رفتن به محتوای اصلی

دختران وپسرانی در باغ می خوانند.
10.03.2023 - 06:17

دختران وپسرانی در باغ می خوانند.

 پنجره اطاقم را می گشایم.نسیمی به آرامی لابلای درختان حیاط  که با کاهلی! خمیازه کشان از خواب زمستانی بر می خیزند، می چرخد.
 دختری از سال های د ور در رویا هایم  گردش کنان در باغی در" ابهر " ترانه می خواند ."یار گلر گوله گوله  النده گوله  دستمال قان ترن سله سله . یار از راه می رسد با دستمال گلدوزی شده اش  پاک می کند غرق چون خون نشسته برپیشانی اش را." 
پسرکی به شیطنت گیس های بلندش را می کشد. نسیم با تبسمی برلب ، حریر پیراهن بهاریش را بدورپیکر او می پیچد.چیزی در گوشش زمزمه می کند.صورت دخترک از شرمی معصومانه سرخ می شود . درخت بادام شکوفه می زند .
نرگس به شوخی  گوشه چشمی براو می اندازد.پونه های روئیده بر کناره جویبارعطری سکر آور را در فضا منتشر می کنند. دسته زنبوران سحرخیز با بال های نقره ای با وزوزی آرام نخستین ملودی بهاری رااجرا می کنند.در چرخشی هماهنگ،بر سر شکوفه های درخت گیلاس می نشینند.اولین بوسه صبحگاهی را بر لبان شکوفه های  گیلاس می زنند.
 درخت گیلاس بتمامی غرق شکوفه می شود. عروس باغ !
هل هله  درختان! بغبغوی دو کبوترنشسته برکنار برکه کوچک آب .گنجشگی بسرعت پائین می آید گوشه بال بر آب برکه می زند .قطرات آب بسان پودری از نقره در فضا پاشیده می شوند.بسرعت دور می شود . 
خروسی در انتهای باغ نشسته بر دار بست تاک انگوربصدای بلند می خواند . آرام تر !" خواب تاک راآشفته نساز!" "او خواب شراب می بیند."
صدای خواب آلوده زمین ."هنوز زود است بگذارید بخوابم!" اما دانه کوچکی  که تمام شب گوش به نجوای درختان سپرده .غلاف خود را می درد .رخت زمستانی از تن بیرون می کشد .خیره سرانه سر بر شکم مادر!برپوسته  زمین می کوبد .پوسته نرم ونازک شده مادر تسلیم می شود .دهانه حیات گشوده می گردد. دانه کوچک با شیطنت از درون ظلمات سرک می کشد.
 جادوی نور ،رقص اغواگر نسیم .عطرغنچه ها ،وزوز زنبوران عسل .شرشروسوسه برانگیز آب .گرمی مطبوع آفتاب بهاری در صبحدم .این همه زیبائی !
از شادی رهائی فریاد می کشد. تن بر دیواره های زمین می کوبد.میخواهد بتمای قدم در عرصه حیات بگذارد.
عاشقی در باغ می گردد .می گوید فریاد بزن !تمامی دانه های خفته دردل زمین را،درختان را، بوته گل ها را بیدار کن .بدرون زمین برگرد. از لذت رهائی سخن بگو .رهائی که نام دیگرش آزادی است .
دانه سرشار شده از زیبائی حیات .با شوری نشات گرفته ازعشق به میلیون ها دانه خفته در دل زمین !می خواهد برگردد .اما ممکن نیست !
فریاد می زند .بشکافید پوسته زمین را! دل تاریکی را!  زمان رهائئیست!  نور ها در انتظار ما هستند! بیدار شوید ! ."بلند شوید از غلاف خود بیرون بیائید !بهار در راه است .
 برخیزید.دل خاک بشکافید هر چند به مرارت وسختی .که رویش چیزی جدا از شکافتن غلاف پیچیده شده بدور خود نیست. بیرون نخواهی آمد مگر آن که از درون برخیزی . نمی توانی از دل تاریکی زمین پای بر روشنائی بگذاری مگر آن که با سر نازک خود بارها بردروازه سنگین بسته شده دریخبندان زمستانی  بکوبی .حتی بقیمت زخمی  شدن واز پای در افتادن .تن بر دیواره های سخت زمین بکوب !با شهامت در چشم نگهبانات بنگر بی هراس در کنار لشگر بهار بر زمستان بتاز .چرا که بهار دلکش از راه رسیده است .
مادر زمین در کشاکش است.در کشاکش با لایه های سخت شده در زمستان . با دم سرد دمیده شده برپیکرش. خورشید بر آمده از پشت ابرهای خاکستری زمستان  بکمکش می شتابد .نسیم بهار بر شیپور بیدار باش بهاری می دمد. چرخه حیات در گردش است .در کار نو شدن !
دانه های خفته یکی بعد دیگری بیدار می شوند .با دندان های شیری خود پوسته زمین را می شکافند .بیرون می آیند .شیرابه بهاری در آوند های خشک شده از سرمای درختان  به آرامی جاری می شود.شاخه های بیحس شده از سرما جان می گیرند . تکانی بخود می دهند چشم می گشایند . با شاخه های دیگر درختان خوش وبش می کنند ." چگونه گذشت این زمستان ؟" سخت بود !اما تاریخی !
دختران وپسرانی جوان  با چهره های زیبا وشاداب دست کودکی که رنگین کمانی بر دست گرفته در باغی که حال بوسعت ایران زمین گردیده باگلی سرخی نشان از بیداد! بر سینه های جوانشان می گردند.
 نسیم از زبان حافظ می خواند .

"آن همه ناز وتنعم که خزان می فرمود 
دیدی که چه سان در قدم باد بهارآخر شد
... صبحِ امّید که بُد معتکفِ پردهٔ غیب 
گو برون آی که کارِ شبِ تار آخر شد. "  ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.