اگر بخاطر بیاورید، حامد اسماعیلیون در یکی از ویدیوهای خود گفت، جمعی ترس از استبداد دارند، ترس دارند که پنجاه و هفت دوباره تکرار شود و یک نفر انقلاب را و نتیجه آنرا بدزدد!
اینک مشاهده می کنیم که تنها بعد از چند هفته خود ایشان بهمین دلیل (یعنی استبداد و اقتدارگرایی فردی و تحمیل که ایشان زمانی تصور آنرا داشت که این تنها ترس است و واقعیت ندارد) از جمع و یا بهتر بگوییم از رضا پهلوی جدا می شود!
این جمع از همان ابتدا این مشکل را داشت و آتشی بود زیر خاکستر! از همان ابتدا می بایست یکی از شروط پیوستن به منشور «جمهوریخواهی» می بود! آقای پهلوی هم یک جمع متکثر برای خود درست کند که شامل تمامی طیف های اقتدارگرایی فردی، از جمله مشروطه، سلطنتی، پادشاهی و ... باشد.

اینک یک شانس بزرگ پیش آمده، یک فرصت طلایی که با تعقل و تفکر این جمع باقیمانده چهار نفره را حول محورهای صحیح و اصول خرد جمعی متشکل کرده و فراگیرتر نمود. این اصول و محورها می تواند مثلا چنین باشد:
یک. جمهوریخواهی
دو. جمهوری دمکراتیک و سکولار برای ایران آینده
سه. فدراتیو و حق تعیین سرنوشت تمامی قومیت ها در مسائل داخلی خود / بدان بیندیشید که خودمختاری، یک جمهوری فدرال تجزیه طلبی نیست! آنان که از احساسات و ترس عامه مردم استفاده و سوءاستفاده می کنند تا به خواسته جمهوری فدرال و سکولار دمکراتیک برچسب تجزیه طلبی و جدایی طلبی بزنند یا نادانند و عروسک دست دشمان و یا در واقع از سوی دشمنان ملت ایران، از سوی جمهوری اسلامی کذایی چنین مأموریتی یافته اند تا در صف اپوزیسیون و اقوام شریف کرد و بلوچ و ... نفاق بیافکنند.

کمیته همبستگی (مهسا) هر کاری می کرد ، دستگاههای اطلاعاتی رژیم  آن را بر هم می زدند ؛  ارتش سایبری رژیم + نفوذی ها رخنه کرده در جمع ها و گروه‌های رادیکال از همه  نحله  های سیاسی در داخل و خارج از کشور از چنان قدرتی بر خوردارند که این جمع شش نفر را در هم می شکستند ( که شکستند ) ، مسیح جایی در این مصاحبه به اتاق فکر رژیم اشاره می کند ولی زود از ان گذر می کند و تنها به دروغ ها و فشار ها ی اطرافیان آقای پهلوی اشاره می کند ، این را در همینجا تاکید می کنم بدون همبستگی ملی ، هیجکس ؛ هیج غلطی نمی تواند بکند

یک جمع‌بندی حتما ناقص من ،  از کامنت های دوستان ..بسیار سپاسگزارم که دوستان واکنش نشان می دهند.

✍️ هر چه زمان می‌گذرد ، به دو  نتیجه جدا از هم میرسم

🔸 یک -  پروژه همبستگی می بایست بدون منشور پیش می رفت و بصورت کمیته پشتیبانی عمل می کرد منتها قبل از اعلام موجودیت به هر نامی ، می بایست شروط همکاری ، بودن و نبودن افراد ، گروهها مشخص میشد. ‌
🔸 دوم-  آقای رضا پهلوی نمی بایست وارد چنین جمعی میشد ،چون از یک طرف چنین جمعی می خواهند از اعتبار او برای مطرح سازی خود استفاده کنند،  و از طرفی او نمی توانست محدود به قوانین و خواست های یک گروه معین شود . یعنی رفتن او و شرکت فعال در گروه همبستگی اشتباه بود .
 این انتقاد از طرف بخشی از  پادشاهی خواهان از او شده بود  ، البته  معنی اش این نیست که به عنوان پشتیبان اینجا و آنجا در کنارشان نباشد ‌ .

🔸  ریشه این بودن ها نبودن ها ،هستم ، نیستم ها،  فراگروهی هستم ، اینجا با شمایم یک  تناقض درونی در خود  دارد ، که با خواست‌ها و توقع های بسیار متفاوت نمی تواند همزیستی داشته باشد . 

🔸 مسئولیت بخشهایی از این  تناقض به گردن  خود ما است ،  چه بصورت فردی  و چه بصورت گروهی .
ما می خواهیم از نام و اعتبار او استفاده کنیم و از طرفی می خواهیم او روی ریل تعریف شده ما ، این یا آن گروه  پیش یرود . ..‌

🔸همین همبستگی کسی مثل او را جذب می کند اما میخواهد همانگونه عمل کند ، باشد که مسیح یا حامد می باشند یا هستند  .... نه ، این جمع اضداد از پایه غلط است ... حامدی که در کوله بارش چیزی دیگری می گنجید که حتی حاضر به دست دادن با او نبود ، راه دراز برای سازش دارد که البته برای مسیح ده سال طول کشید .  یکهو نمی توان از نردبان سیاسی سازش و مدارا بالا پرید. 
🔸‌اشتباه رضا پهلوی با توجه به حجم مسئولیتش بیشتر چشم می خورد ،  او می بایست  یک بازنگری جدی در تطببق رفتار سیاسی خود  بکند . 
 .