نوع عقب نشینیِ ــ  بداخل نظام ــ آزاد و مجاز است . توسل به شخصیت ها و افراد وابسته بهمین نظام ( خاتمی ؛ رفسنجانی ؛ روحانی ؛ موسوی ؛ کروبی و ..... ) ؛ برایشان یک پرنسیب است . از خاتمی به موسوی و بعد با یک عقب گرد به هاشمی رفسنجانی و باز هم اگر نشد ــ در انتخابات ریاست جمهوری 92 ــ شیخ حسن روحانی قهرمان تغییر و اصلاحات می شود .

7 ) اصلاح طلبان جریانی خود سانسور و خود کنترل هستند و بجای فشار بر ولی فقیه و دستگاه سرکوب وی ؛ برای وادار کردن آنان به عقب نشینی و مجبور کردن آنان به پذیرش خواستها و مطالبات ؛ پیشاپیش خودشان لطف کرده و عقب نشینی میکنند . یعنی کاملا" حواس شان جمع است که  پا روی دمِ رهبر نگذارند و آن روی ولی فقیه بالا را نیاورند.

8) ادغام و قاطی شدن اصلاح طلبان ( بر خلاف میل و ماهیت آنها ) با حنبش سبز ؛ رفتاری بود که علاوه بر اینکه از طرف حکومت ــ با طرد و سرکوب ــ بر آنها تحمیل شد ؛ تمایلات رادیکال جنبش ــ بخصوص جوانان ــ  بر آن مؤثر بوده است . واقعیت این است که نباید بهیچوجه اینها را از جنس و یا جزء جنبش اعتراضی مردم دانست ؛ جنبشی که با فداکاری تمام ؛ قهرمانانه و استوار رو در روی ولی فقیه ایستاد و با شعار " مرگ بر دیکتاتور " او را نفی کرد .

9 ) ترس رژیم و سر دمداران آن از اصلاح طلبان نه از خود آنها ــ قائم به ذات ــ بلکه ترس از اعتباری است که آقایان با انتساب دروغین خود به جنبش سبز و قیام مردم بخصوص در غیاب و حصر آقایان موسوی و کروبی ؛ کسب کرده اند . اعتباری که در غیاب آلترناتیوی معتبر ؛ مردمی و انقلابی به ناحق به جیب  آنان وارد شده است .

 

بدلیل این ویژگیها که بر شمردم و بدلیل انحطاط عقیدتی و سیاسی آنان است که ؛ بعد از سکانداری رهبری قیام مردم ــ بعد از دستگیری آقایان موسوی و کروبی ــ  ؛ توسط آنان  ؛ آتش فشان شعله ور خشم مردم بسردی گرائید و جنبش شاداب و سر زنده مردم و جوانان کشور با آنهمه شور و نشاط ؛  مدتی بعد ؛ به ورطه سردی و سکون گرائید .

امّا صرف نظر از این ویژگیها که بر شمردم و نشان میدهد که ؛ جریان اصلاح طلبی صلاحیت رهبری جنبش اعتراضی مردم و نمایندگی مطالبات آنان را ندارد و صرفنظر از اینکه ؛ آیا میتوان با دین و اسلام به جنگ ولی فقیه و استبداد دینی حاکم بر کشور رفت و حقوق حقه مردم را از گلوی وی و آخوندهای در بار ولی فقیه بیرون کشید یا نه ؟ ؛ بعد از درگذشت آیت الله منتظری ؛ دیگر در درون حوزه های علمیه و در میان روحانیون کشور کسی به جایگاه و آزادگی منتظری وجود ندارد تا با اتکا بوی و از جایگاه دین به مقابله با نهاد ارتجاعی ولایت فقیه بپا خواست و مانع جنایات ولی فقیه در حق مردم ایران شد . بنابراین امید بستن به دار و دسته اصلاح طلبان دینی و شخصیت های مذهبی برای قیام و دادخواهی مردم امری بیهوده میباشد .

علیرغم ملاحظات بالا ؛ لحظه سرنوشت ساز برای عاقبت بخیر شدن و بعبارتی سر فصل سر براه شدن این جماعت با رد صلاحیت کاندید آنان ــ هاشمی رفسنجانی ــ از طرف شورای نگهبانِ ولی فقیه فراهم شد . لحظه ای که می بایست آنان در مقابل لجام گسیختگی نا متعارف استبدادِ  ولی فقیه بایستند و با دفاع از حقوق شهروندیِ انتخاب شدن و انتخاب کردن برای همه ایرانیان ؛ حساب خود را از نظام جهل و جور ولی فقیه جدا کنند .

امّا افسوس که اصلاح طلبان  نه تنها چنین نکردند بلکه با حمایت از حسن روحانی ــ کاندیدای مورد رضایت و حمایت ولی فقیه ــ ؛ تلاش کردند " استراتزِی تغییر از طریق صندوق رأی " در استبداد دینی را همچنان زنده نگهدارند . و اینک بعد از انتخابات و با پیروزی حسن روحانی خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری میدانند . در واقع همانطور که روزنامه گاردین هم نوشته با پیروزی حسن روحانی ؛ اصلاح طلبان بار دیگر فرصت عرض و اندام پیدا کرده  اند .

روزنامه گاردین نوشته است : پیروزی حسن روحانی ؛ باعث ایجاد جرقه ای در اردوگاه اصلاح طلبان شده است ؛ که رو به موت و مرگ بودند .

 

د ــ اصلاح طلبان و حسن روحانی :

جبهه اصلاح طلبان ( شامل 18 حزب و تشکل اصلاح طلب ) اعلام کردند : معتقدیم حسن روحانی میتواند وضعیت کنونی امور جاری کشور را دچار تغییر نماید و ...  ما میتوانیم با وی اصلاحات را تداوم ببخشیم .

محمد خاتمی بعنوان لیدر و برنامه ریز اصلاح طلبان در ایران از روحانیون عضو تشکل " مجمع روحانیون مبارز " ــ تشکلی با گرایش اصلاح طلبی ــ است که در انتخابات ریاست جمهوری 92 از شیخ حسن روحانی عضو تشکل " جامعه روحانیت مبارز " برهبری آیت الله مصباح یزدی ــ اصولگرا و راست سنتی ــ حمایت و پشتیبانی نمود .

وجه افتراق اصلاح طلبان با گرایشی که حسن روحانی به آن تعلق دارد ؛ باور اصلاح طلبان ( حداقل در حرف و ادعا ) به توسعه سیاسی و دمکراسی است و متقابلا" بی باوری حسن روحانی به این مقولات است ( این تضاد و افتراق در " مرکز تحقیقات استراتژیک " در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی ؛ بین وی و موسوی خوئینی های اصلاح طلب دیده می شد ) . تنها نقطه مشترک اصلاح طلبان و حسن روحانی ؛ مخالفت هر دوی آنها با پیشروی زیاده از حد ولی فقیه در صحنه سیاسی کشور میباشد .

اصلاح طلبان در سالهای بعد از حصر رهبران نمادین جنبش سبز ــ آقایان موسوی و کروبی ــ همواره سعی داشته اند ؛ قبای رهبری موسوی و کروبی بر جنبش سبز را بتن محمد خاتمی ــ و یا در صورت لزوم کسانی از این طیف ــ ؛ بپوشانند . تا از این طریق بتوانند حمایت بدنه احتماعی جنبش سبز را جلب نموده و در حمایت از کاندید انتخاباتی خود در کار زارهای انتخاباتی مورد استفاده قرار دهند .

 اصلاح طلبان بعد از ترس خاتمی از به صحنه آمدن و کاندید شدن برای انتخابات ریاست جمهوری و تا قبل از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی مردد و سرگردان از تصمیم گیری بودند و جرأت هیچ عرض اندامی نداشتند . با کاندید شدن رفسنجانی به میدان آمده و با تقدیم مدال اصلاح طلبی به " عالیجناب سرخپوش " و دادن  لقب منجی اصلاحات به او ؛ حمایت همه جانبه خود را از وی اعلام نمودند .

اصلاح طلبان با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی ــ کاندید اصلی آنان ــ از سوی " شورای نگهبان " بیکار ننشسته و تمام عیار به حمایت از آقای حسن روحانی پرداختند .  آنان با تبلیغات گسترده به نفع وی توانستند ؛ حمایت بیشترِ مخالفین و بدنه ناراضی جنبش اعتراضی مردم را ؛ از او جلب نمایند . آنان با پیروزی روحانی در انتخابات ؛ پیروزی وی را پیروزی اصلاح طلبان اعلام کردند .

 

ه ــ پیامدهای انتخاب حسن روحانی :

1 ) تجربه 34 حکومت دینی برای مردم ایران روشن کرده است که رئیس جمهور هر کس که باشد ــ خاتمی ؛ رفسنجانی ؛ روحانی و حتی میر حسین موسوی و یا هر کس دیگر ــ اساسا" نمی تواند در چارچوب یک حکومت ایدئولوژیک و دینی ؛ به تضاد دین سالاری ؛ تبعیض و بی عدالتی جنسیتی ؛ قومی و دینی پاسخی جدی و واقعی داده و به تبعیض و بی عدالتی در جامعه پایان دهد . چرا که ؛  تنها راه برون رفت از دایره این تضاد ؛ در خارج از این سیستم ــ حکومت دینی ــ نهفته است . یعنی تنها در حکومتی سکولار و غیر دینی است که امکان تحقق این خواسته ها ؛ یعنی برقراری عدالت و مساوات در جامعه وجود دارد . 

2 ) تضاد و اختلاف اصلی میان مردم و نظامِ مبتنی بر  ولایت فقیه مگر چه میباشد ؟ مگر این اختلاف در مورد حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی و مردمی نیست ؟ حقی که با ایجاد نهاد ولایت فقیه زیر پا گذاشته شده است .

رژیم ولایت فقیه که مورد خشم و نفرت مردم است ؛ میداند که نفی ولایت فقیه و پذیرش حق حاکمیت مردم یعنی فرو ریختن این نظام تا خشت آخر . بهمین دلیل حفظ و برقراری این اصل ؛ مرز سرخ همه اصلاح طلبان ؛ علی الخصوص حسن روحانی میباشد . از آنجا که رئیس جمهور جدید نه تنها مخالفتی با ولی فقیه ندارد ؛ بلکه از طرفداران اعتقاد به ولی فقیه هم هست ؛ بنابراین وی نخواهد توانست حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را محقق کند .

محمد نوری زاد : سیستمی که اگر خود خدا هم وارد آن بشود ؛ راه بجائی نخواهد برد . یعنی اگر ما صد تا روحانی و صد تا خاتمی و یا هاشمی هم داشته باشیم ؛ با این سیستم نمی توانیم بجائی برسیم . این سیستم ؛ سیستمی است که شخصی در اندازه ولی فقیه در آنجا ایستاده است . تام الاختیار و غیر پاسخگو .

در ضمن این بن بست بمعنی آن است که ؛ جنگ قدرتِ گذشته ای که  در رأس رژیم ــ در 8 سال گذشته ــ میان باند ولی فقیه و باند احمدی نژاد وجود داشت  ؛ با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ــ و بعد از دوران کوتاه ماه عسل وحدت ــ ؛ این بار میان باند خامنه ای و باند روحانی ــ رفسنجانی ( حسن روحانی مهره چشم به دهان رفسنجانی میباشد ) ؛ همچنان ادامه خواهد داشت . یعنی اگر چه خامنه ای ؛ رفسنجانی را از طریق شوری نگهبان حذف کرده است . ولی بار دیگر رفسنجانی در هیئت رئیس جمهور جدید برای جنگ با ولی فقیه ؛ به صحنه آمده است . با این تفاوت که رفسنجانی بر خلاف احمدی نژاد ؛ دشمن و رقیبی خطرناک برای ولی فقیه میباشد .

3 ) در کشور ما بر خلاف کشورهای دیگر ؛ هسته اصلی و نفر اول قدرت در کشور ؛ رئیس جمهور نمیباشد . بلکه ولی فقیه است که فراتر از قانون و رأی مردم است . یعنی تصمیم گیرنده اصلی ولی فقیه ــ که بگفته علم الهدی امام جمعه موقت مشهد ؛ هر گونه مخالفت با او حتی شرکت نکردن در نمایش انتخاباتی او ؛ باعث می شود که آدم به جهنم برود یعنی کلید آن دنیای مردم یعنی بهشت و جهنم هم  ؛ همچون این دنیا در دست ولی فقیه است  ــ و نهادهای انتصابی او مانند " شورای نگهبان " ؛ " مجلس خبرگان " و ...... میباشد .

قانون اساسی این نظام دینی هم این خودکامگی را توجیه قانونی کرده است . باین ترتیب  با تعویض رئیس جمهور ــ هر کس هم که باشد ــ تغییر جدی در وضعیت کشور و بهبود اوضاع جاری بوجود نخواهد آمد . یعنی انتظار معجزه از شیخ حسن روحانی ــ اگر بفرض محال معتدل و اصلاح گر هم باشد ــ ؛ انتظاری بیهوده است .

بقول محمد نوری زاد ؛ یک رئیس جمهور با هر توانمندی ــ چه برسد به حسن روحانی که نه توانمندی ویژه ای دارد و نه معتقد است که باید در حمایت از حقوق مردم با ولی فقیه سر شاخ شد ــ مگر میتواند و اجازه دارد که به هزاران  مفسده ای که اینروزها میان سپاه ؛ بیت رهبر و اطلاعات دست بدست میشود ؛ سر فرو برد ؟ وی ادامه میدهد : راستی یک رئیس جمهوری با هر توانمندی که دارد ؛ مگر میتواند تنها یکی از اسکله های قاچاق سپاه را تعطیل کند ؟ و یا یکی از سرداران سیری ناپذیر را ؛ به پادگانش برگرداند ؟

ولی فقیه مسئول اصلی همه سیاستهای ویرانگر این نظام و تمام جنایات ؛ فساد ؛ سیاست خارجیِ کشور بر باد ده و وضعیت فاجعه بار کنونی است . هر جنایت و پلیدی در این 34 سال  در کشور ما بوقوع پیوسته یا بدستور مستقیم ولی فقیه اول و دوم بوده و یا با تائید آنها صورت گرفته از این ببعد هم چنین خواهد بود . حسن روحانی ــ رئیس جمهور جدید ــ هم چون دیگر رؤسای جمهوری مهره ی بی اراده ولی فقیه است و بدون اجازه و تائید او نمی تواند هیچ قدمی در کشور بر دارد .

4 ) مهمترین و کلیدی ترین مسئله کشور که باید حل شود تا راه برای حل سایر مسائل باز شود ؛ بحران های مربوط به سیاست خارجی ــ مانند پرونده اتمی و تعامل با غرب بر سر بحران سوریه ــ است  . بخصوص مسئله اتمی که همه مشکلات کشور را به سایه ی خود برده است . ادامه برنامه اتمی شک برانگیز ــ در شرایطی که امریکا بهیچوجه اجازه بر پائی یک کره شمالی دیگر را نخواهد داد ــ جز تشدید کردن بیشتر تحریم ها و بدتر کردن اوضاع اقتصادی کشور ؛ حاصلی ندارد. بنابراین تا این مشکل تعیین تکلیف نشود هیچ گشایشی در حوزه های دیگر و از جمله تحریم های بین المللی ــ که رفع آن ؛ شرط اصلی بهبود اقتصادی است ــ بوجود نخواهد آمد .

تصمیم گیری در مورد سیاست خارجی مطلقا" در انحصار ولی فقیه می باشد . بنابراین حسن روحانیِ مخالف با سیاست اتمی نظام ــ اگر چه خود وی هم ؛ بر ضرورت ادامه برنامه اتمی تأکید ورزیده است ــ ؛ با سد سدید ولی فقیه اتمی که برنامه اتمی را رمز بقاء و بیمه نامه برای حفظ نظام میداند ؛ چگونه کنار خواهد آمد ؟ یعنی شاه کلید حل بحرانهای مربوط به سیاست خارجی ــ وضعیت اتمی ؛ بحران سوریه ؛ رابطه با غرب و .... ــ تماما"  در دستان چدنی ولی فقیه است . در اینصورت انتظار معجزه آنهم از حسن روحانی ؛ انتظاری بیهوده است ( یعنی خرما بر نخیل است و دستهای روحانی کوتاه ..... ) .

حسن روحانی در اولین کنفرانس مطبوعاتی بعد از انتخاب شدن به رئیس جمهوری در مورد تعلیق غنی سازی اورانیوم میگوید : دیگر دوره آن گذشته ( تعلیق غنی سازی ) و ما الان در شرایط خاصی هستیم  .

بنابراین مشکلات کنونی موجود در کشور ؛ نتیجه 34 سال حاکمیت نظامِ دینی است که در آن مطابق  قانون اساسی جمهوری اسلامی ؛ ولی فقیه نظام حرف اول را میزده و میزند و تصمیم گیرنده اصلی قدرت بوده و هست . بنابراین با آمدن این و یا آن رئیس جمهور ؛ هیچ تغییری جدی در اوضاع کشور بوجود نخواهد آمد .

بعد از فرو نشستن گرد و خاک شادیهای اولیه ناشی از پیروزی انتخاباتی و پاره شدن پرده های فریب و آشکار شدن ناتوانی رئیس جمهور در حل مشکلات و مشخص شدن هیچکاره بودن وی ؛ تعادل قوای نیروئی بلحاظ کمی و کیفی بسرعت بسمت مطالبات آزادیخواهانه ؛ چرخش خواهد کرد .

واقعیت این است که شرایط کشور بگونه است که جز راهکار " انقلاب " و سرنگونی این رژیم ؛ هیچ راهکار دیگری منافع مردم را تأمین نمی کند . وظیفه نیروهای سیاسی و مبارزانِ خواهان آزادی و رهائی مردم ؛ مسلط و فراگیر کردن گفتمان " سرنگونی " این رژیم ؛ برای سرنگون کردن این رژیم در بستر یک انقلاب توده ای است . فصل مشترکی که می تواند همه ی خواسته های مردم ایران از جمله تغییر نظام دینی بیک دموکراسی سکولار ؛ را تأمین نماید .

 

arezo1953@yahoo.de

25.06.2013     

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.