رفتن به محتوای اصلی

جوابیه ای به نامه از جنس "بلاغ " آقای زید آبادی
20.11.2022 - 18:13

آقای اسماعیلیون سرگرم سازماندهی راهپیمائی های اعتراضی بودند . من بعنوان یک حامی! یک کنشگرسیاسی! حق خود دانستم که جواب نامه آقای زید آبادی را بسهم خود بدهم که نامه از جنس "بلاغ " ایشان بی جواب نماند .

فکر کنم بلاغت ایجاب کند که نخست از شما "آقای زید آبادی"بعنوان یک روزنامه نگاربپرسم! که در کجای این جنبش بزرگ اعتراضی ایستاده اید؟

از شما که گاه در کسوت گاندی بر عدم خشونت تاکید می کنید .گاه چون نوشته آخرخود نقشی از جنس بلاغ برای خود تعریف کرده و بخود اجازه داده اید تلاش و پیگیری بر حق آقای حامد اسماعیلیون را در دفاع از شعار زیبای" زن، زندگی؛ آزادی" را به مبارزه آکنده از خشم ونفرت در راستای اندوه از دست دادن همسر وفرزندش تنزل داده ونتیجه گیری کنید.

نامه زید آبادی به حامد اسماعیلیون "به آقای اسماعیلیون توصیه می‌کنم که با این حجم از خشم و کینه‌ای که به "حق" به دل گرفته، وارد سیاست نشود."

شما که بر قله بلاغت ایستاده واز همان مقام رفیع به تعریف سیاست پرداخته و "ایشان را از داخل شدن به این چرخه نبرد خونین سیاست بر حذرمی دارید!

شمائی که بنا به تعریف خود از جنس بلاغت هستید ! بری از خشم وکین! چگونه در این میدان نبرد سیاسی که آن را به رام کردن "اسب سرکش "تعبیر کرده اید."البته اسب حیوان شریفی است بهتر است بنویسم این "هیولای سرکش جمهوری اسلامی"فعالیت میکنید ؟

آیا واقعا فکر می کنید که مبارزه این چهره های شریف وتاثیر گذاری چون حامد اسماعیلیون ها و مسیح علی نژاد ها هستند که چرخه خشونت را دامن می زنند؟

آیا واقعا فکر می کنید که با کنار کشیدن مبارزان از صحنه؟

جمهوری جنایت پیشه اسلامی و لجوج خبیثی چون خامنه ای از رهبری بلامنازع خود اندکی کم کرده واز دامنه استبداد خود می کاهد ؟

یا بر عکس بر کینه خود افزوده بر بگیر ببند های خود مصر تر می گردد؟

مردکه خود بزرگ بینی که حضور میلیونی مردمان این سرزمین، زیباترین فرزندان این آب خاک را بر آمد"مشتی افراد حقیر می نامد !"

حتما خواهید گفت این نتیجه سرود خوانی محصلان وکودکان هفت ساله ای هست که مرگ بر دیکتاتورمی گویند. کیان دهساله است بجای خدای جبارآقای خامنه ای وخمینی از خدای رنگین کمان یاد می کند .یا رها شدن گیسوان هزاران هزار دختران وزنان ایرانی در باد است !که آقا را بخشم آورده!

نه آقای زید آبادی آدرس اشتباه ندهید! این آقای اسماعیلیون نیست که با خشم ونفرت سخن می گوید .شما حتی نگاهی کوتاه به سخنان او در راهپیمائی عظیم برلین نیداخته اید .به رویا های او که از ایرانی آزاد و دمکراتیک سخن می گوید که "در سه دقیقه زندانیان را محکمه وسپس اعدام نمی کنند!... دراین رویا ایرانی بودن نه مایه اندوه که مایه غنیمت است ودریائی خون دربین آدم ها جاری نیست ..."نظر لطفی نداشتید!

رویای وزیدن باد در گیسوان آزاد زنان.

افسوس که من هرگز در رویاهای شما جز هراس افکنی ونهایت حمایت زیرکانه از این حکومت زیر عنوان تن دادن به آرامش در زیر سر نیزه حاکم چیزی نمی بینم .

آقای زید آبادی هر قدر که می گذرد، بهر میزان به نوشته های شما که در روز های اخیر بیشتر شده! می نگرم.از خود می پرسم در میانه این همه درد، درمیانه این همه خون ،سبعیت و کشتار جمهوری اسلامی که بدستور گند چاله دهانی بنام خامنه ای صورت می گیرد.لبه تیز حمله ونوشته شما که متاسفانه نمی دانم کدام شیر پاک خورده ای صفت "شرف اهل قلم "بر آن نهاده؟ چرامتوجه شخص خامنه ای ودستگاه سرکوب وی نمیشود؟

چرا مبارزان راه آزادی را هدف قرارداده! از آن ها میخواهید که دست از مبارزه بر دارند.گویا که آن ها سبب تشدید خشونت در جامعه هستند؟

از مبارزان میخواهیدکه کوتاه آمده! به ندای صلح خواهی واهی شما که معنائی جز تسلیم شدن به همین وضع موجود وقبول رهبری جنایتکاری بنام خامنه ای وحکومتی بنام جمهوری اسلامی نیست جواب داده تن بخواری ذلت در حکومت اسلامی بدهند؟!

این چه نوع شرط بلاغ است که شما دارید؟

بلاغت یعنی خرد، آگاهی،بکار گیری شیرین ترین زبان برای رساندن مقصودی معین وانسانی!

آقای زید آبادی یکبار نوشتم .وقتی به نوشته های شما دقت می کنم. دقت ازبابت این که حساس شده ام! شکاک شده ام! به نوشته های افرادی شناخته شده ای که در این برهه سرنوشت ساز مرگ یا آزادی !مرگ یا زندگی !

در لباس خیر خواهی و مصلحت طلبی یا از سر اجبار وبه دستور!دم سرد و ناامید کننده بر پیکر جنبش برافروخته از عشق به آزادی می دمند.

حساس شده ام به علم پنج انگشتی شما که گاه بعنوان یک مصلح عارف ،حال بلیغ گوی اجتماعی بر سردست گرفته اید!

آقای زید آبادی درپشت این علم که بوی دفاع از اسلام حکومتی دارد.این غم خواری؟ از نظر من دروغین! منافع چه کسانی را دنبال می کنید؟

در خدمت به جه کسانی قلم می زنید؟ این چگونه غم خواری مام وطن هست که یک سطر که درحق کیان دهساله که به ناجوانمردانه ترین شکل وقتی به پدر میگفت "بابا به خواسته پلیس اعتماد کن دوربزن!" پدر اعتمادکرده دور می زند وبه رگبار بسته شده وگشته می شود.نمی نویسید ؟

جگر به آهن گداخته ای نمی نهید که از داغ جوانان وطن سرخ و گداخته شده است.گر گرفته از قلب درد مند یک ملت !

سیمای زیبای مهسا . مظلومیت این دختر کرد که تمامی این سرزمین را عزا دار ساخته بر عرفان شما غالب نگردیده تا قلمتان شعله برکشد !آتش برهست ونیست این ضحاک زمانه زند! قلمی که از خدمت محرومان ومظلومان سر بگرداند شایسته شکستن است.

شما بدروغ لباس بلاغت گوئی سعدی پوشیده اید! سعدی که در اوج بلاغت از یک پیکر بودن انسان و انتشار درد یک عضو آن به دیگر اعضای بدن سخن می گفت وتاکیدبر غم خواری دیگران میکرد.

"تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی "

آقای زید آبادی کاش فردی عادی بودی. مثل هزاران انسان دیگر .کاش این چنین در کسوت یک عارف ، یک بلیغ فصیح یک نویسنده به ادعای خودمتعهد هر روز نمی نوشتی !

خیانت یک روشنفکر آگاهی داشتن او برحقیقت و چشم بستن بر آن است!

اما دیدن آن و وارونه جلوه دادن حقیقت یک جنایت!

کاری که شما اکنون با نوشته های روزانه خود می کنید. اگر شهامت این راندارید که پرده از چهره پلید این حکومت و ماشین سرکوب آن بر داربد .شهامت آن را ندارید که بنویسید تمام درد ،رنج ،بدبختی، جنایت .کشت کشتار.حاصل کار کرد حکومت اسلامی وشخص خامنه ای است .لااقل کام در کشید وآدرس غلط ندهید .

مبارزه یک انسان شریف،یک دردمند وطن ،یک انسان سازمان ده که به فراخوانش صد ها هزار نفر جواب داده وبمیدان می آیند را یه خشم وکینه او صرفا بخاطرهمسر ودختر کشته شده اش تقلیل ندهید .

بازی شرم آورجمهوری اسلامی در اتهام زنی . ایجاد شیهه نسبت به افراد تاثیر گذارمانند خانم" مسیح نژاد" و" آقای اسماعیلیون"و... در مبارزه.

خلل وارد کردن در یک پارچگی اتحاد ایجاد شده بین بخش بزرگی ازاپوزیسیون و مهاجران خارج از کشور که شما هرگز دلخوشی از آن ها ندارید .

من در قد و قواره شما نیستم که لباس بلاغت بتن کنم وپند دهم.

بلکه صرفا می گویم:" جناب زید آبادی این همه عنوان بخود ندهید .بگذارید مردم نسبت به عمل کرد شما در قبال جامعه! بشما لقب گاندی البته بگفته خودتان "بالاتر از گاندی "بدهند. جنس" بلاغ" پیشکش !

در خاتمه چون آقای اسماعیلیون در تب وتاب راهپیمائی های اعتراضی بودند .بخود اجازه دادم نامه به ایشان راکه هیچ نشانی از خشم نسبت به حکومت اسلامی در آن نیست ! بسیاق خودبعنوان کسانی که بنا بگفته شما سرشار از نفرت وخشم به جمهوری اسلامی هستند واین واقعی است ! حتی اگر تنها بخاطر کیان دهساله وچشمان هوشیار وزیبای او باشد ! جواب دهم که بی جواب نمانید . ابوالفضل محققی

احمد زیدآبادی: برسد به دست حامد اسماعیلیون

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.