رفتن به محتوای اصلی

کارنامه سیاه یا سفید کنفدراسیون!
04.01.2013 - 14:27

چرا کنفدراسیون ماهیت ارتجاعی خمینی را قبل از انقلاب اسلامی برای مردم افشا نکرد!

خمینی در مخالفت باشاه بدنبال اجرای قوانین شرعی اسلام در جامعه ایران بود ،آیا کنفدراسیون نیز چنین می اندیشید؟آیا برنامه سیاسی کنفدراسیون در بعداز سرنگونی شاه با خمینی مطابقت داشت؟ اگر برنامه کنفدراسیون مخالف نظریات خمینی بود ،پس چرا آنرا اعلام نکردند تا مردم خمینی بهتر بشناسند تا در فاجعه شکل گیری حکومت اسلامی شرکت نمی کردند؟

آقای محمود رفیع  بعنوان دبیر سازمان دانشجویان خارج کشور و  به نمایندگی از کنفدراسیون قبل از انقلاب اسلامی  دوبار یا سه بار به ملاقات خمینی رفت بی آنکه ماهیت وی را افشا نمایند!

خمینی مخالف همه مظاهر مدنیت جهانی بود اما کنفدراسیون آنها را یا ندید و اگر دید بدان بها نداد و اینک جامعه  ایران 34 سال هست که با سیستم برگشت به دوران صد اسلامی روحانیت به رهبری خمینی در ستیز هست!

کنفدراسیون آنموقع به وظائف خود بدرستی عمل نکرد و اینک وقت آن رسیده است که بدانها پاسخ قانع کننده بدهد!

به بهانه گردهمائی و پنجاهمین سالگرد تاسیس کنفدراسیون

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=50…

 

خمينی دمِ در از ما پرسيد شما الان کجا می‌رويد؟ گفتيم می‌رويم بغداد. گفت بغداد چه کار داريد؟ گفتيم با دو روزنامه مصاحبه داريم که اعلام کنيم شايعه پول گرفتن ما از تيمور بختيار دروغ است. خمينی گفت "نکنيد! اين کار را نکنيد!" اين عين گفته خمينی است. و گفت "اين داره با اين پسر مخالفت می‌کنه!" ما گفتيم آقا، مخالفت با شاه دليل همبستگی ما با او نيست. در آن زمان تعجب کردم که چرا خمينی می‌خواست ما را از تکذيب شايعه کمک گرفتن از تيمور بختيار منصرف کند. http://news.gooya.com/politics/archives/2012/02/1…

دکتر منصور بيات زاده یکی از فعالین و بنیانگذاران کنفدراسیون در یکی از مقاله هایش در دفاع از انقلاب 57 نوشته بود: آنموقع ما مخالفان رژیم شاه هیچ آگاهی از مسئله جدائی دین از حکومت نداشتیم!

 

در دوران فاجعه شکل گیری حکومت اسلامی که در سایه انقلاب ارتجاعی و اسلامی شکل گرفت ،من تنها 18 سال داشتم!در همان روزهای سال پنجاه هفت در ضدیت با اسلامی شدن انقلاب به بمب گذاری سازمان چریکها در پاسگاه قم در اواخر تابستان 57 به بعضی از دوستان مشترکمان اعتراض نمودم چرا که می دانستم آن بمب گذاری در راه نزدیکی سازمان چریکها با روحانیت انجام گرفت است.در جریان تظاهرات خیابانی وقتی نیروهای چپ در سال پنجاه و هفت عکس های صمد و خسرو گلسرخی را بالا می گرفتند بیشتر اوقات با حزب الهی ها در گیر می شدیم، چرا که آنها مدعی بودند انقلاب ما فقط اسلامی هست.خمینی پس از تظاهرات عاشورا و تاسوعا 57 با مشاهده جمعیت انبوه در حمایت اش طی اعلامیه ائی اعلام نمود که او هیچ ائتلافی با کمونیستها انجام نمی دهد چون از پشت خنجر می زنند؟

خمینی موذیانه در این کارش به امریکا چشمک زد که انقلاب اسلامی و حکومت بر آمده از آن ،ضد کمونیستی خواهد بود و آنها را رام کرد.اما کمونیستها در سایه نفرت از شاه آنقدر کور شده بودند که نه می توانستند حقایق را ببینند تا می خواستند تا واقعیت شکل گیری فاجعه اسلامی را پیش بینی نمایند.کمونیستهای ایرانی تا کنون ثابت نموده اند که براستی در تشخیص مسائل عاجزند!

راه و روش سیاسی د کتر محمد مصد ق را کد امیک از ملی گرایان پیمودند!

http://peiknet.net/08-oktober/news.asp?id=32312

این در حالی است که مارکس می گوید کمونیستها بایستی همیشه بهترین پیش گوئی ها را از مسائل اجتماعی داشته باشند.در همان روزها دولت هوشمند شادروان دکتر بختیار به روکار آمد و با هشدار هائی که در باره شکل گیری فاجعه فاشیست مذهبی می داد مرا به اندیشه های هوشمنداش جذب کرد و برای چند مین بار اعلام می نمایم که بنده در آن روزها از 37 روز حکومت دکتر بختیار حمایت و پشتیبانی نمودم که باعث خنده دوستان کمونیست نسبت به خودم شدم.آری دوست گرامی آقای کیانوش توکلی !کمونیست های ایرانی نتوانستند به وظیفه تاریخی خود به خوبی پاسخ بدهند و بیشتر آنها در کنار آخوندها نشستند.در تابستان سال 1360 در اوج سرکوب ها وکشتار های نیروهای سیاسی اردشیر  دوست مشترکمان در جبهه خط مقدم سر پل ذهاب برای من نشریه کار اکثریت را آورد تا بخوانم اما من به او گفتم ،اردشیر  خواهش می کنم همه این نشریات را ببر به آشغالی بینداز چون این نشریه در کنار آخوند ها برای اعدام نیروهای سیاسی تبلیغ می کند.می توانی با او تماس بگیری و از او این موضوع را بپرسی!کمو نیست ها حتی پس از قدرت گیری خمینی ، هنگامی که دکتر حسن نزیه که وکیل مدافع بیشتر کمونیستها در دوران شاه بود ،وقتی در تابستان 58 اعلام کرد ـ حکومت اسلامی نه ممکن هست نه مفید و لازم از او حمایت نکردند و بهشتی دستور تعقیب او را داد و او شاید اولین تبعیدی بعد از انقلاب هست .کمونیست های ایرانی از دکتر حسن نزیه حمایت نکردند چون او را لیبرال خطاب می کردند.کمونیستها از جبهه دمکراتیک ملی به رهبری متین دفتری و پاک نژاد هم برای دمکراسی نیز دفاع نکردند چون از طبقه کارگر نبودند! هرچقدر بنویسم کم هست اما یک چیزی را با آگاهی می توانم بگویم که کمونیستها خرابکاری هایشان در جامعه ایران بسیار زیاد بود . اگر همه آنها را بگویم مثنوی هفتاد من خواهد شد!راهی را که انتخاب کرده ائی ادامه بده واز گذشته بی حاصل چون در آن شرکت داشتی دفاع غیر منطقی نکن وراه آموزش را از گذشته تنگ و تاریک برای نسلهای آیند فراهم کن چون حاصلش بیشتر است!

 

اگر بخاطر داشته باشيم، بعد از سرنگوني شاه ،کمونيستها شعار محوري خود را برمبنای بعد از شاه نوبت امريکا است تنظیم و مطرح نمودند! بعد از آنکه به آن راحتی رژیم سلطنتی 2500 ساله سرنگون گردید ،کمونیستهای ایران دیگر موضوعی برای ادامه مبارزه نداشتند جز مبارزه با امریکا؟ بهمین خاطر آنها بسرعت به تئوری توطئه توسل جستند و آسانی سرنگونی شاه را در تبانی تازه به حکومت رسیده ها با امریکا فرمول بندی نمودند وآنرا میان مردم تبلیغ وترویج نمودند! آنها همان مردمی را که به پشت رهبری خمینی فرستاده بودند اما اینک به قداست رهبری خمینی شک برده بودند اما تفهیم تئوری نوین در میان مردم بسیار سخت می نمود لهذا مردم با مشاهده افتراق وتشتت وعدم صلاحیت واعتبار به روشنفکران فصلی که مرتب ایده های خود را جابجا می نمودند در انتخاب میان روشنفکران وخمینی، بسوی جمهوری اسلامی کشانده شدند. بخش های وسیعی از نیروهای مذهبی نیز از دوران زندان های شاه با اندیشه های ضد امپریالیستی از موضع اسلامی آشنائی یافته بودند واساسا یکی از خصایل و خصائص انقلاب اسلامی در ستیز با فرهنگ غرب نهفته شده بود وکمونیستها نیز با تفکر مائو ئیستی واستالینی در ستیز با همه دست آوردهای غرب، بخوبی می توانستند با جریانات اسلامی وحدت داشته باشند . یکی از هویت های سازمان مجاهدین خلق ایران را مبارزه ضد امپریالیستی تشکیل می داد که در همین رابطه سازمان چریکهای فدائی خلق در سال 1358 خورشیدی طی اعلامیه ائی تحت عنوان " مبارزه ضد امپریالیستی مجاهدین خلق را ستایش می نمائیم"صادر نمود که حاکی از اشتراکات وهمگرائی های آنموقع آن سازمانها را نشان می داد. سازمان های مجاهدین و فدائی به رژيم نورسیده تلقين نمودند که اگر واقعا ضد امريکائي هستند پس مبارزه ضد امريکائي شما حکومتيان کجاست؟ چراکه برابر ارزیابی آنها حکومت ایران در دوره شاه سگ زنجیری امریکا بوده است و در پناه انقلاب پر از راز ها واسرار ناپیدا تنها مهره ها جابجا شده اند و کمونیست ها در عین حال به دولت موقت تهمت سازشکار ومصالحه گر با امريکا را می چسباندند و در ميان مردم شايعه کردند که دولت موقت بازرگان با رضايت وهمدستي امريکا روي کار آمده است! ولي برابر تحلیل های حزب توده که بر بخش وسیعی از جریانات سیاسی آنروز سایه افکنده بود سهم خميني و موضع اش را همچنان ضد امريکائي ارزیابی می کردند ودر صدد بودند تا خمینی را به اردوگاه مبارزه ضد امپریالیستی بکشانند و در همین راستا بايد موقعيت خاص خميني را با دولت ليبرال مهندس بازرگان جدا می کردند! اعضای سازمان مجاهدین خلق که در آغاز گروگان گیری همکاری کرده بودند بسرعت از نیرنگ های جناح فریبکار حاکمیت سر در آوردند و اختلافات راهبردی میان گروگان گیران بوجود آمد که یا جناح مقابل، مجاهدین را کنار گذاشتند یا اینکه مجاهدین به گفته خود از نمایش واقعا مضحک گروگان گیری کنارگیری کردند. در همین رابطه دکتر ابراهیم یزدی که آنموقع در دولت موقت بازرگان شرکت داشت اخیرا در یک مصاحبه مطبوعاتی با مرتضی کاظمیان بدون پرده پوشی اذعان نمود که "روحانیت(یعنی خمینی) با گروگان گیری سفارت امریکا چپ را فریب داد" در همین رابطه خمینی پس از گروگانگیری در صفحه تلویزیون ظاهر شد و در خطاب به مردم گفت (پس کجایند این چریکها که از مبارزه ضد امپریالیستی دم می زدند) در حال حاضر نیز مانند آغاز جنگ ایران وعراق که در سایه تحریکات ولایت فقیه آغاز گردید ، رژیم اسلامی از تحریک جهان آزاد در زمینه غنی سازی اورانیوم دست بردار نیست و در پناه سیاست های تحریک آمیز خواهان نبردی دیگر برای راه اندازی فجر وکربلای اسلامی می باشد اما در همین راستا از همه نیروهای سیاسی می خواهد تا تکلیفشان را با نبرد آتی از حالا روشن کنند که در کجا ایستاده اند؟ بار دیگر میهن پرستی به پاشنه آشیل همه تئوری ها تبدیل شده است این در حالیست که نابود کنندگان همین میهن مدت 30 سال است که خود را با زور وتزویر و ریا در کانون قدرت قرار داده اند و سرکوب آزادیخواهان همین ملت در همه زمینه های اجتماعی وفرهنگی و اقتصادی به ایران خیانت می ورزند! جریانات سیاسی همچون گذشته بجای رهنمود صحیح به مردم باردیگر مردم را به زیر بیرق رژیم اسلامی هدایت می نمایند. بخاطر همین برای مردم ایران در تجربه سی ساله گذشته از آغاز انقلاب ارتجاعی واسلامی و تشویق آنها توسط سازمانها جهت شرکت در انقلابی که به رهبری عقب افتاده ترین عناصر تاریخی بعمل می آمد به اثبات رسیده است که دیگر نباید به رهنمود های همچون سازمانهائی گوش فرا دهند که ایران را اینگونه به خاک سیاه نشانده اند! روشنفکران و سازمانها به پیش نمازانی تبدیل شده اند که هیچکس حاضر نیست پشت سر آنها نماز بخواند! مردم بخوبی به این حقیقت تلخ وناگوار دست یافته اند که نابسامانی ها و فجایعی که در طی سی سال گذشته نصیب ملت ایران گردیده است تنها زیر سر جمهوری اسلامی قرار ندارد بلکه بخش وسیعی از خرابی ها و احتضار وبی تفاوتی مردم را روشنفکران وسازمان مسبب بوده اند. روشنفکرانی که با تفکر برج عاج نشینی و منیت و ریاست گرائی وفرقه بازی نمی گذارند هیچگونه ائتلاف واتحادی برای مبارزه با جمهوری اسلامی شکل بگیرد! در همین میان باید متذکر شد که درجه درس گیری از اتفاقات و حوادث گذشته به زیر صفر رسیده است واگر روزی وروزگاری همان روشنفکران درس عبرتی از جبر تاریخ بدست آورند، دیگر مردمی در میدان نخواهند بود که پشت سر این روشنفکران تجربه آموخته نماز گذارند!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.