رفتن به محتوای اصلی

پریشان گویی نمیتواند اسمش نقد باشد
30.12.2012 - 02:17

محمود جوشقون ظاهرا نقدی تحت عنوان "پیرامون نقد آقای یونس شاملی و مقاله “دشمنان آذربایجان را بشناسیم”" مطلبی نوشته و در آن ظاهرا به نقد نوشته من پرداخته اند. اما محتوی نوشته ایشان در بسیاری موارد بی ربط با نوشته من و در مواردی با پریشان حالی بسیار جدی روبروست. من تنها با پرداختی مختصر به دو مورد از نوشته آقای محمود جوشقون از آن درمیگذرم.

 

یک: فارسی نویسی در نقد داخلی ، خوش رقصی برای عوامل خارجی (استعمار داخلی) است

من همیشه عنوان کرده ام که اگر مسائل داخلی جنبش ملی دمکراتیک مردم در آذربایجان و نقد نظرات داخلی این جنبش موضوع نوشته است، بهتر است که به زبان ترکی نوشته شود. چون فضای مسموم جامعه سیاسی فارس، میتواند بحثهای داخلی و انتقادی سازنده، را در جهت تخریب این جنبش، مورد بهره برداری قرار دهد. به همین جهت در این نوع نوشته ها "ترکی نویسی" را مناسب حال جنبش سیاسی مان میدانم. به همین جهت برای محمد آزادگر نیز نوشته ام که: "اگر مخاطب آزادگر آذربایجانی ها هستند چرا زبان این نوشته فارسی است و نه ترکی آذربایجانی؟ وقتی موضوع مقاله و محتوای آن هیچ ربطی به فارس و فارسی ندارد چرا  به زبان فارسی نوشته شده است؟"

اما وکیل مدافع آزادگر، آقای محمود جوشقون تازه برای تایید فارسی نویسی محمد آزادگر از شخصیت های ترک آذربایجانی نقل قول نیز آورده و از زبان خود آزادگر مینویسند: "“بسیاری از آذربایجانی ها نمیتوانند ترکی را بخوانند” (پایان نقل قول). گویا کسانیکه که فارسی خواندن میدانند مقاله محمد آزادگر را میخواستند بخوانند، ولی چون مردم ما ترکی خواندن بلد نیستند نخواهند توانست، نوشته آزادگر را بخوانند! مثل اینکه آقای جوشقون خبر ندارد که در تیراژ کتاب فارسی تا چندی پیش در ایران با جمعیت بیش از هفتاد ملیون، تنها سه هزار جلد برای کتاب بوده است. گویا محمود جوشقون نمیداند که فارسی خوان ها یکی از "کم خوان" ترین مردمان جهان بشمار میروند. گویا محمود جوشقون باز نمیداند که این بحثها تنها در سطح فعالین سیاسی و اجتماعی خوانده میشود و در این سطح نیز، حداقل فعالین متعلق به جنبش ملی دمکراتیک ملت ترک در ایران و آذربایجان جنوبی دانش خواندن  این مقالات را دارند.

اگر محمد آزادگر واقعا ناتوانی در ترکی خواندن بوسیله فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان را ملاک قرار داده است، میتوانست سخنان خود را بصورت تصویری و شفاهی طی یک کلیپ ویدئویی، اما به زبان ترکی، در سایتهای "ایران گلوبال" و "آذربایجان" قرار میداد. در این صورت هم زبان ترکی مورد استفاده قرار میگرفت و هم حتی بیسوادان در میان خلق ما نیز میتوانستند اگر پندی در سخنان آزادگر وجود داشت استفاده نمایند. اما محمد آزادگر "زبان فارسی" را برای به اصطلاح افشای "دشمنان آذربایجان" ترجیح دادند و چنان نیز کردند.

 

دو: اسم زبان ملی خلق ما "آذربایجانی" است یا "ترکی" آذربایجانی؟

نیمه دوم تیتر نوشته محمد آزادگر "در دفاع از زبان آذربایجانی" است. البته در این خصوص دیگر به اندازه کافی نوشته شده است. یعنی محمد آزادگر با عنوان اینکه اسم زبان ملی خلق ما "آذربایجانی" است در تعارض با حزب که مسئولش نیز هست، سخن گفته است. چه در یکی از بندهای پلاتفرم جنبش فدرال دمکرات آذربایجان در خصوص عنوان ملی هویت و اسم زبان ملی خلق ما چنین میخوانیم:

"هويت ملی:  زبان ترکى (ترکی آذربايجانی) هسته اصلی و سنگ بنای هويت ملى ترکان ايران را تشکيل مي دهد. هويت ملى ما با زبان ماسرشته است." (پایان نقل قول)

در این بند عنوان هویت ملی ملت ما "ترک" و عنوان زبان ملی آن "ترکی" (ترکی آذربایجانی) قید شده است. اما آزادگر در آخرین نوشتهء خود و در تعارض با برنامه حزبی اش، عنوان زبان ملی خلق ما را "آذربایجانی" خوانده و در دفاع از آن قلم فرسایی کرده است!

حالا ببینیم وکیل مدافع ایشان آقای جوشقون چه دفاعیه را پیش میگیرد؟

محمود جوشقون برای دفاع از تز "زبان آذربایجانی" آقای آزادگر، از فردی که "حسن گلی" (من ایشان را نمی شناسم و از نظرات و نوشته های ایشان هیچ اطلاعی ندارم) نام میبرد که به زعم جوشقون نظرات رسمی جمهوری اسلامی را درباره زبان ترکی آذربایجانی بیان میکند.  بنا به نوشته محمود جوشقون، گویا "حسن گلی" جمهوری آذربایجان را به خاطر عدم قید عنوان "ترکی" در کنار آذربایجانی در قانون اساسی اش مورد انتقاد قرار داده است. و بر این اساس محمود جوشقون هر کسی را که اسم ملی زبان خلق ما را "ترکی" و یا "ترکی آذربایجانی" بخواند، تهمت همراهی با سیاستهای جمهوری اسلامی می زند! شاید بتوان این بخش از تفکرات آقای جوشقون را به مثابه کشف جدید و به اسم ایشان در جایی ثبت کرد!

 

آقای محمود جوشقون با این بیان نهایت حواس پرتی و پریشانگویی را بنمایش گذارده است. برای اینکه:

یک؛ جمهوری اسلامی، در تعارض ظاهری و باطنی با جمهوری آذربایجان است و این کشور را در نشریات داخلی خود "ایران شمالی" میخواند. جمهوری اسلامی دشمن زبان ترکی و خلق ترک در داخل و خارج از ایران است. چگونه این جمهوری میتواند از عنوان زبان ترکی در قانون اساسی جمهوری آذربایجان و یا هرجای دیگری دفاع کند؟ این هم از آن عجایبی است که از قلم محمود جوشقون بر کاغذ جاری شده است.

 

دو: در تناقض با این پریشان گویی، آقای جوشقون در طی همین نوشتهء خود بارها از محمد آزادگر نقل قول آورده است که وی نیز از "زبان ترکی آذربایجانی" دفاع میکند و حتی خود آقای محمود جوشقون درباره اسم زبان ملی در آذربایجان مینویسد: " منظور از زبان آذربایجانی ، زبانی است که مردم آذربایجان در شمال و جنوب بدان زبان سخن می گویند. این زبان، همان ترکی خاص آذربایجان است. یعنی ترکی آذربایجانی.". (پایان نقل قول) به عبارت دیگر اگر واقعا دفاع از اسم زبان ملی "ترکی آذربایجانی" غلطیدن در دامن سیاستهای جمهوری اسلامی است، هم خود آزادگر که به زعم جوشقون از زبان "ترکی آذربایجانی" دفاع میکند و هم خود آقای محمود جوشقون که زبان مردم ما را "ترکی آذربایجانی" میخواند، بایستی در خدمت سیاستهای جمهوری اسلامی بوده باشند! اما آقای جوشقون نیز با تمامی تناقض گویی هایش میداند که واقعیت چنین نیست. واقعیت، ناهنجاری در نگاه به مسئله ملی در ایران و آذربایجان جنوبی در میان بخشی از فعالان سیاسی جامعه ترک در ایران و آذربایجان است، که پیش از این در باره اش سخن بسیار گفته شده است.

اما پرسش اینجاست که اگر اسم زبان ملی خلق ما "ترکی" آذربایجانی است، چرا این معنا بایستی به گونه ایی نوشته شود که آقای جوشقون مجبور شوند برای توضیح منظور آزادگر از قلم خود استفاده کنند؟ مگر آزادگر توان بیان شفاف نظر خویش را ندارد که آقای جوشقون این مسئولیت را با اجازه و یا بدون اجازه بر دوش خود کشیده است؟

 

در پایان یادآور شوم که محمود جوشقون در نوشته خود مسائل بسیاری بی ربط به نوشته مرا نیز در نوشته اش جا داده است (دگر اندیش کیست؟ سایت قیرمیزی چه مینویسد؟ کامئنت نویسان حرفه ایی (که نمیدانم مقصودشان چیست)، همفکرانی که نمیدانم کیستند؟...)  که من ضرورتی برای پرداخت به آنان نمی بینم.

 

توصیه من به فردی که خودش را جوشقون خوانده این استکه "عصبیت" را، "تهمت زدن" را، "خصومت" را در بیان کتبی کنار بگذارد. اینها همه در ضدیت با فرهنگ دمکراسی و ادبیات دمکراتیک قرار دارد. تقابل و تضارب اندیشه در صور دمکراتیک  نه تنها هیچ نیازی به آن ابزار ندارد، بلکه تکیه به این ابزار تلاشهای سیاسی و اجتماعی را در رسیدن به آرمانهای بشردوستانه با ناکامی مواجه می سازد. خصومت علیه فعالین سیاسی جنبش خلق ما که ظاهرا آراسته به دوستی با بخشی از آن است، در عمل هدفی غیر از تخریب را نمیتواند دنبال کند. چون در عین صمیمت و در عین انسان دوستی میتوان در فعالیتهای فکری شرکت کرد و در تقابل اندیشه و نقد تفکر فعال بود.

20121230

Yunes.shameli@gmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یونس شاملی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.