بهروزییان
1- آقای شاملی از " مردم ترک" سخن میگوید. درستش مردم آذربایجان است. آذربایجان همه را در بر میگیرد و تعیین سرنوشت هم از آن همه مردم ساکن در آذربایجان است.
2- ایشان نوشته اند:" هدف رفراندم در نامه ارسالی به بانکی مون تحقق "حق تعیین سرنوشت" است:
اما در نامه هدف، تشکیل دولت قید شده ؛ متن نامه به زبان آذربایجانی" میللی-دئموکراتیک دؤولت"؛ این هم به منظور استقلال است.
3- آورده اند: « "استقلال" بصورت منفی» از سوی بهنام بیان شده :
در صورتی که از نظر آقای بهنام استقلال در حال حاضر فاقد شرایط لازم یاد شده است. و به صورت عام به "انتخاب آزادانه" مردم محول شده است. دلیل از نوشته مورد بحث:«فضایی دموکراتیک بر سر چگونگی اداره آذربایجان و سایر بخشهای ایران، بحثهای کافی در میان مردم صورت گیرد و اختلافات نیز به صورتی دمکراتیک و با همهپرسی واقعی و آزاد حل شوند و دیگر هیچ ظلم و ستم و تبعیضی در کار نباشد و همه بتوانیم، در سیستمی که انتخاب میکنیم – چه باهم و چه جدا از هم – به رفاه و سعادت برسیم ولی این تنها می تواند آرزویی نیک باشد و فرسنگها دور از واقعیات امروزی.»
4-"محکوم کردن مطالبه رفراندوم":
رفراندوم را محکوم نکرده ، عدم شرایط لازم درجامعه مطرح شده است. رفراندم به صورت عام مورد پذیرش آقای بهنام است.
5- "هر یک از همین "تشکیلاتها" مدعیاند که نبض جنبش ملی آدربایجان را در دست دارند و هر لحظه میتوانند میلیونها نفر را به خیابانها بریزند!". بله سخن آقای بهنام درست است. سند جدید خود نامه رفراندوم است که مدعی ست 30 ملیون نفر را میتواند به پای صندوق رأی بکشاند.
5- در نوشته آقای اژدر بهنام هیچگونه ضدیت دروغ و غیره نسبت به هیچ تشکیلاتی وجود ندارد. ایشان نقد و نظر خود را بیان کرده اند. متأسفانه اینکار از سوی آقای شاملی با دید دشمنانه ارزیابی شده است.
6- به بهانه ی اینکه نقد رژیم را خوشحال میکند نمیتوان نقد را به فراموشی سپرد. این نوع برخورد ها به مقالات خردمندانه نیست.
در نوشته آقای شاملی، جهان بینی، به عنوان اندیشۀ یک "ناسیونالیست -ترکیست" افراطی که از دیدگاه " فارس استعمارگر- آذربایجان ترک مستعمره" به قضایا مینگرد ، و در گسترۀ اندیشه و عمل، حقیقت را تنها از آن خود میداند ، و غیر از دشمن کسی را نمی بیند، چبود خود را به وضوح عیان میکند.
نوشته سندی ست توتالیتاریستی که در آن با تمام نیرو مستبدانه سعی میشود "نقاد" را مسخ کرده و به قالب خود دربیاورد. او را دشمن میشمارد. باور دارد آنکه ترکیست است دوست اوست - آنکه ترکیست نیست دشمن اوست.
جهان و پدیده ها و اشیاء برای او تنها به دو بخش تقسیم شده اند: ترک، الهه خیر، فارس، خدای شر. در حقیقت حکومت و "ناسیونالیست-آریائیست"ها هم آن روی این سکۀ ایده لوژیک هستند.
فکر جاری در مقاله وقتی نام " ترک" را به کار می گیرد مفهوم" ترکیست" بیرون میدهد. میکوشد مردمی را که به ترکی آذربایجانی سخن میگویند به " ترکیست" مبدل کند.
اینجا نقادیِ بینش ترکیسم برابر است با همردیفی و همذاتی با رژیم فاشیستی حاکم! و خدمت گذاری به جامعه فارسی زبان. و سخت بیگانه و دشمن با این سخن ، که: "برای آغاز نقد دیگری خودت را نقد کن". نویسنده هنوز نتوانسته تفاوت بین "گروه" سیاسی و "مردم" را درک کند. باز هم میکوشد خواست گروه را خواست مردم نشان دهد.
میر سید
آقای شاملی شما می گویید که نه از استقلال، بلکه از رفراندم سخن گفته اید و بهنام آنرا استقلال معنی کرده. خودتان می دانید که حرفتان درست نیست. ثانیا چرا به آقای امیر حسین موحدی اعتراض نکردید که بیانیه شما را بعنوان استقلال طلبی مورد حمایت قرار داد. پاسخ اژدر بهنام به نوشته موحدی است. بهنام می گوید خودتان را جای ملت نگذارید. شما 9 گروه هستید که هر کدامتان 10 نفر بیشتر نیستید. پس به اسم ملت حرف نزنید. راست نمی گوید؟
یک ایرانی
خسرو خضری
* تنگ بار : ویژگی آنکه به سختی اجازه حضور
به دیگران میدهد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید