رفتن به محتوای اصلی

نقدي بر حذف زبان فارسي و جاي گزيني آن به انگليسي
30.09.2012 - 09:07

هم میهن گرامی مهناز هدایتی عزیز،

 آرزو دارم همیشه خوب هدایت شوید و هر راهی که درست است بروید، نه راه اشتباه. بر خلاف تو دختر خوبم، من برای زبان مادری هر زبانی باشد، فارسی کوردی، عربی، انگلیسی، فرانسه و غیره، بیش ازحد ارزش قایلم. تو گفته اید که از زبان فارسی یعنی زبان مادری خسته شده اید! بدون شک اگر در انگلیس یا آمریکا بدنیا می آمدید از زبان انگلیسی هم خسته می شدید. بعلاوه زبان انگلیسی مرا دایم، خاطرات بسیار تلخی یاد آور است و آن زبان استعمارگران بوده و هست. برای اثبات خاطرات تلخ، یک داستان طنز مانند دارم که در عمل بواقعیت نزدیک است، در اینجا می آورم. گویند در سالهای قبل از استقلال هند، فرماندار جدید انگلیسی در بالکن دفتر کارش در هندوستان به میدان بزرگ شهر نگاه می کرد و می دید که هندوهای عادی سر و گوش گاوی را می بوسند. او با از مشاور انگلیسی خود که سابقه و تجربه آقائی زیادی، نه خدمت در آن کشور داشت، پرسید، چرا سر و گوش این گاو را می بوسند؟ در پاسخ شنید که اینها گاو پرست اند و گاو را مقدس می دانند. فرماندار انگلیسی از بالکن پائین آمد و به میان ازدهام  مردم رفت و دم گاو را بالا زد و شروع کرد ببوسیدن ماتحت گاو و همه از او پیروی کردند. هنگامی که به بالکن برگشت، مشاور انگلیسی پرسید آقای فرماندار چرا این کار را کردید؟ او در پاسخ گفت: مردم آگاه شده اند و بسر و کله گاو رسیده اند و از آغاز شروع کردم تا مردم مجددا بسر گاو برسند، صد سالی طول خواهد کشید. نقل به معنی. اکنون هندوستان و پاکستان نگاه کنید با وصف استقلال بیشتر کارها اداری به انگلیسی انجام می کیرد. بگذریم این خسته شدن از یک نواختی، یکی از خصوصیات همه انسانهاست. چه بسا اگر زبان انگلیسی نیز سراسری شود، دیگر از همه خسته کننده ترخواهد شد. من فارس نیستم امازبان فارسی یک ادبیات ویژه ای دارد که شاید انگلیسی و بعضی زبانهای دیگر ندارند، من اینگونه فکر می کنم. احتما چون من با این زبان رشد کرده ام. در عوض، من کرد که مادرم حتا فارسی بلد نبود و من در اکابر زبان فارسی را یاد گرفته و اجبارا به این زبان تا دیپلم ادامه تحصیل داده ام و زبان دیکتاتوران حاکم برجامعه ایران بوده که من اجازه نیافتم به زبان مادریم تحصیل کنم، هرگز نمی گویم این زبان حافظ، سعدی و خیام از بین برود و زبان ویلیام شکسپیر وارد ایران شود. نا گفته نماند، من هم زبان شکسپیر و هم زبان گوته را یاد گرفته ام، اما باید اعتراف کنم ازنظر ادبی و بیان هنر و موسیقی هیچ کدام مانند فارسی، یعنی زبان خلق حاکم در میهنم که من با وصف آن که با آن پرورش نیافته ام، اما زبان مملکتی ام بوده حالا با زور تحمیل شده یا چیز دیگر، کاری نداریم، خو گرفته ام. بهر حال من اصطلاحات زیادی در این زبان یاد گرفته ام و زبان کردی که زبان مادریم است و دل نشنین است، نمی توانم ترکشان کنم. ما دیدیم که اتاترک زبان را عوض نکرد، فقط حروف عربی را به لاتین تبدیل نمود چه لطمه جبران ناپذیری به زبان و ادبیات ترکی زد. اگر اغراق نگفته باشم، حد اقل ادبیات ترکی به صدسال بعقب بر گردانده شد. بر گردیم به اصل مطلب. من هنگامی که جملاتی با زبانهای فارسی یا کردی بیان می کنم برایم بسیار لذت بخش تر اند تا زبان دیگری. شکی در آن نیست که زبانهای ویلیام شکسپیر و ولفگانگ گوته زبانهای قوی وزیبائی هستند، امابنظر من بمراتب زبان مادری بهتر و زیباتر است. برای مثال، من در رؤیایم عشقی که با نوشته ها و اشعار احمدی خانی و ملای جزیری و مولوی و حافظ  و غیره می کنم با گفتار مارک توین و شکسپیر و گوته و فریدریک شیلر و لسینگ و امثال نمی کنم. آرزو دارم روزی رسد که همه حق داشته باشند به زبان مادری تحصیل کنند و به زندگی زیبائی بخشند که خسته کننده نباشد. آخر من چطور می توانم این شعر غریب؟ را ترک کنم! این هرگز برای من خسته کننده نخواهد بود:

غربت حدیث دوری، از خاک و از وطن نیست      غربت حدیث جانی است کاسوده در بدن نیست

من در زمین غریبم، در آسمان غریبم                برخاک خویشتن هم، گویی که جای من نیست

در آسمان خوابم، جائی که هیچ جا نیست        همبستر روانم، این تن که هیچ تن نیست

شادم ولی جدایم، گمگشته ام رهایم              قاموس بودنم را، یک واژه محن نیست

شاید ز در درآید، عشقی که تا بپاید                بیرون زخود نماید، خویشی که خویشتن نیست

هرگز نگیرد آرام، جانی که پرخروش است         تن پوش خفتن او، شاید بجز کفن نیست

ترسم غریب باشی، حتی به بستر خاک         "شیرین" کجاست جایت؟ خاک ار ترا وطن نیست

سراینده دختری در ردیف شاعران بزرگ و جوان ایران است که حدود 10 سال پیش اورا دریک سخنرانی و مقاله پروین اعتصامی این قرن نامیدم و او در لندن زندگی می کند و من اورا می شناسم. این دختر جوان و باهوش تا آنجا که من اطلاع دارم و می دانم از سن 9 سالگی تا 15 سالگی چندین بار دیوان حافظ را خوانده است و اگر اغراق نگویم، واژه بواژه اشعار آن را در حفط داشت و او به انگلیسی هم شعر می سراید، اما اشعار فارسی اش مانند قطعه فوق غوغا می کند و من و احتمالا فرزندان من واقعا حیفمان می آید از خواندن این اشعار محروم بمانیم اگر چه زبان فارسی برایمان زبان دوم است. بعلاوه زبان فارسی در ایران، زبان رسمی نیست، بلکه دیکتاتوران آن را با زور رسمی کرده اند. در ایران، ما زبانهای فراوانی داریم که همه رسمی هستند و هر کدام با ادبیات مستقل . فراموش نکنیم در هندوستان 250 زبان رسمی وجود دارند و اکثر مردم هم انگلیسی حرف می زنند.

 

 

 

شنبه ۸ مهر ۱۳۹۱ - 29 سپتامبر 2012

من حتی با زبان رسمی« فارسی » درایران هم مشکل دارم

                       

چاپ ايميل

یکشنبه, سپتامبر 23, 2012 - 19:11

مهناز هدایتی

من حتی با زبان رسمی« فارسی » درایران هم مشکل دارم ./وقتی زبان بین المللی زبان انگلیسی هست ./چرا نباید در سرتاسر ایران/ .به زبان انگلیسی صحبت کرد و ننوشت ؟من از زبان فارسی خسته شده ام

من حتی با زبان رسمی« فارسی » درایران هم مشکل دارم 
وقتی زبان بین المللی زبان انگلیسی هست 
چرا نباید در سرتاسر ایران 
به زبان انگلیسی صحبت کرد و ننوشت ؟
من از زبان فارسی خسته شده ام

به چه دردم میخورد این زبان فارسی ؟ 
یا ترکی یا کردی یا عربی یا بلوچی ؟
دراین جهان پهناور که احتیاج به فراگیری علم و فنون به روز است این زبان فارسی که زبان من است چه دردی ازمن دوا میکند ؟ 
حال شما دنبال « احیا کردن » زبان های دیگردرایران هستید ؟
من به دنبال زبان انگلیسی در جهان هستم 
تا بتوانم در این دنیای عجیب تکنولوژی و مهاجرت های جهانی گلیمم را ازآب بیرون بکشم
تا بتوانم با دنیای انسان ها « گفتگو » کنم 
بی آنکه تحقیر شوم ازاینکه نتوانم به راحتی با آنها صحبت کنم 
بیایید به دنبال « رسمی کردن زبان انگلیسی » به جای فارسی ترکی کردی عربی و دیگر زبان ها در فردای ایران آزاد و دمکراتیک خود باشیم
« من از زبان فارسی خسته شده ام » 
به چه دردم می خورد این زبان فارسی یا ترکی یا کردی یا عربی ؟
وقتی دراین جهان پهناور نمی توانم 
با جهانیان آنطور که دلم می خواهد صحبت کنم وبی آموزم ؟
من از جهان خیلی عقب مانده ام 
چون زبانشان را نمی فهمم 
کاش مرا از کودکی با زبان جهانیان آشنا می کردند 
کاش مرا از کودکی با زبان جهانیان آشنا می کردند

مهناز هدایتی مهر ماه 1391 لندن

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.