در این بیانیه زندانیان سیاسی گفتهاند که «تنها راه خروج بنبست، تسلیم شدن حاکمیت به حق تعیین سرنوشت مردم توسط خود آنان است».
مصطفی تاجزاده، فائزه هاشمی، سعید مدنی، امیرسالار داوودی، مهدی محمودیان، مصطفی نیلی و حسین رزاق این نامه را امضا کردهاند.
بیانیه آنها یک روز پس از آن منتشر میشود که میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز، در پیامی از حبس خانگی خواهان تدوین یک قانون اساسی جدید شد.
آقای موسوی گفت شعار «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» دیگر موضوعیت ندارد. این شعاری بود که او در سال ۱۳۸۸ و پس از اعتراضات جنبش سبز بر آن پایفشاری میکرد.
گروهی از اصلاحطلبان در دو دهه گذشته از این سیاست دفاع میکردند که از ظرفیتهای قانونی در چهارچوب جمهوری اسلامی برای بهبود اوضاع استفاده شود، اما در سالهای گذشته و به ویژه پس از کشتار معترضان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸، بخش بزرگی از بدنه اصلاحطلبان دیگر جمهوری اسلامی را اصلاحپذیر نمیداند.
در تحولی مرتبط، محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران و رهبر اصلی اصلاحطلبان، به شکست اصلاحات اعتراف کرده، اما همزمان گفته بهبود شرایط «منوط به تغییر و اصلاح قانون اساسی (که حتماً در جای خود لازم است) نیست بلکه با بازگشت به روح (و حتی نصّ ) همین قانون اساسی اینهمه اصلاحات میسر است.»
سروش دباغ پژوهشگر و مترجم ایرانی حوزه دین، فلسفه، ادبیات و رواندرمانگر است.او هماکنون مدیریت مؤسسه معرفت و پژوهش در تهران و بنیاد فرهنگی سهروردی در تورنتوی کانادا را بر عهده دارد و در دانشگاه تورنتو به عنوان پژوهشگر مشغول به فعالیت است.
[۴] او در سال ۱۳۸۱ راهی بریتانیا شد و در دانشگاه وارویک برای مقطع دکترای فلسفه تحلیلی نامنویسی کرد و بهطور عمده به مطالعه در فلسفه ویتگنشتاین و فلسفه اخلاق با گرایش تحلیلی پرداخت. او پس از دفاع از رسالهاش در موضوع فلسفه اخلاق و اخذ مدرک دکترا در سال ۱۳۸۵، به ایران بازگشت و در دانشگاههایی از جمله تربیت مدرس، مفید، شهید بهشتی تهران، پیام نور و آزاد، دروس فلسفه اخلاق، فلسفه ویتگنشتاین و تاریخ فلسفه تحلیلی را ارائه داد.[۵] کتابها و درسگفتارهای دباغ به همراه آثار مالک حسینی جزو اولین آثار به زبان فارسی دربارهٔ فلسفه ویتگنشتاین بهشمار میروند. دباغ همزمان با تدریس در دانشگاههای ایران، مدتی استادیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بود. او از شهریور ۱۳۹۰ تا مرداد ۱۳۹۵، دوره پسادکترای خود را در دپارتمان مطالعات تاریخی دانشگاه تورنتو گذراند و هماکنون در آن دانشگاه مشغول پژوهش است و کلاسهایی در بنیاد سهروردی در پیرامون تاریخ اندیشه معاصر ایرانی و تاریخ فلسفه غرب به زبان فارسی برای ایرانیان مقیم کانادا برگزار میکند.[۶] در همین دوره تحصیلاتی در روانشناسی انجام داد و وارد عرصهٔ رواندرمانگری در کنار فلسفه شد.
دباغ از نواندیشان دینی ایرانی محسوب میشود و کتابهایی در این حوزه منتشر کردهاست که حجاب در ترازو نامآورترینشان است. کتاب از منظر فلسفه اخلاق به مقوله حجاب پرداختهاست. دباغ استنتاج میکند که نپوشاندن موی سر زنان، هیچگونه قبح اخلاقی ندارد و حجاب اجباری، غیراخلاقی است.[۷] این کتاب مورد تحسین و انتقاداتی قرار گرفتهاست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
آرشتیکت انقلاب فرهنگی 59…
خانم یا آقای محترم بی نام و نشانی که نوشتار بنده را نقد کردید. لطفا به نکات زیر هم توجه کنید>
یک. درست است که من ایشان را با پدر بی پدرشان اشتباه گرفتم، اما اینجا نه محاکمه ای در کار بود و نه دادگاهی. از آنروز محاکمه و دادگاه، که بزودی هم خواهد رسید، باید اینها ترس داشته باشند. این که من و دیگران در اینجا می نویسیم نظراتمان است، کلمات است و جراحتی هم نمی آورد اما این آقای عبدالکریم سروش را بپرس که تا کنون چند میلیون را بی وظن ساخته، چندین هزار هزار را به زندان و پای چوبه های دار برده است.
جمینی و دجالان بعد از او متکی به این فیلسوفان و ایده پردازان هستند تا بتوانند میخ قدرتشان را کوبیده و مشروعیت بدهند.
دو. این آقا پسر ایشان هم، در ویکی پدیا عنایت بفرمائید و بخوانید، که مدیریت مؤسسه معرفت و پژوهش در تهران و بنیاد فرهنگی سهروردی در تورنتوی کانادا را بر عهده دارد و در دانشگاه تورنتو به عنوان پژوهشگر مشغول به فعالیت است. فکر میکنید این مشاغل را بخصوص در ایران را منظورم است، بیخود یک نفر بدست می آورد. اگر رژیم از ناحیه این افراد خود را در خطر می دید، که آنها را هم همانند دیگر دو تابعیتی های آکادمیک و تجصیلکرده یا تهدید به اعدام می کرد یا به زندان می انداخت، همانند دکتر علیرضا رجایی و دیگران.
سه. در آلمان ضرب المثلی دارند که می گوید، میوه سیب آنچنان هم دور از تنه درخت سیب نمی افتد. فکر میکنم این برای همه واضح باشد که با آن چه می خواهم بگویم.
چهار. مگر همین خاتمی نیست که در حال حاضر هم بعد از این همه جنایات رژیم و بعد از چهل و چهار سال، همین جالا هم چگونه موضعگیری می کند.
پنج. مگر همین جناب آقای استاد صادق زیبا کلام نبودند که در همین دو سال پیش فرمایشاتشان را شنیدیم که : «اگر کسی بخواهد این نظام را براندازد، من با اسلحه جلو او را خواهم گرفت»!!!
شش. آقا یا خانم بی نام و نشان می دانید از چه بافت انسانهایی طرفداری می کنید!
با تشکر از توجه شما
آرشتیکت انقلاب فرهنگی 59…
جناب جواد «صابر» ولدان , آرشتیکت انقلاب فرهنگی 59 پدر سروش دباغ است ؛ پسر را بجای پدر محاکمه نمی کنند/ زیاد تند نرو تفکر ایشان چندان بد نیست و با پدرش از زمین تا اسمان فاصله است
اگر شما ... تان را لجن بگیرید، بهتر است
آقای سروش، جنابعآلو، طراح و آرشتیکت انقلاب فرهنگی 59 هستید. انقلاب کتاب سوزان که با اجرای آن من و صدها هزار دانشجوی نخبه دیگر تنها به دلایل دگراندیشی و همراه با ما هزاران هزار استاد فرهیخته با فکر و اندیشه کذایی و طراحی انگلهایی مانند شما از دانشگاه اخراج شدیم. هنوز هم آنقدر پر رو هستید، که اگر هر کسی دیگری بجای شما بود خفه خون می گرفت. انگلهایی مانند شما، خاتمی، زیبا کلام، گنچی، زیدآبادی و بهنود که هم می خواهید از کاهدان بخورید و هم از توبره! بچه پرو، حفه شو! معمولا این طریق نوشتن شیوه من نیست! اما شما تنها لایق همین واژه ها هستید!
مردک نفهم، حفه شو!
اگر فردی بجای شما و افراد نامبرده در بالا بود، حداقل بخاطر کارها و ایده هایی که منجر به جنایات و تائید دیکتاتورها و اعدامها شده است، از پیشگاه این ملت پوزش می طلبید. من دست شما و افراد نامبرده و این باصطلاح «اسهال طلبان» را آغشته به خون می بینم. جرم شما شاید از خود دیکتاتور بیشتر باشد. زیرا که شما ادعای فهم و تحصیلات و فلسفه می کنید. و با این ادعاها هزاران و میلیونها نفر را به بیراه برده اید. شما هنوز هم به فکر معذرت خواهی نیستی!
برای افرادی چون شما تنها و تنها آرزوی سیاه بختی مادران داغداری چون مادران خاوران، مادر ستار بهشتی، مادر محمد رضا رهنورد، مادر کیان پیرفلک، و هزاران مادر داغداری دارم، که جگرگوشه های خود را در خیابانها به جرم اعتراض و یا در سکوهای اعدام از دست داده اند
جواد «صابر» ولدان
آقا میر حسین
زرین نه، زیرین
رهبر سازی توسط جمهوری اسلامی
آقا میر حسین عزیر! و ...
آقای موسوی و همه کسانی که فکر کرده اند با توسل به "بیانیه" حضرت ایشان ( که البته در حصر است و بدون رخصت ولی فقیه نمیتواند با بیرون از چهار دیواری منزل تماس بگیرد) میتوانند بداد حکومت اسلامی برسند، آب در هاون میکوبند. خودتان را از این خرابی که هستید خراب تر نکنید!! فراموش نکنید که جهنم هفت طبقه زرین هم دارد.
گلناز غبرایی: من فكر مَي…
گلناز غبرایی:
من فكر مَي كنم وارد شدن موسوي به صحنه از يك نظر خوب باشد. حالا ديگر اصلاح طلبان و وابستگان فكري شان نماينده اي دارند كه مي توانند دورش جمع شوند. ديگر لااقل اين بخش از جامعه نمي تواند فقط نق برند و نماينده ي ديگران را نفي كند. ناچار مي شود به سوالات مهمي كه پيش پاي جنبش أست، پاسخ هاي عملي بدهد. مسئوليت گذشته را به عهده بگيرد و وارد عمل شود. بيانيه ي هفت زنداني سياسي در دفاع از موسوي نشان از باز شدن جبهه اي جديد دارد. حالا ديگر نمي شود در تاريكي ايستاد و به سوي آن ها كه زير نور هستند، سنگ پرتاب كرد.هر چه به تعداد آن ها كه پا به روشنايي مي گذارند اضافه شود، به نفع جنبش أست. اميدوارم نحله هاي فكري ديگر هم حول همان محوري كه مي پسنديد جمع شوند و ما به جاي برخورد با فرد كه نه از گذشته اش اطلاعي داريم و نه از برنامه ي آينده اش، با نمايندگان مشخصي سروكار داشته باشيم كه نخواهند يا در شكل بدبينانه اش نتوانند از زير بار گذشته یا سوالات نه چندان دلپذير در بروند. جنبش ما بيش از هر چيز به صراحت و شفافيت نياز دارد. به پافشاري روي آنچه مي خواهيم، نه زير ضرب بردن ديگران كه در كل هزينه اي هم به همراه ندارد.
افزودن دیدگاه جدید