رفتن به محتوای اصلی

مشکلات زندانیان شکنجه گاه قرچک از زبان خودشان
12.06.2022 - 14:35

«اینجا بوی تعفن فاضلاب خفه کننده است. اینجا زندان نیست، اینجا تبعیدگاه و قتلگاه قرچک ورامین است، اینجا آخر دنیاست»

رئیس زندان جهنمی قرچک ورامین زنی است بنام «صغرا خدادادی»، این زن جنایتکار در همدستی با دیگر عوامل سازمان زندانها و قضاییه، چنین وضعیت غیرقابل تحمل و فاجعه باری را برای زندان زندانی بخصوص زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین ایجاد کرده است.

در این گزارش تنها به گوشه هایی از مشکلات و وضعیت اسفناک زنان در این زندان از زبان خودشان اشاره شده است.

اجرای احکام

در صورت برگزاری شورای انضباطی برای زندانیان، نه آنها را به شورا احضار میکنند تا از خودشان دفاع کنند و نه تصمیم شورا به آنها ابلاغ می شود. ابلاغ حکم ها و احضاریه ها به دادگاه و… معمولا سه ماه بعد از تاریخ صدور به زندانیان ابلاغ می شود و برغم هزاران بار اعتراض نسبت به این وضعیت، هیچ اقدامی نشده است.

ابدا به نامه های زندانیان رسیدگی نمی شود و پاسخی داده نمی شود. قاضی ناظر بر زندان خانم شقاقی جواب نامه ها را نمی دهد و این باعث کند شدن روند آزادی و مرخصی افراد می شود.

پرینت قضایی اکثر زندانیان اشتباه است و با وجود هزاران بار اعتراض، زندان حاضر به اصلاح نیست.

رئیس زندان مانع از صحبت زندانیان حتی با عوامل سازمان زندانها جهت اعتراض به مشکلات می شود.

بیگاری زندانیان

زندانیانی تحت عنوان رای کار در زندان کار میکنند. در آشپرخانه، اجرای احکام، معاونت بهداری، بوتیک، انبار و جاهای دیگر که از آنها بیگاری کشیده می شود. حتی اگر اینها بسوزند یا مریض بشوند حق استراحت ندارند و باید کار کنند. آنها بابت کار پول دریافت نمی کنند و اگر اعتراض کنند کارشان را می گیرند و به اندرزگاه انتقالشان می دهند. آنها برای اینکه در بندهای بهتر مانند مشاوره یک و دو و بند هشت بمانند که نسبتا خلوت تر است مجبور به انجام کارهای سخت می شوند.

زندانیانی که در آشپزخانه زندان از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر کار میکنند حقوق بسیار کم ۷۰۰هزار تومنی می گیرند و هیچ امتیاز دیگری برایشان در نظر گرفته نمی شود.

بیشتر بخوانید درباره:

صغری خدادادی – یک زن جنایتکار بعنوان رئیس زندان قرچک ورامین

 

بهداشت و درمان

مشکل این روزهای زندانیان: جاری شدن فاضلاب در بندها، بوی بد و جمع شدن حشرات، وجود رتیل های سمی، موش، سمندر، آبدزدک و حشرات گوناگون؛

رتیلها بین علف ها و خارهای حیاط مخفی می شوند، زندان هم اقدام به کندن خارها و نظافت نمی کند، صغرا خدادادی در پاسخ به اعتراض زندانیان به وجود حشرات و رتیل گفت: «در زندان وجود این چیزها طبیعی است».

نبود داروهایی مانند آمپول کترولاک، آمپول پیروکسیکام، ب۱۲و ب کمپلکس، پماد زینک و پماد سوختگی و داروهای تخصصی دیگر از مشکلات جدی زندانیان است. اکثر داروها توسط خانواده زندانیان، با هزینه شخصی از بیرون تهیه می شود.

سرم فقط به زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند و فشارخونشان زیر هشت باشد، تزریق می شود، اما برخلاف اینکه در سرم زدن و تحویل داروهای ضروری به زندانیان سخت گیری دارند و می گویند بودجه کم داریم، در تجویز و تحویل قرص های خواب دست و دل باز هستند و برای اینکه زندانیان را بخوابانند هیچ وقت بودجه کم ندارند!

با یک بار مراجعه زندانی به روانپزشک زندان و همین که ادعا کند، افکار خودکشی دارم و شبها خوابم نمی برد، روانپزشک زندان تعداد زیادی قرص تجویز می کند که فقط او را بخواباند و دردسرش برای زندانبانها کم شود.

حدود هشتاد و پنج درصد از زندانیان داروهای اعصاب مصرف می کنند و هیچگونه نظارتی هم صورت نمی گیرد، اکثر روانپزشکهای امروز زندان، زندانبانهای دیروز هستند که در دانشگاه های بی کیفیت و غیر حضوری که داخل زندان است، طی کمتر از چهار سال و بدون درس خواندن مدرک گرفته اند و حالا به عنوان روانپزشک کار می کنند و کاری جز تجویز قرصهای خواب آور سنگین برای زندانیان بلد نیستند.

این «روانپزشک»ها در تجویز قرص های خواب دست و دل باز هستند، اما برای اعزامهای درمانی می گویند بودجه نداریم!

برای اعزام به بیمارستان، حتی در صورتی که پزشک اعلام کند اعزام ضروری است، زندانی باید مدت‌ها منتظر بماند، در اکثر موارد رئیس بهداری می گوید مورد ضروری نیست، حتی درباره بیماران مبتلا به سرطان!

حتی زندانیانی که در آشپزخانه و واحد آب جوش (چای خانه) کار می کنند، وقتی آب جوش رویشان می ریزد و دچار سوختگی های شدید می شوند، آنها را به بیمارستان اعزام نمی کنند، در نهایت یک مسکن به آنها تزریق می شود و در بهداری زندان کمی پماد سوختگی به آنها می زنند.

آزمایشگاه بهداری زندان قادر به انجام اکثر آزمایش‌ها نیست و اعزام به بیمارستان برای انجام آزمایش‌های ضروری به سختی انجام می شود، مگر اینکه زندانی اعلام کند تمام هزینه های درمان و رفت و آمد را علاوه بر شیرینی به عوامل زندان می پردازد(که اکثر زندانیان چنین توانی ندارند).

در واحد پرستاری بهداشت رعایت نمی شود، به زندانی بیمار روی همان تختی آمپول می زنند که زندانی قبلی که خودزنی کرده و خونش روی تخت ریخته، روی آن بوده، اهمیتی به نظافت واحد پرستاری داده نمی شود.

در طول روز از هر بند فقط پنج زندانی ویزیت می شوند (این روند همه زندان‌ها است، پزشک‌ها دستور می دهند که امروز فقط چهل بیمار را ویزیت می کنم، زندان هشت بند دارد و بنابراین نگهبان هم به وکیل بندها دستور می دهد، فقط پنج نفراز هر بند بفرستند، وکیل بندها هم معمولا کسی را برای درمان می فرستند که خوش حساب باشد و دستش موقع باج دادن نلرزد.

در اعزامها، پاسیار ها همیشه عجله دارند که زودتر اعزام تمام شود و برگردند تا به شغل دومشان برسند، بنابراین معمولا جواب سونوگرافی و آزمایش‌ها را نمی گیرند و نمی گذارند مراحل درمان تمام شود و با سمبل کاری، سر و ته کار را تمام می کنند.چشم پزشک و دندان پزشک به ندرت و خیلی دیر به دیر به زندان مراجعه می کنند،

چشم پزشک برای معاینه از زندانیان پول می گیرد و عینکهایش هم گران و بی کیفیت است و زندانیان چون گزینه دیگری ندارند مجبور به خرید از او هستند.

 

دستبند و پابند وسیله شکنجه زندانی

دستبند و پابند زدن به زندانی بیمار هم از دیگر شکنجه ها است، در حالی که زندانی سیاسی که اصلا رد مال (بدهی) ندارد و بیم فرار او نیست (چون شاکی خصوصی ندارد).

دیگر زندانیان هم که بدهی و رد مال دارند می توانند وثیقه بگذارند(که اکثرشان برای مرخصی گذاشته اند) و البته راه های بسیاری وجود دارد تا اینچنین با آبروی افرادی که اکثرشان به طور عمد مرتکب جرمی نشده اند و قربانی اوضاع وخیم معیشتی هستند بازی نشود، البته با اختلاسگران و مجرمین واقعی چنین بدرفتاری هایی نمی شود، اصل کاری ها که هرگز پایشان به زندان باز نمی شود و آنهایی هم که در زندان هستند، هیچ کدام سختی های یک زندانی عادی را تحمل نمی کنند و با پول و رشوه از همه این سختی ها گذر می کنند.

اجازه ملاقات با خانواده، به اکثر زندانیان داده نمی شود (مگر همان نور چشمی ها) و این باعث می شود، زندانی با مشکلات زیادی مواجه شود.

در زندان قرچک، برای بیش‌از هزار زندانی، فقط دو ویلچر موجود است! که هر دو خراب هستند!!!

البته همین درمان بی کیفیت هم برای خیلی ها آرزو است، چون معمولا به آدم‌های معمولی که توان رشوه دادن ندارند، نوبت درمان نمی رسد.
دندانپزشک هم برای خدمات درمانی پول زیادی می گیرد و فقط کشیدن دندان رایگان است که به دلیل عدم رعایت بهداشت، بهتر است زندانی درد را تحمل کند و به آنجا نرود، چون مشکلش که حل نمی شود هیچ، ممکن است دچار بیماری های بدتری هم بشود!

حفاظت زندان

حفاظت زندان با مدیریت آقای حیدری، خانمها صحرایی و کمالی تبدیل به پاتوق بازجو ها و محل آزار زندانیان سیاسی شده است. هر کس انتقاد، اعتراض و افشاگری کند را به حفاظت می برند و مورد آزار قرار می دهند.

زندانی‌ها باید هنگام مراجعه به حفاظت چادر سر کنند، در غیر این صورت خانم صحرایی با آنها بدرفتاری می کند و به مشکل آنها رسیدگی نمی شود.

وضعیت مادران و کودکان خردسال زندانی

حفاظت زندان و رئیس زندان خانم صغرا خدادادی مانع از رسیدن کمک‌های نیکوکاران به زندانی هایی که فرزند دارند (و فرزندشان در زندان است) می شوند.

پوشکها و خوراکی هایی که نیکوکاران برای کودکان در زندان می فرستند هم به دستشان نمی رسد، با توجه به اینکه غذای زندان به ویژه برای مادری که فرزندش را شیر می دهد کافی نیست، بسیاری از نیکوکاران برای این مادر ها خوراک می فرستند اما رئیس زندان، کرونا را بهانه می کند و این کمک‌ها را به آنها نمی رساند. حتی پوشاک هایی که برای مادران و فرزندان زندانی می فرستند هم به دستشان نمی رسد.

در بند مادران هیچ وسیله ای برای کودکان نیست. مادران باردار مدتهاست بلاتکلیف هستند و با وجود خاص بودند وضعیتشان هیچگونه کمکی به آنها برای برگزای دادگاه نمی شود.

به زنان زندانی باردار و بی بضاعت لباس داده نمی شود.

وضعیت غذایی و زندگی سخت در زندان

اینجا زندانیانی داریم که بیش از ده سال است حبس را تحمل می کنند و در حسرت یک میوه و خوراک خوب هستند و مسئولان زندان نه تنها آیین نامه را رعایت نمی کنند و به زندانیان میوه نمی دهند(طبق آیین نامه سازمان زندان‌ها باید در جیره غذای زندانی لبنیات، میوه و سبزیجات به طور رایگان تحویل داده شود، اما این بودجه دزدیده می شود و میوه و سبزیجات رایگان به زندانیان داده نمی شود) حتی وقتی نیکوکاران خوراک و میوه برای زندانیان می فرستند هم، این کمک‌ها به زندانیان نیازمند نمی رسد.

آب زندان آب شور و غیر قابل خوردن است. زندانیان باید آب مدنی را به قیمت هر بطری ۴هزار تومن تهیه کنند که بسیاری زندانیان قدرت تهیه آب را ندارند.

در این زندان هویج و موز و ۹۰ درصد مواد خوراکی ممنوع است و بجای آن مواد مخدر به وفور هست. چون زندانیان همیشه گرسنه و عصبی هستند و حدود هزار زن زندانی اینجا هستند.

تلفن های زندان

تلفنها در حیاط و زیر آفتاب قرار دارد و معمولا هنگام مکالمه بارها قطع می شود، اکثر دستگاه های شارژ کارتهای تلفن خراب است و زندانیان برای شارژ کارتهای خود با مشکلات زیادی مواجه می شوند.
هر چند ثانیه یک بار اعلام می شود تماس از زندان است، به این بهانه که از کلاهبرداری بعضی از زندانیان جلو گیری شود، این درحالی است که کلاهبرداران در زندان موبایل‌های به روز و اینترنت دار از ماموران می خرند و اصلا از این تلفنها استفاده نمی کنند و این سختگیری ها فقط برای زندانیان سیاسی و عادی است.

بازرسی

به هنگام ورود هر انسان به زندان، پس از بازداشت یا هنگام بازگشت از مرخصی یا اعزام درمانی یا قضایی، زندانی را کاملا برهنه می کنند و زندانی را مجبور می کنند ده بار بشین و پاشو برود، به این بهانه که اگر وسیله ممنوعی مثل مواد مخدر در مقعدش پنهان کرده بیرون بیافتد.

این در حالی است که مواد مخدر و موبایل توسط خود کارکنان حفاظت، زندان و سپاه به صورت عمده وارد می شود، خودشان مواد مخدر را کیلویی به زندان می آورند و می فروشند و در ظاهر برای جلوگیری از ورود چند گرم مواد، اینگونه با زندانیان بدرفتاری می کنند، درحالی که طبق آیین نامه باید از گِیت های هوشمند برای بازرسی استفاده شود، و این کار خلاف انسانیت و حتی قوانین موجود است.

وسایل زندانیان هنگام بازرسی نزد خودشان بازرسی نمی شود و بارها ماموران بازرسی، وسایل زندانیان را دزدیده اند.

بازرسی های بدنی بسیار توهین آمیز و همراه با هتاکی و حرکات زشت……. انجام می شود.

به هنگام بازرسی توسط یکان بازرسی از بندها، حتی وسایل مجازی که زندانی از فروشگاه زندان خریده را هم می برند، بارها لباس، خوراک و نوشت افزار زندانیان توسط مامورهای بازرسی دزدیده شده است.

علاوه بر این،‌ ماموران بازرسی به طور وحشیانه ای اتاق را شخم می زنند، پرده ها و ملحفه هایی که زندانیان به سختی در این گرانی تهیه کرده اند را پاره می کنند، با پوتین روی فرشها می آیند، و تا یک هفته پس از بازرسی زندانیان مجبور هستند اتاقها را مرتب و تمیز کنند، ماموران وحشی تخت ها و جای خواب زندانیان را خراب می کنند و تهیه دوباره وسایلی مثل پتو و بالشت برای بسیاری از زندانیان، دشوار و گاه غیر ممکن است چون اکثر آنها اوضاع مالی خوبی ندارند.

گاه حتی هفته ای دوبار بندها را با همین روش وحشیانه بازرسی می کنند، یعنی هنوز خرابی بازرسی قبلی درست نشده و زنان زندانی در حال تعمیر وسایل و نظافت اتاقها هستند که دوباره بازرسی به همین شیوه انجام شده و تمام کارها و زحمات برباد می رود.

این در حالی است که خلافکارهای حرفه ای، مواد مخدر و دیگر وسایل ممنوعه را اصلا در اتاق مخفی نمی کنند و خود زندانبانها برایشان نگه می دارند و با امنیت کامل، خرید، فروش و مصرف می کنند و تمام زحمات و دردسر های این بازرسی های نمایشی برای افراد پاک است که اهل هیچ خلافی نیستند و حتی به دلیل مبارزه با ظلم و فساد در زندان محبوسند.

پاسیارها با زنان زندانی رفتار بسیار بد، توهین آمیز و زننده ای دارند، گاه هنگام اعزام به دادگاه زندانی را تحقیر و تمسخر می کنند، از جمله پاسیارهایی که رفتار بدی دارند و خیلی بد دهن هستند:
سحر کرم صالح، فاطمه میرزایی و دو خانم دیگر به اسمهای قره گوزلو و محمدی خیلی حرفهای زشت به زندانیان می زنند.

زندانبانان و روسای زندان

زنی بنام امیری (رئیس بند هشت) با سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، تلاش می کند، اتحاد و هم‌دلی بین زندانیان را از بین ببرد، او بیشتر ساعت کاری اش را با استراحت و غذا خوردن سپری می کند و به کارهای زندانیان رسیدگی نمی کند.

به زندانیانی که سابقه بستری شدن در امین آباد را دارند توهین می کند و آنها را مورد تمسخر قرار می دهد، در حالیکه همه می دانند، امین آباد شکنجه گاهی برای معترضین و دادخواهان است، اینجا هر کس که در برابر ستمگری و فساد سکوت نکند را دیوانه می خوانند و به امین آباد می فرستند.

به هنگام مراجعه بازدید کنندگان از زندان، اجازه نمی دهد آنها از سالن هشت(محلی که زنان زندانی سیاسی را در آن محبوس کرده اند) بازدید کنند و شکایت‌های آنها را بشنوند.

روند کند رسیدگی به پرونده ها، زندانیان را خسته و خشمگین کرده و باعث اقدام به خود زنی و خودکشی های فراوان می شود.

واکنش رئیس زندان به خودزنی ها و خودکشی ها، ایستادن و خندیدن به آنها و تمسخر کسانی است که تحت شکنجه ها خسته و عصبی شده اند و زندگی‌شان دچار بحران‌های شدید شده، زندانیان در این باره میگویند: «انگار ما اسیر جنگی هستیم که از دیدن زجر کشیدنمان اینقدر لذت می برد.»

