مردم ایران همهساله پیامهای نوروزی رهبر و رئیسجمهوری را میبینند و میشنوند. این پیامها پر است از وعده و وعیدهایی که به ندرت عملی میشوند. برای مردم ایران، سال ۱۳۹۹ سالی بود مثل همه سالهای دیگر که در آغاز آن دهها وعده داده شد ولی تحقق پیدا نکرد.
سخنان آیتالله خامنهای به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، نمونه خوبی برای آزمون این پیش فرض است. رهبر ایران که سال ما قبل از آن (۱۳۹۸) را سال «رونق تولید» نام نهاده بود، در پیام خود، سال ۱۳۹۹ را «جهش تولید» نامگذاری کرد؛ گویی از روند رونق تولید رضایت داشته و حالا خواهان جهش آن شده است. با این همه، از آنجا که از منظر رهبری، کشور ایران جدا از همه دنیا است، حتی با این که اذعان دارد «تولید، به فروش و بازارهای خارجی احتیاج دارد» اما ترجیح او، «با این جمعیت ۸۰ میلیونی»، بازار داخلی است که اگر بتواند پیش برود، «مشکلات اقتصادی قطعا تمام میشود». (پیام نوروزی سال ۱۳۹۹)
طبیعتا نه «رونق تولید» و نه «جهش تولید»، با عبای Made in Italy حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، که عکس آن همین هفته آخر سال در حد وسیعی در فضای مجازی انتشار یافت، همخوانی و همسویی ندارد.
این یادداشت، وضعیت ایران را در سایه پیام سال ۱۳۹۹ مورد موشکافی قرار داده است. پیام سال ۱۴۰۰ که سال پایانی یک قرن است باید در سال آینده ارزیابی شود. در یک نگاه موجز، سال گذشته سال بحرانهایی است که هنوز لاینحل ماندهاند. در اینجا فقط به چهار نمونه از این بحرانها پرداختهایم.
بحران اول: تحریم
در طول سال ۱۳۹۹ تحریمهای آمریکا یکی از مهمترین معضلات سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی ایران بودند. در سرتاسر متنِ رسمی پیام نوروزی آیتالله، به هیچیک از مسائل بینالمللی و روابط خارجی اشارهای نشده است. کشته شدن سردار قاسم سلیمانی مهمترین موضوع صحبت او است و اگر یکی دو بار واژه تحریم در متن به کار میرود، آن را نشانه ضعف خودی و موجب «نفع ما» میداند که «تا الان البته ضررهایی داشته لکن سودهایی هم در کنارش وجود داشته» است.
وی برای حل مشکلات نیز هیچ «طرف دیگری غیر از خدا» را مناسب نمیداند. به عبارت سادهتر، حل مسائل بینالمللی در گرو امداد الهی است. در پیام، فقط یک بار به آمریکا اشاره شده و آن هم در ارتباط با قاسم سلیمانی است. رهبر جمهوری اسلامی که گفته میشود خطوط سیاست خارجی را ایشان تعیین میکند، هیچ راهی برای برونرفت از این معضل بزرگ سیاست خارجی که «ضررهایی داشته»، ارائه نمیدهد.
این بلاتکلیفی و ناتوانی در روبهرو شدن با مسئله تحریم و فقدان راهبرد موثر در سیاست خارجی، در طول سال در شکلهای مختلف تداوم داشت. علیرغم گذار از دولت دونالد ترامپ به دولت جو بایدن در ایالاتمتحده، سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرهیاهو ولی بینتیجه برای مدت ۳۶۵ روز تداوم داشته و برخلاف همه تئوریهای مدیریت بحران، نتوانسته است راهی برای برونرفت از بحران و رسیدن به راهحلهای میانی پیدا کند. در نتیجه، تحریمهای فلجکننده همچنان بزرگترین مسئله جمهوری اسلامی باقی ماندهاند. دولت دونالد ترامپ هر روز و هر هفته، اسامی افراد و موسسات اقتصادی، نظامی و تولیدی جدیدی را به لیست تحریمهای کمرشکن اضافه کرد و سیگنالهای سازش دولت جو بایدن، تاکنون به نتیجه مطلوب نرسیده و حتی دولت بایدن نیز بر لیست تحریمیها افزوده است.
