
اگر در گذشته عصریخبندان باعث نابودی بسیاری از انواع جانوران شد، اکنون جهان بسوی عصر آتشباران میرود که قربانی اصلی آن نسل بشر است. بشری که میرود تا تمام سطح کره زمین را از کپیهای خود پرکند و همه سطح زندهی سیاره را بخورد و همهی راهها را بروی خود ببندد مگر راه خودکشی جمعی را. تمدن مذکر جنگ بنیاد مسئول اصلی این سمتگیری است.
هر جنگ مدرنی، جنگ با زیست و زیستبوم است. جنگ روسیه با اوکراین، همانند جنگ ویتنام، از نمونههای بارز ستیز با زیست و زیستبوم است. در این جنگ، افزون بر همهی ویرانیها و کشتارها، و حتی مهمتر از آن همه، چنان آسیبی بر محیط زیست و برنامههای مهار آن ورد شده است که کمتر نمونه دارد. سادهترین آسیبها آتش گرفتن پالایشگاهها، لولههای نفت و گاز، بندرها و کشتیها و رها شدن میلیونها تُن گازهای مسموم به سوی آسمان است. بسیاری از آتشسوزیهای ناشی از فوران چاههای نفتی و حفرههای متانی به حال خود رها شدهاند. زمینهای زیر کشت نابود میشوند و نان مردم در محاصره جنگ قرار میگیرد. با کاهش یا قطع صدور گاز و نفت روسیه، بسیاری از برنامههای عمده مهار زیست بوم در اروپا متروک شدند و عمده کشورهای اروپا دوباره به سوی انرژی ذغال سنگ و انرژی هستهای روی میآورند. آلمان که برنامه کاهش شدید سوخت فسیلی را داشت اکنون پیشگام رویآوری به بدترین منابع فسیلی یعنی ذغال سنگ میشود. در اروپا نیروگاههای هستهای رسماً در جرگه تأمین کنندگان انرژی پاک قرا گرفتند و تفاوت سوخت ذغال و نفت در ارزیابیها به حداقل رسیده است. بسیاری از حرفها و وعدههای مبارزه با بحران زیستبومی پی کار خود رفتند. در آخرین همایش بزرگ زیستبومی در انگلستان، تلاشها روی منع استفاده از ذغال سنگ متمرکز شده بود، در حالی که بسیاری اعتراض داشتند و میخواستند مجموع سوخت فسیلی در دستور کار قرار گیرد. اکنون ذغال سنگ دارد به ناجی صنایع در برخی کشورها بدل میشود و حرفهای بدون پشتواند آن همایش بسی بی دفاع به نظر میرسد. حاصل این تحولات هزاربار هراسانگیزتر از سیمای روز جنگ اوکرایین در رسانههای کور (بی توجه به محیط زیست) است. گسترش ناتو و هجوم برای تأمین سلاح و افزاش دهها هزار نفری نیروهای نظامی و نزدیک کردن آرایشهای تاکتیکی و استراتژیکی به آرایش جنگ برق آسا و روی میز قرار گرفتن نقشه تهاجم هستهای «دفاعی» وجوه دیگری از فاجعه هستند. از بطن این تحولات شوم بیش از پیش روشن میشود که راهحل فاشیستی ابرکاپیتالیستی برای مهار بحران زیستبومی، راه حلی که بیشتر و بیشتر به ما نزدیک میشود، میتواند همانند راه حل هیتلری تأمین فضای حیاتی باشد. یعنی قربانی کردن ملتهای ضعیف به خاطر جاباز کردن برای قدرتهای اتمی و زوردار. حل بحران زیستبوم از طریق تهاجم به زیست، این است راهی که راست افراطی در چشمانداز میبیند. حدود بیست سال پیش از این بود که رهبر حزب دموکراتهای نوین سوئد گفت، نباید در آفریقا با ویروسها مبارزه کرد. ایدز یک وسیله کنترل جمعیت است! این حرف ساده شرورانه تراوشی از یک گرایش سیاسی گسترش یابنده است. راست افراطی کابوسی هولناک در سر دارد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید