رفتن به محتوای اصلی

منشور نویسان 91، اولویت اول شما چیست، اصلاح یا انحلال؟؟
20.09.2012 - 17:24

ملت ایران این حکومت را در تضاد با همه خواستها ومطالبات خود میداند.

ازهمان روزیکه منشور شورای ملی ایران منتشر شد و موضوعیت رسانه ای پیدا کرد، و اعلام شد که شاهزاده رضا پهلوی - ومادر گرامی ایشان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی و همسر شاهزاده بعنوان شخصیت های شناخته شده، و بواقع بعنوان شهروندان ایرانی شناخته شده، از جمله شخصیت هائی اولیه بودند که ذیل آنرا بعنوان یک سند سیاسی و شاید ا ز منظری تاریخی، و پیش از آن بعنوان یک سند اخلاقی و حقوق بشری در عرصه سیاست ورزی جنون گرفته و صداهای ضدو نقیص بعضا" مغرضانه در عرصه اپوزیسیون سر گردان و همواره درچالش ((عمدتا درخارج ازکشور))، برای ایران بعداز جمهوری اسلامی امضا نمودند، که طبق ارزیابی ها بازتاب  گسترده ای نیز دربرداشته، متاسفانه شاهد بودیم که در این اوضاع واحوال، و پریشان حالی  ملت، بسیاری از افراد سیاسی شناخته شده وکمتر شناخته شده، و یا نا شناخته بلافاصله قطارشان را روی ریل بحرکت درآوردند. با طرح این پرسش مغرضانه و شیطنت آمیزکه این منشور را چه کسانی نوشته، وچه گروهها وشخصیت هائی پشت آن قراردارند. هدف پرسش کنندگان روشن بود، وهیچ نیازی هم به ارزیابی وتحلیل وتفسیر نداشته وندارد.

بنظر میرسد که ماهیت پرسشها بازهم مثل گذشته از سوی افراد وگروهها و دستجات سیاسی منور والفکر خاکستری  صورت گرفته و میگیرد که شمشیر بدست آماده اند تا اگر نوشته ای - بیا نیه ای بر وفق مرادشان نبود درهمان ابتدا گردن آنرا بزنند. کنجکاو شده بودند وهستند تا مثل گذشته بتوانندبازهم با طرح پرسش های عجیب وقریب با طرح موضوعات پیچیده وهدفدار و نخ نما شده بدنبال مطامع خاص خودباشند که منشور 91 هم میتواند یک نمونه آن باشد.

ازهمان با زیهای روشنفکرانه، از نوع سیاست ورزی مخا لفم اما نمیخواهم این رژیم برود. صد البته که طرح اینگونه پرسشها موضوع جدیدی نبود و بروشنی میشد دریافت که ادعاها چه معنا ومفهومی دارد وچرا بمیان آمده . اولین هدف شان بلند کردن انگشت اشاره بسمت یک یا چند نفر از امضاء کنندگان شاخص بود تا اگر بتوانندبگویند این یکی وابسته به رژیم اسلامی است، آن کی طرفدارطاغوت - آن یکی از اصلاح طلبان حکومتی ، و آن دیگری  ازملی - مذهبی ها و دیگری سلطنت طلب و چه وچه! که بلافاصله با همین طرفند رنگ باخته وشناخته شده بار دیگر وبرای صدمین بار هم یک منشور ملی را بزیر سئوال ببرند وهم آنرا  مستمسکی برای فراربجلو وتوجیح عدم امضای خودشان قلمداد کنند.                     