تاثیرات منفی تحریمها، مستقیما بر زندگی روزمره ملت وارد شده است. در برابر ملت، کاسبان تحریم قرار دارند که از «سودهایی» که در «کنارش وجود داشته»، به جیب میریزند. دولت با نرخ ارز خارجی بازی میکند و وابستگان دولت، از این آشفتهبازار بهرهبرداری میکنند.
ارز دولتی با نرخ پایین برای خرید اقلام خوراکی، دارویی و ملزومات خارج میشود و به جای آن، اتومبیلهای لوکس وارد میشود. داروخانهها نمیتوانند داروهای حیاتی و موردنیاز فوری بیماران را تامین کنند ولی همان داروها را در برابر پرداخت پول بیشتر در بازار قاچاق میتوان به سادگی خریداری کرد. مواد غذایی هم دستکمی از دارو ندارند. گوشت و مرغ و برنج در کنار مواد لبنی و شیر خشک و غیره.
بحران دوم: کووید-۱۹
زندگی واقعی مردم ایران در طول ۳۶۵ روز گذشته با توسلهای روحانیت به دامن الهی تفاوت داشته است. این توسلها با طیفی از داروهای اختراعی (ادرار شتر تا روغن بنفشه) و دستگاههای کشف کووید-۱۹ همراه بوده که هیچکدام نتوانسته است آتش بحران کووید-۱۹ را خاموش کند.
آنچه مسلم است، کسب مصونیت در برابر ویروس همهگیر کووید -۱۹ با تزریق واکسن میسر است و راه دیگری ندارد؛ ولی رهبران ایران که گویا هنوز منتظر کمکهای الهی هستند، هیچ اقدامی در کاهش آمار مرگومیر دستکم ۶۲ هزار ایرانی (آمار رسمی دولت) نکردهاند. علیرغم مرگ صدها پزشک و پرستار و اعضای کادر درمان، اعلام وضعیت قرمز در دهها شهر و شهرستان، تداوم دارد و با بالارفتن آمار مرگومیر روزانه همراه بوده است.
این در شرایطی است که نسبت به درستی آمار مرگومیر و ابتلا به کووید-۱۹ که از طرف دولت منتشر میشود، تردیدهای جدی وجود دارد و حتی سازمان نظام پزشکی ایران هم آمار قربانیان را سه تا چهار برابر آمار رسمی میداند. چهرههای مخالف شاخص داخلی از جمله فائزه هاشمی عقیده دارند با وجود واکسن، از این پس مرگ هر فرد در ایران به دلیل کووید-۱۹، «قتل عمد محسوب میشود و مسئولیتش بر عهده کل حاکمیت است.»
رهبر انقلاب در پیام دیگری در طول سال، راه وارد کردن هرگونه واکسن آمریکایی و انگلیسی را مسدود و آن را ممنوع اعلام کرد. با این مانعتراشی، اقدامی که برخی از ایرانیان مقیم خارج از کشور برای فرستادن واکسن به ایران کرده بودند نیز مسکوت ماند. جمهوری اسلامی با هیاهوی بسیار به انواع واکسنهای روسی، چینی و کوبایی متوسل شد و در نهایت تعداد محدودی واکسن وارد کرد که غیر از مقامات بالای دولت و معدودی از کادر پزشکی که در صف اول مبارزه با کووید-۱۹ قرار دارند، خبری در مورد واکسیناسیون عمومی منتشر نشد. در این میان، شخص رهبر پس از ماهها بدون ماسک در بعضی از مراسم حضور داشت و صحبت کرد. در آستانه نوروز، وزارت بهداشت تا ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، هرگونه سفر از/ به شهرستانهای دارای وضعیت قرمز و نارنجی را که تعدادشان حدود ۴۰ شهر است، ممنوع کرده است.
در زمینه تولید واکسن ایرانی تا به حال حرف و سخن زیاد است و از ماه آذر، روابط عمومی وزارت بهداشت عملا از صدور مجوز آزمایش بالینی تولید دو واکسن ایرانی، خبر داده است. جالب اینجا است که در معرفی این دو واکسن گفته شد که آنها «مشابه واکسن شرکت مدرنا و فایزر» آمریکایی کار میکنند. در روزهای آخر سال، خبر تولید واکسن داخلی با نام «فاخر» منتشر شد.
بحران سوم: پرواز ۷۵۲
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روز ۱۸ دیماه ۱۳۹۸ پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمای مسافربری اوکراینی را که در حال اوج گرفتن از فرودگاه امام تهران بود، با شلیک دستکم دو فروند موشک سرنگون کرد. در این حادثه تمامی ۱۷۶ سرنشین آن جان باختند. در پیام نوروزی رهبری نه تنها اشارهای به این حادثه نشد، بلکه حتی یک ابراز همدردی خشک و خالی هم با بازماندگان جانباختگان صورت نگرفت.
متعاقب این جریان و در طول سال ۱۳۹۹، نمایندگان دیپلماسی، سپاه پاسداران، افراد مسئول و غیرمسئول در داخل حاکمیت به دفعات توضیحات ضد و نقیضی مطرح کردند که نتوانست جامعه بینالمللی، خانوادههای جانباختگان و مقامات کشورهایی که عدهای از شهروندانشان را در این پرواز از دست دادند قانع کند. در مجموع ۸۲ ایرانی، ۶۳ کانادایی، ۱۰ سوئدی، ۴ افغان، ۳ آلمانی، ۳ بریتانیایی و ۲ اوکراینی در این رویداد جان باختهاند. در این میان، اوکراین و کانادا بیشتر پیگیر هستند.
شکایات و پیگیریها، به جایی نرسید و جمهوری اسلامی از همه گریزگاهها و نقصانهای قوانین بینالمللی برای ارائه نکردن گزارشی کامل در مورد این رویداد استفاده کرد و هر بار هم که تحتفشارهای سایر کشورها، گزارش جدیدی منتشر شد، بلافاصله توسط آن کشورها ناقص یا مردود شناخته شد.
از آنجا که بدون احتساب تابعیت دوم این جانباختگان، ۱۴۷ نفر آنان ایرانی محسوب میشوند، ایران همانند زندانیان دو تابعیتی، در موردپذیرش فشار خارجی در این مورد به صورتی تلویحی و زیرکانه عمل میکند. در بعد داخلی هم بازماندگان این حادثه تحتفشار قرار دارند که موضوع را تعقیب نکنند و به دریافت «دیه شرعی» رضایت دهند.
روز ۲۷ اسفند، آخرین گزارش ایران در ۲۸۵ صفحه منتشر شد و «کاربر سامانه دفاع هوایی» را مقصر این حادثه معرفی کرد. با توجه به این که ایران قبلا ادعا کرده بود شش نفر را در این رابطه بازداشت کرده، انتشار این گزارش طولانی در حقیقت عقبنشینی از ادعای قبلی و گذاشتن بار مسئولیت بر دوش «کاربر سامانه دفاع هوایی» است.
معلوم نیست چرا این کاربر پس از شلیک اول و تغییر مسیر هواپیما همچنان «خطا در تنظیم جهت جغرافیایی را تکرار و هواپیمای مسافربری را به جای «هدف متخاصم» گرفته است؟ مهمترین سوالی که این گزارشها به آن نمیپردازند توضیحاتی در مورد تعاملات بین بخشهای نظامی و غیرنظامی قبل از تصمیم به شلیک به سمت هواپیما است. هر دو کشور اوکراین و کانادا این گزارش را مردود شناختند و ظاهرا مجادله در این مورد در سال ۱۴۰۰ همچنان تعقیب خواهد شد.
