رفتن به محتوای اصلی

 خواست جمعی از مردم ایران از نیروهای اپوزیسیون در خار با توجه به مطالعات و مشاهدات میدانی
13.11.2022 - 22:30

ما جمعی منفردین فعال جمهوریخواه و سکولار و دمکرات، از نسل های گوناگون در داخل کشور هستیم که با مطالعات میدانی به برداشت هایی رسیده ایم و لازم دانستیم این برداشت ها

را با شما مردم و نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور در میان بگذاریم و از شما بخواهیم که پیگیر این مطالبات باشید. با توجه به متن به دلایل امنیتی از ذکر نام خود معذوریم.

مقدمه:

در صحنه سیاسی ایران وضعیتی شبیه آچمز در بازی شطرنج بوجود آمده است، وضعیتی که هر دو طرف بازی نمی توانند حرکت کنند.

مردم در جنبش اعتراضی که بعد از مرگ دلخراش مهسا امینی بوجود آمد، با سرعت و شدتی مانند انفجار ناگهانی و غافلگیر کننده یک آتشفشان خاموش شرکت کردند. شدت و گستره تظاهرات و همچنین شرکت اقشار مختلف اجتماعی و پیوستن دانشجویان و حتی کارگران بگونه ای بود که در عرض چند روز بنظر می رسید که پایه های نظام اسلامی به لرزه درآمده است. اعتصاب کارگران در صنایع نفتی عسلویه نوید یک دگرگونی در آینده ای نزدیک را می داد. تمام این حوادث که در همان روزهای اولیه، ایران را تکان داد پیر ترها و با تجربه ها را بیاد انقلاب سال ۵۷ می انداخت بگونه ای که بسیاری را تصور بر این بود که اینبار دیگر کار تمام است. حضور گسترده ایرانیان مهاجر در تظاهرات خیابانی که نقطه اوج آن در اجتماع بیش از صدهزار نفری برلین خود را نشان داد خبر از پیوند ایرانیان خارج و داخل می داد، امیدواری ها را دوچندان کرد.

بعد از آن اما هیچ حرکت چشمگیری فرای آنچه تا تجمع برلین انجام شده بود صورت نگرفته و بنظر می رسد که مارش نیروهای انقلابی متوقف شده و در جا می زنند. این طبیعی هم هست، هر توده انبوهی، هر سپاهی، برای حرکت به سوی مقصد که همانا فتح مواضع دشمن است نیاز به سازمان رهبری کننده و برنامه دارد. بدون رهبری، سپاه هرچقدر هم که انبوه باشد سر در گم می شود و در هم می لولد. اتفاقا لشگر غیر منسجم و فاقد سازمان رهبری هرچقدر بزرگتر مشکلاتش بیشتر است.

اکنون تقریبا دو ماه از آغاز خیزش انقلابی گذشته و هنوز از نیروهای اپوزیسیون هیچ آلترناتیو مورد قبول عامه مردم تشکیل نشده که از سوی آنان با جامعه جهانی وارد مذاکره شده، با مردم در داخل ایران ارتباط برقرار کند و از جانب آنان رژیم اسلامی را مورد خطاب قرار دهد. این نشاندهنده عدم آمادگی سازمانها و شخصیتهای سیاسی در خارج و داخل کشور برای روبرو شدن با شرائط اضطراری و غیرمنتظره است. اگر سران جمهوری اسلامی در حرف حکومت خود را ابدی و تا انقلاب مهدی معرفی می کنند، ظاهرا سران اپوزیسیون ایرانی نیز این وضعیت را پذیرفته و ابدی می دانند و دچار روز مره گی شده و گویا پذیرفته اند که قرار نیست که هیچگاه از اپوزیسیون به پوزیسیون تبدیل شوند!

بدون پرده پوشی و تعارف به اگاهی تان میرسانیم که جوانان غیور، دختران و پسران شجاع نمی توانند هر روز بدون هدف مشخص در خیابانها جمع شوند و امیدوارانه سینه های خود را سپر گلوله های ماموران مسلح رژیم اسلامی کنند. واقعیت این است که در این دو ماه اگرچه وضعیت اجتماعی تغییر مهمی کرده است - که معلوم هم نیست قابل دوام باشد - اما در امر سیاسی در عمل هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. رژیم نه تنها از مواضع خود عقب نشینی نکرده بلکه همچنان با جوانان معترض با خشونت رفتار می کند و در سیستان و بلوچستان و کردستان با خشونت بیشتری دست به نسل کشی زده است. مجلس اسلامی هم برای ارعاب مردم و جلوگیری از به خیابان آمدن جوانان پیشنهاد اعدام دستگیرشدگان را مطرح کرده است.

براورد ما این است که در روزهای آینده حرکت های وسیع اعتراضی و تعیین کننده مانند اعتصابات صورت نخواهد گرفت. قصد نومید کردن در میان نیست اما خود را نیز نباید فریب بدهیم و با شفافیت به داده های مان بنگریم تا بتوانیم راهکارهای مناسب را برگزینیم. تاکتیک های رژیم بنظر میرسد که در خاموش کردن حرارت براندازان در داخل کشور کم و بیش موثر بوده است. نیروهای امنیتی لباس شخصی مرتب با موتور در رفت و آمد هستند و نیروهای غول پیکر که شبیه آدم آهنی هستند نیز در خیابانها مانور می دهند و اگرچه فرسوده شده اند اما کم کم خود را با مانور های جمعیت کف خیابان وفق داده اند. ادامه این وضعیت نیروی مقاوم کف خیابان را نیز فرسوده می کند و از تاثیر لازم باز میدارد.

یک حالت انتظار و ارزیابی بین مردم و رژیم در جریان است. در وافع مردم آچمز شده و نمی دانند چه باید کرد. در اینجاست که لزوم در میان بودن یک رهبری مبارزات مردمی خود را نشان میدهد. با قاطعیت به آگاهی نیروهای اپوزسیون خارج از کشور میرسانیم که می توان گفت بدون سازمان رهبری کننده کار پیش نمی رود. این وضعیت مردم را خسته کرده و نهایتا جنبش خاموش خواهد شد.

دولتهای موثر در صحنه جهانی، دولتهای دمکراتیک اروپا و امریکا، همچون بسیاری از دول جهان و همسایگان ایران رژیم اسلامی ایران را نمی پسندند، اما تا آلترناتیو مورد حمایت اکثریت قاطع مردم ایران تشکیل و اعلام وجود نکند قادر به اعلام موضع قاطع در حمایت مردم ایران و مقابل جمهوری اسلامی نیز نیستد. ما به این نتجه رسیده ایم که پیروزی بر رژیم اشغالگر اسلامی بدون حمایت جهانی تقریبا غیر ممکن است، اما جلب این حمایت بدون تشکیل و اعلام یک آلترناتیو در حد ممکن فراگیر از سوی سازمانها و شخصیت های مطرح سیاسی نیز بسیار مشکل است. تشکیل آلترناتیو مورد قبول اکثریت مردم و جلب حمایت جامعه جهانی باعث دلگرمی و امیدواری مردم و شرکت مستمر آنان در حرکات اعتراضی خواهد شد. در غیر اینصورت اعتراضات بتدریج محدود، کمرنگ و متوقف خواهد شد.

در بررسی های مان ما به این نتیجه رسیده ایم که در شرایط فعلی «امر مبارزه و براندازی» چپ و راست جمهوریخواه و غیر جمهوریخواه نمی شناسد. تکلیف همه پس از جمهوری اسلامی و در مجلس موسسان روشن خواهد شد. در شرایط فعلی و با درسهایی که از انقلاب 57 فرا گرفته ایم، با حفظ عقاید مان در محتوا و شکل نظام آینده در این برهه همه حواس و تلاش مان بر سر مطالبات مان و نیز برگزیدن تاکتیک های به گذار از جمهوری اسلامی به نظامی سکولار و دمکرات متمرکز است. از همین زاویه اختلاف نظر و ایدئولوژی بین نیروهای اپوزیسیون در مورد یکدیگر و شکل نظام مورد نظرشان و این که روی چه مسائلی باهم اختلاف دارند برای ما مردم داخل امری نامربوط به تاکتیک های گذار از جمهوری اسلامی است. ما شنونده نظرات آنها در ایران پس از جمهوری اسلامی خواهیم بود. آنچه امروز برای ما اهمیت دارد اتحاد اپوزیسیون و داشتن یک رهبر است که مطالبات ما مردم ایران را نزد مسئولان کشورهایی که میتوانند در جهت تضعیف جمهوری اسلامی موثر باشند بازگو کند و از آنها بخواهد که در این مهم از محکومیت لفظی گذر کرده و در کنار آن دست به اقدامات موثر و عملی بزنند.

با توجه به تحقیقات میدانی وسیع به جرات میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران شناخت جامعی از نیروهای اپوزیسیون و اهداف آنها و رهبران آنها ندارند. نسلی که نیروهای اپوزیسیون را بیاد دارد کم کم دارد دنیا را ترک می کند و بهمراهش یاد و حضور نیروهای اپوزیسیون نیز از یادها خواهد رفت و این جای تاسف است که پس از سالها تلاش و زحمت اینچنین از یادها بروند. اما هنوز جای امید هست. نیروهای اپوزیسیون هنوز میتوانند با برگزیدن تاکتیک مناسب دوباره نزد افکار عمومی ایرانیان از نو زاده شوند. نظر به این که تنها کسی که مردم روی او شناخت قبلی و اعتماد و اطمینان دارند کسی بجز شاهزاده رضا پهلوی نیست، شایسته است که نیروهای اپوزیسیون از ایشان در امر «نمایندگی مطالبات مردم نزد کشورهای خارجی» پشتیبانی نمایند. آنچه جای امیدواری است که همه به آن اذعان دارد این است که ایشان موردی ندارند که بی اعتمادی بر انگیزد و نیز با توجه به موقعیتی که دارند نزد جهانیان از هر ایرانی دیگری در امر سیاست شناخته شده تر هستند و از این توان برخوردار هستند که مطالبات مردم ایران را نمایندگی کنند. بناچار ایشان هستند که باید پشتیبانی شوند.

با توجه به آنچه که رفت مطالبه ما از اپوزیسیون خارج کشور، شامل شخصیت های سیاسی اجتماعی منفرد و نیز سلبریتی های هنری و ورزشی و غیره، و نیز نام می آوریم: تشکل هایی همچون شورای مدیریت گذار، سازمان اتحاد جمهوریخواهان ملی، جبهه ملی و همچنین احزاب و سازمانهای چپ و هر نیرویی که در میدان حضور پر رنگ یا کمرنگ دارد آن است که از شاهزاده رضاپهلوی حمایت کنند و ایشان را در امر نمایندگی مطالبات مردم نزد جهانیان پشتیبانی نمایند. توجه بفرمایید تکرار میکنیم! فقط پشتیبانی از شاهزاده برای بازگویی دردهای مردم ایران و مطالبات آنها توسط سایر نیروهای اپوزیسیون خواستاریم نه ائتلاف یا تشکیل شوراهایی که بارها به بن بست رسیده است. برای انجام این کار نه نیاز به جلسه و نشست و توافق هست و نه تشکیل مجمع و یا شورای رهبری چرا که هدف تنها این است که به طور مثال هنگامی که شاهزاده قرار است با یک مقام دولتی کشور خارجی دیدار کنند سایر نیروهای اپوزیسیون نیز ضمن تماس با آن مقام دولتی اعلام کنند که مواضع شاهزاده در حمایت از مردم ایران مورد تایید آنها نیز هست! همین! این پشتیبانی نیروها به بود و نبود محبوبیت و اعتبار شاهزاده نزد مردمی که به ایشان علاقه دارند نه اضافه می کند و نه کم می کند. مردم انتخاب شان را دارند. اما با این پشتیبانی ما مردم ایران مطمئن میشویم که اپوزیسیون نیز در عرصه عمل دارد کاری برای ما مبارزان داخل کشور انجام میدهد. شاهزاده را پشتیبانی کنید و بعنوان ابزار مبارزه جلو بیاندازید و نگذارید این ابزار مهم بلا استفاده بماند.

به باور ما اغلب نیروهای اپوزیسیون درس اشتباهی از انقلاب 57 گرفته اند. غالبا این برداشت مطرح است که گذاردن همه تخم مرغ ها در سبد خمینی اشتباه بود. اما این مهم در نظر گرفته نمی شود که در امر مبارزه برای سرنگونی اتحاد و گذاردن همه تخم مرغ ها در یک سبد فی نفسه اشتباه نیست. اشتباه آنجاست که تخم مرغ ها در سبد فرد اشتباه نهاده شود. اگر بجای خمینی نلسون ماندلا یا گاندی بود این عمل هرگز اشتباه نمی بود. اشتباه انقلابیون در سال 57 انقیاد و اطاعت بی چون و چرا از صاحب سبد تخم مرغ یعنی خمینی بود. اما در سال 1401 نه چنین سبدی با آن مشخصات وجود دارد و نه کسی در میان است که سخن از اطاعت و انقیاد بی چون و چرای مردم و نیروهای اپوزیسیون بتوان به میان آورد. از آن گذشته این نمایندگی شاهزاده بهرحال رصد میشود و همه نیروها حواس شان هست که حرکت یا موضعی بر خلاف منافع ملی و خواست مردم ایران صورت نگیرد. لذا ملاحظه می کنیم که انواع نظارت ها تضمین لازم برای صحت راه را به ما میدهد. همین نظارت و حواس های جمع است که خطر را از هرگونه تبدیل شدن یک فرد به یک تیرانی جلوگیری می کند. لذا بدبینی نسبت به حمایت از نمایندگی شاهزاده رضاپهلوی بی مورد است. در کنار اینها با همه شناختی که همه اهل سیاست از شخصیت سیاسی شاهزده داریم خوشبختانه ایشان نیز شخصا نه در نگاه به سیاست و نه در امر نمایندگی هیچ شباهتی به مشخصات رهبر انقلاب سال 57 ندارند. در فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و فراهم آوردن مقدمات تشکیل مجلس موسسان و رفراندم ما مردم ایران انتخاب خود را خواهیم کرد.

و اما برخی از مطالبات ما برای بیشتر شدن توان مقاومت مان که خواستاریم به نظر کشورهای خارجی برسد:

1- برسمیت شناختن انقلاب مردم ایران و پشتیبانی از آن به هر صورت ممکن.

2- فشار بر جمهوری اسلامی جهت آزادی فوری زندانیان سیاسی و پایان دادن به سرکوب اعتراضات مردم.

3- فراخواندن اتباع و اعضای سفارتخانه های خود از ایران مگر آن که رژیم اشغالگر کشور ایران بطور کامل دست از سرکوب مردم معترض بردارد.

3- قطع روابط اقتصادی و تحریم همه جانبه جمهوری اسلامی در مورد هر آنچه که میتوان تحریم کرد و نیز توقیف کشتی های حامل فراورده های نفتی که از ایران عازم کشورهای دیگر برای فروش می شوند و فروش آن فراورده ها و سپردن ارز بدست آمده در بانکها تا پس از جمهوری اسلامی به مردم ایران بازگردانده شود. تا زمانی که رژیم بتواند نفت بفروشد پول به اندازه ای که فشنگ دوشکا بخرد در اختیار خواهد داشت!

4 - اولتیماتوم شدید به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات که در صورت دیدن نشانه هایی از سرکوب شدید و وحشیانه مردم ایران، یا تهدید نظامی کشورهای همسایه برای فرافکنی مشکلات داخلی، اقدامات بازدارنده نظامی، نظیر اعلام منطقه پرواز ممنوع بر آسمان ایران و هدف قرار دادن مراکز تجمع و پادگانهای سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات و نیز مراکز صنایع موشکی سپاه و انبارهای آن در نظر گرفته خواهد شد.

5- تاکید و تضمین این مهم که کشورهای خارجی هر آنچه برخلاف مصالح ملی ایران و تمامیت ارضی بشود را برسمیت نخواهند شناخت و از هیچ حرکتی در جهت برقراری جنگ داخلی تحت هر عنوانی حمایت نخواهند کرد.

به امید آزادی ایران عزیز از چنگال اهریمن اشغالگر جمهوری اسلامی

جمعی از فعالان سیاسی در داخل کشور.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.