رفتن به محتوای اصلی

بررسی حمله‌های جدید امید دانا به رضا پهلوی
25.09.2023 - 22:08

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

آرش

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

دیدگاه‌ها

فرامرز حیدریان

دروود!

مختصر و گذرا.

افرادی مثل امید دانا و امثال ایشان در فراز و نشیب مسائل ایران، نه سر پیاز هستند. نه ته پیاز. اینجور آدما، ابزار هستند در اختیار آنانی که شبانه روز در فکر تحکیم اقتدار و تضمین ابدی امتیازخواهی و حکومت مطلقند. معمولا برای مطرح شدن نیز، خط و سمت و سو را «ارباب»، تعیین میکند برای اینجور آدما. برای مطرح شدن نیز باید ببینند که «ارباب» با کدام گرایشها و شخصیّتها و متفکّران و هنرمندان و نامدارانی دیگر، مسئله دارد و از وجودشان، احساس خطر شدید میکند.

همونطور که در باره «تتلو» نوشتم، حرفام در باره اینجور آدمها نیز صدق میکنه. برای جلب نظر و هوچیگری به راحتی میتوان اظهار لحیه های صنار سی شاهی و آش شله قلمکاری را جور کرد و شبانه روز بر منبر نشست و با توفیقات اطّلاعاتی-سپاه پاسداری به ویراژ دادن در دنیای مجازی کلکلکلکل کرد.

خوشبختانه اینجور آدما، نه موثّرند. نه حرفهای بی مغز و پایه شان، پشیزی ارزش دارد. نه کلّا نقشی در مسائل ایران دارند. اینها به همان طیف خار و خاشاکی تعلّق دارند که «صائب تبریزی» وصفشان را کرده است. وقتی طوفانی به پا میشود، خار و خاشاک بر صدر و فراز دیوار مینشینند و تصوّر میکنند که بزرگانی هستند برای خودشان. توهّم خودبزرگ بینی نیز مرض مزمنیه که وقتی به جون آدما بیفته، دیگه هر کاری و حرکتی و حتّا آروغ زدن خود را سوژه میکنن و استوری براش میسازن و به خورد ارباب و شرکاء میدهند که بله دیگه. ما اینیم. دارندگی و برازندگی!. اینجور آدما مرا یاد دوران نوجوانی ام می اندازند و سگ گله هم محله ای. هم محله ما، گله دار بود. بعد یه سگی داشت که مدام بر دیوار خانه بود و فقط کارش پارس کردن بود آنهم به حالت خیلی خشن. مردم نیز شدیدا شاکی بودن. ولی او عذر میآورد که سگ گله است. بد شانسی مردم این بود که خانه هم محله ای ما در کوچه ای بود که خیلی از مردم برای رفتن به جاهای دیگر از آن میخواستند عبور بکنند. ولی هر دفعه به منزل هم محله ای میرسیدند، سگ، آنقدر پارس میکرد که مردم، وحشت میکردند و برمیگشتند و از یه راه دیگه میرفتند. یه روز من اتّفاقا برای دیدن مادر بزرگم از همان کوچه عبور کردم و دیدم ای داد و بیداد، یه سگ گنده همچین پارس میکنه که قلب آدم جاکن میشه. بلافاصله برگشتم و از راه دیگه ای رفتم. چند وقت بعد، بازم میخواستم برم سراغ مادربزرگم. یه دفعه واق واق سگه در نظرم اومد. یه لحظه فکر کردم و فوری در آشغالهای خونه همسایه، چند تا استخون پیدا کردم. استخونها را برداشتم و گذاشتم جیبم و رفتم که از کوچه عبور کنم. به محض اینکه، سگه شروع کرد به پارس کردن، منم استخونا را پرت کردم براش به روی پشت بام. یه دفعه دیدم سگه بدو بدو رفت سراغ استخونا و منم از فرصت استفاده کردم و از کوچه عبور کردم. گذشت و تا چند وقت دیگه دوباره خواستم سراغ مادربزرگ بروم. ایندفعه نیز همون داستانا تکرار کردم با این تفاوت که وقتی وارد کوچه شدم، آواز پارس کردن سگه، عوض شده بود و اندکی ملایمتر بود و دم نیز میجنباند. من بازم براش استخونا را پرت کردم و از کوچه عبور کردم. خلاصه سرت را درد نیارم. نشون به اون نشون که سگ پارسکن به سگ آروم و گوشه گیر بر بام خونه هم محله ای ما تبدیل شد، چونکه به بقیه در و همسایه نیز گفته بودم که اگه از اون کوچه خواستید عبور کنید، یه دو تا استخون برای سگه ببرید که پارس نکنه. اینطوری شد که سگ پارس کن به سگ آرام و دم جنبون تبدیل شد.
حالا حکایت آدمایی مثل امید داناست. اینجور آدما، عقده مطرح شدن دارند و باید هر روز بیایند و اظهار لحیه بکنن. سوژه اگه نداشته باشند، واویلاست براشون. ارباب به او میگه. برو بند کن به رضا پهلوی. به گلشیفته فراهانی. به مسیح علی نژاد به هر کسی که ما گفتیم تو فقط بپر بهش و غمت نباشه. بالاخره در جزایر قناری هستی و حسودات دارن میترکن. تو فقط کار خودت را بکن برادر که توفیقات الهی اینجهانی و آنجهانی و امتیاز جزایر عالی قناری در جنّت الهی نیز از همین الان برایت رزرو شده با صدها باکره حوری و جنیفر لوپزی!.
نه کیانوش عزیز!. حرفهای «محسن کردی گرامی»، کاملا درست هستند. افرادی مثل امید دانا که هیچ بویی از «دانائی» نبرده اند، اگه ذرّه ای فهم و درک عمیق از مسائل و بدبختیهای مردم و بیدادگریهای غاصبان و تبهکاران حاکم بر ایران، میداشت، مطمئنا میفهمید و میدانست که یه تار موی گندیده «شاهزاده رضا پهلوی» به میلیونها میلیون آخوند کپک زده و روئسای احمق و عقده ای اش میارزه.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
س., 26.09.2023 - 08:34 پیوند ثابت
محسن کردی

در ایران نسل جدیدی از بسیجیان و هواداران بوجود آمدند که حکومت ناچار دید حتا در اجرای مراسم مذهبی نیز تغییراتی را تحمل کند یا عمدا تغییر بدهد مثل اجرای نوحه خوانی به سبک رپ و دیسکو در مراسم سینه زنی: حسی حسی حسی. حسی.. (بجای حسین حسین). از طرفی هم ناچار بود برای اعمال نابخردانه اش مثل در افتادن با کشورهای جهان و ایجاد بحران در منطقه هوادارانش را قانع کند لذا کسی مثل دکتر حسن عباسی و امثال او را مسئول بافتن توجیهات به ظاهر عقلانی کرد. اما پس از چند سال دیگر حربه دکتر حسن عباسی بکار نیامد. اطلاعات سپاه به دنبال یک فرد جویای نام و ناکام مشکل دار و ناراضی از وضع خود میگشت که ظاهری مناسب برای خوراک دادن به هوادارانش داشته باشد. امید دانا که به سوئد آمد تلاش بسیاری کرد که در میان سلطنت طلبان جایی برای خود دست و پا کند که با توجه به طرز فکر واپسمانده و عقده ها انتظاراتش که درسطوح بالا جای بگیرد، چون ذاتا آدم لمپن و نادانی بود کسی او را تحویل نگرفت و بشدت سرخورده شد و شروع به انتقاد از رضاپهلوی کرد. اطلاعات سپاه بلافاصله طعمه را تشخیص داد و خوراک او را فراهم کرد که عبارت بود از پول و رسانه و ظاهر قضیه را هم با فراهم آوردن شرکت تجاری برای او که برود در جزایر قناری و از همانجا کار خود را دنبال کند فراهم کرد و ماموریت تازه امید دانا شد تبلیغ خامنه ای و قاسم سلیمانی و کارهای سپاه که مرزهای وقاحت و بلاهت را در نوردید. اما یک کار دیگر این آدم عقده ای لو دادن خودش بود که خیلی به صراحت گفت که از اتاق فکر سپاه تغذیه میشود و از آنجا لو رفت که این امکانات را هم سپاه در اختیارش گذاشته. اما بخش غم انگیز ماجرا آنجا بود که این آدم عقده ای ندیدبدید شروع کرد به پز دادن ویلایش ... ادامه

پز دادن ویلایش در جزایر قناری. حالا هرکس جزایر قناری نرفته باشه و تعریف های این ندیدبدید را می شنود خیال میکند که طرف رفته در جزایر بورا بورا ویلا خریده. بعد هم اصلا جزایر قناری تو بگو بهشت.. این که یک آدم رسانه ای دم به ساعت از شنا کردنش در استخر و دریا پست بگذارد و بگوید مخالفانش به او حسودی می کنند که او این امکانات را دارد و مخالفانش ندارند! سالها مبارزان در تبعید در شرایطی بسیار سخت زندگی شان فدای سیاست و ایران شد و تنها چیزی که مطرح نشد ما هرگز نفهمیدیم چه کسی کجا زندگی می کند و وضع زندگی اش چیست و بسیاری وضع شان خوب و یا خوب نیست. این چه ربطی به سیاست و رساندن پیام دارد؟ چه نفعی برای ازادی مردم در ایران دارد؟ یک آدم اهل سیاست اولین مشخصه اش باید ذهن سالم و خالی از عقده باشد تا بتواند درست فکر کند و مردمی فکر کند. نظیر امید دانا آدم مریض در اپوزیسیون کم نداریم. آنقدر این آدم مریض و عقده ای است که وسوسه پز دادن زندگی اش در جزایر قناری روی کار سیاسی اش اثر گذاشت و دامنش را بیش از قبل باد زد و بیشتر عریانش کرد و نشانش داد. نشان داد که کلامی که اتاق فکر سپاه در دهانش میگذارد بخاطر تکه نانی است که جلوی او میاندازد و خاک برسر کسی که چنین وضعی داشته باشد. هیچ رسانه ای که سرش به تنش بیارزد امید دانا را آدم حساب نمی کند که بخواهد با او بحث کند یا خبری از او و مهملاتش درج کند یا پخش کند. برای من کسر شان است که بنشینم پای حرفهای امید دانا ببینم چه میگوید که بخواهم تحلیل کنم. بی بی سی و رسانه های بزرگ هرگز این آدم و لمپن های نظیر او را آدم حساب نمی کنند که بخواهند با او مصاحبه کنند. امید دانا بیشتر یک خاله زنک است تا فردی اهل خبر و سیاست. من پس از شنیدن سه چهار برنامه او متوجه پرت بودن او و مزدور بودنش شدم. این که پس از جنبش مهسا به گریه افتاده و ابراز پشیمانی کرده را هم من از دیگران شنیدم و خواندم و حتا کنجکاوی نکردم که جریان چه بوده.
اما من پیگیر نظرات کسانی هستم که در صحنه سیاسی ایران مطرح هستند. بخصوص نظرات کسانی در طیف چپ وجمهوریخواه که صاحب قلم و صاحبنظر هستند و نظرات قابل بحثی را مطرح می کنند. خلاصه کنم کیانوش عزیز هم مصاحبه ات با این آدم ارزان درست نبود و هم درج اخبار مربوط به او شان کار را پایین می آورد و این قضیه اصلا ربطی به مقوله آزادی بیان ندارد. کسانی مثل امید دانا و سعید سکویی آدم هایی با مغز پریشان هستند و نباید مطرح شان کرد.
س., 26.09.2023 - 06:58 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.