رفتن به محتوای اصلی

پاسخ "خدا" به نامه عفت مرعشی همسر آخوند هاشمی رفسنجانی
14.10.2012 - 19:59

بانو عفت مرعشی؛

نامه شما به الله بدلیل ناآشنائی ایشان با زبان پارسیان، به آدرس یزدان ایرانیان فرستاده شده است. قبل از پاسخ به شما توصیه می شود که نامه هایتان از طریق چاه چمکران و یا خانه الله در مکه و به زبان عربی ارسال گردد.

شما گرچه شهروند ایرانی هستید ولی هیچ قرابتی با مردم، تاریخ، آئین و فرهنگ ایران ندارید. شما برای مصرف دینی می توانید هر راه صواب و ناصواب را برگزنید ولی در گفتگو با خدائی که با تاریخ شما و خانواده تان آشناست، دست از فریبکاری بردارید و کوشش کنید که خودتان باشید.

نامه شما بعنوان عنوان مادر "همه ی بچه های این آب و خاک"  با تاخیر 33 سال دریافت شد. چراکه بچه های این آب و خاک 33 سال است زیر شلاق، شکنجه، تیغ و گلوله اسلامگرایان نابود می شوند و اتفاقن همسر شما نقش جنایتکارانه ای در برپائی، حفظ و تداوم نظام سلطه، شکنجه و اعدام داشته است.

یزدان ایران و ایرانیان بخوبی آگاه می باشد که اهداف شما و همسرتان هیچگونه قرابتی با منافع ایران و ایرانیان نداشته و ندارد و زندان و شکنجه همسر شما در دوران ستم شاهی، از خاستگاه منافع قشر انگل صفت روحانیت و سلطه بربرمنشانه اسلام در ایران بوده است.

از شما تمنا می شود که خود را بعنوان مادر "همه ی بچه های این آب و خاک"  معرفی نکنید؛ زیرا این دروغپردازی ها مایع ننگ فرزندان این آب و خاک خواهد شد و همچنین با این شایعات، گناهانتان غیرقابل بخشش می گردد.

یزدان ایران در همدردی با شما بعنوان یک انسان و یک مادر، شما را به پشت کردن به جنایتکارانی جون همسرتان دعوت کرده و مبارزه برای ایرانی آزاد، دمکراتیک، سکولار و سوسیال و رفع ننگ سلطه رژیم اسلامی بر ایران دعوت می کند.

در پایان تردیدی نداشته باشید که همه دست اندرکاران استبداد و دیکتاتوری در ایران، ازجمله آمران و عاملان سرکوب ها و جنایات 33 ساله در دادگاههای عادلانه محاکمه خواهند شد.

بامید دیدار شما در دادگاه محاکمه خامنه ای، رفسنجانی و سایر اوباشان حاکم بر ایرانزمین!

14.10.2012

 

متن نامه عفت مرعشی:

مهدی و فائزه عزیزم! همان طور که پدرتان انتخابات سال ۸۴ را به خدا واگذار کرد، من نیز می خواهم از این پس برای خدای خود نامه بنویسم و درد و دل کنم.

گاهی با خود می گویم تو که بیش از ده سال زندان و شکنجه آقای هاشمی را در زمان طاغوت تحمل کردی، چطور چند روز زندانی شدن فرزندانت را تاب نمی آوری؟

تو که آنهمه سختی و بلا کشیدی و بچه ها را در خردسالی و در روزگار درماندگی با آن همه درد و رنج آشنا کردی، چرا در بزرگسالی نمی خواهی آنها طعم محنت را بچشند؟

ندایی از درون به من نهیب می زند که آقای هاشمی در راه آرمانش و برای سرنگونی ستم و حاکمیت اسلام آن همه زجر کشید و ما هم به دنبال او. اما در روزگار حاکمیت اسلام، حتی احساس ستم هم تحمل ناپذیر است. وانگهی مهدی پاره تن و جگر گوشه من است. باور کنید من یک مادرم، با دریایی از عاطفه که تا واپسین لحظات عمرش چیزی از آن کم نمی شود حتی اگر فرزندانش چند دهه از عمر خود را پشت سر گذاشته باشند. به من می گویند، مگر خون فرزند تو از دیگر بچه های این سرزمین رنگین تر است؟

اولا که آن روز که بنا به برداشت خود درباره سرنوشت این کشور و همه بچه هایش حرف زدم، به من گفتند به شما چه مربوط! کسی نگفت درست گفتی! گفتند چه کاره ای که حرف می زنی؟ غافل از این که من مادر همه ی بچه های این آب و خاک هستم.

من آن همه زجر را در دوان ستم تحمل کردم که بچه های من، “همه بچه های من” آزاد باشند، نه دربند. در همه فراز و نشیب انقلاب، دفاع مقدس و سازندگی و روزگار پس از آن، برای همه ی بچه هایم مادری استوار و مقاوم بودم، اما امروز کمر آن مادر خمیده است.

آنها که پیش از این به من می گفتند “تو چه کاره ایی”، امروز حق ندارند که عاطفه ام به فرزندم را به بهانه بچه های این سرزمین سرزنش کنند. آنها آنقدر دنیا را سیاه و سفید دیده اند که دچار کور رنگی شده اند. مگر آنها رنگ خون شهدا را هنوز به یاد دارند که با میراث آنها چنین می کنند؟ مگر آنها رنگ خون دیگر بچه ها را می بینند که …

آنها حتی نمی دانند، یا نمی خواهند یا چشم خود فرو بسته اند که معنی مادر را بفهمند. من یک مادرم، مثل همه مادران داغدار دیگر. صدای من صدای همه ی آنها ست و همه فرزندان در بند مانند مهدی و فائزه.

اگر درد آنها را با همه وجودم حس نمی کردم، امروز این همه نگران مهدی نبودم. هرگاه به یاد او می افتم، با خود می گویم، آنچه بر سر دیگران آمد، آیا بر سر فرزندم هم خواهد آمد درون جانم آتش می گیرد، همان طور که چندی است این سوز رهایم نمی کند.

از من می پرسند، باز هم کوس رسوایی این و آن بر بام ها انداخته ای! هشدارم می دهند، چیزی نگو که اجانب سوء استفاده کنند. و من برآنم که به همه ی این پرسش ها پاسخ دهم. بازهم از همه بچه های سرزمینم سخن خواهم گفت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.