رفتن به محتوای اصلی

قصه‌های "من و بابام" با "طعم مارمولک"
06.04.2013 - 15:56

 

گویی هزار سال پیش بود، روزهای خوش مدرسه و انتظار ماهنامه "پیک" که مملو بود از مطالب ریز و درشت خواندنی که برای ذوق و سلیقه‌های مختلف اما مناسب با سنّ و سال آن روزهای ما انتخاب شده بود.

فارغ از مطالب علمی‌ و آموزشی، جالبترین بخش آن برای من بخش فکاهی آن بود که بصورت داستانی‌ مصوّر با نام "قصه‌های من و بابام" در پشت جلد پیک چاپ میشد و همیشه اولین مطلبی بود که میخواندم و حاوی داستانهایی "باورنکردنی" و اغلب تخیلی‌ از پسر بچه‌ای بازیگوش بود که همیشه خود و پدر را به دردسر می‌انداخت، اما همیشه پایانی خوش برای قهرمانان داستان در پی‌ داشت.

چند وقتی‌ است که خواندن خاطرات یک نویسنده هموطن محترم در سایت شهروند خاطرات آنروزها را دوباره برایم زنده کرده است. نویسنده‌ای که از قضا همچون "هزاردستان" زنده یاد علی‌ حاتمی‌ دستی‌ در سیاست دارد و دستی‌ در فرهنگ، دستی‌ دیگر در "انجمن قلم بریتانیا" . یک دستش در دست تجزیه طلبان کردی است که خود را "کورد" می‌نامند و سودای پیوستن به امپراطوری "مسعود بارزانی" را دارند، دست دیگرش در دست آذریانی که خود را "تورک" نامیده اند و با پترودلارهای اهدایی " الهام علی‌ اف" اندیشه خام تجزیه "آذربایجان" را در سر می‌پرورانند و فکر و ذکرش همراه آن‌هایی‌ که همه خوزستان را "احواز" یا "عربستان" می‌نامند و رویای بازگشت به دوران ملوک الطوایفی قجر را با پایتختی "حویزه" را در سر دارند.

از دروغ گفتن و وارونه جلوه دادن حقایق ابایی ندارد، در گزینش سلیقه‌ای تاریخ و سیاه نمایی‌ مانند دیگر شاگردان مکتب سوسیالیسم استاد است و هنوز هم نماز خود را رو به کرملین میخواند و از این بابت به خود میبالد. 

بندباز ماهری است و از اینکه نظریات متناقض و افکار و ایده‌های متضاد را تبلیغ و تعریف کند باکی ندارد، شاید هم میداند که خوانندگان مطالبش از طیف کوچکی که در فضای مجازی برایش هورا میکشند و او را چندان هم جدی نمیگیرند فراتر نمیرود و از این بابت نگرانی‌ چندانی به دل راه نمیدهد. اطرافیانش او را یک کمونیست/توده‌ای خیالپرداز میدانند که مانند "دایی جان ناپلئون" در دنیای خیالی خود زندگی‌ می‌کند و علیرغم فروریختن دیوار برلین و سقوط کمونیسم ، هنوز در فضای پشت دیوار زندگی‌ می‌کند و عاشق تریبون و میکروفن است. 

زیاد فرقی‌ نمیکند که در باره چه چیز صحبت می‌کند و مخاطبش کیست، مهم اینست که باشد و ظاهراً نیتی هم برای بازنشستگی ندارد، درست مانند قهرمان روزهای مدرسه خودمان در ماهنامه "پیک".

برای آشنایی با ادبیات این "الکساندر سولژنیتسین" جدید گزیده‌ای از آخرین دست‌نوشته  او را در اینجا می‌آورم:

بازجویان سنگدل وزارت اطلاعات در اولین بازجویی این "ابرقهرمان" تیرشان به سنگ می‌خورد و مجبور میشوند با او رو در رو گفتگو کنند. از فحوای کلام بازجوی خود درمی یابد که  پس از انقلاب ابتدا به کمیته و سپس به سپاه پاسداران پیوسته، در جبهه جنگ حضور داشته، "ظاهرا" از همان ابتدای تأسیس سپاه در بخش اطلاعات سپاه مشغول به کار بوده و سپس به وزارت اطلاعات منتقل شده است(فقط از فحوای کلام، جل الخالق).  شرح این بازجویی‌ها گاه به صحنه‌های "ملودرام" بیشتر شبیه میشود تا بازجویی از یک متهم "خلقی" توسط جلّادان سّفاک دستگاه اطلاعاتی‌ جمهوری اسلامی.

نامبردن از بازجویان و جاسوسان وزارت اطلاعات با نامهای " ع- ح- ن " و " ه -ح   "  به شیوه کیهان شریعتمداری و اعتراف بازجو نزد متهم در باره عملکرد ساواک علیه نیروهای چپ و حزب توده در قبل از انقلاب از بخشهای کمدی این سریال است که باعث سردرگمی خواننده در یافتن جایگاه بازجو و متهم میشود.

حس نوستالژیک نویسنده نسبت به بلوک شرق، کمونیسم و حزب توده بقدری قوی است که آنرا در جای جای این دست‌نوشته‌ها میتوان دید و گاه انسان را به یاد مرثیه‌هایی‌ که در سوگ عزیز از دست رفته‌ای سروده شده میاندازد وموجب برانگیخته شدن حس ترحم خواننده میشود.

 

برای من خواندن این خاطرات یادآور روزهای خوب دبستان است و به دوستان عزیز که دلشان برای آن‌روز‌ها و بخصوص "قصه‌های من و بابام" تنگ شده خواندن و دنبال کردن آنرا توصیه می‌کنم، زیرا هم فال است و هم تماشا.

 http://www.shahrvand.com/archives/37766

کاظم موافق

 

شنبه ششم آپریل ۲۰۱۳

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاظم موافق

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.