رفتن به محتوای اصلی

تاملی برمحتوی کتاب «در دامگه حادثه» از منظر جامعه شناسی سیاسی - بخش سوم
17.10.2012 - 14:41

 مصاحبه آقای  :عرفان قانعی فرد ، با آقای : پرویز ثابتی .

به قلم : کاظم رنجبر : افسر سابق ارتش ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی ،از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس .

Kazem.randjbar @yahoo.fr

 بخش سوم – نسخه 1

 کسی که نتواند جهت تحولات  جهانی را زیر سئوال ببرد، این امکان را دارد  که  چنین فردی در مقابل روند وقایع تعجب بکند .

 سخن از : ماکس وبر- متولد 1864 مرگ 1920  –   جامعه شناس ، استاد اقتصاد سیاسی .

 

بخش سوم در دامگه حادثه :

 در کتاب : در دامگه حوادث ، بحث شکنجه زندانیان سیاسی در زمان رژیم سابق ، خصوصا از زمانیکه آقای پرویز ثابتی ، شخص دوم سازمان امنیت و اطلاعات کشور بودند ، از صفحه 297 با این سئوال آقای عرفان قانعی فرد شروع می شود : در ایران چند کتاب (البته بسیار خواندنی ) در موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در باره سازمان چریک های فدائی خلق و مجاهدین خلق منتشر شده که ساواک  را به آدم کشی و جنایت و داغ و درفش متهم میکنند؛ البته در همه جای دنیا ، بمب گذاری و ترور و اقدام مسلحانه و... محکوم و مذموم است و برخی معتقد ندکه شاید از ساواک  فقط بتوان تشکر کرد که ، توانست ریشه اقدامات مسلحانه را در ایران آن زمان ، تا حد بسیار خشکاند و امروز قدر آن را می فهمیم .(نقل از صفحه 297-298)

در صفحه 301 ، آقای عرفانی فرد ، در رابطه با موضوع :وجود شکنجه در زندان های ساواک این بار سئوال را چنین طرح می کند :البته برخی از چپ ها هم معتقدند که شما (ساواک ) هم در زندانتان شکنجه بود ه وحتی در ایام ریاست خود شما .

آقای پرویز ثابتی  چنین جواب می دهد : من شکنجه را غیر قانونی می دانستم و در هر فرصتی که بدست می آوردم با آن بر خورد میکردم که ممکن است بعد بیشتر توضیح دهم .

 بعد از این جمله آقای پرویز ثابتی ، می گوید : ممکن است بعد توضیح بدهم .  البته از منظر زمانی ، این کلمه «بعد » مشخص نیست . بعد یعنی کی ؟ چند ساعت دیگر ؟  یک روز دیگر ؟  دور روز دیگر ؟  اما وقتی به کتاب نگاه میکنیم ، می بینیم ، بدون فاصله  این بحث ادامه پیدا می کند .

 آقای ثابتی ادامه می دهد (...) من همانطوری که گفتم با شکنجه و هر گونه اقدام غیر قانونی مخالف بودم  وتا آنجا که در توان داشتم ، از آن جلوگیری میکردم .خودم هیچگاه ندیدم که فردی مورد شکنجه قرار گیردولی البته در این باره بسیار می شنیدم . (نقل از صفحه 307 کتاب )

وقتی خواننده ایرانی  این جملات را از زبان آقای پرویز ثابتی می شنود ، مسلماً از خود می پرسد : آیا  گفته های زندانیان سیاسی  را که امروز درقید حیات هستند ، آنها را قبول بکنم ، یا گفته های آقای پرویز ثابتی را ، که می گوید :خودم هیچگاه ندیدم که فردی مورد شکنجه قرار گیرد ولی  البته در این باره زیاد می شنیدم .

