رفتن به محتوای اصلی

چه چیزی مولد استبداد است ؛ قانون اساسی یا خامنه ایی
26.02.2013 - 16:37

چند روز پیش ،با تعدادی از افراد در شهرهای مختلف ایران ،این پرسش را که چه چیزی در ایران مولد استبداد است در میان گذاشتم .پاسخ اکثر انان از بین ده نفر شخص اقای خامنه ایی و بیت ایشان بود و ابراز می نمودند ،که ایشان فرد مستبدی است و ایران را به ورطه نابودی کشانده است.سه نفر از این افراد قانون اساسی موجود و شخص خامنه ایی را مسئول این همه مشکلات در عرصه های مختلف می دانستند . سوال دوم من از این افراد این بود، که چه مقدار با قانون اساسی موجود اشنایی دارید ،که اکثر انان با کلیات قانون اساسی اشنایی کامل نداشتند .البته زمانی که من در ایران بودم ،هر ازچند مدتی چنین پرسشهایی را از تعدادی از مردم می پرسیدم .اما بدلیل نبود ازادی کامل برای نظر سنجی ،نمی توان به این امار تکیه نمود و تقریبا فرضی است. .شاید اکثریت این افراد که مطالبات و خواسته هایی دارند بطور واقعی در جامعه احساس می نمایند.مثل ازادی فردی و اجتماعی و سیاسی و یا اشتغال و معیشیت.منظورم توده های مردم است نه الیت جامعه که به اعتقاد من توده های مردم ،از طبقات مختلف می توانند نقش مهمی در پیشرفت یک جامعه داشته باشند. به اعتقاد من دوعامل شرایط امروز ایران را رقم زده است .یکی استبداد و خفقانی که از طرف حاکمیت به مردم تحمیل شده است و دوم اینکه بخش زیادی از جامعه به مطالبات عمومی توجه ایی ندارند و به قولی مصرف گرا و بیشتربه دنبال منافع شخصی خود هستند.به هر حال من معتقد هستم که جامعه و مردم باید تغییری در این روند ایجاد نمایند وگرنه حاکمان مستبد راه خود را می روند.پس تا زمانی که اکثرا مطالبه محور نشوند و با خواسته های صنفی و حقوق شهروندی و قانون اساسی اشنا نباشند، نمی توانند به خواسته های و احقاق حقوق خود اشنا شوند.به همین دلیل است که در ایران اکثرا به فکر رشوه دادن هستند در صورتی که اگر با ان قانون اشنا بودند، نه تنها نیازی به رشوه دادن نبود بلکه با اگاهی از قانون می توانستند کارشان را انجام دهند .به تعبیری هم رشوه میدهند و منت هم می کشند.به همین دلیل به اعتقاد من، تا یک جامعه نتواند از حقوق و قوانین جاری کشور اطلاع داشته باشد همین روند با ابزارهای مختلف ادامه خواهد داشت.واین وظیفه الیت جامعه است که بیشتر با دید جامعه شناسی به این مباحث در رسانه ها بپردازند.تا مردم یک جامعه بتوانند با حقوق خود اشنا شوند.اما چون من به برخی از این دوستان قول دادم که نظر خودم را بنویسم به احترام انان این کار راانجام می دهم. اولا من معتقد هستم هر فرد باید بتواند توانایی های خودش را پیدا نماید و اشتباهات و تنبلی خود را به گردن دیگران نیندازد ودنبال مقصر نگرد.در ایران تحقیقی در مورد مواد مخدر و مصرف کنندگان انجام دادم که به این نتیجه رسیدم: ا کثریت انان نمی خواهند مسئولیت قبول کنند .و فقط توجیه می کردند و می گفتند دوستمان باعث شد که ما هم معتاد شویم.وقتی که این پرسش را می کردم که چرا من و همین افرادی که از اینجا گذر می کنند معتاد نیستند هیچ پاسخی نداشتند .پس به این نتیجه می رسیم که در همه ابعاد فرق نمی کند چه سیاسی و چه فرهنگی و اجتماعی ، تا زمانی که همه مسوول نباشند و مشارکت نداشته باشند انچنان تحولی ایجاد نخواهد شد. اما در مورد این پرسش یادم به سخنان مارتین نیمولر کشیش پروتستان ضد نازیسم افتاد که به خاطر مقاومت در برابر هیتلر و گفتار شعرکوتاهش،به شهرت جهانی رسید مارتین نیمولر می گوید . در آغاز نازی‌ها سراغ کمونیستها را گرفتند تا با خود ببرند و سر به نیست کنند. من سکوت کردم وهیچ اعتراضی نکردم و حرف نزدم چون کمونیست نبودم. بعد (از کمونیستها) در نخ اتحادیه‌های کارگری رفتند اما چون در شمار آنان نیز، حضور نداشتم سکوت کردم ودر نهایت منجر به سرکوب انان شد . یهودی‌ها را که هدف گرفتند بازهم واکنشی نشان ندادم چون یهودی نبودم. تا اینکه سر وقت خودم آمدند، وقتی خودم را دستگیر کردند دیگر کسی نبود تا صدایی به اعتراض برآرد و مرا نجات دهد. شاید علاوه بر این اگاهی ،این مبحث هم بتواند برای ما پند اموز باشد و با خود بگوییم تا کی و چه زمانی تاریخ باید برای ما تکرار شود .متاسفانه ما ایرانیان مردم تاریخی هستیم اما حافظه تاریخی نداریم..به این دلیل می گویم که هنوزهم این مسئولیت پذیری را انچنان در جامعه و احزاب و سازمان ها احساس نمی کنم.شما به اوایل انقلاب ویا کشتارها و اعدامها و حذ ف های سیاسی تا اکنون نگاه کنید ایا یادتان به شعر نیمولر نمی افتد ?ایا نگاه ها به یک روند دموکراسی بود یا اینکه قدرت طلبی ،در صورتی که همه ما شاهد این روندها بوده ایم .به اعتقاد من بحث یک شخص مثل اقای خامنه ایی نیست .بحث یک سیستم است که مردم بر ان نظارت ندارند و در اصل خود کامه از خودکامگی یک جامعه به وجود می اید.پس برخی به نوعی مقصر هستند.شما در همه احزاب و سازمان ها نگاه کنید چرا انشعاب پیدا می شود،دلیلش نبود یک سیستم دموکراتیک و پرسشگرو پاسخگو است .برخی افراد خود را به هرم بالای این تشکیلات می رساند و به جای اینکه پاسخگو باشند سعی می کنند افراد بله قربان و تملق گو را دور خود جمع نمایند ،تا بتوانند همه چیز را به نفع خود تمام نمایند.شاید همه ما چنین تفکری داشته باشیم .اما اگر تملق را کنار بگذاریم و یک سیستم دموکرات را ایجاد نماییم و خواستار یک روند پلورال باشیم ، هیچ زمانی کسی نمی تواند خودکامه باشد.پس مسئولیت پذیری ،قانون گرایی و سیستم دموکراتیک ایجاد کردن، از الزامات است.در مورد اقای خامنه ایی هم همین طور است فرقی نمی کند.اما قانون از همه چیز مهمتر است و همچنین نظارت بر قانون .پس در پاسخ به دوستان، من برخی از افراد را به نوعی مقصر می دانم و قانون اساسی موجود را مولد استبداد می دانم و معتقد هستم تا زمانی که این قانون اساسی موجود پاپرجا هست، هیچ گونه امیدی به روند دموکراسی در ایران نیست و اساسا این قانون اساسی موجود است که از اقای خامنه ایی و بقیه خودکامه و مستبد ساخته است.تا زمانی که به اصل نپردازیم، بقیه مباحث فرعی است.امروز اگر اقای خامنه ایی مستبد هست، دقیقا این قانون اساسی موجود است که به ایشان طبق اصل صدو ده قانون اساسی ماموریت داده است. تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام،نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام،فرمان همه ‏پرسی. فرماندهی کل نیروهای مسلح،اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها ،نصب و عزل و قبول استعفای‏: فقه‏های شورای نگهبان. عالیترین مقام قوه قضاییه. رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،ریییس ستاد مشترک،فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی، حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه، حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می‌آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد. عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم. عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه. رهبر می‌تواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.یا طبق اصل دوازدهم دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و جالب اینکه این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است.و یا اصل پنجم در زمان‏ غيب‏ حضرت‏ ولي‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالي‏ فرجه‏" در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقيه‏ عادل‏ و با تقوي‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدير و مدبر است‏ كه‏ طبق‏ اصل‏ يكصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ مي‏ گردد.و یا اصل دوم جمهوری اسلامي‏، نظامي‏ است‏ بر پايه‏ ايمان‏ به‏: 1- خداي‏ يكتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاكميت‏ و تشريع به‏ او و لزوم‏ تسليم‏ در برابر امر او. 2- وحي‏ الهي‏ و نقش‏ بنيادي‏ آن‏ در بيان‏ قوانين‏. 3- معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سير تكاملي‏ انسان‏ به‏ سوي‏ خدا. 4- عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشريع. 5- امامت‏ و رهبري‏ مستمر و نقش‏ اساسي‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏. 6- كرامت‏ و ارزش‏ والاي‏ انسان‏ و آزادي‏ توام‏ با مسئوليت‏ او در برابر خدا، كه‏ از راه: الف‏- اجتهاد مستمر فقهاي‏ جامع الشرايط بر اساس‏ كتاب‏ و سنت‏ معصومين‏ سلام‏ الله‏ عليهم‏ اجمعين‏، ب- استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پيشرفته‏ بشري‏ و تلاش‏ در پيشبرد آنها، ج- نفي‏ هر گونه‏ ستمگري‏ و ستم‏ كشي‏ و سلطه‏ گري‏ و سلطه‏ پذيري‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سياسي‏ و اقتصادي‏ و اجتماعي‏ و فرهنگي‏ و همبستگي‏ ملي‏ را تامين‏ مي‏ كند.در نتیجه با چنین قانون اساسی شما می خواهید ایشان جامعه را به تباهی در عرصه های داخلی و بین المللی نکشاند.در اصل مجلس و ریاست جمهور هیچ نقشی ندارند . اصل‏ هفتاد و دوم می گوید: مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ نمی‏ تواند قوانینی‏ وضع کند که‏ با اصول‏ و احکام‏ مذهب‏ رسمی‏ کشور یا قانون‏ اساسی‏ مغایرت‏ داشته‏ باشد. تشخیص‏ این‏ امر به‏ ترتیبی‏ که‏ در اصل‏ نود و ششم‏ آمده‏ بر عهده‏ شورای‏ نگهبان‏ است‏.و در اصل نود و سوم: مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ بدون‏ وجود شورای‏ نگهبان‏ اعتبار قانونی‏ ندارد مگر در مورد تصویب‏ اعتبارنامه‏ نمایندگان‏ و انتخاب‏ شش‏ نفر حقوقدان‏ اعضاءی‏ شورای‏ نگهبان‏.با این تفسیر در پاسخ این دوستان باید گفت که در اصل این قانون اساسی موجود است که مانع ازادی و دموکراسی در ایران است .این قانون اساسی نه اصلاح شدنی است و نه حتی می توان یک بند ان را تغییر داد .حتی اصلاح طلبان و برخی از گروه هایی که هنوز می گویند این حکومت اصلاح شود کدام بندش باید تغییر پیدا نماید تا درست شود.پس کسانی هم، که می گویند باید اصلاحات به وجود اورد منظورشان به اصل سوم است .که این فصل هم به فراموشی سپرده شده است و تازه این اصل هم می گویدمگر مخل به مبانی اسلام .مثلا اصل‏ بیست و چهارم: نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آنکه‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد. تفصیل‏ آن‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند و یا اصل‏ بیست و هفتم: تشکیل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پیمایی‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏.پس در اینجا می توان به صراحت این نتیجه را گرفت که قانون اساسی موجود باعث و مولد استبداد بوده است و این سیستم مافیایی را بوجود اورده است .در نهایت این یک حکومت سکولار و دموکرات بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر است، که می تواند پیام اور ازادی باشد در صورتی که همه افراد مسئولیت پذیر باشند و به دموکراسی اعتقاد داشته باشند . محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی ایمیل نویسنده: azadizamani@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمد زمانی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.