رفتن به محتوای اصلی

نقدی بر کتاب : قبله عالم – ژئوپولیتیک ایران/7
02.06.2013 - 17:15

به قلم  گراهام فولر مامور سازمان اطلاعاتی آمریکا: . ترجمه عباس مخبر .  انتشارات : نشر مرکز چاپ  پنجم تاریخ انتشار 1390 شمسی – تهران . 327 صفحه .

 کاظم رنجبر  دکتر درجامعه شناسی سیاسی .

Kazem.randjbar@yahoo.fr  

بخش هفتم .

نگاه ایران به شرق : افغانستان ، پاکستان ، هند ، و آسیای شرقی .

 گراهام فولر و همراهان او  در راند کورپوراسیون ، دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا ،در فصل  13 کتاب خود ، (قبله عالم ژئوپولیتیک ایران ) را با عنوان: نگاه ایران به شرق : افغانستان ، پاکستان ، هند  و آسیای شرقی ، شروع می کند ،و  در 23 صفحه  عقاید و اندیشه های سازمانی که به آن تعلق دارد ، در راستای اهداف  آن سازمان  در در اختیار ایرانیان  کتاب خوان می گذارد .  اما به عادت و رسوم رایج در پرورش فکری خود ، چند خطی از  از سرجان ویلیام  کای می آورد (Sir John William Kaye -1814-1824-1876 )

و چنین می نویسد :

« ...چنین می نماید که افغانها ضمن برخورداری از صفات شجاعت ، استقلال ،و نوعی کین جوئی پر تلاطم ، برای موجودیت خود  به توالی  ثابتی از منازعات داخلی وابسته اند ...آنها چیزی بنام  خوشبختی نمی شناسند ،و در هر پدیده ای جز کمکش چیزی نمی بینند . در میان چنین مردمی ، جنگ داخلی ، گرایش به استمرار خود دارد ... اما در کنار سایر ملت های آسیائی به صداقت و درستکاری معروف اند . (از: سرجان ویلیام کای ، 1851 )

آقای گراهام فولر ، برای تائید و تحکیم اندیشه های خود ، که در واقع سیاست رسمی  ایالات متحده آمریکا است ، با در نظر گرفتن اهداف رسمی این دولت ، در باره افغانستان ، پاکستان ، و هند ، و آسیای شرقی ، هیچ  اندیشه سیاسی مستقل را بهتر از  تکیه بر اندیشه های  یک جاسوس دیگری ، متعلق به بزرگترین قدرت استعماری جهان ، یعنی : امپراطوری بریتانیا ، که بخاطر وسعت جغرافیائی آن آفتاب در این  امپراطوی غروب نمی کرد ، به سخنان  : سرجان ویلیام کای . (Sir John William Kaye -1814-1824-1876 ) یک افسر اطلاعاتی انگلیس در دوران استعمار انگلیس در شبه قاره هند و مورخ نظامی  استناد می کند .

سرجان ویلیام کای  پسر یک حقوق دادن بود و تحصیلات نظامی خود را  در کالج نظامی  کانادا گذرانده بود و از سال 1832 تا 1841 در نیروهای نظامی انگلیس در رسته توپخانه ، در منطقه بنگال  هندوستان خدمت کرده بود . او بعد از چند سال خدمت نظامی در هندوستان ، در سال 1856 به عنوان کارمند عالی رتبه وارد کمپانی هند شرقی می شود  و درسال 1858 ، شبه قاره اداره سرزمین هند  از کمپانی هند شرقی  رسما بصورت مستعمره انگلیس  متعلق به دربار امپراطوی انگلیس  و ملکه ویکتوریا  محول می شود .  به عبارت دیگر  سرجان ویلیام کی ، جاسوس رسمی دولت انگلیس در شبه قاره هند بود . از سر جان ویلیام کی  کتاب های متعددی در رابطه با فرهنگ و آداب و رسوم ساکنان  شبه قاره هند ، چاپ و منتشر شده است . البته این نوع مطالعات  شرق شناسان که اغلب شان نیز  مامور سازمان های اطلاعاتی قدرت های استعماری  بودند ،و امروز هم هستند ،راه و روش دولت های استعماری در پیشبرد اهداف استعماری شان ، یک عامل اطلاعاتی  بسیار مهم  می باشند . بی جهت نیست که گراهام فولر  هر فصلی از کتاب خود را با ذکر جملات این « شرق شناسان  جاسوس  در خدمت استعمار قدرت های بزرگ » شروع می کند .

  خصوصا اینکه این حقیقت  مختصر و محدود را امروز بیان میکند که بخاطر سقوط رژیم کمونیستی در روسیه و اروپای شرقی ، و رشد اقتصادی و صنعتی دو کشور مهم جهان ، یعنی چین و هندوستان ،   هرکدام با جمعیتی  به ترتیب  :چین : 1 ملیاردو 335 ملیون نفر رشد اقتصادی 21 درصد نسبت به سال 2012 ، و هند با جمعیتی بیش از یک ملیارد و 210 ملیون نفر  با رشد اقتصادی 24  درصد نسبت به سال 2011 ، کانون  رقابت های سیاسی اقتصادی ،خصوصا  برای مواد اولیه استراتژیک  بین قدرت های بزرگ عوض شده اند . امروز رقیب آمریکا و اروپای غربی روسیه  و روسیه کمونیستی نیست ، بلکه  چین ، هندوستان ، برزیل ، هستند. بی جهت نیست که این همه جنگ هائی زیر پوشش  جنگهای قومی ، نژادی ، مذهبی ، سیاسی را در این منطقه  حساس جهان امروز یعنی آسیای مرکزی  ، شاهد هستم. (جنگ های هندو پاکستان – جنگ های افغانستان ، جنگ های مذهبی  بین سنی و شیعه ، بین هندو و مسلمان نمونه این رقابت و دخالت قدرت های مهم در خاورمیانه ، آسیای مرکزی و حوزه غرب اقیانوس هند  )

 

                                                      *                        *                            *

 

. یکی از روشهای رایج در تحلیل  یک مسئله سیاسی  چه در ابعاد جهانی ، ویا منطقه ای ، و یا یک واقعه سیاسی کاملا استثنائی ، مثل عمل ترور و قتل یک شخصیت مهم سیاسی کشور ، سازمان های اطلاعاتی کشور مهم و ذبنفع ،بخشی از واقعیت های پشت پرده را  بدون سانسور ، (گفتیم : بخشی از واقعیت ها را بدون سانسور ) بیان می کنند ، تا از این طریق  نه تنها  به تحلیل و تفسیر های  خود ، یک ارزش  حقیقت گوئی و علمی بدهند ، بلکه بتوانند واقعیت های مهم را از انظار و افکار  توده مردم  پنهان  نگه دارند .   در کتاب :  قبله عالم ، ژئوپولیتیک  ایران ، در ظاهر به قلم گراهام فولر ، این هنر کتمان واقعیت ، زیر پوشش  بیان بخشی از واقعیت ، به نحو کاملا  حرفه ای بکار گرفته شده است . در صفحه 252  در فصل : نگاه ایران به شرق افغانستان ، پاکستان ، هند ، و آسیای شرقی ، آقای گراهام فولر  این هنر  کتمان بیان واقعیت ، زیر پوشش بیان  بخشی از واقعیت  را چنین می نویسد :

مناسبات ایران و افغانستان  در طول زمان ، چندین بار دچار چنان تغیرات بنیادینی شده است که برای سنجش رابطه بلند مدت  آنها در آینده  معیار قطعی بدست نمی دهد . افغانستان نیز مانند ترکیه ، به رغم پاره ای مشابهت های  فرهنگی با ایران ، یکی دیگر از رقبای ژئوپولیتیک  کشور تاریخی ایران بوده است . فقط پس از به قدرت رسیدن  سلسله ملی گرای  پهلوی « سیاست های  حسن همجواری » آن بود که مناسبات ایران و افغانستان  به سرعت رو به بهبود گذاشت . هر دو کشور ، در دوران پس از جنگ جهانی اول ، به عنوان اعضای جبهه شمالی ، (منظور جبهه شمالی ، جبهه ای بود که امپراطوری بریتانیا ، در رقابت با روسیه تزاری و روسیه شوروی کمونیستی ، دولت هائی را در افغانستان ، ایران ، ترکیه ، حتی عراق  روی کار آورد که بمانند یک اتحادیه سیاسی نظامی در مقابل نفوذ احتمالی روسیه کمونیستی به این مناطق تحت نفوذ  انگلستان باشد . )

گراهام فولر در ادامه  تحلیل و تفسیر خود در رابطه با « نگاه ایران به شرق » که فصل 13  کتاب اش را با این عنوان شروع کرده است ، در چند سطر  خلاصه شده ، که از منظر خوانندگان گرامی گذاشته می شود ،و بعد آنرا تحلیل و تفسیر خواهیم کرد ، چنین ادامه می دهد «...»  گر چه توجه غرب  همراه معطوف به سیاست ها و فعالیت های ایران در قبال غرب ، خلیج فارس ،و جهان عرب بوده است ، اما  در جهان بینی ایرانیان ، سرزمین های شرق ایران نیز به همین اندازه اهمیت دارند . طی چند دههً گذشته ، همراه با رشد چشم انداز  جهانی ایران ، توجه این کشور به شرق ، حتی بیشتر هم شده است . از این میان ، مخصوصاً افغانستان  برای ایران کشوری بی نظیر است ، زیرا تنها کشور دیگری است که با زبان و فرهنگ ایرانی ، عناصر مشترک وسیعی دارد . اما این پیوند فرهنگی  طبیعی  میان دو  کشور ، به هیچ وجه مانع از رقابت و تصادم سیاسی نشده است ؛ دوره های معدودی در تاریخ می توان سراغ کرد  که ایران و افغانستان  به چشم متحد به یک دیگر نگریسته باشند .  افغانستان  نیز  مانند ایران ، این ویژگی نا خوشایند را دارد که در «بازی قرن نوزدهم  میان بریتانیا و  روسیه در آسیای مرکزی ، در معرض دست اندازی های گسترده  بوده است . اما افغانستان نمی توانست  به آسانی  ایران ، نقش منطقه حائل  میان روسیه و خط حیاتی  بریتانیا  به هند را ایفا بکند :بخلاف ایران ، افغانستان به لحاظ سرزمینی نیز  چسبیده  به هند بریتانیا  بود ،  و لذا ناگزیر  به درون سیاست های شبه قاره  بریتانیا  کشیده می شد . بنا بر این ، جای تعجب نیست  که سیاست های بریتانیا ، بر مناسبات ایران با افغانستان  در قرن نوزدهم  عمیقاً تاثیر می گذاشت .پذیرش رسمی آئین تشیع  توسط ایران در قرن شانزدهم ، تاثیر فرهنگی گسترده ای بر همسایگان شرقی این کشور  بر جای گذاشت . با ظهور سلسله صفوی ، کلیه کشور های سنی شرق ایران ، یکباره از غرب دنیای اسلام و ریشه فرهنگ سنی  مشترک جدا شدند . افغانستان  با وجود زیربنای فرهنگی ایرانی ، راه صفویه را در پذیرش  آئین شیعه  دنبال نکرد و برای تغذیه معنوی خود بیش از پیش  متوجه مراکز اسلامی هند  شد ، و تا به امروز نیز بر همین روال با قی مانده است . اغلب رهبران افغان  در جهاد اسلامی  ضد شوروی  در هند  درس خوانده اند .

 

گراهام فولر خود  تاریخ استعمار  قدرت های غربی  در راس آن  امپراطوری بریتانیا را در جهان خصوصا در شبه قاره هندوستان  و نتایج فلاکت بار آنرا  در کشورهای  چون هندوستان ، پاکستان ، بنگلادش ، افغانستان و ایران و خاورمیانه را خوب میداند ، ولی بخاطر شغل  خود ،وچه بسا  عدم وجدان اجتماعی  نمتواند بمانند روشنفکران صدیق آمریکا ، آنرا در کتاب خود بیان بکند .  به مصداق ال مامورا معذورا . ایالات متحده آمریکا مسئول جنگهای خونین ،در قاره آمریکا مرکزی  و آمریکائی جنوبی ، جنگ خونین ویتنام ، جنگ های دینی و قومی در افغانستان ، پاکستان ، خاورمیانه ، آفریقای شمالی و غربی و بلاخره مدافع  بدون قید شرط نظام  صهیونیزم  متجاوز و جنگ افروز حاکم  در اسرائیل است .

برای درک این واقعیت های سیاست بین المللی آمریکا و متحدان اروپائی در شروع قرن بیست و یکم  میلادی ، لازم و ضروری است ، لحظه ای روی تاریخ و نحوه استعمار هندوستان  توسط انگلستان ، با به عبارت دیگر «بریطانیای کبیر » مکث بکنیم . برای اینکه قدرت های استعماری ، چه آمریکا ، انگلیس ، روسیه ،  فرانسه و قدرت های نوظهور  سیاسی اقتصادی ، چون چین و هندوستان ، تاریخ گذشته ملل مختلف  خصوصا کشورهای ملل مختلف  که در موقعیت جغرافیائی  استراتژیک قرار دارند ، مورد مطالعه قرار می دهند .  گراهام فولر در همین فصل از کتاب خود ، در رابطه با  هندوستان و نحوه استعمار این کشور توسط بریتانیای کبیر در صفحه 260  کتاب قبله عالم  با این عنوان : هندوستان معامله را پیچیده می کند : 

چنین می نویسد : هنگامی که بریتانیائی ها در سا ل 1947    آماده «ترک هند » می شدند ، افغانها کاملاً نگران رفتاری بودند که حکومت بعدی هند در پیش می گرفت . افغانها  از دیر باز  با فرمانروایان  هندوی هندوستان ، مخالفت شدید داشتند : یک هندوستان متحد و مستقل به رهبری هندو ها می توانست عاملی برای بروز گرفتاری های مرزی با افغانستان باشد که مدتها(افغانستان ) حامی اسلام در شبه قاره هند بوده است . گذشته از این ، طی چندین قرنی که استعمار بر بیشتر بخش های خاورمیانه ، آفریقا ، و آسیا سیطره داشت ، افغانستان یکی از معدود کشور های اسلامی مستقل در جهان بود . با این همه هنگامی که بریتانیا ئی ها آماده ترک هندوستان می شدند ، صحبت از تقسیم  هندوستان  میان هندوها و مسلمانان به شیوه ای بود که تصویر ژئو پولیتیک  جدید جنوب آسیا را صرفاً پیچیده تر می کرد . و هر چند افغانها  جنگ های فراوانی با بریتانیا کرده بودند ، اما به این نتیجه رسیدند که حضور بریتانیا در هندوستان ، در حفظ موازنه علیه دست اندازی شوروی از شمال ، نقش عمده ای ایفا ء کرده است . بنا بر این ، قدرت هائی که به تازگی در شبه قاره هند ظهور میکردند ، افغانستان را در زمینه مناسباتی که می بایست با آنها بر قرار می کرد  به تامل وا میداشت .  در پایان گرچه افغانستان از تشکیل  کشور غیر هند و و مسلمان پاکستان در مرز شرقی خود استقبال کرده ، اما اکنون این پاکستان بود که میراث مشکلات مرزی با افغانستان را به دوش می کشید . . افغانستان ، به تبعیت از وموضعی که در مقابل بریتانیا داشت ، همچنان حاضر نبود  استمرار  خط دوراند در حد فاصل سرزمین خود و کشور مسلمان جدید  بپذیرد .

« خط دوراند خط مرزی مربوط به دوره حکمرانی انگلستان در پایان قرن 19 بودهاست . پس از جدا شدن دوکشور هند و پاکستان ، این خط مرزی  خط حائل بین پاکستان و افغانستان محسوب شده است . دولت افغانستان «خط دوراند » را نمی پذیرد و معتقد است که باید خط مرزی جدیدی تعین کند . پاکستان از همین خط مرزی بندی استفاده و حمایت می کند  ماخد(1)

 

 چنانچه صحنه سیاسی داخلی پاکستان آرام  می بود ، شاید این مسئله آنقدر ها بزرگ نمی شد ، اما واقعیت آن است که در گیری های قومی در پاکستان به مسئله فراگیر و فرساینده تبدیل میشد ،  واین موضوع ، علاقه افغان ها را به مبارزات سیاسی  هم قبیله هایشان بر سر مسائل مرزی  تشدید می کرد . اساسا  قضیه پشتونستان به ریشه تراژیک در گیری میان پاکستان و افغانستان تبدیل شد و مانع از آن شد که نوعی مناسبات استراتژیک طبیعی میان دو کشور بر قرار گردد. یکی از تحلیلگران  به شیوه قانع کننده استدلال می کند ، که همین مسئله با عث جدا شدن افغانستان  از سنتو و دستیابی اتحاد شوروی به موضع مسلط در افغانستان شد ، و به این  ترتیب  امکان وقوع انقلاب کمونیستی  آوریل 1987 فراهم آمد . خط مرزی  بین افغانستان  و راج ، در هندوستان  که در 12 نوامبر 1893  با توافق  بین امیر عبدالرحمان خان نمایندهامپراطوری بریتانیای کبیر در هندو ستان ،  و بنام مورتیمر دوراند (Mortimer Durand ) مشخص و مورد قبول طرفین قرار گرفت . این خط مرزی  مصنوعی و ساختگی  قوم واحد پشتون با زبان واحد و سازمان اجتماعی واهد و آداب روسوم واحد را  به دو قسمت تقسم کرد . دلیل این تقسم و تجزیه  قوم پشتون توسط استعمار انگلیس  بخاطر مقاومت این قوم در اعتراض به ظهور انگلیسی ها در سرزمین ابا و اجدادی شان بود . (ماخذ:2 )

