رفتن به محتوای اصلی

کانال قراقوم از آمودریا سرچشمه می‌گیرد
02.06.2022 - 06:35

32

دو ردیف درخت این طرف و دو ردیف درخت آنطرف جاده با فاصله چندین متر از هم در دو طرف یک خیابان عریض بودند که بر خیابان سایه می انداختند . نوشابه کمی گس مزه آب انگور رقیق شده می‌داد و گاز دار بود.قربان با دستمالی پارچه ای عرق از شقیقه هایش پاک کرد. روی من به جاده بود ودر سمت راست دو نفر پشت میز سوم نشسته بودند با ليوان های دسته دار بزرگ که تا نیمه پر بودند. هر دو دستها و انگشتان پهن داشتند و پیرا هن آستین کوتاه که تکمه هاشان تا شکمشان باز بود با چهره های آفتاب سوخته . قر بان متوجه شد که من به آنها نگاه‌ میکنم گفت حتما خیلی تشنه هستند . من گفتم حتما ،از لیوان‌ها معلوم است . دستشویی را پرسیدم مرا به داخل کافه همراهی کرد و از یک در قسمت عقب کافه دری را نشان داد و با مردی که در پشت یک سکوی چوبی نشسته بود چیزی پرسید . آنرا در را نشان داد و قربان گفت که پشت آن در پیدا میکنی. در به فضای باز ی منتهی می‌شد و اتاقکی با یک در چوبی که در لولایش به آرامي در نوسان بود چسبیده به انتهای دیوار قرار داشت و ظاهرش که تاثیری در کاربردش نداشت تعریفی نداشت. آن دو نفر هم آماده شدند و سوار ماشین شدیم . کمی طول کشید تا از میان شهر که خانه ها اکثرا ویلایی و خیلی پراکنده بودند گذشتیم. سایه ها دراز تر و هوا خنک تر شده‌بود . جاده‌ مستقیم بود, پس از مسافتی نیزار در سمت راست جاده دیده می‌شد و بوی نم رودخانه را حس می‌کردم. کمی که جلوتر رفتیم از روی یک پل که از روی رودخانه پر آبی می‌گذشت عبور کردیم رادیو روشن بود و لی صدا پایین بود بدون مزاحمت فکر کردن. از قربان اسم‌رودخانه را پرسیدم. با خوشروئی گفت آقا ، کانال قراقوم از آمودریا سرچشمه می‌گیرد. از همان کودکی با رودخانه آشنا بودم. سر چشمه رودخانه کارون از نزدیکی ما می‌گذشت و از آنجا که رودخانه ها را دوست داشتیم اسامی رودخانه های دنیا را خانم معلم‌ به ما یاد می‌داد. از همان زمان می‌دانستم که آمودریا یا جیحون وسیر دریا یا سیحون به دریاچه آرال می‌ریزند .فهمیدم که این بوی آشنای رودخانه از جیحون است.

سرخس، گذر از رودخانه خشک (1)

اکثر مردم فقط قهرمانان مرده را می خواهند (2)

از سال سیاه ۶۰ تلاشم این بود که از یاسوج هر چه دورتر باشم (3)

اینها که با زورو جنگ روزگار مردم را سیاه کرده‌اند، نمی توانند از خنده کودکان جلوگیری کنند(4)

ازپاقدم هدیه پاریسی یک طرف مملکت در جنگ میسوخت و طرف دیگر در سیلاب(5)

بستری با برگ و خاشاک ساختم ؛ دور و برم را از نگرانی وجود مار لگد زدم 6

قدم و فکر آغاز این سفرم از پشت بام خانه میر جعفرهفده سال قبل شروع شد 7

کسی بدرستی نمی‌توانست ثابت کند که از کجا شروع شد/8

کشيدن لوله های نفت با مرگ بلوطها همراه بود!/9

ستاره ها می توانند راه را نشان دهند (10)

تردید داشتم چه اسمی را انتخاب کنم(11)

چند سال بود که خودم نبودم (12)

اولین تصویری که از لباس نظامی در یاد داشتم (13)

هیچ قاعده‌ای در مورد آخوندها صدق نمی کرد،چون هم بی شرم و حیا بودند و هم موزی(14)

اولین روزی که در خاک اتحاد شوروی بودم از در بیرون رفتم(15)

شما بدون اجازه از مرز شوروی گذشتید و ما سوالاتی داریم که شما جواب دهید(16)

رسید :اسم غیر واقعی شما چیست؟(17)

لباسهای معلم مان رنگ و بوی گلهای بهاری را داشت(18)

تولد ما احتیاج به ثبت کردن نداشت!(19)

من فکر می کردم که حق تقدم برای رفتن به شوروی از آن اعضا و طرفداران حزب توده بود(20)

از نظر حکومت مذهبی هر کسی که با آنها نیست مجرم و گناهکار است(21)

حکو مت ایران با من و میلیون ها ایرانی هم در جنگ است(22)

مقام مسلمانی در ایران از جایگاه تمساح و افعی جنگل‌های سریلانکا پایین تر رفته بود(23)

کاروان‌ها در راه بودند تا مواد برای کارخانه جنگ ، تولید شهید و عذا و نوحه فراهم‌ کنند(24)

سالها قبل نا خواسته در هنگام بازی های کودکانه در دسته روس‌ها قرار داشتم(25)

مردم آن موقع بنا به خوی طبیعی خود بدون ترس تصمیم گرفته و عمل می‌کردند (26)

آهنگران ده از تکه های آهن و لوله های آبرسانی که از شهرها بدستشان می رسید تفنگ های سر پر(27)

من قربان هستم و ...!(29)

یوری گاگارین سمبل انسان شوروی(30)

آقا به شوروی خوش آمدید !(31)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.