رفتن به محتوای اصلی

نگرانی 4 گروه از بازگشت مردمان کُرد در مرکز ایرانیّت
15.12.2012 - 14:29

نگرانی 4 گروه  از بازگشت مردمان کُرد در مرکز ایرانیّت  و در سیاست ورزی کلان

● مطرح و برجسته شدن احزاب و سازمانها و شایستگی های نخبگان زن و مرد سیاسی مردم کُرد ایرانی تبار با دیدگاهی راسیونال و متین و گلوبال فرا قومی در این برهه از شرایط سیاسی ایران و خاورمیانه 4 چهار گروه زیر را به وحشت انداخته:

1- نظام جمهوری اسلامی و علی خامنه ای که با همکاری هم تباران حکومت ترکیه قصد سرنگونی مردمان کُرد را در چهار گوشهءِ منطقه و خاورمیانه را دارند.

 2- مردمان تُرک آذری از بازگشت مردم کُرد به هویّت ایرانی خود و در محور قرار گرفتن پروسهءِ سیاسی آنها در ایران بسیار در رنج و به وحشت و به دست و پا افتاده اند. مردم تُرک آذربایجان فقط در عرصهء سیاسی ایران شعار داده اند و میدهند و اکنون به حاشیهء مسائل سیاسی ایران رانده شده اند و میشوند و هر روز دست به دامن این و آن میگردند تا دوباره بهر شکل حتّی غیر دمکراتیک و با خشونت و یا بهر قیمت ناگوار دیگر به عرصهءِ سیاسی ایران باز گردند. امروز بر همگان ثابت شده است که مردم آذربایجان هیچگاه ظرفیّت و کشش کلهء گربهء، سرزمین گربه نشان ایران نبوده و نیست و تازه سدی در مقابل گذار مراحل تکاملی در ایران بوده و خواهد بود.

3-  افرادی کُرد تبار که لباس کُردی بر تن میکنند و وابستگی إتنیکی و فرهنگی  خود را به کُرد ها نسبت میدهند، ولی عملأ در جهت عکس منافع عمومی مردم کُرد بسود تُرک تباران و همسو با نظام جمهوری اسلامی در حرکت هستند و از همبستگی مردم کُرد با هم نوعان ایرانی خود وحشت دارند، این گروه در حقیقت در پی خوشبختی و رهایی مردم کُرد از ستم طبقاتی و جغرافیایی نیستند و دنبال مسائل دیگری میباشند.

 4- گروهی از ایرانیان ساکن خارج از ناحیّهءِ زاگرس که ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی را از زمانِ حکمرانیِ تُرک تباران از صفویان و قاجاریان و سلسلهء پهلوی گرفته تا جمهوری اسلامی امروز در چنگ خود قبضه کرده است و اکنون از مطرح شدن و در محور قرار گرفتن مردمان کُرد در عرصهءِ سیاسی کلان ایران وحشت دارند و همچنان خواهان همبستگی با مردم تُرک در تشکیل حکومت مرکزی ایران آینده هستند.

 بعد از هجوم و تسلط اعراب بر ایرانیان که پیامد آن سلب قدرت سیاسی و عدم تأثیرگذاری مردمان زاگرس نشین از قفقاز تا خلیج فارس در سامانهء سیاسی ایران را شامل شد، از آن زمان تا کنون حکومت مرکزی و گروهی از ایرانیان دشمنی خاصی با مردمان زاگرس نشین از شمال غربی تا خلیج فارس را دارند و در دور نگهداشتن آنها در حکومت مرکزی تلاش کرده اند. یکی از اینگونه افراد آقای اسماعیل نوری علا هستند که در حوزه های دیگر هم مانند محمد خاتمی که دوره هشت سالهء اصلاحات را نقش بر زمین کردند به ایرانیان خیانت کرده اند،

  آقای اسماعیل نوری علا سکولاریسم را به عنصری بی خاصیّت و غیر ضروری و ضد دمکراتیک بسود نظام اسلامی تبدیل کردند در حقیقت ایشان چنان ضربه ای بر پروسهء سکولاریسم سیاسی وارد آوردند که نظام جمهوری اسلامی هرگز نمیتوانست چنین عملی را به پیش ببرد، سکولارهای سبز انحلال طلب را به سکولارهای اصلاح طلب بی هویّت تبدیل کردند. البته برای کسی مانند آقای اسماعیل نوری علا که خمینی را در کرهءِ ماه دیده است و او را خورشید نورانی و آزادی بخش  ایران میدانسته است هیچ کاری بعید نیست. متأسفانه آقای نوری علا با گذشت اینهمه سالها از زندگی خویش هنوز موفق نشده است به وجود خویش و به  چهار چوب و خانهءِ فکری خود سر و سامانی دهد، ایشان اجازه ندارند برای تلاش رسیدن ناممکن به این هدف آتش برخرمن اسکلت بندی ایران بگذارند.

 یکی از اختلافات اساسی من با  آقای نوری علا  در شبکهء سکولارهای سبز، همین طرفداری بیجا و غیر دمکراتیک آشکار و پنهانِ ایشان از تُرک تباری و کوبیدن مردم کُرد و سایر مردمان ناحیّهءِ زاگرس بود و هست، ناگفته نماند ایشان در میان اینهمه کتاب و مطالب مفید در جهان امروز فقط کتاب زندگینامهء کمال آتاتورک را ترجمه و انتشار داده است.

ریشه های ائتلاف و این وابستگیِ گروهی از ایرانیانِ پایتخت نشین و افرادی مانند اسماعیل نوری علا به تُرک تباری روشن نیست، آنچه مسلم هست این طرفداری یک جانبه از تُرک تباری و سیاست فیزیکی و حذف دیگران از جنبهءِ دمکراسی نبوده و نیست و گرایش و نگاه به قدرت سیاسی موجود در کشور و فردای ایران خواهد داشت.

 آشکار نیست تلویزیونهای لس آنجلسی و احزابی مانند حزب مشروطه و سلطنت طلبان و بخشی از ایرانیان از جمله افرادی مانند اسماعیل نوری از جان مردم کُرد دیگر چه میخواهند ؟ این گروه از ایرانیان با گروهی از مردم تُرک آذری منتظر کوچکترین حرکت از سوی احزاب کُردی هستند تا بر روی آنها شمشیر بکشند ؟ همین مردم کُردی که هیچگاه فرصت مشارکت آنها در حکومت مرکزی داده نشد و از منابع و سرمایه های ملّی ایران از گذشته تا به امروز بی بهره بوده اند، بنا بر این همه طغیان و شورش های آنها بجا بوده و هست.

  چرا این رسانه های  لس آنجلسی و ایرانیان جرأت ندارند در مورد مردمان تُرک که طی هزار سال ایران را به نابودی کشانده اند و میکشند حرفی بزنند ؟ از آنها ترس دارند و یا سیاست دیگری را در پیش دارند و بر آن پرده می اندازند ؟

● برای چندمین بار هست که به حزب مشروطه و احزاب سلطنت طلب و دیگرانی که بنادرستی خود را پارسی و در محور ایرانیّت قرار میدهند، و به این گروه از ایرانیان و به افرادی مانند اسماعیل نوری علا ها هشدار داده شده است که از این عمل دوگانه بازی کردن و غیر دمکراتیک و زشت خود دست بر دارند و دوران غارت و چپاول سرمایه های ملّی ایران بوسیلهءِ گروهی ترکیبی از تُرک تباری و پایتخت نشین های رانت خوار ایرانی دیگر بسر آمده است.