باا ینکه انتشار این منشور دارای شناسنامه  وتعریف ملی  وبعنوان  فقط یک پیشنهاد بمنظور برگزاری یک حرکت مسنجم و  یک صدای واحد تحت لوای گنگره ملی جهت انعکاس فریاد ملت ایران در مجامع جهانی  تنظیم گردیده و هیچ گروه ودسته وحزبی ، با هیچگونه مسلک سیاسی ، یا ایدئولوژی خاص مدعی انحصار این میثاق رهائی بخش نبوده ، نیست ونخواهد بود، اما بی اخلاقی سیاسی سی وسه سال گذشته نشان داده است که هنوز هم بسیاری شخصیتهای سیاسی - رسانه ای - حقوق بشری - برنامه سازان رسانه های لوس آنجلسی و...! بنا بدلائلی که خودشان بهتر ازهرکسی میدانند، ازهمان لحظه نخست در صدد بر آمدند تا اگر بتوانندبازهم بصور مختلف وبهانه های واهی چوب لای چرخ این حرکت بگذارند . پرواضح است که بسیاری از دست اندرکاران تهیه این منشور با علم به تمامی این کارشکنی ها مبادرت به تنظیم و انتشارآن نموده که درنوع خود یک اقدام شجاعانه ای بود که جای تقدیر هم دارد، اما بفاصله کوتاهی مشاهده میشود که گروهی از روشنفکرانی که اسم بعضی شان حتی یکبار هم از رسانه های بین المللی و لوس آنجلسی شنیده نشده بود وشکل وشمایل شان نیز همینطور، به برنامه افق در تلویزیون صدای آمریکا دعوت میشوند و در نهایت بی ... صحبت از منشور 91 بمیان میاورند. جالب این بود که میهمانان مورد نظر که تصادفا" یکی شان آقای جهانبگلو بودند چنان ازاین منشور اخلاقی سخن برزبان میراندند که گوئی منشور ملی یک منشور پادگانی است وبرای قتل عام ملت ایران تنظیم گردیده است. واعجاز انگیزتر اینکه همه میهمانان برنامه مورد نظر 5 شنبه 23 شهریور 91 برابر با 13سپتامبر2012 تماما" در زمره فلاسفه واساتید دانشگاههای معتبر آمریکا و کانادا و لابد اورپا بودند! سئوالی که در همان برنامه بر ذهن نگارنده متبادر گردید، ((بنا به تعریفی که میهمانان از منشور 91 نمودند)) چنین مینمود که منشورپیشنهادی شورای ملی یک دستورالعمل جنگی است ومنشور 91 یک منشور اخلاقی مطلق. این دوستان هرگز بخود این اجازه را ندادند، ومجری برنامه هم شاید این اجازه را نداشت تا از میهمانان بپرسد نقاط ضعف منشور شورای ملی دارای کجا بوده است که شما حضرات بدون درنظر گرفتن محتوای آن واحتمالا" نقدی که برآن داشتید یا دارید، یکسره مسیر تخریب افکار عمومی را درپیش گرفته وموجبات بد بینی ملت ایران و زمینه ساز دگر بار یک جنگ حیدری – نعمتی را فراهم آورید؟؟ این آقایان فلاسفه واساتید دانشگاه و دیگرانی چون آقای دکتر نوری اعلا و همراهان ایشان باید اعلام مینمودند، وباید اعلام نمایند که چه ایرادی درمنشور پیشنهادی شورای ملی هست که مطابق میل آنها نبوده ونویسندگان آن منشور در کدام بخش منشور شورای ملی خواست این حضرات رالحاظ نکرده اند؟ درثانی مگر نه اینست که همه این حضرات صحبت از اخلاقیات وچگونگی اخلاق در سیاست را مد نظر خود دارند؟ با درنظر گرفتن این برداشت که منبعث از تفکر آنهاست، این پرسش فوری مطرح میشود، چگونه میسر است در کشوری که یک حکومت توتالیتر مذهبی هر روز تلاش در نابودی اخلاقیات جامعه دارد وسیر قهقرائی این نابودی را مردم دارند با همه وجودشان لمس میکنند، درچنین وضعیتی چشم بر همه واقعیات ملموس جامعه ببندند ویکسره بسراغ حوزه اخلاقیات وفلسفه سیاسی بروند؟؟ وقتی خانه دارد درآتش میسوزد وهر روز و هر ساعت دامنه فجایع اجتماعی با شیبی تند بسوی نابودی میرود، اول باید آتش را خاموش نمود ، یا اینکه بسراغ مسائلی رفت که باید بعداز خاموش شدن آتش وچگونگی سازندگی کشور حرکت نمود؟ کدامیک منطقی تر بنظر میرسد؟ خانمها – آقایان کشور دارد نابود میشود. مردم ایران دارند هر روز بسمت وسوی نابودی میروند وشما سی وسه سال است که دارید در چهارچوبهائی مثل اصلاحات و – تلطیف حکومت و مقولاتی ا ز این دست حرکت میکنید. دردتان چیست؟ بیائید بصورت شفاف مشکل تان را با مردم درمیان بگذارید. این بازیها برای اکثریت مطلق مردم ایران که دارند داخل این جهنم میسوزند رنگ ولعابی ندارد. بقول دکتر حسین لاجوردی درد این جامعه بی اعتمادی است که شما بخشی ازآن هستید و داروی آن اعتماد است که هیچیک از شما حضرات متخصص تشخیص درمان نیستید وشور بختانه درطی سه دهه گذشته هم هر یک ساز خودتان را زده اید. اگر قرار براین باشد که هرگروه خارج نشین، از سازمانهای سیاسی گرفته تا گروههای جمهوری خواه وفدائی و مجاهد وغیر وذالک هر یک بخواهند هراز چند گاه یک منشورراهی آشفته بازار اپوزیسیون نماید. میتوان تصور نمود که چه آب خروشانی بر آسیاب درحال ایستادن این رژیم میریزید، وچه قندی دردل خامنه ای وجنتی ومهدوی کنی و خاتمی و رفسنجانی و... و کلیت حاکمیت اسلامی آب میکنید، کمااینکه تا امروز چنین بوده است. آقای علیرضا نوری زاده میاید مینشیند پشت دوربین کلی از رضا پهلوی تعریف وتمجید، بعدش گریزی به صحرای کربلا ومنشور شورای ملی میزند، که خوبست وعالیست والهی شکرکه بالاخره روشنفکران آنسو نشین توانستند بیک اتحاد نظر نیم بند دست یابند، وبه ناگهان دچار فراموشی میشود و میگوید من منشور 91 را امضاء کرده ام. این مشاطه گری ها چه معنائی بجز دلگرمی برای رژیم خونخوار اسلامی میتواند داشته باشد؟ دراین میان تنها چیزی که بازیچه همه این بازیها قرارمیگیرد تکلیف مردم ایران است که معلوم نیست باید کدامین شما را قبول داشته باشد، ودچار سر درگمی نشود که شما چه میگوئید، وآن دیگران چه هدفی دارند؟ شما چرادر ارزیابی های خودتان توجهی به خواست ملت ایران در درون مرزها ندارید؟؟ اگر میداشتید باید مدتها پیش به این نتیجه میرسیدید تا کار این ملک وملت به اینجا ها نمی کشید. اگر با خاندان پهلوی و با شخص رضا پهلوی مشکل دارید، آنهم مشکل ژنتیکی این مشکل شماست، ونه ملت ایران. در ارزیابی های خودتان ووزن کشی های سیاسی تان باید تمامی فاکت های فعلا" موجود واقبال شخصیت ها درمیان مردم را بخوبی نشخیص بدهید. عملی که همواره وعمیقا" بصورت تعمدی مغفول مانده وهیچ توجهی بدان نداشته اید. فراموش نکنید که این ملت چون نادانی روشنفکران انقلاب ساز را خورده وهنوز هم زخمهای چرکین آنرا بر پیکرخود وجامعه ای که درآن زندگی میکند دارد حس میکند وهر روز هم این جراهات با اینگونه عملکردهای غلط عمیق وعمیق تر میشود، باید درک کنید که اقدامات شما در میان مردم از چه مقبولیتی برخوردار است. شکم گرسنه، و منحنی صعودی فقر با هیچ فلسفه ای قابل حل نبوده ونیست. ((لامعاشه لامعاد)) وهیچ فیلسوفی هم نمیتواند با انتشار منشورو موازی سازی مرحمی بر اینهمه جراحات بگذارد. فقط آزادی ورهائی است که میتواند التیام بخش این ملت باشد.بگوئید برای رهائی این ملت چه گامهائی بر داشته اید وبجز موازی سازی چه عمل مثبتی از دست تان ساخته است؟ این منشورها ولو هر روز یک منشور از سوی هر تشکلی هم که باشد دردی رادرمان نمیکند، چون مردم بشما حضرات اعتمادی ندارند، ولی رضا پهلوی میتواند مقبول بسیاری باشد که هست. چرا که او همواره خود را تا مرحله فروپاشی این حکومت جباریک شهروندعادی معرفی کرده وتا روزیکه مردم در یک انتخابات آزاد ویک همه پرسی آزاد، هیچ مقام و نمادی را برای خود ترسیم ننموده است. وبهمین دلیل است که بسیاری از روشنفکران همراه انقلاب و انقلاب ساز از شخصیت وارسته او هراس دارند، حتی بخاطر امضاکردن یک منشور که جنبه نمادین دارد ولاغیر. 

حا ل باید پرسید براستی تا چه زمانی باید شاهد اینگونه بازیهای معنا دارو موذیانه ازسوی شما حضرات مدعیان آزادی واخلاق سیاسی و آزادی و دمکراسی وازهمه مهمتر رهائی ملت ایران از چنگال این حکومت اهریمنی باشیم؟؟ آنهم بسیارانی از شما که بطور قطع میتوان ادعا نمود درنطفه بندی ونضج گیری واستقرار واستمراراین حکومت وآن انقلاب پلید نقشی پنهان وآشکار داشته اید، که قضاوت درمورد آنرا به تاریخ واگذار میکنیم .

برای نمونه وتوجیح این نوشتار و آنچه که در سطور بالا بدان اشاره شد باید به یک نمونه یا تجربه عینی اشاره کنم. تا پیش از اینکه بازی منشور 91 آشکار شود، چند تن از دوستان وعزیزانی که بنا بدلائل امنیتی نمیتوان نام آنها رابمیان آورد ازنگارنده سطور که خواسته بودم به سایت مربوطه مراجعه کنند وبا مطالعه منشورشورای ملی بعنوان یک پیشنهاد ونه یک مصوبه نگاهی بیندازند، وچنانچه آنرا منطبق بااهداف عالیه مبارزات ملت ایران تشخیص دادند، ذیل آنرا امضاء نمایند. نخستین پرسش آنها این بود که این منشورازکجا وتوسط چه کسانی بیرون آمده؟ چون هیچ اطلاعی از نویسندگان ومتولیان این گام بسیار مهم نداشتم، جوابم منفی بود وهمین ندانستن ومشخص نبودن باعث گردید که یک نوع ابهام گیریبان دوستان را بگیرد. بهمین جهت بر آن شدم تا با نوشتن این مقال هم ایرادم به منشور نویسان 91 است، و هم میخواهم این پرسش را مطرح نمایم که متولیان منشورشورایملی تا چه زمانی میخواهند در تاریکی یا پشت پرده باشند؟ در حالیکه این عمل یک حرکت ملی و مردم پسندانه است وباید مسئولین ومتولیان آن با شرکت درمیز گردهای رسانه ای از هدف و نظر خود را توضیح بدهند، وبدون هیچ هراسی با توضیحات خودشان اهداف این منشور را در معرض افکار عمومی قرار بدهند. همه ما ایرانیان میذانیم که در طی مدت سی وسه سال گذشته دهها منشور و بیانیه و مانیفست وچه وچه از سوی افراد مشکوک وموجه صادرشد، وبعد از یک موج آفرینی  هنوز به ساحل نرسیده از حرکت باز ماند و هر بار نتیجه معکوس دربر داشت که بی اعتمادی مردم به اینگونه منشورها هربار عمیق تر و دامنه دارتر گردید، یعنی همان چیزی که جمهوری اسلامی میخواهد وبرای آن میلیاردها دلار ونه ریال وتومان، هزینه کرده ومیکند. حالا هم دوباره با انتشارتوامان دومنشور از سوی دوطیف شناخته شده و تقریبا" نیمه شناخته شده وناشناس بازهم همان بازیها دارد تکرار میشود.

اگر نویسندگان منشور91 ومنشور شورای ملی و دیگر گروهها واقعا"، به موضوع آزادی کشوروفروپاشی حکومت توتالیتر مذهبی بعنوان اولویت اول فکر میکنند باید دورهم جمع شوند و نیم کاسه ها ی خود را یک کاسه کنند. اگر واقعا" ریگی در کفش نیست ومعتقدند که بعد از تحقق اولویت اول ورهائی میهن از چنگال ملایان مابقی کار از جمله نوع انتخاب نظام آینده به رای فرد فرد ملت ایران بستگی دارد و کسی برای آن از هم اکنون کیسه ای ندوخته ونمیخواهد ازآن نمد برای خود کلاهی بدوزد، یا احتمالا" دوخته است. در وحله اول باید تکلیف خودشان را با ملت ایران بصورتی شفاف روشن کنند. وبعد هم این منشوربازیها را بیک منشوربه تمام معنا ملی و مقبول بدل نمایند. درغیر این صورت بازنده این بازی کسانی خواهند بود که هنوز هم بدنبال اغفال مردم وبزک کردن نظام موجود درقالب کلمات وجملات فلسفی و پرطمطراق هستند. نویسندگان منشور91 باید این واقعیت را بپذیرند که تاریخ مصزف حکومت فاسد فعلی خاتمه یافته و مردم ایران با ادامه حیات حکومت اسلامی بهر صورتی، ولو حذف ولایت فقیه وخذف مواد دیگر قانون اساسی بعنوان فرضی محال مشکل بنیادی و اساسی و تاریخی دارند،  وهر گونه تلاشی برای نگهداری این رژیم با هر طرفندی را بمثابه آب در هاون کوبیدن میداند.

منشورشورای ملی تکلیف خود را با این موضوع با شفافیت روشن نموده، اما منشور 91 هنوزبدنبال آنست تا شاید بتواند بنوعی نظام حاکم را از ورطه سقوط نجات دهد.

ایران -30 شهریور91 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
ایمیل رسیده از نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.