رفتن به محتوای اصلی

فدرالیسم، اساس تشکیل شورای ملّی ایرانیان
15.09.2012 - 16:49

پرنسیپ فدرالیسم، اساس تشکیل شورای ملّی ایرانیان

 ●  بحث برپایی نشست ها و همایش ها برای ایجاد شورای ملّی در بین ایرانیان خارج از کشور  دوباره برجسته شده است. منشورها، طرحها، مقالات راهبردی و انتقادی و یا نوشتارهایی در مورد آسیب پذیری برایِ ایجادِ یک کنگره و یا شورایِ ملّی انتشار یافته و مییابند و طبق معمول فرهنگِ سیاسی ما ایرانیان اغلب به خود موضوع و پایان دادن به بحرانها پرداخته نمیشود و بیشتر افکار و تلاش بر رویِ انتخاب کیستی افراد در فضایی غیر دمکراتیک و پنهان متمرکز میشود.

● هستهءِ مرکزی افرادی که قصد دارد زمینهء شکل گیری و گزینش شورای ملّی ایرانیان را فراهم کند، مانند گذشته از طریق روشهای غیر دمکراتیک انتخاب شده اند و میشوند، بطور کلی معلوم نیست بر چه اساس و بر چه معیارهایی یا بوسیلهء چه ارگان و نهادِ ایرانی و یا از طریقِ کدامیک از کشور هایِ خارجی این افراد به یکبار در هستهء مرکزی تصمیم گیری قرار میگیرند.

● طبعأ وقتی یک هستهء مرکزی غیر دمکراتیک شکل گیرد و معلوم هم نباشد که از کدام کانال گرد آوری میشوند، شورای ملّی ایکه مطابق با میل و خواسته های چنین افراد هستهء مرکزی هم انتخاب بشوند غیر دمکراتیک و غیر واقعی و بی هویّت خواهند بود.

● در نشست بروکسل که برترهایی از نشستهای قبلی همانند خود را داشت، با وجود این معلوم نبود که افراد شرکت کننده در این نشست چطوری انتخاب شده اند. در بین هستهء مرکزی افراد بیناد گذار این نشست نامهایی وجود داشت که برای بسیاری از جامعهء ایرانی کاملأ ناشناخته بودند. همچنین در بین شرکت کنندگان نشست بروکسل که بوسیلهءِ همین افرادی هستهء مرکزی برگزیده و به این کنفرانس دعوت شده بودند، فعالیّت آنها در عرصه های نوشتاری، گفتاری و شنیداری و تحقیقی آکادمیک در مورد ایران و مسائل روزمرهء آن اصلأ شناخته شده نبودند و نیستند.

● یا هویت گروهی که خود را شورای ملّیِ ایرانیان مینامند و بتازگی "منشور پیشنهادیِ شورایِ ملی" ایران  را انتشار داده اند بر کسی کاملأ شناخته شده نیست و معلوم نیست بر اساس کدام ضوابط و بر پایهء کدام ضروزت و مطابق با کدامیک از اصول دمکراسی شکل گرفته است.

● بحث بر روی این موضوع پیش پا افتاده نیست که چرا فرد و یا گروهی از سوی این افراد هسته مرکزیِ برگزار کننده برایِ شرکت در این نشستها دعوت بعمل نیامده، بلکه جریان خیلی مهم تر و فراگیر تر و ریشه تر از دعوت نکردن این و آن فرد و یا آن گروه میباشد. هدف اصلی آسیب شناسی عملکردِ اپوزیسیون و تأکید بر سنجش میزان رشد فرهنگ سیاسی مدرن و دانستنیها و درکِ اپوزیسیونِ پیشتاز ایرانی از تئوریهای دمکراسی، از همه مهمتر رعایتِ آنها در پروسهء پراتیک میباشد  که متأسفانه  پاسخ آن با شفافیّت تمام کاملأ منفی اسفبار هست.

● نتیجهء همین غیر دمکراتیک بودن ها و پشت پرده تصمیم گیریها و خود محورها و در خدمت این نهاد و یا پذیرش مأموریّت از سوی بیگانگان، نبود ارتباط تنگاتنگ با مردم ، و محور قرار ندادن منافع ملّی، و باند بازیها است که تاکنون نهادی دمکراتیک و ملّی ایجاد نشده است و تمام تلاشها با شکست پایان پذیرفته است.

● برای نمونه افراد دعوت شده در نشست بروکسل، بر اساس قومی و إتنیکی بوده است که وابستگی قومی: کُرد، بلوچ، آذری، و عرب در آن برجسته بود، امّا حضور ظاهرأ نزدیک به 70 درصد جمعیّت جغرافیای ایران که خود را قومی تعریف نمیکند در این نشست کم رنگ بود و یا بخشی از استانهای مرکزی، غرب و جنوب غربی و جنوب نمایندگانی نداشتند. حضور آقای محسن سازگارا و یا شهریار آهی، جمشید اسدی، فریدون احمدی و امثال آنها میتوانند فقط نمایندگی زادگاه خود مثلأ شهر تهران را داشته باشند و نمایندگی سایر استانهای ایران نداشته و ندارند و کسی چنین افرادی را به نمایندگی از همانِ ملّت ساختگی فارس نمیشناسد، اصلأ چنین افرادی نه از جغرافیای پارس هستند، و نه از قوم پارس و یا همان هخامنشی میباشند، آنها مانند سایرین ایرانی تبار هستند و دارای فقط یک رأی هستند و بس !.

▬ منظور من از به میان کشیدن این موضوع این هست که، همانطور که حتّی در یک خانواده حقوق فردی و شهروندی آنها با هم فرق دارد، بنا بر این حقوق و خواسته های مردم استان فارس با تهران فرق اساسی دارد، استان کرمان با استان کهگیلویه بویر احمد فرق دارد، خواسته های مردم یزد با استان بوشهر و هرمزگان یکسان نیست، خواسته های مردم چهار محال بختیاری، اصفهان و خراسان، با گیلان و مازندران یکی نیستند، ار گروه إتنیکی اعراب خوزستان دعوت به عمل آمد امّا آیا مردمان ایرانی تبار ساکن استان خوزستان هم در این نشستها نماینده داشتند ؟.

● مگر استانهاییکه که تا کنون در همایش ها و کنگره ها از آنها دعوت بعمل نیامده ستمگر بوده اند و حقوقی از کسی از جمله اقوام را پایمال کرده اند، و یا شل و کور بی خبر از جهان هستند ؟ که اکنون برای مجازات آنها باید منزوی و یا محروم شوند ؟. امروز دمکراسی را بر اساس برداشتهای گذشته تعریف نمیکنند، امروز پلورالیسم اساس کار هر حرکت سیاسی است، که از حضور حقیقی نمایندگی جغرافیایی و از وجود اختلافات چند گانه، مخرج مشترک ملّی قانونمند و منافع همگانی از آن به بار آید.

● اصولأ ترتیب دادن نشستهایی که شرکت کنندگان آنها بر پایهءِ إتنیکی و قومی باشد کاملأ اشتباه و واپسگرایانه و مخالف با هر گونه دمکراسی است. اصل اوّل هر دمکراسی یکسان سازی حقوق انسانها فارغ از پیشینه های گوناگون آن هست. در تئوریهای دمکراسی، دمکراسی قومی و یا جغرافیایی  وجود ندارد. اگر قرار هست دمکراسی باید برای تهران و سایر اقوام: کُرد، بلوچ، آذری، عرب، ترکمن باشد، برای استانها و دور افتاده ترین روستاهای دیگر ایران هم باید این حقوق وجود داشته که در سرنوشت خود از جمله حضور آنها در همهء کنفرانس ها و نشستها و ایجاد شورای ملّی ایرانیان باید در نظر گرفته شود.

● تهران ایران نیست، تهران هیچگاه نمایندهءِ فرهنگی، سیاسی، و هویّتی ایرانیان نبوده و نیست. ستم از آغاز تاریخ تا کنون طبقاتی بوده و باید هم بشکل طبقاتی در رفع آن کوشید. ستم قومی و قبیله ای از سوی ایرانیان روا نشده است و با قبیله گرایی تبعیض و ستم طیقاتی هم نه اینکه حلّ نخواهد شد، تازه شدت آن گسترش خواهد یافت.