بحران چهارم: بحران اتمی
موضوع حیاتی و حساس دیگری که در پیام نوروزی ۱۳۹۹ رهبری غایب بود، فعالیتهای اتمی ایران است؛ در حالی که این فعالیتها، هسته اصلی و انگیزه کانونی اختلافات ایران و غرب را تشکیل میدهد. جو بایدن بعد از باراک اوباما و دونالد ترامپ، سومین رئیسجمهوری آمریکا است که با قضیه اتمی شدن ایران سرو کار دارد و بر عکس دونالد ترامپ (دستکم در دوران انتخابات و ماه اول ریاستجمهوریاش)، رسما اعلام کرده است که میخواهد به توافق اتمی بازگردد و با ایران بر سر توافق جدیدی مذاکره کند.
پس از خروج آمریکا از توافقنامه برجام و به خصوص در خلال سال ۱۳۹۹، جمهوری اسلامی به عنوان واکنشی به اقدام آمریکا تصمیم گرفت با سرعت بیشتری محدودیتهای تعیین شده در برجام را نادیده بگیرد. سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی به طور مشخص در موارد زیر محدودیتهای توافق اتمی را زیر پا گذاشته است:
۱- تولید دستکم حدود ۲۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده در سطحی بالاتر از حد مجاز در برجام؛ در حالی که فقط تولید اورانیوم غنی شده در حد ۳.۶۷ درصد مجاز است، اکنون ایران اورانیوم ۲۰ درصدی تولید میکند. این نگرانی وجود دارد که اورانیوم با غلظت بالا، سریعتر به اورانیوم دارای کاربرد نظامی تبدیل شود و ایران قادر باشد زمان گریز اتمی را کوتاهتر کند. رهبر، تولید اورانیوم ۶۰ درصدی را در نظر دارد.
۲- تولید دستکم سه هزار کیلوگرم به جای ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت زیر چهار درصد که به وضوح مغایر با محدودیت تعیین شده در برجام است و سطح ذخایر ایران را برای تبدیل به اورانیوم غنیتر بالا میبرد.
۳- استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدیدتر که میتوانند با سرعت بیشتر، روند تولید را کوتاهتر و سریعتر کنند. برجام فقط سانتریفیوژهای آیآر۱ را مجاز میداند در حالی که اکنون ایران از آیآر۲ و ۴ نیز استفاده میکند.
۴- راهاندازی و نصب سانتریفیوژهای غیرمجاز در سایت فوردو در حالی که طبق برجام فقط سایت نطنز باید مورداستفاده قرار بگیرد.
این اقدامات، نگرانی و سوءظن اروپا و آمریکا و احساس تهدید در کشورهای خاورمیانه را افزایش میدهد و سوالات زیر را مطرح میکند:
- آیا ایران قصد دارد از توافق اتمی برجام خارج شود؟
- آیا ایران تصمیم دارد منابع لازم برای تولید بمب اتم را انباشته و سپس از برجام و متعاقب آن از پیمان منع گسترش اتمی خارج شود و در زمان کوتاهتری به تولید بمب اتمی بپردازد؟
مقامات ایرانی توضیح میدهند که چنین تصمیمی ندارند و همه این اقدامات در صورتی که تحریمها برداشته شود، برگشتپذیر خواهند بود؛ اما اقدامات دیگری که ایران در سطح منطقه انجام میدهد، همراه با تهدیدهای زبانی و نمایش شهرهای موشکی، در جهت عکس توضیحات مقامات ایرانی عمل میکند و به نگرانیها دامن میزند.
جمهوری اسلامی تا به امروز نتوانسته است با ایالاتمتحده بر سر بازگشت به برجام و برداشته شدن تحریمها به توافق برسد. در آستانه سال ۱۴۰۰ که ایران وارد آخرین سال از قرن ۱۳ هجری شمسی میشود، باید منتظر ماند و دید جمهوری اسلامی چه بیلانی را برای ۴۲ سال حکومت مذهبی و چه وعدههایی را برای سال ۱۴۰۰ ارائه خواهد داد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید