بخش اول: اقای توکلی: به شما و همه دوستان اطمینان می دهم که به این زودی ها برادران موحدی کیلو کیلو مقاله در وصف الهام علیف خواهند نوشت---- از آنجائیکه قضاوت در باره علیف پدر و پسر کار سختی است و هویت طلبان و فعالین فرهنگی و سیاسی تورک های ساکن در ایران در کنار انتقاد های زیاد به اینها به دست آوردهای مثبت شان هم اشاره کرده اند و ما نمی دانیم که اگر حیدر علیف سرکار نمی آمد چه بلایی سر ازربایجان شمالی می آمد من قضاوت در باره علیف ها را به اینده موکول می کنم.--- من با شناختی که از برادران موحدی دارم می دانم که اینها به این زودی ها جبهه عوض کرده و فالانژیست علیف خواهند بود-- نه دوست و در عین حال منتقد بلکه حزب اللهی کور طرفدار الهام--- چرایش را توضیح خواهم داد. از آنجائیکه آدمی موجودی است برزخی که پاهایش نه در دینای خاکی محکم شده است و نه روحش کاملا به اسمانها پرواز کرده است و به همین جهت هم موجودی است غیر قابل پیش بینی و پیچیده ما نباید از آدم ها و رهبران خدایی برای خود بسازیم و بجای تقلید و اطاعت گورکورانه در کنار انتقاد های سازنده جنبه های مثبت شان را هم فراموش نکنیم. برادران موحدی که به جز روزنامه نگاری آنهم از نوع دست دهم و کلاهبرداری و پیام نویسی چیز دیگری بلد نیستند حتی نمی توانند تصور هم بکنند که بنده بیش از ده سال است که علم روانکاوی-- بخوانید کارآگاهی--- می خوانم و اینرا می دانم که آنسانها حتی با اشتابهات لپی شان حقیقت را فاش می کنند. فروید استاد و کاشف این متد بودند . اینکه برادران موحدی از دیروز مرا به جناب دکتر علیرضا نظمی افشار چسبانیده و مرا سهند نطمی افشار می نامند اتفاقی نیست.بلکه قدم های اول مسافرتی پر پیچ و خم است برای رسیدن به دروازه الهام علیف برای گدایی. این سر آغاز پروسه ای است که در بدر به دنیال کاسه زنگ زده گدایی شان هستند که رنگش زنند. اینها در تدارک گدایی نوین می باشد. ولی باز هم کور خوانده اند برای اینکه شناخت درستی از دوست و دشمن و متفق ندارند.این حیله ای اس بغایت کودکانه برای نزدیکی بیشتر به اقای علیرضا اردبیلی. از آنجائیکه اقای اردبیلی درست زمانی که برادران موحدی داشتند آخرین نفس های شا را می کشیدند به یاری اینها شتافتند و با درج چند سطری در سایت تریبون از " زحمات" برادران دو قلو--- در کلاشی و حقه بازی و عدم صداقت و سستی قدم و تزلزل داشتن و کلاهبرداری----- تشکر کردند برادران موحدی اقای اردبیلی را به چشم منجی نگاه می کنند و از انجائیکه از اختلافات بین اقای علیرضا اردبیلی و دکتر نطمی افشار با خبرند--- البته این دو برادر هوچی گر از هیچ چیزی اطلاعات کافی و گسترده ندارند. آدم ده شخصیتی نمی تواند حتی در یک موضوع اطلاعات داشته باشد برای اینکه وقتی یکی از شخصیت هایش در باره موضوعی تفکر کرده و بخواهد به نتیجه ای برسد شخصیت های دیگرش وارد شده و دست اورهای شخصیت اولی را بر باد می دهند و بدین جهت هم اکثر افراد چندین شخصیتی اسکیزوفرینی هستند---- حالا توضح می دهم که چرا برادران موحدی کاسه گدایی به دست گرفته و حلقه طلایی درب الهام علیف را خواهند زد. بخش دوم: یکی دوسال پیش اقایان علیرضا اردبیلی و علی ملازاده مقاله ای تحت عنوان " 12 سئوال از جنای دکتر نطمی افشار" در رسانه ها منتشر کردند و با اینکار حساب نشده و تدارک ندیده چوب بر لانه زنبور کردند. دکتر نظمی افشار هم در دو مقاله بلند بالا تحت عنوان "گفتاری خطاب به دوست عالیقدر اقای اردبیلی و اردبیلی ها" منتشر کرده و در آن نه تنها به پرسش های دوازده گانه اقایان اردبیلی و ملازاده پاسخ دادند بلکه به شایعاتی هم اشاره کردند و از اقای اردبیلی خواستند که برای روشن کردن اذهان عمومی و رفع اتهام به این پرسش پاسخ دهند که اقای اردبیلی تا بحال نه به این دو مقاله بلند بالا و نه به آن اتهام پاسخ داده اند. شایعه---- تاکید می کنم که این فقط شایعه شده است و سند و مدرکی هم در دست نیست---- این است که اقای اردبیلی اجازه استحراج بعضی از معادن ازربایجان شمالی را از دولت علیف دریافت کرده اند. حالا برادران موحدی عقل شان را روی هم گذاشته و از عقل همسایه هم قرض گرفته اند و به این نتیجه رسیده اند که از آنجائیکه سهند به اقای اردبیلی در رابطه به مقاله" قوم وحشی" انتقاد کرده است و از آنجائیکه اقای اردبیلی هم با دکتر نطمی افشار اختلافاتی دارند پس این سهند همان یا خود نطمی افشار است یا اینکه طرفدار ایشان--- آخه بد بخت مگر نطمی افشار بیکار است که در سایت ها به دنبال دهن به دهن با شما ها باشد. شما ها به اندازه پشیزی در بین ملت تورک ارزش ندارید و منهم فقط برای اینکه ماسک عوض کرده و از پنجره وارد مرعدانی شده اید می خواهم که صاحب مرغدانی این جانور درنده تازه وارد را بشناسد و در و پنچزه و ترده مرغدانی اش را محکم به بندد. حالا برادران موحدی برای بار صدم دچار تناقض گویی شده اند و با دست خودشان به هر چهار دست و پایشان دستبند زده اند. برای اینکه از یک طرف هویت طلبان را مزدوران علیف نامیده اند و از طرف دیگر منجی شان اقای اردبیلی خود به داشتن روابط اقتصادی با همان دولت علیف متهم شده اند--- حالا خر بیار و باقالی بار کن----. به برادان موحدی توصیه می شود که برای راه حل پیدا کردن این معضلو گشودن گره گوردیون باز هم جلسه تشکیل داده و عقل هایشان را با هم جمع جبری کنند و بعدا هم قدری عقل از همسابه ها قرض بگیرند و خود را از این چاهی که افکنده اند بیرون بکشند. بقول رحمت الله کانت " ما گرد و خاک بلند می کنیم و بعدا ادعا می کنیم که نمی بینیم." اینهمه آدرس نوشته هایی " دوازه سئوال از جناب دکتر نطمی افشار " و دو پاسخ بلند بالای اقای نطمی ا فشار. دوازده سوآل از جناب دكتر نظمي http://far.baybak.com/wp-print.php?page_id=2604 گفتاری خطاب به دوست عالیقدر آقای علیرضا اردبیلی و اردبیلی ها (بخش اول) – دکتر عليرضا نظمي افشار http://far.baybak.com/shomareh_2603.azr گفتاری خطاب به دوست عالیقدر آقای علیرضا اردبیلی و اردبیلی ها (بخش دوم) – دکتر عليرضا نظمي افشار http://far.baybak.com/shomareh_2605.azr من در باره این موضوعات قضاوت نمی کنم و بیطرفم. من فقط گزارشگری می کنم و اگر محتوای اخبار به هز دلیلی به مذاق بعضی ها خوش نیاید من مقصر نیستم. به عقیده من این رودخانه هویت طلبی باید از سرچشمه تمیز و زلال باشد که بعدا دیگران را مسموم نکند. رودخانه ای که آبش مسموم باشد مصرف کنتده گانش به همان سرنوشتی دچاز می شوند که کورد های عراق بهش مبتلا گشتند که بخشی از کورد های باری کشتار برادرانشان دست دوستی به صدام دراز کردند و برادر کشی به راه انداختند و اگر اشغال عراق توسز آمریکا رخ نمی داد محالی بود که اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان می تواسنتید دوباره عهد دوستی به بندند. تشکیل اقلیم کردستان افق تازه ای بر چشم کورد های عراق و ایران و ترکیه گشود که همکاری های منطقه ای یکی از نشانه های این افق تازه گشوده شده است. سهند