رفتن به محتوای اصلی

آسیب شناسی اپوزیسیون ایرانی
06.09.2022 - 13:48

 هر فرد آگاه و مطلع به امور ایران وقتی که به اپوزیسیون ایرانی نگاه می کند, آن را بشدت پراکنده و متفرّق می بیند, که عمده انرژی و توان خود را به جای این که صرف مبارزه با دشمن اصلی و مشترک بکند, صرف نفی و شیطان سازی از همدیگر می کنند, در حالیکه خود رژیم همه مخالفان خود را بدون استثنا وابسته به شرق و غرب, مزدور, فاقد پایگاه اجتماعی و مقبولیت مردمی معرفی می کند و هیچ تفاوتی بین آنها و توجهات شان قائل نیست.  

مخالفان رژیم جمهوری اسلامی طیف های مختلفی را شامل می شوند, از راست و راست افراطی گرفته تا میانه, ملی, چپ, و چپ افراطی را هم شامل می شوند.  

جریان ها, احزاب و سازمان های مخالف جمهوری اسلامی معمولا چشم دیدن همدیگر را ندارند, هر جریانی خود را تنها اپوزیسیونواقعی و مشروع می داند و مدعی است که پایگاه اجتماعی گسترده دارد و مردم ایران چشم به انتظار او و برای آمدن او لحظه شماری می کنند, و جریان های رقیب را جریان های انحرافی, وابسته, غیر دمکراتیک, ضد مردمی و فاقد هر گونه پایگاه اجتماعی, می انگارد.  

چنین وضعیتی باعث گردیده است که حصول همگرایی و اتحاد بین آحاد اپوزیسیون به امری مشکل و گاه غیر ممکن تبدیل گردد, هر کسی که در امر تحقق همگرایی و اتحاد میان اپوزیسیون ایرانی فعالیت کرده باشد, این حقیقت را بخوبی لمس کرده و واقف است که تا زمانی که احاد اپوزیسیون نسبت به هم دید بشدت منفی و حذفی دارند, تنها امکان دستیابی به همگرایی ممکن و قابل تصور برای اپوزیسیون ایرانی, این است که زیر ضرب فشار کشور ابر قدرتی همچون آمریکا, مخالفان جمهوری اسلامی ممکن است با هم موقتا متحد شوند و در سناریویی همچون سناریوی احمد چلبی عراق در زیر چتر آمریکا احتمال شکل گیری اتحادی میان نیروهای اپوزیسیون ممکن است عملی گردد. 

در یک بحث معقول و منطقی, حرف من خطاب به همه گروه ها و جریان های اپوزیسیون این است که اگر می توانید به تنهایی سرنگون کنید, معطل نکنید بفرمائید رژیم را به هر روش و شیوه ای که می توانید سرنگون کنید, من به شما تضمین می دهم که هیچ کس از پیروز نخواهد پرسید که چگونه پیروز شدی و همه به احترام شما کلاه از سر برخواهند داشت, اما در یک تفکر و برآورد معقول وقتی بعد از گذشت بیش از چهار دهه هیچ طرفی از مدعیان مبارزه علیه جمهوری اسلامی به تنهایی قادر به زیر کشیدن رژیم حاکم نشدند,واضح است که تنها راه قوی شدن این است که با دیگر دشمنان این نظام متحد شود. 

 چرا مخالفان ایرانی با سوابق مبارزاتی و قدمتی که دارند از درک این مهم عاجزند؟  

به نظر من ریشه این نا فهمی و این بی منطقی ها در نگاه مخالفان جمهوری اسلامی نهفته است, و در نقاط اشتراکی است که این ها با تفکر دشمن خودشان دارند. 

واقعیت این است که بخش قابل توجهی از اپوزیسیون ایرانی وجه اشتراک روشن و واضحی با رژیم حاکم دارند, این وجه اشتراک را بهوضوح در نگاه تمامیت خواهانه و در مرکز گرایی و در مرز سرخی به نام تمامیت ارضی می توان دید. 

 این نگاه و استراتژی را می توان در خطاب بخش قابل توجهی از جریانات اپوزیسیون و در مرز سرخ قرار دادن هر گونه تقسیم قدرت و در کینه توزی, در دشمنی با نظام مبتنی بر فدرالیسم و علیه ایده تقسیم قدرت حکومت مرکزی با مناطق مختلف و اقلیم ها و استان ها... به وضوح می توان مشاهده کرد.  

این حقیقت که بخش قابل توجهی از مخالفان و اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی را ملت های غیر فارس تشکیل می دهند, امری غیر قابل انکار است. ملت های غیر فارس شامل ملت کورد, ملت بلوچ, ملت عرب, ملت ترک, ملت ترکمن, ملت کاسپی, ملت مازنی و... می باشند. 

ملت های غیرفارس با همدیگر درصد بالایی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند, این ها به دلیل تجربه نزدیک به صد سال حاکمیت های مرکز گرا, تمامیت خواه, سرکوب گر, دیگر حاضر نیستند زیر بار مرکز گرایی و تمامیت خواهی بروند و به بازماندگان سلطنت هم هیچ اعتمادی ندارند, یعنی با چپ ها و مجاهدین در مخالفت با جریان سلطنت اشتراک دارند.  

مهمترین واقعیت جامعه ایران تنوع و گوناگونی ملیتی و اتنیکیجامعه ایران است, هر نیرو و جریان سیاسی که بخواهد چشم خود را بر این حقیقت آشکار و انکارناپذیر ببندد عملا خودش را از جرگه نیروها و جریان های مترقی, انقلابی و ضد استثماری خارج کرده است و در صف جریان های مرتجع, تفکرات توتالیتر و منکر حقوق حقه ملت ها قرار می دهد. 

 برخی از به اصطلاح چپ های ایرانی با معیار قراردادن مبارزه طبقاتی و با این توجیه که مبارزات ناسیونالیستی هدف ما نیست,چشم خود را به ستم ملی که بر ملت های غیر فارس روا می گردد می بندند, از نظر من چپی که ستم ملی را نبیند یک تخته جدی در اصول و پایه های مبارزاتی و ضد استثماری, کم دارد.    

برخی از مخالفان یا مدعیان مخالفت با جمهوری اسلامی خواهان بازگشت به گذشته هستند, یعنی خواهان بازگشت به سلطنت و نظام گذشته هستند, گذشته ای که درصد قابل توجهی از افراد جامعه آن را زیسته و تجربه کرده اند و بعضا آثار شکنجه های ساواک شاهنشاهی را بر بدن خود دارند. با توجه به این که شخص رضا پهلوی تاکنون علیرغم اظهارات مختلف و پیام های نوبه ای, هنوز به طور صریح و روشن جنایات پدر, پدربزرگ خود و ساواک را نفی نکرده است و تعهدی بر عدم تکرار آن جنایات نداده است, قطعا قابل اعتماد نمی باشد.  

این مسئله به عنوان راه بند جدی در برابر هرگونه ائتلاف و همگراییبا این جریان عمل می کند, و جریان هایی که بدون این پیش شرط به رابطه با جریان سلطنت مبادرت می کنند, عملا از اعتبار و مقبولیت سیاسی و اجتماعی خود (اگر داشته باشند) برای سلطنت هزینه می کنند.  

کاوه آل حمودی 

Kaveh179@gmail.com 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.