خواننده ایرانی  با خواندن این بخش مهم کتاب  در باره  وجود  یا عدم وجود شکنجه در زندان های سیاسی  رژیم سابق (نظام سلطنت استبدادی محمد رضاشاه ) چه انعکاسی  میتواند داشته باشد ؟ اینجا است که آقای عرفان قانعی فرد ، به عنوان : یک محقق بیطرف  عمل نمی کند ، بلکه سعی بر آن دارد که گفته های آقای پرویز ثابتی را ، به دلیلی ، (چه دلیلی ) به کرسی بنشاند ، وبر آن مشروعیت بدهد . آقای عرفان قانعی فرد ، این عمل را با یک ظرافت بسیار  استادانه  انجام می دهد ، که چه بسا خواننده ، به این عمل  مردم فریبانه  آقای قانعی فرد و همکاری  رسمی ایشان با آقای پرویز ثابتی ، در راستای گمراه کردن افکار عمومی نسل حاضر ، در اوج قدر قدرتی  آقای پرویز ثابتی و نظام استبداد محمد رضاشاه ، هنوز به دنیا نیامده بودند ، ظرافت و زرنگی تمام بخرج می دهد !!! این ظرافت و زرنگی  در این نکته نهفته است که درست در زیر نویس و در همان صفحه کتاب  307 چنین می خوانیم : 2- یکی از مقام های ساواک :«با مطالعه پرونده های فردی (چریک های فدائی خلق و مجاهدین خلق و...) متوجه می شدید که هر کدام از نوعی توهم رفتاری و بیماری روانی  رنج می برندو آنقدر در تکرار دروغ گرفتار شده اند که باورشان نمی شود واقعیت ماجرا ، چیز دیگری بود . مذهبی ها و اسلامی ها آنقدر دروغ و اغراق را در خاطرات و نوشته های اراجیف خود پس از انقلاب منتشر کردند ، که برای نسل شما جوانان دیگر مشکل است  پاک کردن و زدودن اوهام  از واقعیت »

 اینجا است که خوانندگان این کتاب  باید دقیق بشوند ، که محتوی این کتاب ، همچنانیکه در بخش اول این نقد  ذکر کردم ، هدفی جزء گمراه کردن خواننده ، در راستای شناخت ماهیت و واقعیت  نظام استبداد خودکامه محمد رضاشاهی  را ندارد .

محتوی کتاب در دامگه حادثه و تبلغاتی که به چاپ وانتشار این کتاب در آمریکا به دنیال داشت ، خوشبختانه یک عده از ایرانیان  خصوصا  شخصیت های سیاسی نظامی ایرانی تبار  که  بعد از فروپاشی  نظام استبدادی محمد رضاشاهی ، مقیم آمریکا شده اند ، توجه شان به گفته های آقای پرویز ثابتی جلب شد و مقالات متعددی از منظر نقد محتوی کتاب ، در نشریات  ونشریات الکترونیکی خارج از کشور ، چاپ و منتشر گردید . در  بین این  این نوشته ها ، نقد  سرگرد سابق ارتش پرویز انصاری  که خود در اداره دوم ارتش ، اداره ضد جاسوسی  مسولیت داشتند ، از منظر محتوی وبا استناد به واقعه دستگیری افسران پادگان بروجرد توسط ساواک و شکنجه آنان تاحد معلولیت  یکی از آنان :سروان مجید فرودنیا ، واعدام این افسر بی گناه ، برای سرپوش گذاشتن به جنایات ساواک  را داشتند ، ماهیت ذاتی نظام استبداد پهلوی و دستگاه ساواک  را که آقای پرویز ثابتی ، مقام دوم این دستگاه اختناق و شکنه بود ، کاملا روشن می کند .خواندن سلسله مقالات جناب سرگرد پرویز انصاری را  برای شناختن ماهیت ساواک ،دستگاه اطلاعاتی وامنیتی رژیم محمد رضاشاهی را به تمام  ایرانیان ، خصوصاً افسران  ارتش ایران ، چه در رژیم سابق

«شاهنشاهی ،و چه در رژیم شیخ شاهی  امروز » و تحلیلگران  مسائل سیاسی  ایران  وسیاست های بین المللی قدرت های بزرگ  امروز را توصیه میکنم .  در ضمن لازم به یادوری میدانم ، که : آقای پرویز ثابتی ، در این مصاحبه  بی سر و ته خود با آقای عرفان قانعی فرد ، واقعاً ماهیت ذاتی خود را از منظر ابعاد انسانی و انسانیت، شعور و آگاهی سیاسی   نشان میدهد.!!! آقای پرویز ثابتی و امثال پرویز ثابتی ها  واربابان شان  ، قدرت های استعماری باید بدانند که یک ملت را برای همیشه نمیتوان فریب داد .ملت از منظر منطق عقلی و علمی ، یک عنصر پویا در روند تکامل شعور اجتماعی  پیش میرود . چه کسی باور میکرد که روزی ایدئولوژی کمونیزم ، و رهبران جهان کمونیزم به زباله دان تاریخ  فرستاده خواهد شد؟ همین سرنوشت در انتظار نطام «جمهوری ابتر اسلامی  روح الله خمینی » نیز هست .

 

*                  *                      *

 

پرویز انصاری، نویسنده این مقاله. متولد 1319 شمسی است. او علاوه بر تحصیلات نظامی، دارای لیسانس علوم سیاسی و فوق لیسانس حقوق جزا از دانشگاه تهران است و در دوران قبل از انقلاب ابتدا در مناصب مختلف قضائی ارتش، خدمت کرده است. وی در مهر ماه سال 1356 به عنوان وابسته ویژه نظامی مستقل (بدون وابستگی به سفارت ایران) به پاکستان اعزام می شود .او در آبان ماه 1357 به تهران احضار و به پیشنهاد ارتشبد ازهاری، ازارتش به نخست وزیری مامور و با موافقت پادشاه ،تحقیقات از دولتمردان رژیم گذشته راعهده دار و ماموریت اودردولت شاپوربختیار نیزادامه می یابد.انتخاب او درآنروزهایِ آشفته ، به سابقه خدمتی وی درسالهای قبل از انقلاب ، پیوندداشت که مسئولیت رسیدگی به پرونده های فسادمالی واداری وتحقیق از فرماندهان کل ژاندارمری ، نیروی دریائی ، لجستیکی نیروی زمینی ، لشگرزرهی قزوین ، و...راعهده داربوده و . تکرار وتداوم واگذاری این نوع ماموریتها وارزیابی مثبتِ کاهش فساددرنیروهای مسلح ، وتجربه اندوزی او درشناخت تنوع حیله های مُفسدین، بود ه است .   (ماخذ 1)

جناب سرگرد پرویز انصاری در سلسله مقالاتی را که بعد از چاپ و انتشار کتاب : «در دامگه حوادث »  برای نشان دادن  محتوای کتاب و و نبود کوچکترین صداقت در گفتار های پرویز ثابتی در این مصاحبه های خود با آقای عرفان قانعی فرد ، ضمن اشاره به وجود فساد مالی کلان در دستگاه حکومتی محمد رضاشاهی ، در رابطه با اعمال شنکنجه و قتل  مخالفان رژیم  پهلوی ، که آقای پرویز ثابتی آنها را انکار می کند ، یک نمونه بسیار با محتوی  را در این مقالات خود به قلم می آورد ، که واقعاً ماهیت دستگاه ساواک و دروغ پردازی های آقای پرویز ثابتی را به اثبات می رساند .  این واقعه اسفناک را ، جناب سرگرد انصاری  با عنوان :

«گروه افسران برانداز مرکز مهندسی بروجرد »  در مقالات خود توضیح و تشریح می دهد . (ماخذ2)

 

 

در تمام ارتشهای مدرن دنیا ، افسران بعد از رسیدن به درجه سروانی ، خود را آماده کنکور «دانشگاه ستاد و فرماندهی » آماده می کنند . این رسم معمول بود که افسران د اوطلب برای کنکور ، یک ماه مرخصی تقاضا می کنند و در این مدت مثل محصلین دبیرستان ، یا دانشجویان دانشگاه ، مواد دروس  نظامی مربوط به کنکور را  در صورت امکان ، بصورت گروهی ، چند نفره ، (چهار پنج نفر باهم ، برای تبادل آگاهی های خود از تخصص رسته های   رفقای همقطار ، در منزل همدیگر ، درساعات معین جمع می شوند ، ومواد درسی را مطالعه و مرور می کنند . )

زمانی که آقای پرویز ثابتی شخص دوم ساواک معاون سپهبد مقدم بود، 8 نفر از افسران دانشکده مرکز مهندسی  شهر بروجرد ، خود را برای کنکور دانشگاه ستاد و فرماندی آماده می کردند . این 8 نفر افسر طبق سنت دانشجوئی ، هر روز درساعت معین ، در خانه یکی از دوستان داوطلب کنکور برای مرور دروس دانشگاهی  و تبادل آگاهی از رسته همقطاران خود جمع می شدند . همین جمع شدن یک عده پنج شش نفر افسر در ساعات مشخص در خانه همدیگر ، باعث سوء ظن ساواک می شود ، و خبر چینان ساواک در منطقه ، به ساواک تهران ، یعنی به سپهبد مقدم و شخص دوم ساواک آقای پرویز ثابتی ، گزارش می دهند ،که تعدادی از افسران  شهر بروجرد ، با جمع شدن در خانه همدیگر در ساعات معین روز ، سرنگونی نظا م را طراحی می کنند .

همین گزارش خبرچینان ، باعث می شود که آقای پرویز ثابتی با ارسال  مامورین سازمان امنیت کشور که حتی بنا به قوانین معتبر کشور حق دخالت در امور ارتش را نداشت ، شبانه در خانه هایشان ، در مقابل چشمان پرالتهاب از ترس و حشت زنان و فرزندان این افسران ، آنها را به اتهام ، طرح و اقدام برای سرنگونی نظام حکومتی ، به تهران ارسال می کنند . همه این هشت نفر افسر از استادان دانشکده مهندسی ارتش ، واقع در پادگان بروجرد بودند و برخی از آنان درارای دانشنامه های مهندسی  از دانشگاه تهران و برخی دوره های مقدماتی و عالی رسته های مختلف ارتش ( پیاده –مخابرات- توپخانه – زرهی ) را در دانشگاه های خارج گذرانده بودند . (لازم بیاد آوری است که خواننده یک لحظه  فقط یک لحظه از منظر ارزش انسانی –علمی – و حتی هزینه تعلیم و تربیت این افسران را از مد نظر بگذراند )

جناب سرگرد پرویز انصاری که آن زمان  در مقام افسر رکن 2 –(افسر اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ) در ارتش خدمت می کرد، پرونده ، و نحوه بازداشت ، شکنجه این افسران را توسط ساواک  در سلسله مقالات خود در رابطه با آقای پرویز ثابتی و کتاب : «در دامگه حادثه »  بطور دقیق شرح و توضیح می دهد . در نهایت این عمل خلاف  وغیر قانونی و رفتار وحشیانه ساواک با افسران بی گناه را ، از طریق کانال های قانونی به اطلاع   شاه فرمانده کل قوای ایران در آن زمان می رساند. بدستور شاه کمیسیونی  مرکب از افسران ارشد و عالی رتبه  برای تحقیق  و آگاهی از نحوه بازداشت و شکنجه افسران توسط شکنجه گران حرفه ای ساواک  تشکیل و در نهایت بیگناهی این افسران ، وشکنجه شدن آنها توسط ساواک معلوم می شود .

این رفتار وحشیانه ساواک تحت مدیریت آقای پرویز ثابتی ، که امروز بعد از گذشت 33 سال از قدرقدرتی ساواک با تمام حیله و نیرنگ ، وجود شکنجه در ساواک را نفی میکند ، به آن حد وحشیانه بود ،که برای کتمان نگه داشتن وضع جسمی سروان مجید فرودنیا ، یکی از از آن 8 نفر افسر بی گناه ، که ساواک به اتهام :اقدام برای سرنگونی رژیم شاه بازداشت کرده بود ، در اثر شکنجه های حیوانی این دستگاه فشار و خفقان ، به بیماری صرع دچار شده بود .  سرگرد پرویز انصاری ، پایان زندگی تراژیک سروان مجید مجید فرودینا ، چنین می نویسد : در مدتی که برای مدت کوتا ه برای ماموریتی که به کرمانشاه رافته بود ، همین دستگاه ساواک برای پنهان نگاه داشتن اعمال وحشیاه خود نسبت به این افسر بیگناه ، سروان مجید فرودنیا را اعدام میکند .«...»هنگامیکه به تهران برگشتم ، معاون ام سرگرد شجاعی به من اطلاع داد ، سروان فرود نیا  تیرباران شده است !!! از او پرسیدم : نامه کتبی در این مورد رسیده ؟ گفت خیر .پرسیدم پس بر  چه مبنائی شما اطلاع پیدا کرده اید ؟ گفت سرلشکر قاجار او را احضار و به وی گفته است .مستقیم به دفتر قاجار رفتم و چگونگی را پرسیدم : او خبر را تائید کرد ولی از چگونگی بی خبر بود و گفت از تیمسار مقدم بپرسید .من به دفتر تیمسار مقدم رفتم و بدون ارائه گزارش ماموریت کرمانشاه از او پرسیدم :تیمسار مسئله اعدام سروان فرود نیا صحت دارد ؟ او گفت : متاسفانه بلی . کمیسیون سه نفره : ثابتی ، سپهبد  جعفری و سرلشکر بهزادی ، نام فرودنیا را بدون اشاره به نظامی بودن او در ردیف خرابکاران محکوم  به اعلیحضرت ارائه داد هاند . بدون ادامه دادن ازدفتر مقدم خارج و متنی را با خط و بدون خطاب  به مقامی نوشتم : من از امروز قادر به ادامه خدمت در سازمانی که در آن نه شرافت انسانی و نه وجدان حرفه ای و نه عدالت قضائی معنی دارند نیستم .متن را امضا و تسلیم معاون ام سرگرد شجاعی کرده اداره را ترک کردم .(ماخذ 2)

*                            *                         *

سرنگونی رژیم محمد رضا شاه پهلوی ، با تکیه بر ایده ئولوژی« اسلام سیاسی  » نه در مسکو ، بلکه در واشنگتن ، همراه با متحدان غربی آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، کانادا ، آلمان ، در راستای اهداف ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی این قدرت ها ،طراحی شده بود ، امروز ادامه این سیاست را ، زیر پوشش« بهار عرب » ، تحلیلگران سیاسی مشاهده می کنند . در این راستا است که که سر آغاز این مقاله را با سخن وزین : ماکس وبر ، شروع کردیم که می گوید : کسی که نتواند تخولات جهانی را زیر سئوال ببرد ، این امکان را دارد که چنین فردی در مقابل روند وقایع تعجب بکند . بی جهت نیست که آقای پرویز ثابتی بخاطر نا آگاهی از روند وقایع ایران ، که منجر به فروپاشی نظام پهلوی شد ، عنوان کتاب  را «در دامگه حادثه » می نامد، در حالیکه فروپاشی سلطنت پهلوی ، حادثه نبود ، بلکه یک برنامه با اهداف معین و مشخص بود ، که در بخشهای آینده ، به مرور توضیح و تفسیر خواهیم کرد .

ادامه دارد .

بخش اول

بخش دوم

 

اقتباس با ذکر نام نویسنده و نام سایت کاملا آزاد است .

پاریس 15 اکتبر 2012

------------------------------------------ -

ماخذ 1.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-42597.html

 ماخذ 2.

http://www.jminews.com/news/fa/?mi=15

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.