 تازه مردمان کُرد از ایرانیان مرکز نشین تهران و از افرادی مانند آقای اسماعیل نوری علا  ها هزار برابر ایرانی تر و پارسی تر هستند و بتازگی نخبگان کُرد بخود آمده اند که بر مبنای ایرانیّت دو هدف را نشانه بگیرند، 1- نجات ایران سرزمین مادری و پدری آنها از چنگ رژیم ولایت فقیه و خلیفه گری تُرک تباری علی خامنه ای 2- دست یابی به حقوق منطقه ای خود.

 آیا آقای اسماعیل نوری علا و سایرین که خود را در مرکز ایرانیّت قرار میدهند، میتوانند ثابت کنند که از مردمان کُرد ایرانی تر و پارسی تر هستند ؟ آقای نوری علا  و حزب مشزوطه همانقدر ایرانی هستند که مردمان کُرد در ترکیه و سوریه و عراق ایرانی هستند!.

 آیا حزب مشروطه و سلطنت طلبان و آقای اسماعیل نوری میدانند که همشهری ایشان رضاشاه با تمام وجود از واژهء پارس و پارسی متنفر بود و آنرا بر روی نام ایران برداشت ؟ نکند آقای نوری علا به پیروی از رضاشاه ضد پارسی و ضد زاگرس میباشند امّا جرأت بیان آنرا ندارند و میخواهند این نفرت را در روند طرفداری از تُزک تباران به پیش ببرند !.

 احزاب و سازمانهای و نخبگان سیاسی زن و مرد کُرد باید همچنان با عزمی راسخ تر، با درایت و شناخت عمیق و با برنامه های درازمدت و فراگیر و با استراتژی های فرامنطقه ای و فرا قومی خود را در محور ایرانیّت و در مرکز تصمیم گیریهای سیاسی کلان ایران و منطقه و حتّی خاورمیانه قرار دهند، اگر آنها در این راستا حرکت کنند بدون شک از پشتیبانی صد در صد ما مانند گذشته برخوردار خواهند بود و روز بروز بر تعدادِ پشتیبانی آنها از سوی طبقات مختلف ایرانیان راستین، بویژه از سوی مردمان ماد و پارسی ناحیّهءِ زاگرس نشینان از شمال غربی تا خلیج فارس افزوده خواهد شد. استراتژیک و تاکتیک ما در راستای استقلال و نجات ایران با برپایی کردستان بزرگ امری ناگسستنی است. یکی دیگری را تکمیل میکند.

 از مشهد و تهران، و قم، اسلام زده و امامزاده پرور برای رهایی ایران و هویّت ایرانی و پارسی کاری ساخته نبوده و نیست، در این جغرافیای تنها روشنفکران دینی متحجر و خدمتگزاران ولایت فقیه پا گرفته است.

  از تبریز و آذربایجان که در جهت منافع تُرک تباری با ترکیه و قفقاز و علی خامنه ای در تهران همسو میباشد و از این دیار در طول تاریخ فقط آغتشاش و آنارشیسم  و فروپاشی و تفرقه افکنی برخاسته و برخواهد خاست. سرزمین آذربایجان فقط هنر ساختن تاسوعا و عاشورای شیعه گری، بابک خرمدین ایرانی، عاشورای 21 آذر ها و طبعأ آفرینش آشورهای دیگر و جعل تاریخ و ثبت مالکیّت جغرافیا  در کارنامهء خود را دارند.

تازمانیکه قدرت سیاسی کلان کشور مانند دوران قبل از اسلام: ماد، هخامنشی و پارسی، و ساسانی به ناحیّهء زاگرس از قفقاز تا خلیج فارس باز نگردد، ایران همچنان دچار بحران هویّت، سرگیجی سیاسی و در فرهنگ شیعه گری و خلیفه گری تُرکی و عربی در اسارت هست و پرچم استقلال و ایرانیان برده وار از این سو و آن سو  همچنان بر زمین کشانده خواهند شد.

|دسامبر 2012| آلمان| ناصر کرمی|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.