● قبل از وقوع جنبش و یا انقلاب اسلامی 57 افرادی سر از خود مانند: ابوالحسن بنی صدر و ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان بشکل غیر دمکراتیک در پنهانی هستهءِ مرکزی ایی را مانند هستهءِ مرکزی همایش بروکسل را سامان دادند، و با غرب و آمریکا و به داد و ستد سیاسی پرداختند و خمینی را فردی دمکرات و حقوق بشری و آگاه به مسائل جهان مطرح معرفی کردند و امروز می بینیم که نتیجهء آن چه بود !.  

اکنون تقریبأ همان افراد با بافت های فرهنگی و پایگاه و جایگاه طبقاتی یکسان با ابوالحسن بنی صدر و ابراهیم یزدی، و مهدی بازرگان ها بجای خمینی این بار  اقوام : کُرد، بلوچ، آذری، عرب، ترکمن را هر روز در مکانی جمع میکنند و با کشورهای غرب و اروپا به داد و ستد سیاسی می نشینند. بدتر از آن استراتژی کشورهای غربی و کارتلهای نفتی و گاز در این هست که پیشتازان و پیشوایان اقوام: کُرد، بلوچ، آذری، عرب، ترکمن را در مکانها و زیر سقف های مختلف گرد هم می آورند، و برنامه دمکراسی که همان تقسیم و تجزیه ایران  هست را به آنها می آموزند، مانند:   [برگزاری کنفرانس "ایران پس از جمهوری اسلامی" در پارلمان فرانسه]

 ● مرکز گرایی و خود محوری بیجای گروهی از ایرانیان مرکز نشین یعنی شهر تهران و  بازیچهء دست شدن اقوام ساکن ایران بوسیلهءِ کشورهای صنعتی و کارتلهای نفتی و گاز در تکه و پاره کردن ایران، هر دو گروه محکوم هستند و با استقلال و منافع ملّی ایرانیان و با جایگزینی دمکراسی در ایران در تضاد کامل میباشد.

 تشکیل کنگره و شورای ملّی ایرانیان بر چه پایه ای ؟ :

● در راستای پای بندی به دمکراسی حقیقی و استقلال ملّی جغرافیای سیاسی ایران برای تشکیل نشستهای ایرانیان و یا تشکیل شورای ملّی در خارج از کشور، در سال گذشته من در یک نوشتار طولانی را با نام « طرح پیشنهادی برای تشکیلِ کنگرهءِ ملّیِ ایرانیان» پیشنهاد کردم، که اساس آنرا "فدرالیسم از بالا" یعنی مشارکت نمایندگانی از تمامی جغرافیای و به عبارتی دقیقتر از استانهای کشور را بنا گذاشتم، این طرح پیشنهادی یک استراتژی جدید مطابق با دمکراسی بدون واسطه و یا دمکراسی با واسطه است.

● در این نوشتار در بالا مذکور به مطالب: {تعریف واژهءِ  کنگره   Kongress/ ضرورت تشکیل شورایِ ملّی ایرانیان/ موانع شکل گیری شورای ملّی ایرانیان/ تشکیل کنگره و شورای ملّی بر چه پایه ای ؟ / کنگره تنها بر اساس جهان بینی ها ؟ / کنگره بر اساس احزاب و سازمانهای سیاسی ؟ / کنگره بر اساس احزاب و سازمانهای اِتنیکی و قومی ؟/  تشکیلِ یک کنگره حولِ یک پلاتفرم سیاسی ؟ / تشکل یک کنگره فقط بر اساس فدرالیسم از بالا/ } پرداخته شده است که نتیجه گیری نهایی برای تشکیل شورای ملّی ایرانیان از آن  تنها از طریق مشارکت نمایندگان جغرافیای سراسری در همایش ها و تشکیل شورای ملّی است. که این روش در ساختار شناسی سیاسی همان پرنسیپ " فدرالیسم از بالا" میباشد.

● طرحی را که مطرح کردم و اکنون بر آن تأکید می ورزم، بر این پیش فرض استوار هست که: اگر قرار بر این هست که ساختار حکومت آیندهءِ ایران غیر متمرکز و تقسیم قدرتِ سیاسی و اقتصادی بصورتِ عمودی و افقی در آن بصورتِ فدرالیسم همگون و یا فدرالِ دوآلیسم رقابتی آنهم فقط بر مبنای جغرافیایی و ضرورت سیستم اقتصادی و نه بر پایهءِ اِتنیکی قومی عملی شود، تشکیل یک شورایِ ملّی بر اساس فدرالیسم از بالا با مشارکت نمایندگانِ حقیقی از کلِ استانهایِ جغرافیای  حقیقی کشور اوّلینِ قدمِ مثبت در این مسیر و نزدیکترین روشِ حقیقیِ به تئوریهای دمکراسی مدرن امروزی هست.

● یا تشکیل یک کنگره بر اساس مشارکت نمایندگانِ فرا ایدئولوژیک، فراقومی، فرا جهان بینی و اسکولار و یا سکولارِ جغرافیایِ سراسر کشور و بطور مشخص بر پایه افراد و یا نمایندگانِ واقعی از استانهای موجود دیروز و یا امروز ایران با دمکراسی های پایه ای و کلاسیک و با روابط اجتماعی و سیاسی جهان امروز همخوانی و مطابقت بیشتری دارد ؟.

 تجربه از پروسه و ساختار حکومتی کشور آلمان

  

  در جدول بالا نام ایالتها، جمعیّت هر یک از آنها، با تعداد نمایندهءِ آنها در کنگرهء ملّی کشور آلمان را نشان میدهد

●  کشور جمهوری فدرال آلمان از معدود کشورهایی هست که از نظر نژادی یکدست میباشد. این ملّت یکپارچهء آلمان و زبان آلمانی امروز، قبل از 1680 میلادی به تیره های مختلف و بیشمار آلمانی و بیش از 300 گویش و لهجهء زبان آلمانی داشته اند، که در پروسهء زمان به حالت امروز تکامل یافته اند. هر منطقه شاه و شاهک و دستگاه مستقل حکومتی و ارتش ویژه و حتّی سیستم قضایی خود را داشته اند. این حد از پراکندگی و جدایی که در بین مردم آلمان وجود داشته، هیچگاه در بین تیره های ایرانی وجود نداشته است، امّا متأسفانه تیره های ایرانی امروز هنوز هم از یکدیگر بیگانه هستند و یک ملّت یکپارچهء ایرانی را بطور کلاسیک به سرانجام نرسانده اند.

● کشور آلمان امروز از شانزده ایالت با حکومتهای منطقه ای خاص خود بشکل فدرال همگون اداره میشود، تعداد افراد کنگره و یا شورای ملّی این کشور 69 نفر هستند که با گردهمایی نمایندگانی از پارلمانهای ایالتی تشکیل میشود، تعداد نمایندگان هر ایالت بر حسب و تناسب جمعیّت آن تعیین میشود. گذشته از آلمان در قارهء اروپا و در کشورهای دمکراتیک جهان معمولأ کنگره و یا شورای ملّی آنها، از نمایندگان منطقه ای، ایالتی، استانی، آنها شکل میگیرد.

●  در ایران ما هم مانند سایر ملل جهان بجای اینکه هر دسته و گروه از یک شهر و یا یک منطقهء خاص، بجای سایر نقاط کشور کنگره و شورا تشکیل دهند و بجای آنها بشکلی غیره دمکراتیک تصمیم بگیرند و سرنوشت آنها را معیّن کنند، میتوان از کشور آلمان و سایر کشورهای دیگر کمک گرفت و کنگرهء ملّی واقعی را سامان داد  هر گونه تشکیل کنگره و یا شورایی که بشکل فدرال از بالا نباشد، یعنی بطور مستقیم نمایندگان منطقهای و استانی سراسر کشور ایران در آن مشارکت و حضور نداشته باشند، غیره دمکراتیک محسوب خواهد شد و از مشروعیّت قانونی برخوردار نیست.

طرح پیشنهادی برای تشکیلِ کنگرهءِ ملّیِ ایرانیان در لینک زیر:

http://www.iranglobal.dk/printsite.php?news-id=70543

| سپتامبر| 2012 میلادی| آلمان| ناصر کرمی|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.