نوروز جشنی فراتر ازمرزهای کشورمان
جشن فرخنده نوروز باستانی یاد گار و میراث مردمان نکته سنج این مرز و بوم اریائی و کهن ، زنده نگه داشته شده با همت ایرانیان باور مند به پندار ، گفتار و کردار نیک - بطول هزاران سال انهم - ائینی منحصر بفرد در اطاعت از طبیعت و اغاز زایش زمین که از باد و باران نیایش گزند .....
و امسال همزمان و در هنگامه وصف ناپذیر ادامه اعتراضات قابل تقدیس هموطنان - و نتایج بس اثر بخش و گسترده آن که تار و پود پوشالی رژیم را بلرزه در اورد – و نبوده و نیست مگر استحقاق جماعت غاصب تکیه زن بر مسئولیتهای کلان با عدم شرایط احراز برامده ازعملکرد حکومتی فاسد ، جا هل ، بی مسئولیت و غیر پاسخگو در قبال اختیارات ...
که مطلقا بوظایف بس عظیم تعریف شده واقف نیست و بطول 4 دهه بعنوان نماد ومیزان نگرش ،توان برنامه ریزی و درک ضرورتها یعنی : « البته بعنوان نمونه » چگونگی رفتارهای اجتماعی ، افت ارزش ها و معیارها ،حفظ و اعتبار ارزش ریال و پاسپورت که بنحو تاسف باری در کمال نابخردی تنزلی بی سابقه در سطح جهان داشته - همچنین در زمینه افزایش میزان مهاجرت «به اصطلاح فرار مغزها » بشکل فاجعه امیزی حتی در طبقات معمولی در مانده در تامین هزینه اعزام فرزندانشان ......
که نیست مگر نگاه متولیان نا بخرد نظام فرو رفته در فساد وتباهی ...
**طبیعت و عملکرد سامان یافته بی مانند ش این هشدار را میدهد که زمستان ماندگار نیست ودر پی ان بها ر« نمایانگر زیبائی ها و استقرار الطاف خداوندی »همچنانکه در سطح منطقه ای وسیع از اسیا ی میانه ....ايرانيان شرقي به ويژه از روزي كه وارد مرحله ده نشيني و كشاورزي شدند، در ميان مراسم جشنها و نيايشهاي خود- به فراگرد تغيير فصول توجه خاصي نشان دادند از آن جمله جشنهاي پاييزي يا مهرگان (ميتراگانه) و جشنهاي بهاري و تجديد حيات كشتزارها يعني نوروز.
در «اوستا» نخستین کتاب مقدس از «نوروز» نامي نيست ولي در ميان متون ديني - قديميترين منبع موجود كتاب «بندهشن» است كه به جشن «نوروز» اشاراتی دارد .
سلطنت هخامنشيها براساس تساهل نسبت به عقايد و آراء ديگران بنا شده بود و بنابراين در پذيرش متقابل از فرهنگ و دانش بيگانگان هم، مقاومتي نميكردند. چنانكه مباني محاسبات تقويم خود را بر پايه دانش نجومي مصريان قرار داد ند. ولي براي نام ماهها از اسامي زرتشتي سود بردند.
در دوره اشكانيان نيز گاه شماري تركيبي از تقويم اوستايي و مصري بود و به هر حال در اين گاهشماريها جشنهاي «نوروز و مهرگان» براي خود جايي داشتند... در زمان ساسانيان جشنهاي نوروز باشكوه و رونق كاملتري برپا می شد و پادشاهان اين سلسله در نوروز كه چند روز به درازا ميكشيد مراسم مختلفي به جاي مي آوردند.
بعدازظهور اسلام با آنكه تغييرات مذهبي و سياسي فراواني در جامعه ايراني صورت گرفته بود و بسياري از عادات اجتماعي گذشته دستخوش فراموشي يا دگرگوني گشته بود، در ميان آن بخش از سنتهاي ايراني كه بعد از اسلام نيز همچنان به حيات خود ادامه دادند، يكي رسم نوروز بود كه به ويژه از آن جهت كه با اصول و ضوابط دين هم تعارضي نداشت، نه تنها با مخالفت خلافت اسلامي مواجه نشد، بلكه بعد از گذشت زماني كه سادگي حكومت اسلامي جاي خود را به تشريفات قدرتمدارانه مقتبس از دربارهاي ايران و روم داد با حسن استقبال هم مواجه شد و به شكل يك آيين پرطمطراق درباري درآمد.
ضمناً حاكميت عرب با استفاده از اين موقعيت جمعآوري مالياتها را هم با جشنهاي نوروزي همزمان كرد تا وصولي خزانه به سهولت انجام گيرد و حتي «متوكل عباسي» از آن جهت كه نوروز با فصل درو و جمعآوري محصول فاصله زيادي داشت، دستور داد آن را تا زمان برداشت كشت به تأخير اندازند كه روستاييان بتوانند مالياتهاي دولت را پرداخت كنند......با اين حال برگزاري مراسم نوروز گاهي با مخالفتها و محدوديتهايي روبهرو ميشد، چنانكه همين «متوكل» برپايي آيينهايي نوروزي ـ به ويژه اسب دواني ـ را در كوچه و بازار ممنوع كرد.
اما عليرغم اين محدوديتها و سختگيريها، نوروز همچون يك سنت استوار جاي خود را در ميان مسلمانان باز كرد اما با شكلها و رويههاي مختلف و تعبيرهاي گوناگون و در قالب پنداشتهها و باورهاي متعدد مردمي:
1-گل آدم در نوروز سرشته شد. نوروز روز آفرينش انسان است.
2ـ آدم بهشتي: از ميوه ممنوعه تناول كرد، لاجرم به پادافراه آن گناه از بهشت رانده شد و در روي زمين به «سرانديب» فرود آمد و شريك جرمش «حوا» به «جده» افتاد، آدم از كرده خويش توبه كرد و به درگاه خدا نالید ،خداوند بر او ببخشود و بدينسان جفت او را در زمين عرفات، در روز «نوروز» به او باز گردانيد.
3ـ چون كشتي نوح بر «جودي» قرار گرفت، آب كمكم پايين آمد و نوح پاي بر خاك نهاد آن روز «نوروز» بود.
4ـ روزي كه يوسف را از «چاه برادران » بيرون كشيدند، نوروز بود.
5ـ موسي، عصاي خود را بر آب نيل (يا درياي سرخ) زد و آب پس نشست و بنياسرائيل از آب گذشتند و از تعقيب و آزار فرعون جستند، آن روز، نوروز بود.
6ـ روزي كه دوباره، يونس نبي از دهان ماهي پاي بر ساحل نهاد، نوروز بود.
7ـ هنگامي خداوند انسان را آفريد همه ستارگان آسمان در برج «حمل/فروردين» جمع گشتند و چون كار آفرينش پايان آمد خداوند ستارگان را فرمود تا به جايگاههاي خود باز گردند، آن روز، نوروز بود.
8ـ بكتاشيان، «نوروز» را روز تولد حضرت علي(ع) ميدانند و معتقدند كه امام، در همين روز با فاطمهزهرا(س) ازدواج كرد.
9ـ شيعيان ميگويند: پيغمبر (ص) در چنين روزي علي(ع) را به خلافت خويش برگزيد.
نوروز و عثمانيان
نوروز، به دربار سلاطين عثماني نيز راه يافت و نخستين روز سال به نام «نوروز سلطاني» جشن گرفته شد و از آن پس همچنان ادامه پيدا كرد. سلاطين عثماني به مناسبت نوروز،نامههاي تبريك دريافت ميكردند.
اينكه روز نوروز، آغاز سال شناخته شد نيز مورد توجه دربار عثماني بود و ضمناً آنان مايل بودند كه بعضي از اقدامات اداري، مانند وصول مالياتها را با مبدأ قرار دادن نوروز، هماهنگ سازند.
در دربار عثماني، همچون دربارهاي ايران، خواندن شعرهاي نوروزي و تبريك به پادشاه و امرا و شاهزادگان مرسوم بوده است.
شمار زيادي از قصايد نوروزيه (Nevruzyye) را در «ادبيات ديوان» ميتوان پيدا كرد كه در آنها مدايح شاهان و اميران با تشبيب «نوروز» آغاز ميشود و رسم جايزه و صله دادن به شاعران در ازاء قصايدي كه به مناسبت اين ايام ميسرودند، نيز برقرار بوده است.
نوروز در ميان اقوام مختلف:
در بين تركان چوواش (Cuvas) آغاز سال (Naurus) خوانده ميشود و آن را در ماه «مارس» قرار دادهاند و جشن ميگيرند.
نزد تركان قرقيز هم آغاز سال 21 مارس است و به همراه مراسمي جشن گرفته ميشود و آن را «نوروز» مينامند، در «نوروز» قرقيزها نوعي غذا درست ميكنند (از ارزن يا بلغور) كه به آن «ناوروز كوجو» (Navruz koco) ميگويند.
در تاجيكستان اعتقاد بر اين است كه رسم نوروز، سنت آریاييهاي مهاجري است كه از شمال به سوي فلات ايران در حركت بودند و هم يادگار رحل اقامت افكندن آن قوم است در سرزمينهاي جديد و آغاز نظم نويي در كسب و كار و هنر و تجارت، اين رسم بعدها در ميان تمام اقوام آسياي مركزي و ايران جاي گرفت و از هزاران سال پيش تاكنون به حيات و حضور خود ادامه ميدهد.
در اين روز مردم شادي و نشاط ميكنند و شعر ميخوانند و به همديگر تبريك ميگويند. بزرگان به كودكان هديههاي مناسب ميدهند.
تاجيكان در روزگاران گذشته در ضمن مراسم نوروز سفره «هفتشين» ميچيدند و در آن سفره هفت چيز كه با حرف «ش» آغاز ميشد، قرار ميدادند: 1) شراب 2) شير 3) شيريني 4) شكر 5) شربت 6) شمع 7) شانه
شراب نماد تولدي ديگر، شير نماد پاكي، شيريني نماد عشق به زندگي، شكر نماد آسايش و رفاه، شربت نماد خنك شدن و آرام گرفتن، شمع نماد حرمت به آتش و سرانجام شانه نماد زيبايي زن بوده است.
اما بعد از نفوذ آيين اسلام در اين «سفره» تغييراتي حاصل شده است، يعني امروزه به جاي هفت «ش» هفت چيز كه به حرف «س» آغاز ميشود بر سر سفره مي گذارند: 1ـ سير 2ـ سبزي 3ـ سنجد 4ـ سيب 5 ـ سيركو (سير) 6 ـ اسپند (اسفند) 7ـ سوهان (ابزار درودگري و آهنگري). افزون بر اين در اين روز قرآن كريم تلاوت ميكنند و هم ادعيه و اذكاري ميخوانند و از خداوند خير و بركت و تندرستي طلب ميكنند.
يكي از نويسندگان اوزبك برگزاري مراسم نوروز را در ميان تركان اوزبك، غازان، قرقيز، قزاق و تاتار تا قرنها پيش ميبرد و حتي به قرون پيش از ميلاد مسيح منتسب ميكند و معتقد است كه اين مراسم نزد چينيان نيز تأثير گذارده است.
در تراكيه باختري آغاز بهار (Mevris) موريس خوانده ميشود كه پيداست همان محرف كلمه «نوروز» است. امروزه اين كلمه به مجموعه بازيها و تفريحات آغاز بهار اطلاق ميشود، معمولاً در اين روز تخم مرغ آب پز ميكنند و آن را با پوست پياز رنگ ميزنند، آواز ميخوانند و ميرقصند، هنگام ظهر تخممرغها را ميخورند و بعد از آن از چشمه يا جويبار آب مينوشند و معتقدند كه اين كار آنها را از گلو درد محافظت خواهد كرد و اين همه را در كنار فضاي باز و كنار آب و سبزه و به هنگام دميدن بنفشهها و آمدن پرستوها انجام ميدهندو موقع بازگشت به خانه گل ميچينند و دسته ميكنند و از آب چشمه و جويبار بر سر روي هم ميپاشند و يكديگر را خيس ميكنند.
مسلمانان يوگسلاوي نوروز را (Sultan-i Navriz) كه همان «نوروز سلطاني» است ميخوانند، برگزاري مراسم اين جشن در آغاز بهار است كه معمولاً ماههاي اسفند و فروردين را در برميگيرد.
در اين مراسم نيز خصوصيتهاي مشترك آيينهاي نوروزي پيداست: بازي، تفريح ،نيت دختران جوان براي باز شدن بخت، پختن و رنگ كردن تخممرغ ، دانه در آتش افكندن، همچنين خوردن غذاهاي خاص و انجام مراسم ديگر به نيت دفع پليدي ، بيماري ، اندوه و بيچيزي .
ضمنا ترانهها و آوازها و سرودها و بازيهاي خاص جشن نوروز، در خلال اين آيينها اجرا ميشود.
مراسم نوروز در بين تركان قبرس هم در ماه مارس (اسفند) برگزار ميشود (معمولاً روزهاي نوزدهم و بيستم اسفند).
از ويژگيهاي عمده اين جشن علاوه بر رسوم مشترك مانند رنگ كردن تخممرغ ، خواندن ترانه و سرود ، رفتن به كوه و دشت و كنار مزارع و سبزهداران، تهيه غذاي مخصوص است كه به بهانه آن اغلب گرسنگان بر سفره توانگران گرد ميآیند.
برگزاري مراسم نوروز نزد بعضي از قبرسيان مسيحي نيز نماد دوستي و مهر و نشانگر ايام شادي است.
نوروز در تركيه:
در تركيه نوروز با نامهاي Sultan-i Nevruz(نوروز سلطاني)، Nevruz Sultani نهم مارس Mart Dokuzu و Mart Bozumu مشهور است و در نواحي مختلف تركيه با تفاوتهايي اندك، به گونه همساني برگزار ميگردد.
مردم اطراف كوههاي توروس (Toros) و روستاييان اين كوهپايهها در روز نوروز به چادرهاي «ايلها» كه معمولاً در نواحي مرتفعتر چادر زدهاند، ميروند و سرتاسر روز را با چادرنشينان سپري ميكنند.
آنها ميخورند و مينوشند و ميرقصند و شب هنگام به روستاهاي خود باز ميگردند.
در اطراف «ازمير» و در بعضي از روستاها كه اقوام ترك «تختهچي» و اغلب با عقايد علوي ساكن هستند، آغاز بهار را با عيد نوروز سلطاني جشن ميگيرند، تاريخ برگزاري اين مراسم، مقارن با روزهاي هفده و هجده اسفند است كه با آغاز بهار در سواحل مديترانه هماهنگي طبيعي دارد.
تختهچيها ضربالمثلي دارند بدين مضمون: «بعد از هجدهم اسفند كوهستان مهمان ميپذيرد». آنها در ضمن برگزاري آداب و رسوم نوروز رفتن به سوي كوهستان را هم فراموش نميكنند و ميتوان گفت كه اين رسم بازمانده عادات دوران چوپاني و نمادي است براي بزرگداشت ايامي كه كوهستان آماده پذيرايي از اغنام و احشام دامپروران ميشود.
با اين حال عيد اصلي اكثر ساكنان روستاها و بخشهاي اين حوالي در روز اول فروردين (22 مارس) است.
برگزاري عناصر عمده مراسم نوروزي مانند تهيه تخممرغ آبپر رنگ شده، پوشيدن لباسهاي نو، تهيه غذاها و شيرينيهاي مخصوص عيد و زيارت اهل قبور توأم با صرف قهوه و نيز ديد و بازديد مردمان اين نواحي مشهود است.
در شرق تركيه در حوالي «وان» آغري (Agri) ارز(ض)روم و تونجلي (Tunceli) هم مراسم نوروزي برپا ميشود در بعضي از اين مناطق تاريخ هفدهم مارس آغاز سال است.
در حوالي ملطيه (Malatya) نوروز را «عيد پايان زمستان» مينامندو بعضي مراسم عبادي، نظير خواندن قران ،اذكار و ادعيه خاص براي نزول خير و بركت و شفاي بيماران نيز در خلال اين مراسم، به جاي آورده ميشود، افزون بر اين در مناطق مذكور حتي مراسم «چهارشنبه سوري» هم برگزار ميگردد، اما برپايي آن معمولاً در اولين هفته ماه مارس است و آن را به نام «چهارشنبه سياه» مينامند.
در اين روز زنان غذاهايي مخصوصي ميپزند و در يكي از خانهها اجتماع ميكنند و به خوردن مينشينند، و معتقدند هر قدر تعداد و تنوع اين غذاها بيشتر باشد و زيادتر خورده شود، به همان نسبت خير و بركت در سالي كه خواهد آمد بيشتر خواهد شد. فالگوش ايستادن و نوعي خانه به خانه گشتن شبيه مراسم قاشقزني را بايد به مراسم چهارشنبه سوري اضافه كرد که صاحبان خانهها ميوههاي گوناگوني را كه قبلاً براي همين منظور در خانه نگهداري كردهاند، به مهمانان هديه ميكنند.
در اغلب مناطق تركيه مراسم نوروزي با انواع بازيهاي تفريحي و ورزشي نيز همراه است مانند: اسبدواني، شمشير بازي، چوگان بازي، كشتي، رقصهاي محلي.
از بازيها و تفريحات جنبي نوروز يا جشن اواخر زمستان كه مردم آماده برپا كردن مراسم نوروزي ميشوند، بازي «كوسه» است كه در بعضي از نواحي تركيه مانند وان و قارس (Kars) و مناطقي از جمهوري آذربايجان برگزار ميشود: مردمي كه پوستيني پشت و رو پوشيده با چارقي و با جورابهاي بلند يا بندهاي گلمنگولي پيچيده به دور آن و ريش و سبيلي از پشم سفيد گوسفند و كلاهي از دم روباه و شالي بر كمر و جارويي كهنه در پر شالش و صورت و پيشاني پودر زده با آرد و همراه با دهل ، مترنم به شعرها و ترانههايي كه در آنها شوخي و مزاح و شادي و تفريح با درخواستي از هديه و انعام در آميخته است، در كوچههاي ده راه ميافتد و خانه به خانه ميگردد، اين رسم با تفاوتهايي اندك در ايران هم رواج دارد و به بازي كوسه معروف است.
معلوم نيست اين بازي به خصوص در ايران، تا چه حد متأثر از مراسم «مسير» نوروزي است كه حافظ نيز به آن اشارتي دارد. زيرا وجود همانندي در نوع آرايش ظاهري شخصيتهاي بازي و به ويژه صراحتي كه در گفتههاي شوخ آنها وجود دارد، تا حدودي اين نظر را تأييد ميكند. افزون بر اين بازيهاي ديگري نيز در اكثر نقاط تركيه در بين مردم رواج دارد كه هر يك به گونهاي با مراسم نوروزي مرتبط است، به خصوص بازيهايي كه درآنها نماد «رفتن سرما و آمدن اعتدال و بهار» پنهان است مانند بازي بنفشه و مسابقات موسيقي و شعر و ترانه و سرود.
مراسم نوروز در بين علويان و بكتاشيان*
به نظر ميرسد برگزاري مراسم نوروز در ميان اين گروه از مردم تركيه بيش از گروهها و قبايل ديگر اين سرزمين به آنچه در ايران برگزار ميشود يا ميشده، نزديكتر باشد. اين گروه، چه به صورت زندگي چادرنشيني و چه به گونه شهرنشيني، نوروز را با عنوان «آيين جم» جشن ميگيرند. با توجه به اينكه علويان، نوروز را زاد روز علي (ع) ميدانند، لذا در اين روز مراسم با خواندن «مولودي»ها آغاز ميشود و سرتاسر آن روز و شب تا بامدادان، ادامه پيدا ميكند. «عاشق»ها و شاعران محلي نيز اشعار تازه خود را براي ديگران ميخوانند، همراه اين مراسم شادي و سرور، خوردن و آشاميدن هم فراموش نميشود و بعد از مدح علي نوبت اشعار نوروزي ميرسد كه در همه ساعات شب، آن را ادامه ميدهند.
در حوالي «ديار بكر» و «اورفا»، يعني بخشهاي جنوب شرقي تركيه، در حوالي مرزهاي عراق و سوريه نيز مراسم نوروز برپا ميشود، با همان ويژگيهاي اين جشن در ديگر نقاط كه آنها را برشمرديم.
*اين گروه كه در تركيه امروز جمعيت كثيري را تشكيل ميدهد (خود علويان تعدادشان را بيش از بيست ميليون نفر ادعا ميكنند اما منابع رسمي تعداد آنها را بين ده تا دوازده ميليون نفر ذكر ميكنند) به حضرت علي (ع) ارادت ميورزند، احتمال دارد اين گروه ـ با تفاوتهايي اندك ـ همان «اهل حق» سرزمين خودمان باشند...
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
نوروز
براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به كتاب «هديه بشر قرن بيستم ـ درونمايه، ژرفا، جوانب، رويه و استر بكتاشيگري چيست؟» استانبول 1960
منابع :تاریخ مردم ایران در کشمکش با قدرت ها- عبدالحسین زرین کوب التفهیم-ابوریحان بیرونی
مقاله عصمت پاراماکسیزاوغلو- در فرهنگ ترک سپتامبر72 کتاب نوروز غیر شیعیان تالیف Bedri Noyan
مقاله م.میررحیم اوف عضو فرهنگستان علوم تاجیکستان پدرم عبدالحمید - عایشه عثمان اوغلو.استانبول 84
ودیگر مطالعات نگارنده در این باب ..... سال جدید بر همه ایرانیان سخت کوش و معتقد به حفظ منافع ملی با همه مصائب و مشکلات میمون باد .
افزودن دیدگاه جدید