 

وقتی خواننده   چه ایرانی ، چه افغان ، چه هندی ، و چه پاکستانی ، کتاب  قبله عالم ژئوپولیتیک ایران را در رابطه با هندوستان و پاکستان ، و نتایج بیش از دو قرن  از سال  1750تا 1947، استعمار مستقیم  امپراطوری  بریتانیای کبیر در این منطقه را می خواند ، از خود خواهد پرسید ، که آقای گراهام فولر ، آگاهانه از کنار جنایات انسانی استعمار انگلیس در شبه قاره هندوستان می گذرد ، یا نمیداند ؟  وانگهی  همین  دو قرن سیاست استعماری  انگلیس و بازتاب آن ، چه بصورت مستقیم و چه غیر مستقیم ، همین امروز ادامه دارد .

 جنگ های  هندو پاکستان ، عدم ثبات سیاسی  در پاکستان ، کودتاهای متعدد در این کشور و عدم امنیت سیاسی در افغانستان ، رقابت قدرت های بزرگ  و چون آمریکا ، کشورهای اروپائی ، چین ، هندوستان ، کشورهای نفت خیز عرب ، خصوصا عربستان سعودی مبلغ و سرمایه گذار رسمی  نظام های اسلامی ارتجاعی در منطقه زیر پوشش وهابیسم و سلفیسم ، کودتای کمونیستی  در افغانستان ، در سال 27 آوریل 1978 به رهبری – نورمحمد ترکی –ببراک کارمال ، حافظ الله امین ، روی کار آمدن « اسلام سیاسی در ایران   به رهبری آیت الله خمینی  در 11 فوریه 1979 ، یعنی درست (انقلاب اسلامی در ایران 22 بهمن 1357 – کودتای کمو نیستی  در افغانستان در 8 اردیبهشت 1357 – انقلاب اسلامی  ایت الله خمینی در ایران در 22 بهمن 1357 ، یعنی درست بعد از 9 ماه و 12 روز  بعد از کودتای کمونیستی در افغانستان ،  اشغال  افغانستان توسط ارتش سرخ روسیه شوروی در 25 دسامبر 1979(سه شنبه 4 دی ماه 1358 هجری شمسی ) توسط ارتش سرخ شوروی سابق ،  حمله صدام به ایران در 31 شهریور 1359 ، و هشت سال جنگ با  انسانی و مالی بسیار گران برای هر دو کشور ، همه و همه ناشی از سیاست استعماری قدرت های بزرگ  چون انگلستان ، روسیه ، که قرنها است رسماً علنا در این منطقه حساس جهان با منابع سرشار نیروی انسانی ، و مواد استراتژیک چون نفت و گاز حضور دارد ،و بعد از جنگ دوم جهانی آمریکا نیز علنا وارد رقابت های قدرت این قدرت ها در منطقه شده اند و  همین امروز هم جنگ های مختلف پاتیزانی  و نا امنی سیاسی ، اجتماعی در منطقه ادامه دارد.