رئيس زندان نه فقط کمکی به زندانیانی که به ستوه آمده اند نمی کند، بلکه آنها را تمسخر و تحقیر می کند، و با ِلذت می ایستد و خودزنی زندانیان و خونریزی آنان را تماشا میکند.

از آنجا که در دفتر رئیس زندان دوربین نیست، ایشان با خیال راحت اقدام به زد و بند با فروشندگان مواد مخدر و دیگر وسایل ممنوعه یا کم یاب در زندان می کند، او؛ امیری – رئیس زندان- با وجود اینکه از وجود مواد مخدر و خرید و فروش آسان آن در بند مطلع است، چشمش را روی این فجایع می بندد و حتی از این اوضاع سود می برد و از فروشندگان حق سکوت می گیرد.

ریاست اندرزگاه از پذیرفتن لباس‌های طرح دار از خانواده ها خود داری می کند، این در حالی است که اقسام لباس‌های طرح دار در بوتیک زندان به چند برابر قیمت بیرون فروخته می شود، فقط سالی دو بار به زندانیان اجازه تحویل لباس از خانواده ها می دهند تا اینگونه زندانیان را مجبور به خرید از بوتیک گران فروش زندان کنند و سود کلانی کسب کنند.

زندانبان فرزانه کریمی روزبهانی با زندانیان برخورد خیلی نامناسب به همراه فحاشی دارد و زندانیان عمومی را علیه زندانیان سیاسی تحریک می کند.

یک خانم کریمی دیگر مسئول شورای صلح و سازش زندان است و هیچگونه اقدامی جهت اخذ رضایت از شاکیان زندانیان محکوم به قصاص نفس نمی کند و حتی در چندین مورد با بی تدبیری خود شاکیان را تحریک کرد تا به زندانی اعدامی رضایت ندهند.

ملاقات و تماس

ملاقات و تماس زندان به زندان برای زندانیانی که افراد خانواده هایشان درزندانهای دیگر هستند ابدا صورت نمی پذیرد.

زندانیان در کارت تلفن فقط ۵ شماره می توانند وارد کنند. آنهم بعد از اینکه کارت ملی و سند سیم کارت به دست زندانی برسد. اضافه کردن یک شماره یا اصلاح آن حدودا ۷ ماه زمان می برد.

ترکیب بند ها در زندان قرچک

بند های یک و دو محل محبوس شدن محکومین بابت ارتکاب جرم فروش یا حمل مواد مخدر است
بند سه : متهمین به فروش مواد مخدر یا سرقت (متهمین فروش مواد مخدر پس از صدور کیفر خواست به بندهای یک یا دو منتقل می شوند و سرقتی ها هم به بند چهار )
بند چهار : سرقت
بند پنج : اتباع خارجی ( که اکثرا افغان هستند _ حدود بیست نفر )
بند شش: مالی _ زیر بیست و پنج سال محکومیت و کلاهبرداری

بند هفت : قتل، فساد و فحشا،آدم ربایی، اسید پاشی، زورگیری، خفت گیری و جرائم خاص مثل قاچاق انسان، زنا، رجم
بند هشت : سیاسی ها و رای کارهای زندان
بند مشاوره یک سابق، معروف به بند مادران، شامل رای کارها و مادران و بارداران
بند مشاوره دو سابق : محکومین مالی و بیماران و سالخورده ها

وضعیت بندها

قرنطینه خیلی کوچک است با آمار ۶۰ نفر. در بندها هیچ پنجره ای جهت تهویه هوا وجود ندارد.
سالن ملاقات خیلی کثیف و کوچک است، صندلی برای ملاقات کننده ها ندارد، حتی سالن جداگانه ای برای ملاقات با وکیل و ملاقات حضوری با خانواده در نظر نگرفتند.

تایم ملاقات زندانی عمومی فقط ۲۰ دقیقه است. گوشی های سالن ملاقات اکثرا قدیمی و خراب و از کار افتاده است.

گرم خانه در حیاط بندها برای پخت غذا وجود دارد اما بدلیل سقف کوتاه درِ گرم خانه ها بسته شده و زندانیان امکان استفاده ندارند. این گرم خانه ها به محل گربه ها تبدیل شده است و زندانیان امکان تهیه غذا ندارند.

سینک ظرفشویی و دستشویی بندهای یک تا هفت مشترک است که این خودش یک فاجعه است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کانون حقوق بشری نه به زندان

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.