رفتن به محتوای اصلی

کرکسی دیدم که سخن از سیمرغ می گفت.
09.10.2022 - 19:09

 

"هزاران بار ما را سوخت حریق حادثه تا مرز خاکستر
 ولی ما نسل سیمرغ ایم که از خاکستر خود می گشاید پر." 

ترکیبی از کرکس وجغد دیدم برخاسته از ویرانه ها.از بالای جنازه های جوان.
 کرکسی عبور کرده از  بالای گورهای دستجمعی که خوابیدگان بر آن! ها گشتگان این کرکسان تاریخی اند. 
کرکسی در تالاری ازدختران پیچانده شده در حجابی سیاه. عرق کرده ! ترس خورده سخن از سیمرغ می گفت.
مرغی افسانه ای وملی. بر آمده از دل داستانهای مردمی که تاریخ این سرزمین راساخته اند.مرغی اساطیری که پیوسته دربالای سر آزادگان وخردمندان پروازمی کند. در لحظات سرنوشت ساز که دلاوران این مرز وبوم درمیدان نبرد با اهریمنان در حال برکشیدن نام خود بعنوان انسان های آگاه ، آزاده در مقابل مرگ ایستاده اند! ازالبرز کوه ازنشستنگاه خود، ازا وج فلک که کرکسان را در آن راهی نیست. پائین می آید. پرجادوئی خویش را که سلاحی ساخته شده از شهامت و آگاهیست.  درکف آزادگان ،در کف فرزندان دلاور این سرزمین مینهد.ازراه رسم مبارزه برای آزادی و آزادگی می گوید. باز براوج فلک بال می گشاید.تا از فراز البرز بر نبرد جانانه فرزندان خود نظاره کند.
 در هیچ کجای رساله ها و اوراد سیاه جامگان مزورحاکم! نشانی از سیمرغ نیست .سیمرغ از آن کسانی است که نشان ازفردوسی دارند! از غرور ملی،میهن پرستی وآزادگی.
 کرکس ایستاده بر پشت تریبون هراسان از آنچه که در بیرون تالار می گذ شت.می گفت و می لرزید.
چرا که بیرون از تالار،درتمامی مسیر اوهزاران دختر وپسر بودند که شعار مرگ بر کرکسان حاکم می دادند. جمعیتی انبوه که روزها وهفته هاست با پری از سیمرغ بجنگ سیاهی برخاسته اند.
 نسل جوانی که خردمندی سیمرغ را با شهامت ودلیری تمامی قهرمانان این سرزمین در هم آمیخته در حال ساختن حماسه اند.حماسه کودکانی از نسل جدید که سواد کوچکترینشان بسیار فرا تر ازسوادچهار کلاس ابتدائی اوست.
 نسلی که بی هراس از تجمع نیروهای سرکوب!بی هراس از هیاهوی مترسک دست ساز سپاهیان. در نبردی سرنوشت سازبرای رهائی بخیابان ها آمده اند.
نسلی زیبا و آگاه که وظیفه سنگین شکستن قوانین بغایت ارتجاعی حاصل از تراوش ذهنی دیناسور های بر آمده از غارهای قرون وسطا را  برعهده دارند.  نسلی که حرمت آزادی را ! زیبائی حاصل از ترکیب زن ومرد را.آفرینشگری، رهائی از هر گونه تعبد رامی داند.
خوشبختی و آرامش حاصل از آزادی،دمکراسی ،برابری ،جامعه ای خالی از زشتی و ابتذال را آرزو می کند  ! جامعه ای که سال هاست مانند رویائی شیرین در مخیله خود ساخته وامروز برای تحقق این رویای شیرین وانسانی خود بپا خاسته است .

""ایستادم به تماشای افق
مرغکانی همه با بال سپید
می نوشتند بر آن لوح کبود
که قلم های شما ،‌ ای هنر آموختگان
ساقه های پر ماست
پر افتاده ی ما ،‌ باعث پرواز شماست." نادر نادر پور

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.