رفتن به محتوای اصلی

ساختن ایران بی ملا و کلک خدا
27.09.2022 - 11:11

در 44 سال سیاه گذشته دین دولتی، این دکان ضدبشری با داشتن اختیار تام و بی رقیب، اراده و اداره ی سیستماتیک و مقتدر بر سرمایه های هنگفت کشور و چپاول و تلنبار آن ثروت های کارگری ـ مردمی در کشورهای جهانخوار آمریکا، کانادا، انگلستان و... از همه مهمتر این حکومت هار و سرکردگی مطلق راهبرانش بر ما و کشورمان، اینک کار کارستانی فاجعه باری از خود برجانهاده اند که به سرانجام خشم، نفرت، تباهی کنونی و زندگی مرگبار امروزین رسیده است. این رژیم و پایه های زیر ساختی دم و دستگاه آن از شدت فسادها، جنایت ها و بی آبروئی های دینی دهه هاست درهمریخته و تنها با زور پابرجامانده است. همچنین این دام و کنام پلید به اصطلاح آسمانی از شدت سوء استفاده ها از باورهای مذهبی ساده دلان و همزمان از مکاری و بی شرمی های خمینی و خامنه ای اش جان بلب دارد و دیگر سرکردگاان انگل حکومتی اش هم هیچیک و هیچگاه نمی توانند از تیغ تیز آگاهی، خودباوری و خشم فورانی توده ای ـ کارگری جان بدربرد، حتی اگر این خونخوراران به نسل کشی های تاکنونی بیشتر دست برد.

اینک ایران انفجاری در حال و هوای جوشش و پویش و گزینش راه رهائی مستقل خود از دست دخالت ها و دام های جنایت ملاها و مکلا جماعت است. دم و دستگاه خدامدارانی که سراسر پندار، گفتار و کردارشان جز فریب و ریاکاری و انگل پروری بجان جان و مال و کشور نبوده است. امروز برای نیروی کارگران، زنان، جوانان و زحمتکشان ساختن، داشتن و بودن در ایرانی بی ملا و کلک خدا یک آرزوی بزرگی ست که برایش جویش و یابش اش در سراسر کشور بخون نشسته برپاخاسته اند و با همبستگی زن زندگی نان کار آزادی را با تمام وجود فریادمی زنند.

اینک 44 سال از مرگ انقلاب مردمی و بزرگ 57 ما می گذرد. انقلاب راستین توده ای که از روی بی تجربگی و آنهم " بسادگی نادانی" توسط " دکانداران خدا" و تنها بدلیل ساده دلی های عقیدتی انقلاب مان یکجا و در دم ملاخور شد؛ و خمینی بدنهاد در همان آغاز و با دروغ ها و یا تقیه بازی های شارلاتانی اش آنرا بشکست کشانید.

 

این بار اما، ما با داشتن تجربه های ننگین نسل کشی های 60 و 67، جنایت های آبان 88، و بی شرمی سربازان غیبی آقا در ورود بارهای بار به خوابگاه های دانشجویان دختر و پسر، و پرتاب آنها از بالای خوابگاه ها به زمین، همچنین خاطره های تلخ سرکوب معترضین در نقاط مختلف تهران و تجاوز به اسیران را فراموش نکرده ایم. از یادنبرده ایم درگیری های فراوان میان مردم و نیروهای امنیتی و بویژه لباس شخصی های مزدور دیروز را و آنهم بسان همین امروز، که در نقاط مختلف تهران و ایران به کشتارهای بی سر و صدا دست می زنند یا شکنجه و اسیر می کنند. همچنین بیادداریم دستگیری های 70 استاد دانشگاه در همانروزهای 88 و تکرار و تداوم کشتارهای آنروزگاران و امروزها را که همگی یکدست اند و ناگوارائی های آنها را ما در تک تک سلول های جان مان داریم. دردناکتر لمس خونین دی 96 و آبان 98 و... را هرکدام از ما کارگران، زنان، جوانان و نیروهای مترقی و نوعدوست در کام و جان خود داریم و بارسنگین آنها را بکول کشیده و هنوز می کشیم.

 

ما اینک اما ریز و درشت فسادها و چپاول های حکومت خدا و ملا و عزیز دردانگان آنها را می شناسیم و با یاری دانش تاریخی و خونبار خویش، و همچنین با آگاهی از ترفندها و دسیسه های بیگانگان و دغلکاری دشمنانان مان بخوبی می دانیم که منافع زندگی ما کارگران و زنان و جوانان و رنجبران و همه ی اقوام و ملیت های رنجور، ستمکش و تنگدست ایران، همگی در یک نقطه پایه ای و حیاتی بهم گره و پیوند طبقاتی ـ اجتماعی دارد و پیشاروی ما منافع دشمن و یا بورژوازی داخلی و جهانی و وابستگان ریز و درشت آن ایستاده اند.

 

ازینرو ما می دانیم که پذیرش رهبری دینی، فردی و حزبی بسود و در راستای منافع اجتماعی ـ طبقاتی ما نبوده و نیست و نخواهدبود. پس، باید بدانیم و می دانیم که پذیرش رهبری خمینی دروغگو و یا هرکس دیگری که یکی از آنها شاهان پیشین بود آغاز فاجعه گذشته ی ما بود و تکرارش هم می تواند منشأ شکست دوباره ای شود و در صورت نیآموختن از گذشته، تکرار خواهدشد. تکراری که ما با سرنگونی این رژیم آخوندی ـ شاهی گذشته، آغازش دوباره ای از آنرا تکرار نخواهیم کرد و نباید بشود. چاره ی ما خود در برابر خودکامگی فردی ـ دینی جز، خود مدیریتی اجتماعی در مسیر راهبری طبقاتی شورائی نیست.  این اراده و اداره اجتماعی فساد پذیرنیست. چون بر چگونگی آن دید و کنترل مستقیم کارگری مردمی حاکم است.

 

بنابرین، ما بجای اینکه به نادانان مکار و آدمخوارانی تبهکاری بسان شیخان و شاهان تن داده و یا دوباره بدهیم، و سروری و قدرت ویرانگری زندگی خود را به چنان و چنین جاهطلبی انگلی بسپاریم؛ پرسیدنی ست! چرا نباید و بایسته و شایسته ی خود مای اجتماعی نیست که یادبگیریم خودمدیریتی کنیم و بتوانیم رهبری جمعی و طبقاتی و شورائی خویش را راهبر زندگی، زن، زندگی، نان، کار و آزادی خویش نکنیم؟  مگرنه، قلدری و زورگوئی شیخ و شاه و مزدورانش از توان گمراه و پراکنده ما نیرو و پشتگرمی یافته و داشته است!؟

 

همچنین هوشیار و بیدار باشیم که هریک از مای مسلمان های کارمزد، مذهبی ها و دیگر عقاید و جهان بینی های دردمشترک داریم. زیرا: تنگدست، غارتزده و بسیار دردمند از " بهره کشی انسان از انسان " می باشیم و هردم در کمین دام گسترده ی آنها هستیم. ما هیچگاه یادمان نرود که تضاد " کار علیه سرمایه" آشتی پذیرنیست. چراکه منافع و صف مستقل نیروی کار در برابر صف و منافع بورژوازی ایران و جهان قرارداشته، دارد و خواهدداشت. و این مای پاکباخته و نیازمند نان و کار هرگز نباید آنهای متمول و دارا اینجائی و آنجائی را که همیشه دشمن ما بوده و می باشند را با خوشباوری دست و پا شکسته ی گذشته فراموش کنیم. و یا با تأتر وعده های دمکراسی و یا نام خدا در تله های تازه شان گرفتارشویم.

 

هستی امروز و فردا ما با بودن و هموندی همیشگی ما نیروی بیکران می یابد. همین امروز متحد ما و با این دامنه ی همبستگی های اجتماعی ـ سراسری مان می بینیم که چگونه ترس مرگ بجان رژیم و گردانندگانش انداخته، و ژرفا و گستره ی آن در کارزارهای اعتراضی و دامنه ی ایستادگی و دفاع از خود و همچنین اعتصاب ها بی گمان کمر دین دولتی را در چندروز آینده می شکند و خواهدشکست. این ساختارهای تاکنونی برده و بنده ی گوش بفرمان می خواهند. چراکه هردو ساختار سرکوب و کشتار کردند، و سعی در به بندگی درآوردن آسوده ی تک تک ما داشته و دارند که بیش ازین جایرنیست.

 

تا بوده و بوده شاهان و شیخان و دارایان و خودکامگان تنها، دل در پی قدرت سیاسی و انباشت ثروت خویش داشته و دارند. مگرنه که هیچگاه کارنکرده و نمی کنند! ولی ثروت و سرمایه های آنها بیکران است، دارائی های کلانی که محصول کار و تلاش ماست که نان آنرا از گلوی زن و بچه های ما ربوده و خواهندربود. یکایک سران ضدبشری خودشیفته و مزدوران درنده شان چنان تربیت یافته اند که دست بر کثافت و جنایتی زده و می زنند تا مگر بتوانند مای معرض و زمینگیرشده را همچنان بندگان و بردگان مزدی دم و دستگاه آخوندی ـ شاهی ـ بورژوائی باشیم و بمانیم. ولی کورخوانده اند.

 

دین دولتی ـ ولائی و یا دم و دستگاه شاهی پیشین سرسپرده سرمایه سالاری ایران و هرکدام یکی ازین مهره های پلید و پست هموندی با جهانخواران جهانی بوده و می باشد که منافع عمومی و خاص این رژیم ها با آنهای دور و نزدیک بهم گره حیاتی خورده است. بنابرین نه ی" ما "به همه ی آنها. ما گول دوباره نمی خوریم. زیرا ما بیداریم و جایز هم نیست که گول این مهره سرمایه سالاری رژیم الهی ـ شاهی و دیگر لاشخوران جهانی سرمایه سالاری را بخوریم.

 

پیش بسوی ساختن و بودن در ایرانی بی بهره کشی انسان از انسان، بی سرکردگی انگلی دربار شاهان و درباریان، بی فتنه و آز دکان ملا و سرانجام با ساختاری انسانی ـ اجتماعی ـشورائی و مهمتر از همه بی فریب و کلک خدا! ما با هم می توانیم ایران فردای خود را بسازیم و خواهیم ساخت.

بهنام چنگائی پنجم مهر 1401

ب

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.