در راستای نگاه  از منظر جامعه شناسی سیاسی ، به سیاست استعماری  بیش از دو قرن  استعمار امپراطوری بریتانیا در هندوستان ، و نتایج منفی این سیاست  چه از منظر انسانی و چه از منظر اقتصادی و فرهنگی  این استعمار درشبه قاره هندوستان ، نگاه مختصری به  نحوه استعمار انگلیس در این منطقه ، می اندازیم .  امروز ،در  آغاز قرن بیست و یکم ، منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی ، و غرب اقیانوس هند ، منطقه بسیار پر آشوب ، و شاهد جنگ های  ویرانگر بین اقوام و ملت های مختلف ساکن این منطقه ، زیر پوشش  اختلافات قومی ، نژادی ، مذهبی ، فرهنگی ، و مرزی است . اگر دقیق  به علل و عامل به این اختلافات  نظر بیاندازیم ، خواهیم دید  بدون استثنا ء  ، این اختلافات در این منطقه و جنگهئای خونینی که حتی بعد از استقلال هندو پاکستان  در سال 1947 ، در این منطقه  رخ داده اند و هنوز هم این جنگ ها بصورت آشکار به شکل جنگ های پارتیزانی ادامه دارند ، در حقیقت ، میراث بجا مانده از سیاست استعماری  انگلیس ، تحت دکترین: اختلاف بیانداز حکومت کن  است که این جنگها تا امروز  با دخالت های مستقیم و غیر مستقیم قدرت های بزرگ  چون آمریکا –اتحادیه اروپا – روسیه – چین – همراه با کمک های مالی کشورهای عربی نفت خیز منطقه  زیر پوشش  «دفاع از اسلام  و وهابیت » و رقابت های سیاسی آنان تا امروز ادامه دارند .در واقع این جنگ ها  بازتاب استعمار انگلیس  در طول بیش از دو قرن ظهور علنی او در این منطقه است .

 

سیاست استعماری انگلیس  در عمل بر این اصل  متکی بود :

1-      از بین بردن  اقتصاد سنتی  شبه قاره هند ، که در واقع  یک اقتصاد سنتی  متکی بر کشاورزی سنتی و صنایع دستی ، خصوصا  نساجی  بود .

2-      تبدیل مزارع کشاورزی سنتی به مزارع کشت خشخاش و تولید تریاک ، ورواج اعتیاد   به تریاک دربین مردم عادی ، خصوصا صدور آن به چین ، که در تاریخ به جنگ تریاک  معروف است  (جنگ بین امپراطوی بریتانیا با چین  در راستای تجارت آزاد تریاک در کشور چین توسط تجار انگلیسی )

3-      تشکیل  ارتشی متشکل از  مسلمانان هندوستان زیر فرماندهی افسران انگلیسی برا ی تحکیم قدرت استعمار و رواج اختلاف  قومی مذهبی توسط این نیروی مسلح بنام «سپاهی- Cpey »  تحت فرمان  انگلیس ، بین مسلمانان و هندو ها .

4-      ایجاد مدرسه دینی  برا ی مسلمانان  بنام : دارالعلوم  دو بندی . در شمال دهلی ، که از این طریق از مسافرت طلبه های مسلمان برای ادامه تحصیلات مذهبی به کشورهائی چون ایران ، مصر ، ترکیه عثمانی ، که در یک مرحله از شروع آگاهی های ملی  و ضد استعماری ، مبارزه می کردند ، ممانعت شود .

5-      ایجاد سازمان سیاسی مذهبی نظامی  با عنوان : سازمان اخوان المسلمین  در کشورهای عربی ، و فدائیان اسلام در ایران ، توسط  امپریالیسم  انگلیس  در راستای تبلیغ  خرافات دینی و ممانعت از رشد  فلسفه عقل گرائی در کشور های مسلمان . چون  حاکمیت نظام دموکراسی  در اروپا ، بازتاب حاکمیت  فلسفه عقل گرائی در بطن جامعه اروپائی بود ، که در تاریخ اروپا این  مرحله به غصر روشنگری معروف است .

 

در راستای شناخت  ماهیت روابط  استعماری قدرت های نوین ، که کتاب ژئوپولیتیک  گراهام فولر در نهایت در راستای این سیاست برای امپریایسم آمریکا قلم میزند،  لازم است  چند لحظه روی :اقتصاد بهروه وری ، توضیح داده شود .

 

6-      روابط روحانیت شیعه  و استعمار انگلیس . ماخذ (3).

 

ادامه دارد .

پاریس 1 ژوئن 2013

اقتباس بطور مختصر و یا کامل ، با ذکر نام نویسنده و سایت کاملا آزاد است .

  

ماخذ :

1-http://persian.cri.cn/1/2005/09/23/1@38459.htm

2-http://fr.wikipedia.org/wiki/Ligne_Durand

3-http://iranian.com/main/2011/oct-11.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.