خبر ناگوار آتش گرفتن كلاس درس، «بار ديگر»، آتش درد و اندوه را در جان همگيمان برافروخت. «بار ديگر» ميگويم، چرا كه شوربختانه، نخستينبار نيست و كمابيش هر سال، و به ويژه در فصل زمستان، رخدادهاي دلخراش ريز و درشتي اينچنين روي ميدهد و قرباني ميگيرد. با جستوجويي كوتاه و مختصر در فضاي مجازي، ميتوان عكس كودكاني را ديد كه در سالهاي گذشته، و در همين آتشسوزيهاي كلاس درس، جان باختهاند يا زيبايي چهرههاي خويش را براي هميشه از دست دادهاند.
و شگفتانگيز اينكه سخن از بهبود آموزش و دگرگونيهاي بنيادين و گامهاي بلند پيشرفت و توسعه، پربسامدترين سخن دستاندركاران فرادست آموزشي اين روزهاست. به هر رو، در 75 روزي كه از آغاز سال تحصيلي ميگذرد شمار چشمگيري از دانشآموزان جان باختهاند يا سخت آسيبها ديدهاند. نمونه واپسين اين رويدادهاي دردآور، روز چهارشنبه پانزدهم آذرماه رخ داد كه 37 دانشآموز دختر چهارم دبستان در روستاي «شينآباد» شهرستان پيرانشهر آذربايجان غربي، بر اثر آتش گرفتن بخاري نفتي كلاس، تا 50 درصد سوختگي برداشتند و تا پايان عمر، زخمي ژرف بر صورت زيبا و روح لطيفشان نشست، ناگفته نماند كه در اين رخداد، آموزگار و سرايدار مدرسه نيز آسيب ديدهاند.
و اين نيز داستاني تكراري است كه پس از هر كدام از اين رخدادهاي تلخ و اندوهبار، شماري از نمايندگان مجلس، خواستار پيگيري دستاندركاران و كارگزاران شوند، و البته پس از چندي همهچيز به فراموشي سپرده شود و به خير و خوشي، پايان پذيرد. آنگونه كه در خبرها آمده بود دبستان دخترانه «شينآباد»، دبستاني است كه 5، 6 سال پيش ساخته شده و لولهكشي گاز، تا جلوي در مدرسه انجام پذيرفته است اما متاسفانه مدرسه، گازكشي نشده و كلاسهاي درس، با بخاريهاي نفتي گرم ميشوند.
به راستي چگونه ميتوان پذيرفت كه وسيله گرمايش مدرسه، در روستايي كه گازكشي شده، بخاري نفتي باشد؟ پس بودجه سازمان نوسازي مدرسههاي كشور، صرف چه هزينههايي ميشود؟ و چگونه ميتوان پياپي از دگرگونيهاي بنيادين سخن گفت اما به چنين مسائل پيش پا افتاده و نخستيني توجه نكرد؟ بدبختانه، تا واقعيت- البته به همراه فاجعههايي اينچنين- خود را نمايان نسازد، كارگزاران دوست دارند از آن، چهرهيي زيبا بسازند و پياپي در وصفش سخن برانند.
اكنون پيشنهاد اين است- آنگونه كه نماينده شهرستان پيرانشهر در مجلس شوراي اسلامي هم گفته- كه وزير آموزش و پرورش، با پذيرش مسووليت رخدادي اينچنين دردناك، كه به فاصله كمتر از دو ماه از كشته شدن 26 دانشآموز و آموزگار اردوهاي راهيان نور رخ ميدهد، استعفا كند. گرچه اين استعفا دردي از دردهاي آسيبديدگان، درمان نخواهد كرد اما دستكم ميتواند آغازي باشد براي دگرگوني بنيادين در فرهنگ
فرمان راني؛ اينكه هر مسووليتي بايد همراه با پاسخگويي باشد. اما شايد مهمترين درسي كه ميتوان از اين رويدادهاي تلخ آموخت اين باشد كه آغازگاه دگرگوني بنيادين در آموزش و پرورش- البته اگر شدني باشد- را، بايد ارزش و ارجمندي جان دانشآموز و آموزگار نهاد و پذيرفت كه جان انسانها، بر هرگونه آموزشي برتري دارد.
*معلم و كارشناس آموزش و پرورش
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید